دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

عقد فرعونیان و سامریها


عقد فرعونیان و سامریها
مردم غزه با چشمانی اشکبار و چهره هایی پریشان به استقبال عید قربان رفتند. گویا تقدیر بر آن بود تا سالروز تسلیم ابراهیم خلیل در برابر اراده و مشیت الهی با رنج و مشقت مردمی توام شود که به علت ایستادگی بر سر آرمانهای خود از سوی دیکتاتورهای لیبرال نما محکوم به فنا شده اند.!مردم غزه در روز عید قربان اصلی ترین وارثان “صبر و تسلیم ابراهیم (ع) “بودند، صبری که فرجام زیبای آن تاریخ به سود مظلومان و صابران تضمین نموده است.
در اینجا قصد ندارم به بررسی ابعاد حقوقی جنایات رژیم صهیونیستی علیه مردم غزه بپردازم،زیرا تصور می کنم شش دهه تحلیل مکرر ابعاد حقوقی پرونده فلسطین برای تنویر افکار عمومی جهان کافی بوده است.ثانیا” بر همگان مسجل است که کمیته چهار جانبه کوارتت همواره “رویه قضایی”،”عرف”و”معاهدات بین المللی”را از منظر اهداف سیاسی و استراتژیک قدرتهای بزرگ تعریف می نماید.”حقوق”در نگاه شرقی “علم”است و در نگاه غربی “ابزار”.بااین تفاوت رویکرد حقوقدانان مشرق زمین،خصوصا کشورهای اسلامی بهتر است وقت گرانبهای خود را صرف اثبات حقانیت ملت فلسطین ننمایند ،زیرا این حقانیت ذاتی به واسطه اصالت تعلق سرزمینهای اشغالی به فلسطینیان نیازی به اثبات ندارد.اما فارغ از بعد حقوقی بحران غزه لازم است این مسئله را از زاویه ای دیگر مورد بررسی قرار دهیم.
هرچند اراده شورای امنیت سازمان ملل متحد به طور مستقیم در جنایات غزه دخیل می باشد اما بازیگران اصلی این جنایت “رژیم اشغالگر قدس”،”تشکیلات خودگردان فلسطین”و”اعراب خاورمیانه”هستند.در اینجا باید بدون هیچ گونه تعارف و ملاحظه ای بر سر اصل مسئله رفت!تکلیف بازیگر اول تراژدی غزه ،یعنی “رژیم اشغالگر قدس” کاملا مشخص است. به لحاظ سیاسی توان احزاب اصلی اسرائیل ،یعنی کادیما و لیکود در منازعات داخلی به شدت تضعیف شده است. از بعد استراتژیک نیز کمبود دکترینهای میان مدت و کوتاه مدت در میان افراط گرایان صهیونیسم بیداد می کند. این در حالیست که تاریخ مصرف الفاظ آرمانی مانند “سرزمین موعود”، ”شکست ناپذیری صهیونیسم “و... نیز به دنبال شکست اسرائیل در برابر حزب الله عملا به اتمام رسیده است و هیچ یک از احزاب اصلی تل آویو نیز قدرت مسخ دوباره افکار عمومی طرفداران ناامید و بخت برگشته خود، با استناد به واژه سازی دوباره را ندارند.
در مقابل رژیم صهیونیستی و غرب “حماس”قرار دارد.دولت مشروع و مردمی فلسطین که بارای مردم سرکارآمده است هم اکنون به اصلی ترین بازیگر فلسطین تبدیل شده است.شکست کنفرانس آناپولیس و ناکامی افرادی مانند بوش و تونی بلر در راستای ترسیم خاورمیانه جدید، نقش حماس را در معادلات فلسطین پررنگ تر ساخته است.این در حالی‌است که ابومازن،رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین همچنان به کارشکنی و توطئه های هدایت شده خود علیه اسماعیل هنیه و دیگر رهبران مقاومت اسلامی فلسطین ادامه می دهد.
چندی پیش مراسم بیستمین سالگرد تشکیل جنبش حماس با حضور صدها هزار نفر از طرفداران مقاومت اسلامی فلسطین برگزار شد.جنبش حماس در ۱۴ دسامبر ۱۹۸۷ و کمی پس از انتفاضه اول که به انتفاضه سنگ معروف بود، تاسیس شد. این مراسم در حالی برگزار شد که ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا طی ماههای اخیر تلاش مضاعفی را در راستای کاهش محبوبیت اسماعیل هنیه و خالد مشعل انجام داده بودند.نمونه بارز این تلاشها برگزاری کنفرانس خزان زده آناپولیس در ایالت مریلند آمریکا بود.کنفرانسی که در نهایت با شکست هواداران صهیونیسم بین الملل و ناکامی جریان سازشکار در فلسطین پایان یافت.توقف انتفاضه اصلی ترین هدفی است که واشنگتن و تل آویو به دنبال آن هستند.اما حضور گسترده طرفداران حماس در مراسم سالگرد تشکیل این جنبش باردیگر اصالت انتفاضه را پررنگ تر ساخت.
نادیده گرفتن حماس به عنوان اصلی ترین بازیگر سیاسی فلسطین ، خطایی فاحش و استراتژیک است که آمریکا و متحدانش آن را مرتکب شده اند.با توجه به پیروزی دموکراتیک و آزادانه حماس در انتخابات پارلمانی فلسطین و حمایت همه جانبه مردم این کشور از جنبش مقاومت اسلامی،هرگونه توافق ،تصمیم گیری و معاهده ای که بدون نظر موافق حماس عینیت یابد غیر قانونی و فاقد ضمانت اجرایی‌است.محمود عباس،رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین که در حال تکرار اشتباه یاسر عرفات در مقیاسی گسترده تر است نیز حقیقت برتری حماس در معادلات فلسطین را کاملانادیده انگاشته است.این مسئله می تواند در آینده ای نه چندان دور عواقب سختی را برای رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین به دنبال داشته باشد.ملت فلسطین دیگر پذیرای اشتباهات رهبران سیاسی تشکیلات خودگردان نخواهد بود.از این رو بسیاری از اعضای جنبش فتح نیز مخالفت خود با ابومازن را اعلام نموده اند. کمیته چهارجانبه کوارتت به رهبری تونی بلر سعی نمود پس از پایان اجلاس آناپولیس،به تحکیم مناسبات اولمرت و ابومازن در راستای حذف حماس از معادلات فلسطین مبادرت نماید.اما با توجه به حمایت گسترده ملت فلسطین از اسماعیل هنیه و خالد مشعل این امر امکانپذیر نیست.بسیاری از استراتژیستهای خبره آمریکا‌یی و اروپایی معتقدند که حل بحران فلسطین بدون حضور حماس امکانپذیر نیست.این مسئله پس از پایان آناپولیس پررنگ تر شده است.
ایالات متحده آمریکا پس از نمایش باشکوه هواداران حماس سعی کرد همانند گذشته به فرافکنی پرداخته و اوضاع نا به سامان نوارغزه را به تحرکات نیروهای مقاومت اسلامی فلسطین مربوط سازد. در این راستا وزیر امور خارجه آمریکا برای منحرف کردن افکارعمومی جهان از نقش اصلی غرب در وخیم شدن اوضاع نوار غزه به سبب حمایت از رژیم صهیونیستی در تشدید محاصره این منطقه، مدعی شد که حماس، مسئول وخامت اوضاع نوار غزه است. رایس ادعا کرده بود که آمریکا در سال آینده میلادی کمکی معادل ۵۵۵ میلیون دلار برای بهبود اوضاع فلسطینیان در اختیار تشکیلات خودگردان قرار خواهد داد. این مبلغ شامل ۱۵۰ میلیون کمک مستقیم به دولت انتصابی از سوی “ابومازن” در کرانه باختری و ۴۰۰ میلیون دلاری که کاخ سفید قبلاخبر آن را اعلام کرده بود، می شود. اما کنگره آمریکا باید اعطای این کمکها را تصویب کند.کمک ۵۵۵ میلیون دلاری آمریکا به تشکیلات خودگردان فلسطین بخشی از ۵/۶ میلیارد دلار کمکی محسوب می شود که دولت “سلام فیاض” انتظار دارد طی سه سال آینده از واشنگتن دریافت کند.کمکهای ایالات متحده آمریکا و کشورهای اروپایی به تشکیلات خودگردان فلسطین جملگی در راستای مقابله با حماس صورت می گیرد.نگاه ابزاری کاخ سفید نسبت به ابومازن و سلام فیاض حقیقتی است که نیاز به اثبات ندارد.
اما در آن سوی تراژدی غزه اعراب خاورمیانه قرار دارند.اعرابی که خواص ناسیونالیستی و پراگماتیستی آنها همواره در استخدام قدرتهای استعماری و ستمگر به کار گرفته شده است.حسنی مبارک و امیر عبدالله همواره “منفعت گرایی مقطعی”را فدای “مصلحت اندیشی دراز مدت”نموده و در این خصوص ملتهای منطقه را وجه المصالحه قرار می دهند.نقش منفی و مخرب اعراب در برگزاری کنفرانس خزان زده آناپولیس بر هیچ کس پوشیده نیست.”ساده انگاری اعراب”همواره اصلی ترین برگ برنده آمریکا و رژیم صهیونیستی در خاورمیانه بوده است.شکست اسرائیل از حزب الله لبنان در جنگ ۳۳ روزه بهترین زمان ممکن برای بازگشت اعراب از منش سلطه پسند و خفتبار آنها در خصوص غرب بود اما این فرصت در سایه “بی درایتی مستتر در میان سیاستمداران کشورهای عربی”از بین رفت.
در نهایت اینکه آیندگان معمولا پدران خود را از دل تاریخ انتخاب می کنند.حدود ۱۴۰۰ سال قبل در جزیره العرب پیامبری ظهور کرد که در راه اثبات برابری انسانها و تکمیل مکارم اخلاق تا آخرین لحظه حیات مقدس خود لحظه ای از پای ننشست.پیامبری که “مقاومت در برابر ظلم”و “اتحاد در برابر دشمنان کامل ترین دین آسمانی”را به اعراب بادیه نشینی که تا قبل از آن دختران خود را زنده به گور می کردند آموخت.اما امروزه چه نشانی از تعالیم این انسان الهی در میان نسل جدید اعراب وجود دارد؟
به راستی سکوت وقیحانه و از آن بدتر،همکاری پشت پرده دستگاههای اطلاعاتی کشورهای عربی با موساد بر سر فشار بر مردم غزه با کدام یک از تعالیم اسلام نبوی (ص)سازگاری دارد؟متاسفانه اعراب خاورمیانه در برهه فعلی سنخیت زیادی میان خود و”فرعون مصر”حس می کنند!حس سرکشی ،طغیان و ظلم اعراب خاورمیانه در برابر مردم فلسطین نشان می دهد که “دین”و”اخلاق”جایی در مشی اکثر سیاستمداران عربی ندارد و آنها دوباره به “همان بت پرستی مدرن”در برابر “طاغوت زمان”روی آورده اند.
در نهایت اینکه فریاد کودکان غزه را می توان به هلهله جشن کثیف عقد “فرعونیان”و”سامریها”تشبیه نمود.جشنی که فاصله چندانی تا عزا ندارد!گویا مقامات رژیم صهیونیستی و اعراب خاورمیانه آن قدر سرگرم عیش در جشن پیوند مشمئز کننده خود هستند که هنوز فرصت مرور “معامله تاریخ”با سامری و فرعون راپیدا نکرده اند.
حنیف غفاری
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید