جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

دو سال انتفاضه، چرایی شروع و ثمرات آن


دو سال انتفاضه، چرایی شروع و ثمرات آن
هفتم مهر ۱۳۸۱ مطابق با ۲۹ سپتامبر، دومین سالگرد خیزش مردم مظلوم و قهرمان فلسطین علیه غصب، بیدادگری و جنایت رژیم صهیونیستی است. خیزشی که به «انتفاضه‌الاقصی» یا «انتفاضه دوم» فلسطین مشهور است. اما براستی، این انتفاضه چرا شروع شد؟ و با توجه به قدرت نظامی صهیونیست‌ها که از پیشرفته‌ترین تجهیزات نظامی اهدایی آمریکا، انگلیس و ... بهره می‌برد و بی‌رحمی آنان در تخریب، زخم زدن و کشتنِ مردمِ بی‌سلاح- اعم از زن و مرد و کودک و پیر، این انتفاضه چگونه تا این مرحله پیش آمده است؟ فلسطینیان از چه روی خاموش نمی‌نشینند و چه اهدافی را در ادامه انتفاضه دنبال می‌کنند؟ دستآورد دو سال قیام جانانه علیه بیدادگری صهیونیست‌ها برای فلسطینیان چیست؟ نقش رژیم صهیونیستی در شروع خیزش و تداوم آن چه بوده است؟ آیا رژیم «اسراییل» از انتفاضه مردم فلسطین کام برگرفته؟ یا نه، انتفاضه آن را در نیل به اهدافش ناکام گذاشته است؟ این رژیم چه شیوه‌هایی برای مهار انتفاضه در پیش گرفته و دلایل ناکامی‌اش در مهار انتفاضه چه بوده است؟ آمریکا در بحران خاورمیانه یعنی یورش ارتش رژیم صهیونیستی به مردم سرزمین فلسطین، چه نقشی را عهده‌دار است؟ آیا آمریکا به تشدید بحران (نه انتفاضه) می‌اندیشد یا خاموشی آن؟ کشورهای عربی در این بحران چه نقشی را بازی می‌کنند؟ وظیفه جهان اسلام در این میانه چیست؟ ایران در مساله فلسطین چه وظیفه‌ای را برای خود تشخیص داده است؟ و …. .
تردیدی نیست که در سرزمین فلسطین، حقوق بشر به راحتی از سوی ارتشی کاملاً مسلح، نقض می‌شود و امروزه این سرزمین به دلیل رفتار ارتش صهیونیستی، ناامن‌ترین نقطه برای حقوق بشر به شمار می‌آید. به طور میانگین روزانه هشت الی نه نفر فلسطینی که اکثراً کودک و نوجوان هستند شهید می‌شوند. بسیاری دیگر نیز جراحت‌های هولناکی بر می‌دارند. خانه‌ها و مساجد و باغ‌ها و کشتزارها تخریب می‌شود. چاه‌های آب پر می‌گردند و آب- اعم از شرب و زراعی و صنعتی- از سوی صهیونیست‌ها به سرقت می‌رود. بسیاری از مردم به ناچار، خانه و کاشانه را رها کرده و در زیر آفتاب و باران و گرما و سرما، گرسنه و تشنه و با هراس، بسر می‌برند. فلسطینیان طی این مدت، این فشار را تحمل کرده اما هنوز در برابر تجاوز و خشونت بی‌حد و مرز نظامیان رژیم صهیونیستی ایستاده و در پی حق خویش‌اند.
انتفاضه اول فلسطین پس از سالها مبارزه سرانجام با قرارداد منحوس «اُسلو» که میان یاسرعرفات و رژیم صهیونیستی در «اسلو» مرکز «نروژ» منعقد گردید، به پایان خود رسید. بدین ترتیب با تشکیل و روی کار آمدن حکومت خودگردان، مبارزات مردم فلسطین ظاهراً اندکی فرو نشست. حکومتی که هدف اصلی از پیدایش آن، به رسمیت شناخته شدن و تثبیت موقعیت رژیم صهیونیستی در منطقه و ایجاد اختلاف در صفوف مبارزین فلسطینی بود. اما هر چه به سال ۲۰۰۰ م نزدیکتر می‌شویم (سالی که طبق قرارداد اسلو ظاهراً حکومت فلسطینی می‌بایست شکل گیرد) کارشکنی‌ها، تجاوزات و جنایات رژیم صهیونیستی بیشتر و شدیدتر می‌شد. همزمان با این تحرکاتِ تجاوزکارانه‌ی رژیم صهیونیستی، اعتراضات و مبارزات مردم فلسطین نیز پررنگ‌تر می‌شد. در جامعه‌ی صهیونیستی «اسراییل» نیز شاهد حذف مهره‌های ظاهراً ملایم و آرامش‌طلب از دولت و روی کار آمدن مهره‌های جنگ‌طلب و خشونت پیشه هستیم. بنیامین بن‌الیعازر وزیر جنگ، شاوول موفاز، رئیس ستاد ارتش و آریل شارون، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی شوند. نقطه‌ی مشترک این افراد کوچیدن از کشورهایی بوده که در آنجا تنها سیاست پذیرفتنی برای تداوم حکومت، زور و قوه قهریه تا نهایت آن بوده است. «شارون» روسیه و خشونت تزاری را دیده بود. «بن‌الیعازر» سفاکی‌ها و قتل عام‌های حکومت عراق را شاهد بود و «موفاز» دیکتاتوری سیاه پهلوی را به روشنی، یاد دارد. با روی کار آمدن این دولت، یعنی اتفاق چپ و راست در اسراییل در کوبش مردم فلسطین به هر طریقی، سیاست رژیم صهیونیستی در برخورد با فلسطینیان کاملاً مشخص بود، بویژه آنکه شارون پیش از نخست‌وزیری با ورود به مسجدالاقصی (جمعه ۲۹ سپتامبر) اعلام کرد پس از رسیدن به نخست‌وزیری طی ۱۰۰ روز با به کار گیری زور تا نهایت آن، فلسطینیان را کاملآً سرکوب خواهد کرد. مردم فلسطین وقتی اهانت آشکار صهیونیست‌ها را به مقدسات اسلامی و روی کار آمدن کسانی با پیشینه‌ی پر از جنایت و قساوت آشکار علیه فلسطینیان را در رژیم صهیونیستی دیدند، کسانی که امید رفتار صلح‌جویانه از آنان هرگز نمی‌رفت، مقاومت خیزش خویش را بیش از پیش انجام دادند.
رویکرد جامعه‌ی صهیونیستی به شارون به عنوان نجات‌دهنده آن از بن‌بست، شاید بزرگترین خدمتی بود که به مردم فلسطین شد. زیرا آنان دریافتند تنها راه رسیدن به حق خویش ، نیز به عدالت در سرزمین فلسطین، مبارزه علیه رژیم صهیونیستی است و هیچ مذاکره و قرارداد صلحی با رژیم صهیونیستی برآورنده‌ی حق فلسطینیان نمی‌تواند باشد. زیرا اسراییلی‌ها با انتخاب شارون، نشان دادند که تنها مرگ فلسطینیان را خواهانند نه چیز دیگر. آگاهی نسبت به این مساله نیز پیروزهای درخشان مقاومت اسلامی لبنان یعنی حزب الله، که با تأسی از فرامین الهی و اسلامی و دوری گزیدن از گروه بازی‌های رایج در منطقه، اسطوره پوشالی شکست ناپذیری اسرائیل را در هم شکست و موجب هزیمت و گریز ارتش کاملاً تجهیز شده رژیم صهیونیستی از جنوب لبنان شد، نه تنها موجب شروع انتفاضه دوم شد بلکه سبب تداوم و گسترش این خیزش مردمی نیز گشت. مردمی که به لحاظ توان نظامی نسبت به ارتش تسلیح شده اسراییل، در حد صفر بوده و هستند. اما حزب الله لبنان با مقاومت خود نشان داد که مثلث «ایمان، جهاد، شهادت» پیروزی به دنبال دارد، پس نداشتن سلاح دلیلی برای پذیرش خفت و ستم نیست بلکه حرکت و مقاومت ناشی از ایمان به خداوند و گام نهادن در مسیر جهاد و شهادت، خواه، ناخواه پیروزی در پی دارد. لازم به یادآوری است که اصولا مردم فلسطین، موافق هیچ قرارداد سازشی با «اسراییل غاصب نبوده ونیستند، و شکست، قراردادهای اسلو و ... در واقع، شکست نظریه‌ی یاسرعرفات می‌باشد.
اما انتفاضه را ثمرات بسیار است ۱- تداوم انتفاضه سبب شده است که امروز نظاره‌گر وحدتی بی‌نظیر در تمام دوران مبارزات مردم فلسطین میان گروه‌ها و مردم مبارز باشیم ۲- انتفاضه‌ی ملت فلسطین که از سویی، نشانگر یأسِ از جامعه جهانی در برابر تجاوزات رژیم صهیونیستی بود موجب شده که همدردی با رژیم صهیونیستی، حتی در جوامع غربی بویژه در سطح توده‌های مردم جای خود را به اعتراض علیه این رژیم بدهد. (طرح محاکمه‌ی آریل شارون به عنوان یک جنایتکار جنگی در بلژیک نیز در همین راستا معنا پیدا می‌کند.) ۳- کاهش سرمایه‌گذاری خارجی در سرزمین اشغالی ۴- کاهش صادرات این رژیم در سال ۲۰۰۰ که طبق آخرین نظرسنجی (روزنامه معاریو) ۱۲% کاهش داشته است حال آنکه در همین مدت واردات ۱۵ میلیارد دلار بوده که اکثر مربوط به بخش نظامی و خرید اسلحه و تجهیزات بوده است. ۵- عدم رغبت یهودیان برای مهاجرت به سرزمین اشغالی و کاهش آمار مهاجرین.۶ – افزایش مهاجرت یهودیان از فلسطین که اکثراً به زادگاه خود در اطراف و اکناف جهان برمی‌گردند. ۷- افزایش مهاجرت از شهرک‌های صهیونیست‌نشین. ۸- کاهش صنعت جهانگردی که بخش وسیعی از درآمدهای این رژیم از طریق جهانگردی تامین می‌شد. ۹- ایجاد یاس و ناامیدی در جامعه صهیونیستی ۱۰- فرار گسترده سرمایه از اسراییل ۱۱- موج فزاینده بیکاری در اسرائیلی‌ها ۱۲- گسترش نارضایتی عمومی در میان مردم اسراییل ۱۳- سقوط ارزش شیکل ۱۴- شکاف در میان خود یهودیان به صورت جدی و ریشه‌ای ۱۵- برملا شدن چهره دوگانه و واقعی آمریکا نزد ملت‌های اسلامی و غیراسلامی ۱۶- با خطر ایدئولوژیک روبرو شدن آموزه صهیونیسم و آرمان ارض موعود ۱۷- تقویت ایمان در مردم فلسطین و احساس ضرورت برای جهاد و شهادت تا نیل به پیروزی و ... .
رژیم صهیونیستی طی این دو سال، با تمام توان به فلسطینیان یورش برده که طی این مدت ۲۴۷۹ نفر شهید شده‌اند که ۵۰۴ نفر از آنان را کودکان تشکیل می‌دهند، همچنین ۳۹۳۰۰ نفر را مجروح کرده است. صهیونیست‌ها در این مدت چونان گذشته از سیاست چند گام به جلو در غفلت جهانیان از مساله فلسطین و یک گام به عقب با مظلوم نمایی تبلیغی، بهره برده اند. پس از روی کار آمدن شارون، یورش به فلسطینیان تقریباً هر روز رخ داده است. اما در کنار آن ما شاهد ارائه طرح‌های گوناگون ِ به اصطلاح صلح از سوی دولتمردان رژیم صهیونیستی، حامیانِ غربی آن و بعضاً دولتمردان غفلت‌زده عربی هستیم. طرح‌هایی که تماماً به دلیل کارشکنی‌ها و بهانه‌های خود رژیم صهیونیستی، هرگز لباس واقع نپوشید- هرچند هرگز این طرح‌ها از سوی ملت مبارز فلسطین پذیرفته نشد-
● هدف اصلی این طرح‌ها
۱) ایجاد فرصت برای بررسی بیشتر اوضاع از سوی رژیم‌صهیونیستی
۲) اختلاف در صفوف مبارزین فلسطین
۳) مظلوم‌نمایی صهیونیست‌ها در افکار جهانیان
۴) انحراف اذهان از جنایات این رژیم و … بوده است. طرح‌هایی نظیر: طرح تنت، طرح میچل، طرح پرز- ابوعلا- طرح اول- غزه، حتی طرح میثاق ملی که ظاهراً از سوی حکومت خودگردان ارائه گردیده و غیره، تماماً تکرار یک داستان است. اما هوشیاری و مقاومت فلسطین دام صهیونیست‌ها را ناکارآمد ساخت.
اما آمریکا در این میانه چه می‌خواهد؟ چرا بر خود حمایت از رژیم صهیونیستی را فرض کرده است؟ ظاهراً، آنگونه که از سخنان سیاستمداران و دولتمردان آمریکا برمی‌آید، تامین منافع نامشروع آمریکا در منطقه ایجاب می‌کند که از اسراییل در هر حال حمایت کند و در این کار دولت‌های آمریکا از هیچ کمکی فروگذار نبوده و نیستند. پاره‌ای از اهداف عمده آمریکا و سرمایه سالاری غرب از پدیدار ساختن رژیم صهیونیستی و تداوم و تشدید پیشتیبانی از آن عبارتند از:
۱) سیطره بر شاهراه حیاتی انرژی چهان
۲) ایجاد ناامنی در منطقه غنی از منابع و انرژی برای تسهیل در رجعت پترو دلارهای نفتی که درآمد حاصله از فروش نفت کشورهای منطقه به دلیل ناامنی، در کشورهای غربی سرمایه‌گذاری می‌شود برای مثال؛ تنها کشور عربستان بالغ بر ۷۵۰ هزار میلیارد دلار در کشور آمریکا سرمایه‌گذاری کرده که این مبلغ جدای از میلیاردها دلار پس‌انداز این کشور در آمریکا است.
۳) دسترسی آسان به منابع ارزان قیمت انرژی
۴) وجود بازار مصرف برای کالاهای تولیدی کشورهای غربی که توسعه و پیشرفت، رفاه و کار را برای آن کشورها به دنبال دارد.
۵) اما مهمترین هدف آنان جلوگیری از قدرت یافتن دوباره فرهنگ و تمدن اسلامی است نکته‌ای که از نظر سرمایه سالاری غرب بسیار مهم است و به هرگونه که می‌توان باید جلوی آن را گرفت. این اهداف است که موجب شده دولت آمریکا تنها روزانه ۱۶ میلیون دلار به رژیم صهیونیستی کمک کند.
اما حقیقت آن است که در درازمدت این اقدام نه تنها تامین‌کننده منافع آمریکا نیست بلکه برعکس، برای منافع ملت آمریکا بسیار خطرناک نیز هست. زیرا حمایت یکجانبه و زورمدارانه آمریکا از رژیم صهیونیستی موجب گسترش اعتراضات نسبت به آمریکا و عملکرد آن، در سطح جهان، بویژه منطقه گشته و این امر در درازمدت تامین کننده منافع ملتِ آمریکا نخواهد بود. کمااینکه مخالفت عربستان سعودی در استفاده آمریکا از پایگاههای این کشور برای حمله به عراق، نیز بسیج کشورهای عربی و اسلامی منطقه در مخالفت با حضور آمریکا و حمله به عراق در همین راستا معنا پیدا می‌کند. به نظر می‌رسد مالیات‌های مردم آمریکا که هر ساله مبالغ کلانی به صورت کمک بلاعوض به رژیم صهیونیستی تعلق می‌گیرد- دقیقاً خلاف گفته دولتمردان آن- علیه منافع آنان است. حال آنکه اگر رفتار دولت آمریکا در جهت دوستی حقیقی با ملل مسلمان باشد، این رابطه بی‌تردید برای مردم آمریکا منفعت بیشتری در آینده خواهد داشت.
اکنون نیز روزی نیست که فرزندان آمریکائیان در سراسر جهان به ویژه در منطقه اعم از افغانستان و عراق و غیره به دلیل همین حمایت بی‌حد و مرز از آموزه‍ صهیونیسم و دولت اسراییل کشته می‌شوند، هر چند دلتمردان آمریکا با گفتارها و شعارهای فریبکارانه و ظاهراً حماسی در توجیه عمل خویش یعنی گسیل جوانان آمریکایی به میادین مرگ می‌کوشند. سرمایه سالاری صهیونیستی با توجه به بافت جمعیت جامعه آمریکا که از اقوام و ملتهای گوناگونِ جهان شکل گرفته، و با نظر به ایده نژادپرستانه صهیونیسم یعنی برتری قوم یهود، نه تنها هرگز از مرگ آمریکائیان اندوهگین نمی‌شود بلکه از آنجایی که خود را نه آمریکائی بلکه یهودی و دیگر اقوام آمریکائی را برده خود بشمار می‌آورد آنان را با سرور تمام به سوی میدان خطر و مرگ می‌فرستد و جزء سود بیشتر و افزودن سرمایه خویش نمی‌اندیشد. اکنون بر مردم آمریکاست که در این میانه دوست حقیقی را از دشمنِ نشسته در درون خانه باز شناسند و اقدامی را که در خور ملت آمریکاست-نه صهیونیست‌ها- برگزینند.
کشورهای عربی- اسلامی منطقه با احساس خطر از سوی آمریکا و رژیم صهیونیستی، نیز پیوند شدید اعتقادی مردم مسلمان منطقه با فلسطین و فلسطینیان، ناگزیر به سمت یک همگرایی در منطقه سوق یافته‌اند و این طلیعه مبارکی است که انتفاضه فلسطین موجب آن شده است. اکنون تقریباً ملل تمام این کشورها شدیداً علیه سیاست‌های آمریکا و اسراییل فعالیت می‌کنند و این فعالیت به صورت مقالات علمی، همایش‌ها، سخنرانی‌ها، تحریم کالاهای آمریکایی و اسراییلی و شرکت‌های وابسته، راهپیمایی‌های اعتراض‌آمیز و ... خود را نشان داده است.
در این میان کشور ایران که از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی حمایت از مردم فلسطین را وجهه‌ی همت خود ساخته نقشی دیگر داشته است. ایران زمان پهلوی که قدرتمندترین حامی اسراییل در منطقه بود، به یکباره به مخالف درجه‌ی یک آن پس از پیروزی انقلاب اسلامی تبدیل شد و این امر کفه‌ی ترازو را به نفع فلسطینیان سنگین کرد. تردیدی نیست که حمایت از ملت فلسطین و انتفاضه‌ی آنان هزینه‌های زیادی برای ایران در بر داشته و دارد. اما، این حمایت‌ها، حداقل دستآوردی که برای ایران داشته آن است که جهان امروز به درستیِ موضع امام و ایران نسبت به اسراییل پی برد و آن اینکه «اسراییل غده سرطانی است» و نمی‌شود با آن کنار آمد، نیز، به عنوان یک همسایه و در کنارش، امکان اِحساس آرامش و امنیت وجود ندارد. درک این نکته خود دستآوردی بزرگ است که ضرورت ادامه‌ی حمایت از فلسطین و قیام مردم فداکار و مظلومش را روشن می‌سازد. بحث جایگاه منافع ملی جمهوری اسلامی ایران را در حمایت از ملت فلسطین، از این منظر می‌توان پی گرفت. صهیونیست‌ها از پیش از پیدایش رژیم اسرائیل در منطقه، شعار دولت یهود یا اسراییل بزرگ از نیل تا فرات را به عنوان رکن اساسی آموزه صهیونیسم در دستور کار خویش داده و تا کنون بر این آموزه ابرام داشته‌اند. یک قاعده عقلی می‌گوید «دفع خطر محتمل عقلاً واجب است» پس رژیمی را که به خدعه و نیرنگ و به زور و زر پدید آورده‌اند و چنین سودایی در سر می‌پزد، اعتماد، نشاید بلکه شایسته آن است که علیه آن کوشید. تاریخ ۵۴ ساله پیدایی این رژیم گواه آشکاری است بر این واقعیت که این رژیم هر روز که قوت بگیرد همسایگان را تحدید و تهدید می‌کند و به هیچ موازین قانونی، اخلاقی و ... پای‌بند نیست و هر عملی را در هر میزانی برای خود جایز می‌داند. پس فرمان خرد ایجاب می‌کند که باید با او مبارزه کرد. اکنون نیز انتفاضه فلسطین در حقیقت برای دفاع از کل جهان اسلام و به دیگر سخن برای کل بشریت و موازین اخلاقی آن به مبارزه برخاسته است و رژیم صهیونیستی را در سرزمینی که نه از آن اوست و از راه تزویر زر و زور اشغال کرده، زمین‌گیر کرده است و گویی دیواری به دور آن کشیده تا همسایگان آسوده بمانند. پس در حقیقت حمایت از فلسطین و انتفاضه فلسطین دفاع از خود و حفظ امنیت و منافع ملی خود است. این حقیقتی است روشن که فلسطینیان صف اول مبارزه با صهیونیسم گسترش طلب را شکل داده‌اند و ملت‌های منطقه باید در صف تدارکات و پشتیبانی از آنان وظیفه خویش را به خوبی انجام دهند. شاید فردا خط اول آنان باشند و تدارکات و پشتبانی را خبری نه.
اکنون که انتفاضه فلسطین گام به سومین سال حیات پرارزش خود نهاده و با نگاه به شرایط پیچیده جهانی، بویژه منطقه که سرمایه سالاری غرب بویژه آمریکا، به عبث، در پی تحمیل نظم نوین جهانی و شروع آن از منطقه است (تغییر پاره‌ای از حکومت‌ها، پیدایی حکومت‌های قوم‌گرا، تثبیت موقعیت رژیم صهیونیستی و ...)- بایسته است که فعالیتی هماهنگ در منطقه پدیدار شود. در این میان نقش سازمان کنفرانس اسلامی بسیار مهم و چشمگیر است. باید کشورهای منطقه در چارچوب این سازمان و با فعال‌تر کردن آن به یک همگرایی در منطقه با محوریت «ضرورت مقابله‌ی با خطر اسراییل و حضور آمریکا» دست پیدا کنند. (می‌دانیم که در سال ۱۹۵۲ (۱۳۳۱) بین آمریکا و انگلیس و ... میثاقی به امضاء رسید که در آن استمرار وجود غصبی اسراییل را تضمین کرده‌اند.) همچنین نقش شخصیت‌ها و گروه‌های مذهبی که نفوذ فراوانی میان مردم دارند، برای ایجاد یک پایگاه مستحکم مردمی قابل چشم‌پوشی نیست. این شخصیت‌ها و گروههای مذهبی می‌توانند افزون بر انگیزاندن مردم، به جنبش آنان نیز جهت مناسب را بدهند.
منبع : جمعیت دفاع از ملت فلسطین