شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

غده سرطانی اسرائیل از انعقاد تا امروز


غده سرطانی اسرائیل از انعقاد تا امروز
● مقدمه:
روز ۲۴ اردیبهشت مصادف با سالگرد فاجعه اشغال فلسطین و تشکیل رژیم صهیونیستی اسراییل است. به فرموده رهبر معظم انقلاب، اشغال فلسطین و قدس شریف بزرگترین مصیبتی است که در تاریخ معاصر با دسیسه‌های استعمار بر امت اسلامی وارد شده است. فاجعه‌ای که نه فقط چند نسل فلسطینیان محنت آن را تحمل کرده‌اند بلکه همه اعراب و مسلمین و آزادگان جهان آن را به خوبی در حافظه دارند و از آن رنج می‌برند. فاجعه عظیمی که ملت مظلوم فلسطین در ابعاد گوناگونی آن را تجربه کرده است. مقاومت مظلومانه، آوارگی و غربت، نابودی خانه و کاشانه، قتل عام عزیزان، پناه بردن به مجامع بین‌المللی، روی آوردن به معامله‌های بی‌فرجام سیاسی و قمار سراسر باخت با اشغالگران و واسطه‌کردن قدرت‌هایی که خود مجرم اصلی این فجایع هستند، برخی از تجاربی است که این ملت گذرانده است. به نظر می‌رسد به مناسبت سالگرد این فاجعه عظیم، ارزش دارد نگاهی گذرا به گذشته کشور مظلوم اسلامی فلسطین بیفکنیم.
مسائل فلسطین و فجایع آن از کجا آغاز شده و تا به حال چه سیری داشته است که بزرگترین مصیبت تاریخ معاصر نام گرفته است؟ این سئوالی است که مقاله حاضر در صدد پاسخگویی به آن است:
□□□
● چرا فلسطین سرزمین مقدسی است؟
آیا تا به حال اندیشیده‌اید که چرا فلسطین سرزمین مقدس و ارزشمندی است و چرا مسلمانان آن همه به آن اهمیت می‌دهند؟ آیا اصرار مسلمانان برای رهایی و نجات این سرزمین فقط در حد نجات یک زمین از دست اشغالگران است یا ریشه در فرهنگ و تمدن اسلامی بلکه همه ادیان توحیدی دارد. پاسخ اینکه این سرزمین در میان پیروان ادیان توحیدی یعنی اسلام، مسیحیت و یهودیان مقام و ارزش خاصی دارد.
ظهور بسیاری از انبیای الهی در این منطقه رخ داده است. حضرت ابراهیم (ع) به دستور خداوند از مصر مهاجرت کرد و در سرزمین بیت‌المقدس اقامت گزید. ایشان به دستور الهی مکان مقدسی را ساخت که آن را بیت‌الله نامید که بعدها این مکان به نام بیت‌المقدس معروف شد.
حضرت موسی(ع) در شهر بیت‌‌المقدس با خداوند سخن گفت و از این رو به کلیم‌الله یعنی هم‌سخن خدا معروف شد.
حضرت داود(ع) بیت‌المقدس و بخش‌های دیگری از فلسطین را فتح کرد و در آنجا حکومت تشکیل داد. او به فرمان خداوند مقدمات ساختن بنای مقدسی در شهر بیت‌المقدس را فراهم ساخت، اما عمرش کفاف نداد و ادامه کار به عهده فرزندش حضرت سلیمان(ع) افتاد. حضرت سلیمان(ع) پرستشگاه باشکوهی ساخت که بعدها به نام مسجدالاقصی معروف شد و بیت‌المقدس محل فرمانروایی این پیامبر نیز بود.
حضرت عیسی(ع) نیز پس از آن که به پیامبری مبعوث شد به سوی بیت‌المقدس حرکت کرد و او نیز به پرستشگاه مسجدالاقصی رفت و به تبلیغ دین خدا و هدایت مردم پرداخت.
حضرت پیامبر اکرم (ص) نیز ارتباط بسیار رازآلودی با بیت‌المقدس دارند. قبله اول مسلمانان بیت‌المقدس بود و سالها مسلمانان رو به سوی این قبله نماز می‌خواندند. پیامبر اکرم (ص) یک سفر آسمانی داشتند که در دو بخش انجام شد. یک بخش پرواز از مسجدالحرام به سوی مسجدالاقصی بود و فرود در آن بود که به‌نام «اسراء» نامیده می‌شود و در ‌آیه نخست سوره اسراء به آن اشاره شده است.
در این آیه به صراحت اشاره شده که مسجدالاقصی و پیرامون آن (که به گفته متخصصین منظور بیت‌المقدس یا کل سرزمین فلسطین است) مبارک قرار داده شده است.
پیامبر (ص) در ادامه سفر آسمانی خود، پرواز به سوی آسمان را که معراج نام دارد از همین محل آغاز نمود. در هر صورت نام مسجدالاقصی از این آیه قرآن گرفته شده است.
حضرت پیامبر اکرم (ص) در مسجدالاقصی پیشاپیش دیگر پیامبران نماز خواندند. ایشان پس از بازگشت از سفر روحانی معراج، تمام جزئیات سفر را از جمله حوادث بیت‌المقدس و مسجدالاقصی را برای مردم بازگو کردند و پس از آن بود که مسلمانان به اهمیت این سرزمین آگاه شدند. ایشان در واپسین روزهای حیات مبارک خود، لشکری را به فرماندهی «اسامه زید بن حارثه» برای اعزام به سرزمین فلسطین و فتح آن تدارک دیدند و هدف ایشان رهایی بخشیدن به این سرزمین مقدس از دست حکام فاسد و ستمگر آن بود، اما این آرزوی ایشان به دلیل کارشکنی‌های انجام شده و رحلت ایشان برآورده نشد.
هم چنیــن در آیــه ۲۱ سوره مائده واژه ارض المقدس به کار رفته که به نظر بسیاری از مفسران همان بیت‌المقدس است.
در هر صورت بیت‌المقدس، مقد‌س‌ترین شهر دنیا است، زیرا این امکان در میان مسلمانان، مسیحیان و یهودیان مقدس شمرده می‌شود. بیت‌المقدس شاید پس از مکه، دومین مکان مقدسی است که به فرمان الهی ساخته شده است.
در روایات اسلامی نیز درباره اهمیت و فضیلت این سرزمین سخنان بسیاری گفته شده است.
پیامبر اکرم (ص) در پاسخ ابوذر می‌فرماید: دومین مسجدی که روی زمین ساخته شده، مسجدالاقصی بوده است. هم‌چنین ایشان در پاسخ «عبدالله بن سلام» می‌فرمایند: حشر و نشر و صراط و میزان در بیت‌المقدس برپا می‌شود و اصولاً این سرزمین با قیامت ارتباط دارد.
ایشان ارزش یک رکعت نماز در بیت‌المقدس را مانند هزار رکعت می‌دانند و فرموده‌اند که نماز در آنجا باعث آمرزش گناهان می‌شود. بیت‌المقدس شهری بهشتی شمرده شده است. اصولاً برخی مناطق در کره زمین وجود دارد که خداوند آنها را مقدس شمرده و برای آنها ارزش‌های خاصی قرار داده است که البته این تقدس و ارزش دارای راز و رمزهایی است که همه آنها بر ما روشن نشده است. مکه، کربلا، نجف و بیت‌المقدس دارای ارزش و تقدس رازآلود هستند. پیامبرانی چون حضرت آدم(ع)، حضرت موسی(ع) و حضرت یوسف(ع) در بیت‌المقدس دفن شده‌اند و حضرت عیسی(ع) از آن‌جا به آسمان رفت. پیامبران زیادی هم چون حضرت ابراهیم(ع)، حضرت یعقوب(ع)، حضرت اسحق(ع) و... در این سرزمین زندگی کرده‌اند.
در سرزمین فلسطین و به ویژه در بیت‌المقدس، اماکن مقدس زیادی وجود دارد که برای پیروان ادیان مختلف ارزشمند و قابل احترام است. مسجدالاقصی و مسجد صخره که بعدها توسط مسلمین ساخته شد، برای مسلمین ارزش بیشتری دارد.
حرم شریف که این دو مسجد در آن قرار دارد به شهر بیت‌المقدس قداست خاصی بخشیده است. حرم شریف که بیش از صد هزار متر مربع وسعت دارد، مجموعه‌ای از اماکن مقدس دیگری است.
بیت‌المقدس در سال پانزدهم هجری توسط مسلمین فتح گردید و بناهای زیادی در آنجا به پا کردند که از جمله به مسجد صخره می‌توان اشاره کرد. گفته می‌شود در نقطه‌ای از این مسجد جای پای حضرت رسول اکرم(ص) که از همان نقطه به معراج از این مسجد رفتند، مشاهده می‌شود.در روایات آمده که این محل، پیش از خلقت آدم، زیارتگاه فرشتگان بوده است.
همه پیامبران در این محل نماز گذارده‌اند و هر یک از آنان در محل مسجد صخره جایگاه خاص خود را دارند.
بیت‌المقدس، دروازه‌های متعددی دارد مانند باب داود(ع)، باب‌سلیمان(ع)، باب حطه، باب محمد(ص)، باب التوبة، باب‌الرحمة، باب السکینه (که محراب حضرت مریم(ع) در آنجا است و محلی است که فرشتگان برای آن حضرت میوه بهشتی می‌آوردند).
«ابن فارس مصری» می‌گوید: بیت‌المقدس را پیامبران ساختند و در آن سکونت گزیدند و در جای جای آن نماز گذاردند و مدفن بسیاری از پیامبران است.
آن چه جالب توجه است این که مسجد هشت ضلعی با گنبد طلایی که همه ما هم اکنون آن را به عنوان مسجدالاقصی می‌شناسیم، مسجدالاقصی نیست، بلکه همان مسجد صخره است که زیر گنبد آن صخره‌ای وجود دارد که گفته می‌شود آثار پای حضرت رسول اکرم(ص) در سمت جنوب آن وجود دارد. ظاهراً این صخره در میان آسمان و زمین معلق بوده است و نشانگر معجزه الهی است.
مسجدالاقصی در گوشه جنوب غربی صحن قبة‌الصخرة است و گنبد آن سبز رنگ است. بخشی از این مسجد در سال ۱۰۹۹ میلادی توسط مسیحیان به کلیسا تبدیل گردید، اما پس از آزادی قدس توسط مسلمانان، مسجدالاقصی تعمیر و بازسازی شد.
● جستجویی در تاریخ
نگاهی مختصر به تاریخ فلسطین ما را به سال‌های ۵۵ـ۱۲۵۴ (هـ . ش) یعنی بیش از ۱۳۰ سال قبل می‌برد. در سال ۱۸۷۷(م) پس از صدور قانون اساسی دولت عثمانی، اولین نمایندگان فلسطین از شهر بیت‌المقدس در اولین جلسه مجلس دولت عثمانی که در شهر استانبول برگزار شد انتخاب شدند.
در سال ۱۲۶۰هـ . ش (۱۸۸۱م) یعنی ۵ سال پیش از آن، دولت عثمانی اعلام می‌کند که حق اقامت یهودیان خارجی غیرعثمانی را در سراسر نقاط امپراتوری عثمانی به جز فلسطین می‌پذیرد! این امر نشان می‌دهد که در همان زمان نیز مشکلاتی در این زمینه وجود داشته است، زیرا اولین شهرک صهیونیست‌نشین در سال ۱۸۷۸(م) در فلسطین به نام «تکفا» برپا شده بود.
با وجود اعلام این مطلب از سوی دولت عثمانی، یهودیان در سال ۱۸۸۲م (یک سال بعد) نخستین مهاجرت جمعی خود را به فلسطین آغاز کردند و تعداد یهودیان به ۲۴ هزار نفر رسید. در همین شرایط و زمان بود که میلیونر فرانسوی «بارون ادموند»، کمک‌های مالی خود را به استعمار یهودی در فلسطین آغاز می‌کند. این مهاجرین با وجود آن که دولت عثمانی اجازه ورود بازرگانان و زائران یهودی را به فلسطین، بدون ‌آنکه اجازه سکونت دائم به آنها بدهد، صادر می‌کند، از همان آغاز به خرید زمین به ویژه از زمین‌داران غیرفلسطینی و سرمایه‌داران با قیمت‌های گزاف و فریبنده اقدام کردند. این بود که عکس‌العمل‌های نه چندان جدی فلسطینیان در برابر مهاجرت یهود به احساس خطر جدی وآغاز درگیری‌های خونین مبدل شد و باعث شد دولت عثمانی در سال ۱۸۸۷(م) برای یهودیان جهانگرد محدودیت ایجاد کند که بیش از سه ماه نتوانند در فلسطین بماند. البته دولت عثمانی در سال ۱۸۸۲(م) به رهبران یهودی موجود در استانبول اعلام کرده بود که شهرک‌سازی صهیونیستی در فلسطین را یک مشکل سیاسی تلقی می‌کند. در سال ۱۸۸۴(م) دولت عثمانی ورود بازرگانان یهودی را به فلسطین ممنوع اعلام می‌کند و تنها به زائران یهودی اجازه ورود به این سرزمین را داد. در می ۱۸۸۸ (م) کشورهای اروپایی فشار خود بر دولت عثمانی را جهت متقاعد کردن آن برای دادن مجوز سکونت یهودیان خارجی در فلسطین، به طور جدی آغاز کردند و این پیش‌شرط (ظاهری) را قرار دادند که یهودیان به صورت تک‌تک و نه به صورت جمعی وارد فلسطین خواهند شد. در ۱۸۹۱ (م) «بارون موریس» میلیونر یهودی آلمانی‌تبار اتحادیه استعماری یهودی را تأسیس کرد. در همین سال پادشاهی عثمانی از اعطای تابعیت عثمانی به یهودیان مهاجر به فلسطین ابراز نگرانی کرده و پیش‌بینی می‌کند که این امر ممکن است موجب ایجاد دولت یهودی در قدس گردد. در سال ۱۸۹۲(م) حکومت عثمانی اساساً فروش زمین به یهودیان خارجی را ممنوع اعلام می‌کند، اما یهودیان هم‌چنان تحرکات و فعالیت‌های خود را پیگیری می‌کنند. در سال ۱۸۹۳(م) دولت‌های اروپایی فشارهای خود را بر دولت عثمانی جهت تعدیل قانون ممنوعیت خرید زمینهای دولتی توسط یهودیان مهاجر آغاز نموده و خواستار فروش زمین به مهاجرانی شدند که به طور قانونی وارد فلسطین شده‌اند، به شرط آنکه آنان این زمینها را برای ایجاد شهرک‌های صهیونیست‌نشین مورد استفاده قرار ندهند. در اواخر سال ۱۸۹۳(م) بخش ضدجاسوسی ارتش فرانسه از محتویات سطل زباله سفارت آلمان، نامه پاره شده‌ای را پیدا کرد که نشان‌دهنده جاسوسی یکی از افسران یهودی ارتش فرانسه به نام «دریفوس» به نفع آلمان بوده است. با این که اصولاً مفاد محاکمات نظامی هیچ‌گاه به بیرون درز نمی‌کند، اما این خبر در روزنامه‌ها به طور گسترده چاپ شد و هنوز هیچ‌کس نمی‌داند خبر چگونه به بیرون درز کرده است،‌ اما آن‌چه کاملاً آشکار است این که همه سر و صداهای ایجاد شده، ساختگی و هدایت شده بود و انتشار اخبار به طور عمدی صورت می‌گرفت. البته این احتمال نیز داده می‌شود که اصل قضیه ساختگی بوده و از اساس واقعیت نداشته است. در هر صورت این ماجرا مورد بهره‌برداری فراوان صهیونیست‌ها واقع شد، به ویژه پس از آن که در نتیجه فشارهای گوناگون، دریفوس در ۱۹۰۶ تبرئه شد و ارتقاء درجه نیز یافت! این ماجرا در واقع در احساس هویت بخشی به یهودیان اروپا بسیار کارساز و سودمند بود.
در سال ۱۸۹۶(م) هرتزل به دولت عثمانی صراحتاً پیشنهاد می‌کند که فلسطین را به یهودیان بفروشد. پیشنهاد هرتزل به سلطان عبدالحمید دوم این بود که در ازای دریافت بیست میلیون لیره عثمانی، اجازه تشکیل یک جمهوری خودمختار یهودی را در درون قلمرو عثمانی بدهد و مهاجرت نامحدود یهودیان به فلسطین مجاز شمرده شود. اصولاً نظر هرتزل این بود که چنانچه عثمانی‌ها فلسطین را به ما واگذار کنند، ما در آن برای اروپا سدی محکم در مقابل آسیا به وجود می‌آوریم و پیشگامان تمدن علیه توحش خواهیم بود و لذا تمام اروپا باید موجودیت ما را تضمین کنند. البته او اولین کسی نبود که به فکر ایجاد یهودستان افتاده باشد.
هرتزل که یک روزنامه‌نگار ارتشی یهودی منکر خدا بود، به دقت ماجرای دادگاه دریفوس را پیگیری کرده بود. او کتاب دولت یهود را درباره ضرورت ایجاد کشوری یهودی نوشت. او برای اجرای این باور خود تلاش‌های فراوانی را به طور همزمان در سه محور به عمل می‌آورد. این سه محور عبارت بودند از: خرید زمین در فلسطین، راضی کردن یهودیان به پذیرش ایده خود و انتقال به فلسطین و بالاخره راضی‌کردن سرمایه‌داران یهودی در این زمینه است. وی در اجرای ایده خود، کلیـه روزنامه‌نگاران، سیاستمداران، سرمایه‌داران، صاحب‌منصبان و... یهودی را از سراسر اروپا برای راه‌اندازی نخستین کنگره صهیونیسم در شهر «بال» سوئیس دعوت کرد. هدف این کنگره که در سال ۱۸۹۷(م) برگزار شد، این بود که همه یهودیان دنیا به دور از باورهای سیاسی، باید یک ملت واحد باشند. این کنگره تأسیس دولت صهیونیستی به نام اسرائیل در کشور فلسطین را رسماً مورد تایید قرار داد. در همین کنگره اعلام شد که هدف صهیونیسم، تشکیل میهنی برای مردم بهود در فلسطین و جلب حمایت از آن توسط یک قانون جهانی است. به این شکل بود که فعالیت های سازمان جهانی صهیونیسم، رسماً آغاز شد.
● آغاز عملیات اتحادیه استعمارگری یهود
پاسخ عبدالحمید دوم مسئول وقت حکومت عثمانی به هرتزل، منفی و نسبتاً تند بود. عبدالحمید پاسخ می‌دهد که من نمی‌توانم از هیچ قسمتی از امپراتوری عثمانی چشم‌پوشی کنم. من نمی‌توانم با کالبدشکافی موجود زنده موافقت کنم. هرتزل، بنیانگذار صهیونیسم در کتاب خود به نام «دولت یهود»، ایده خود را کاملاً آشکار می‌کند که باید یک دولت یهودی در فلسطین تأسیس شود تا از این راه، مشکلات یهودیان جهان حل شود و اولین شعار یهودیان: «سرزمین بدون ملت برای ملتی بدون سرزمین» مسائل زیادی را روشن می‌کند. البته عبدالحمید دوم با وجود این پاسخ منفی، به نظر می‌رسد در برابر تحرکات و تلاش‌های مخفی یهودیان در زمینه مهاجرت به فلسطین از خود تغافل نشان داده است چرا که در مدت حدود ۱۸ سال پیش از آغاز جنگ جهانی اول، نزدیک به ۵۰ هزار یهودی به فلسطین مهاجرت کرده و در این کشور استقرار یافتند.در سال ۱۸۹۷(م) کمیته‌ای به ریاست «محمدطاهر الحسینی» مفتی قدس برای بررسی راه‌کارهای صهیونیست‌ها جهت به دست آوردن زمین، تشکیل شد. عبدالحمید دوم فوراً به این کنگره واکنش نشان داده و عده‌ای از افراد دربار خود را جهت حکومت در آستان بیت‌المقدس اعزام می‌نماید. در هر صورت حکومت عثمانی با توجه به اقتدار نسبی که داشت و با توجه به وحدت نسبی که آن روز بر جهان اسلام حاکم بود به عنوان یک مانع جدی برای گسترش فعالیت‌های صهیونیسم به حساب می‌آمد، اما با آغاز جنگ جهانی اول و استمرار آن به مدت چهار سال، حکومت عثمانی رو به اضمحلال گذاشت و نهایتاً منجر به تجزیه آن شد.در سال ۱۸۹۸ (م) مطبوعات کشورهای عربی نسبت به برگزاری این کنگره واکنش نشان دادند و روزنامه مصری «المنار» نسبت به اهداف صهیونیستی برای تسلط بر فلسطین هشدار داد. در همین سال، ویلهلم‌دوم قیصر آلمان به قدس سفر کرد! در سال ۱۸۹۹(م) هرتزل در نامه‌ای به شهردار فلسطینی قدس، تلویحاً اعلام می‌کند که صهیونیست‌ها حاضر هستند در صورتی که در فلسطین مورد استقبال قرار نگیرند، به جای دیگری مهاجرت کنند. این کنگره، برنامه‌ای در چهار بخش تنظیم کرد و برای رسیدن به ا ین چهار هدف، چهار روش در پیش گرفت.
ـ برنامه تنظیم شده کنگره یهود
ـ سازماندهی جنبش صهیونیسم جهانی
ـ برنامه‌ریزی برای استعمار صهیونیستی در فلسطین
ـ سرمایه‌گذاری و نظارت بر آن
ـ برقراری ارتباطات و انجام گفتگوهای لازم به منظور تأمین پشتیبانی سیاسی جهانی و تحقق این اهداف
چهار روش پیش‌بینی شده عبارت بودند از:
ـ آماده‌سازی اوضاع و شرایط مناسب جهت اسکان کشاورزان، کارگران و صنعتگران یهودی در فلسطین
ـ سازماندهی یهودیان جهان از طریق هیأت‌های منطقه‌ای و جهانی هماهنگ با قوانین حاکم بر هر کشور
ـ تحریک و تقویت حس ملی‌گرای یهودیان
ـ آماده‌سازی شرایط برای کسب موافقت حکومت‌ها با اهداف صهیونیسم
در سال ۱۹۰۰(م) اتحادیه استعمارگری یهود مسئولیت ساخت شهرکهای صهیونیست‌نشین را به عهده گرفت. در ژوئن ۱۹۰۰(م) دولت عثمانی کمیته‌ای را برای تحقیق در مورد هدف اصلی مهاجرتهای جمعی صهیونیست‌ها و تسلط بر زمینها به فلسطین گسیل داشت.در سال ۱۹۰۱(م) هرتزل بازهم به عبدالحمید دوم پیشنهاد پرداخت پنج‌میلیون لیره طلا و تأسیس ناوگان دریایی عثمانی، کمک به سلطان در تنظیم سیاست اروپایی، تأسیس دانشگاه عثمانی در بیت‌المقدس، بازپرداخت کلیه بدهیهای عثمانی، ارائه کمکهای لازم برای ا جرای طرحهای عمرانی و پرداخت مالیات سالیانه را داد.در سال ۱۹۰۱(م) هرتزل بازهم به عبدالحمید دوم پیشنهاد پرداخت پنج‌میلیون لیره طلا و تأسیس ناوگان دریایی عثمانی، کمک به سلطان در تنظیم سیاست اروپایی، تأسیس دانشگاه عثمانی در بیت‌المقدس، بازپرداخت کلیه بدهیهای عثمانی، ارائه کمکهای لازم برای ا جرای طرحهای عمرانی و پرداخت مالیات سالیانه را داد.
در سال ۱۹۰۱(م) به دلیل فشارهای مختلف کشورهای اروپایی دولت عثمانی بالاخره به یهودیان خارجی اجازه خرید زمین را در شمال فلسطین اعطا می‌کند. در همین سال صندوق قومی یهود به عنوان یکی از دستگاه‌های آژانس بین‌المللی یهود تأسیس گردید که وظیفه آن خرید زمینهای فلسطین بود. به این وسیله، زمینها به تدریج به طور کامل یهودی شده و هیچ غیریهودی حق فعالیت بر روی این زمینها را نداشته باشد.
در این شرایط قید و بندهای دولت عثمانی بر مهاجرت صهیونیستها به بخش قدس و خرید زمین در آن به اجرا درمی‌آید و شورای اداری قدس با تلاشهای اتحادیه استعمارگر یهودی برای به دست آوردن زمین در بخش قدس به شدت مخالفت می‌کند. از سوی دیگر، کشاورزان فلسطینی در منطقه طبریه، مخالفت خود را با افزایش دامنه تسلط صهیونیستها بر زمینهای منطقه اعلام نمودند. زمینهای مورد اعتراض متعلق به فئودالهای لبنانی‌الاصل بود.
در سال ۱۹۰۳ موج دوم از مهاجرت‌های جمعی صهیونیستی به فلسطین فرا می‌رسد، در دسامبر آن سال شرکتی انگلیسی ـ فلسطینی وابسته به اتحادیه استعمارگری یهود برای سرمایه‌گذاری و تامین هزینه شهرک‌سازی صهیونیستی تاسیس می‌شود. در سال ۱۹۰۴ هرتزل می‌میرد و وایزمن رهبری صهیونیسم را به عهده می‌گیرد. اندیشه او این بود که با حمایت انگلستان ظرف مدت ۳۰ سال یک میلیون یهودی در فلسطین استقرار پیدا کنند. در اوت تا سپتامبر این سال تنش بین شهرک‌نشینان مهاجر صهیونیست و کشاورزان فلسطینی در منطقه طبریه بالا می‌گیرد. در سال ۱۹۰۵ کتاب «بیداری ملت» نوشته «نجیب عازوری» منتشر شد و نسبت به اهداف سیاست‌های صهیونیستی در فلسطین هشدار داده بود.
در سال ۱۹۰۷ اولین دهکده و مرکز خودکفایی کشاورزی ویژه یهودیان با استفاده انحصاری از نیروی کار یهودی تاسیس گردید. در اوت همان سال حاکم عثمانی قدس گزارشی درباره سرپیچی صهیونیست‌ها از اجرای قوانین ویژه مهاجران و انتقال مالکیت زمین که به تصویب دولت عثمانی رسیده بود، ارائه می‌کند.
در سال ۱۹۰۸ نمایندگانی فلسطینی از مناطق مختلف برای حضور در مجلس نمایندگان عثمانی به آستانه می‌روند. در همان سال روزنامه فلسطینی «الکرمل» با هدف مخالفت با استعمارگری صهیونیستی در «حیا» منتشر می‌شود. در مارس همان سال میان مهاجران صهیونیست و فلسطینیان در «یافا» درگیری رخ می‌دهد که در نتیجه یک فلسطینی کشته و ۱۳ صهیونیست مجروح می‌شوند. در جولای همان سال قیام جوانان ترک در آستانه آغاز می‌شود.
صهیونیست‌ها با بررسی همه گزینه‌های مورد بحث در سال ۱۹۰۸ به نظر واحدی مبنی بر ایجاد دولت یهود در فلسطین دست یافتند و به طور قاطع برغصب فلسطین از راه آواره کردن ساکنان آن، متفق‌القول شدند.
اما استقرار دولت صهیونیستی در فلسطین با وجود امپراتوری مقتدر عثمانی امکان پذیر نبود و می‌بایست این اقتدار شکسته شده و امپراتوری به روش‌های گوناگون تضعیف می‌شد.
البته عثمانیها به تدریج متصرفات اروپایی خود را از دست می‌دادند. اروپاییها رفته رفته در حکومت عثمانی نفوذ پیدا کرده بودند، در اسلامبول سفارتخانه تاسیس کردند و با روش‌های مختلف سعی در تضعیف امپراتوری داشتند به طوری که در آغاز سده نوزدهم میلادی عثمانی در حال فروپاشی قرار گرفت و تنها یک تلنگر نیاز بود که انهدام نهایی صورت بگیرد که این تلنگر جنگ جهانی اول بود.
● جنگ جهانی اول و آتش افروزی صهیونیست‌ها
امروزه براساس اسناد و اعتراف‌های خود صهیونیستها، نقش آنان در آتش افروزی جنگ جهانی اول قابل تردید و انکار نیست. آنان با کمک به هر دو طرف جنگ از آب گل‌آلود بهره‌های خود را می‌گرفتند و با تکه تکه شدن دولت عثمانی، سهمی از این قربانی به آنان رسید.
اعراب ساده لوح و بی‌تجربه در بازی‌های سیاسی که به تحریک اروپاییها می‌خواستند از یوغ ترک‌های عثمانی رها شوند، با این ترفند زیر یوغ انگلیسی‌ها و صهیونیستها درآمدند.
یهودیان صهیونیست کشورهای تحت سلطه عثمانی که در طول جنگ نقش ستون پنجم انگلیسی‌ها را بازی می‌کردند، پس از پایان جنگ زیر سایه آنان به طورجدی سلطه خود را بر فلسطین و سازمان‌دهی قدرت نظامی و اقتصادی و... را آغاز کردند.
در سال ۱۹۰۹ شهر تل‌آویو در شمال یافا احداث می‌شود. در فوریه تا آوریل همان سال تنش و درگیری بین صهیونیست‌های شهرک‌نشین و کشاورزان فلسطینی در نزدیکی «الناصره» بالا می‌گیرد. در همان سال با تلاش‌های نماینده یافا، مساله فلسطین برای اولین بار در مجلس نمایندگان عثمانی مطرح می‌شود.
در سال ۱۹۱۰ روزنامه‌های عربی مخالفت‌های خود را با تسلط صهیونیست‌ها بر زمین‌های فلسطینی ابراز می‌کنند. در همان سال نمایندگان ولایات عربی مجلس نمایندگان عثمانی، خواستار کسب تضمین‌هایی از وزیر کشور دولت عثمانی برای جلوگیری از تسلط یهودیان بر زمین‌های فلسطینی می‌شوند.
در سال ۱۹۱۱ «نجیب نصار» روزنامه‌نگار فلسطینی کتاب خود را در مورد صهیونیسم به نام «صهیونیسم، پیشینه، اهداف و اهمیت آن» منتشر می‌کند. در ژانویه تا فوریه همان سال دولت‌های اروپایی با فشار مجدد بر دولت عثمانی خواستار اجازه یافتن صهیونیست‌ها جهت به دست آوردن زمین در فلسطین شده‌اند. در ژانویه همان سال روزنامه تازه انتشار «فلسطین» طی پیامی از خوانندگان فلسطینی خود می‌خواهد که به عواقب حضور صهیونیست‌ها در فلسطین توجه کنند.
در همان سال بود که نمایندگان عرب مجلس نمایندگان عثمانی تلاش‌های خود را برای صدور قانونی جهت توقف مهاجرت جمعی صهیونیست‌ها به فلسطین به عمل می‌آورند. در آوریل همان سال تعدادی از فلسطینیان با ارسال تلگرافی به آستانه، خواستار اتخاذ تدابیری علیه مهاجرت گروهی صهیونیست‌ها و چپاول زمین توسط آنها می‌شوند.
در ژانویه ۱۹۱۲ کشور‌های اروپایی فشارهای خود را بر دولت عثمانی جهت تسهیل هرچه بیشتر صهیونیست‌ها تشدید می‌کنند. در ژانویه ۱۹۱۳ روزنامه فلسطین نوشت که صهیونیست‌ها کشور ما را روستا به روستا و شهر به شهر به صورت گام به گام تحت حاکمیت خود قرار می‌دهند.
در اول اوت ۱۹۱۴ جنگ جهانی اول آغاز می‌شود، سهم فاتحان جنگ که در اواسط جنگ جهانی اول یعنی در ۱۹۱۶ طبق یک پیمان سری به نام توافقنامه «سایکس پیکو» بین بریتانیا و فرانسه بسته شد، تعیین گردید که براساس آن استان‌های عربی امپراتوری عثمانی بین این دو کشور تقسیم گردید و سوریه و لبنان به فرانسه رسید و عراق و شرق اردن و البته فلسطین سهم انگلیس شد (توجه شود که این سهم سفارشی صهیونیستها بود). یک سال پس از انعقاد این پیمان و محرمانه ماندن آن در نوامبر ۱۹۱۷، «بالفور» وزیر خارجه بریتانیا طی نامه‌ای قول حمایت جدی انگلیس از تاسیس کانون ملی یهود در فلسطین را می‌دهد. پیش از این نامه هم «بنیامین دیزرائیلی» نخست‌وزیر یهودی انگلیس پس از خرید سهام کانال سوئز به طور شفاهی وعده این کار را داده بود.
بالفور در واقع سود وامی که دیزراییلی نخست‌وزیر وقت انگلستان از «روچیلد»، بازرگان یهودی برای خرید سهام مذکور دریافت کرده بود،‌به صهیونیستها پرداخت. اعلامیه بالفور تصریح می‌کند که یهودیان حق تشکیل دولت در فلسطین را دارند و چرچیل نیز از این اعلامیه با بیان این که او صد درصد یک صهیونیست است، حمایت می‌کند.
بالاخره در سال ۱۹۱۸ میلادی و در پایان جنگ جهانی اول، سراسر فلسطین توسط نیروهای تحت فرماندهی یک ژنرال یهودی‌الاصل انگلیسی اشغال شد. در اواخر ژانویه و اوایل فوریه ۱۹۱۹ اولین کنگره فلسطین در قدس تشکیل شد و طی دو یادداشت به کنفرانس صلح پاریس، وعده بالفور را مردود خواند و خواستار استقلال فلسطین شد، اما در آوریل ۱۹۲۰ شورای عالی کنفرانس صلح «سان‌رمو» بدون جلب‌نظر و رضایت فلسطینیان قیمومیت فلسطین را که از سوی صهیونیست‌ها طراحی شده بود به بریتانیا واگذار کرد و دو ماه پس از آن، اداره مدنی بریتانیا در فلسطین افتتاح شد. جالب این که یک یهودی به نام «هربرت ساموئل» به عنوان اولین کمیسر عالی بریتانیا در فلسطین برگزیده شد. همان‌طور که ملاحظه می‌شود، نقش یهود در ارتباط با کلیه مسائل فلسطین، کاملاً آشکار است.
● پیامدهای معاهده «ورسای»
در ژوئن ۱۹۱۹ معاهده ورسای تدوین و میثاق ملل متحد به امضا رسید. قبلاً چهار کشور پیروز جنگ جهانی اول (آمریکا، انگلیس، فرانسه و ایتالیا) در ژانویه ۱۹۱۹ در نشست ورسای تصمیم به ایجاد سازمان بین‌الملل یا جامعه ملل گرفته بودند و خود قدرتهای قیم بر ملل جهان شدند.
در آوریل ۱۹۲۰ شورای عالی صلح در شهر «سان‌رمو» مقرر نمود که فلسطین تحت حمایت انگلیس قرار گیرد. جامعه ملل در سال ۱۹۲۲ میلادی قیمومیت انگلیس بر فلسطین را تصویب کرد و سند آن در ماه ژوئیه منتشر شد. براساس این سند، انگلیس موظف بود مقدمات و زمینه‌های تشکیل وطن ملی یهود و انتقال یهودیان به فلسطین را فراهم نماید. از این‌رو هربرت ساموئل، یهودی انگلیسی به عنوان نخستین کمیسر عالی انگلیس در فلسطین منصوب شد. او یک شورای قانونگذاری برای صهیونیست‌ها تشکیل داد که بعدها به نام «آژانس یهود» و بنگاه هماهنگی مسائل یهود نامیده شد. در دوران اشغال فلسطین توسط انگلیس، جمعیت یهودیان ۱۲ برابر شده و به ۷۰۰ هزار نفر رسید.
انگلیس به منظور یهودی کردن کامل فلسطین، امتیازات فراوانی را در زمینه‌های اقتصادی و اداری به صهیونیست‌ها واگذار کرد و بسیاری از مراکز حساس و کلیدی اداره فلسطین را در اختیار آنان گذاشت. امتیاز تولید برق، امتیاز استخراج معادن و به تدریج بیشتر منابع و نیازهای زیستی مردم مانند آب و برق و منابع طبیعی و صنایع در اختیار کامل صهیونیست‌ها قرار گرفت. زبان عبری رسمیت یافت و سندسازی‌های لازم برای تملک زمین‌های مردم فلسطین رو به گسترش گذاشت. از سوی دیگر، عوارض و مالیات سنگین بر مردم تحمیل می‌شد و به دلیل ناتوانی مردم از پرداخت آن‌ها، زمین‌ها و مزارع آنان مصادره می‌شد. شعار «سرزمین بدون مردم» به معنای واقعی اجرا می‌گردید تا مقدمه‌ای شود برای اسکان «مردم بی‌سرزمین» و تحقق نیمه دیگر شعار. مردم فلسطین در برابر این اوضاع اسفناک به مبارزه با صهیونیست‌ها روی می‌آوردند. ابتدا مبارزات به صورت مقاومت‌های منفی و جنبش‌های غیرمنظم و سازمان‌دهی نشده جلوه‌گر شد که در دهه ۱۹۲۰ تا ۱۹۲۹ شکل گرفت. در آوریل ۱۹۲۰، بیت‌المقدس شاهد اولین درگیری بود که به دلیل اهانت یهودیان به پرچم مسلمانان و احساس خطر مسلمانان از صهیونیزم و ترس از عدم تحقق وعده استقلال صورت گرفت.
دومین کنگره سراسری فلسطین به دلیل ممانعت انگلیس برگزار نشد، اما در دسامبر ۱۹۲۰، سومین کنگره در حیفا برگزار و یک کمیته اجرایی برای رهبری جنبش سیاسی تا سال ۱۹۳۵ انتخاب شد. در مه و ژوئن ۱۹۲۱، چهارمین کنگره در قدس برگزار شد و تصمیم به ارسال هیأتی به لندن برای توضیح دلایل مخالفت با وعده بالفور و مسأله قیمومیت گرفت.
در اوت ۱۹۲۱ انگلیس اولین تصمیم خود را در اعطای مجوز مهاجرت ۱۶۵۰۰ یهودی به فلسطین در مدت یک سال، گرفت که با مخالفت شدید فلسطینیان مواجه شد. دومین قیام مردمی در می ۱۹۲۱ به وقوع پیوست که یهودیان به نمازگزاران مسلمان اهانت کرده و آنان را آلوده می‌کنند و مورد ضرب و شتم قرار می‌دهند. در ناآرامی‌های یافا، ۴۶ یهودی کشته و ۱۴۶ نفر دیگر مجروح شدند. در فوریه ۱۹۲۲ دومین هیأت فلسطینی به لندن رفت و ضمن اعلام مخالفت با وعده بالفور، خواستار استقلال فلسطین شد.
در سی‌ام ژوئن ۱۹۲۲ کنگره آمریکا با وعده بالفور موافقت می‌کند.
در ماه اوت، پنجمین کنگره سراسری در نابلس برگزار شد و تصمیم به اجرای تحریمهای اقتصادی علیه صهیونیستها گرفت. در ماه اکتبر، انگلیسیها اولین سرشماری را در فلسطین انجام دادند و معلوم شد از ۷۵۷ هزار جمعیت، ۸۷ درصد مسلمانان و تنها ۱۱ درصد یهودی هستند. در ۲۹ سپتامبر ۱۹۲۳ قیمومیت انگلیس بر فلسطین به طور رسمی اعمال می‌شود و در ماه مارس، تمام فلسطین به خاطر ورود بالفور به قدس در اعتصاب به سر برد. ششمین کنگره در یافا و هفتمین کنگره سراسری در قدس برگزار شد.
در سال ۱۹۲۸ کنگره اسلامی قدس در نتیجه تلاشهای صورت گرفته از سوی رهبران مذهبی یهودی برای تغییر وضعیت «دیوار براق» خواستار حمایت از حقوق مالکیت مسلمانان بر این دیوار به عنوان یکی از آثار مقدس اسلامی شد. در ۱۵ اوت ۱۹۲۹ چند سازمان افراطی یهودی اولین راهپیمایی خود را در اطراف دیوار براق انجام دادند. پس از چند روز، ناآرامی‌های متعددی در چند شهر فلسطین در واکنش به تظاهرات یهودیان صورت گرفت، در درگیریهای صورت گرفته، ۱۳۳ یهودی کشته و ۳۳۹ نفر زخمی شدند، همچنین ۱۱۶ فلسطینی شهید و ۲۳۲ تن مجروح شدند. در اکتبر همان سال کنفرانس سراسری در قدس برای تعیین موضع فلسطینیان در قبال دیوار براق تشکیل شد. در دسامبر ۱۹۳۰ کمیته تحقیق بین‌المللی در مورد دیوار براق خواستار تأیید حقوق مالکیت اسلامی بر این دیوار شد.
● نظم و انسجام در مبارزات
به مرور زمان مبارزات شکل منسجم‌تر و منظم‌تری به خود می‌گیرد و در دهه ۳۰ حرکت‌های سازمان یافته‌تری را شاهد هستیم.
برخی اقدام‌های مبارزاتی فلسطینیان به شرح ذیل است:
ـ بایکوت کردن یهودیان و قطع رابطه کلی با آنان
ـ برگزاری کنگره‌های بزرگ سراسری در بیت‌المقدس با شرکت نمایندگان کشورهای عربی و اسلامی
ـ تشکیل جبهه ملی فلسطین و تشکیل کمیته عالی برای تمرکز مبارزه و رهبری قیام‌ها
ـ برگزاری اعتصاب‌ها و تظاهرات مردمی در کشورهای عربی
ـ تشکیل سازمان‌های سری با خط مشی مسلحانه
ـ اعتصاب‌های مردمی و تعطیل کارهای تجاری، فرهنگی، صنعتی، حمل و نقل و...
ـ عدم پیروی از قوانین حکومتی و خودداری از پرداخت مالیات
ـ حمله به یهودیان صهیونیست و تسخیر پاسگاه‌های دولتی و درگیری‌های فیزیکی
ـ شکل‌گیری تشکل های منظم در کشورهای عربی و داوطلب شدن مردم آن کشورها برای جهاد با صهیونیست‌ها
در طرف مقابل صهیونیست‌ها برای پیشبرد مقاصد شیطانی خود به اشکال گوناگون اقدامات خود را انجام می‌دادند.
ـ آزار و اذیت مسلمانان و توهین به آنان و مقدسات و نمادهای مورد احترام آنان
ـ ضرب و شتم و شکنجه مردم
ـ سازماندهی منظم فعالیت‌های خود
ـ تشکیل سازمان‌های تروریستی و انجام حمله‌های مسلحانه به مردم
ـ گسترش مهاجرت‌ها و اسکان‌ در فلسطین
ـ تاسیس صندوق‌های گوناگون از سوی نهادهای صهیونیستی برای کمک به امر مهاجرت
ـ برقراری روابط با کشورهای مختلف از جمله آمریکا و انگلیس از طریق یهودیان سرمایه‌دار ساکن در آن کشورها و فشار آوردن به آن‌ کشورها، تطمیع آنان، اعطای وام و...، به‌طوری که امروزه دیگر در آمریکا، جلب نظر صهیونیست‌ها به شکل یکی از لوازم اساسی موفقیت کاندیداهای ریاست جمهوری در آمده است.
ـ تلاش برای به دست گرفتن اقتصاد فلسطین
ـ سندسازی‌های تاریخی و مذهبی درباره مالکیت فلسطین
ـ تصاحب و مصادره زمین‌های فلسطینیان به روش‌های گوناگون
ـ برقراری رابطه با کشورهای عربی و به سازش کشاندن آن‌ها
ـ دستگیری و تبعید مردم فلسطین
ـ نفوذ دادن افراد فریب‌خورده و خائن در تشکل‌های سری فلسطینیان
مرحله دوم مبارزات مردم فلسطین در سال‌های ۱۹۲۹ تا اواخر دهه ۳۰ است و سال‌های ۲۹ تا ۳۶ اوج مبارزات تشکیلاتی بوده است که متاسفانه به دلایل گوناگون دستاوردهای قابل توجهی به همراه نداشته است. اساساً شاید بتوان گفت دلیل اصلی شکست‌ها و ناکامی‌های فلسطینیان در مبارزات خود، کشیده شدن مبارزات به حکومت‌های کشورهای عربی و بین‌المللی کردن مسئله فلسطین و بدتر از همه، پناه آوردن و کمک گرفتن برخی از فلسطینیان و اعراب از کسانی است که خود عامل به وجود آوردن صهیونیسم بودند. تاسیس سازمان سری با مشی مسلحانه علیه استعمارگری صهیونیسم به رهبری عزالدین قسام در سال‌های ۳۳ تا ۳۵ و تشکیل جبهه ملی در سال ۳۵ و ۳۶ می‌توانست کارساز و اثربخش باشد، اما با احساس خطر صهیونیست‌ها، توطئه‌های گوناگون آغاز می‌شود و با سازش و خیانت کشورهای عربی، مبارزات مردمی از مسیر واقعی منحرف می‌شود. با آن که شورای عالی فلسطین بر ادامه مبارزه منفی از راه‌های گوناگون تاکید می‌کرد و در حالی که طلیعه‌های پیروزی ملت فلسطین در حال نمایان شدن بود. خیانت‌ها کارساز شدند و ملک‌سعود با سفارش آمریکا و انگلیس طی پیامی به کمیته عالی فلسطین می‌نویسد:
به فرزندان ما اعراب فلسطین؛ «اوضاع جاری در فلسطین ما را به شدت ناراحت کرده است. ما به منظور جلوگیری از خون‌ریزی بیشتر به آرامش دعوت می‌کنیم و به حسن نیت دولت دوست خود انگلستان اطمینان داشته و به قولی که درخصوص اجرای عدالت در فلسطین داده است، اعتماد کامل داریم. اطمینان داشته باشید از تلاش پیگیر در راه مساعدت شما دریغ نخواهیم کرد.» شورای عالی فلسطین به این درخواست پاسخ مثبت داده، به مبارزه پایان می‌دهد.
● نخستین قیام‌ها
اولین قیام فلسطینیان، قیام براق است. در سال ۱۹۲۹ فلسطینیان چند شهر در واکنش به تظاهرات خشونت‌آمیز جوانان یهودی در دیوار براق، دست به قیام زدند. دیوار براق یکی از دیوارهای حرم شریف قدس است که مسجدالاقصی در آن قرار دارد. به تدریج مبارزه مردم مسلمان فلسطین علیه نیروهای اشغالگر انگلیسی شکل می‌گیرد تا اینکه در سال ۱۹۳۵ رهبر یکی از اولین گروه های مبارز اسلامی طی یک عملیات علیه انگلیسی‌ها در جنگل‌های شهر «جنین» به شهادت می‌رسد. او کسی نیست جز رهبر مذهبی سرشناس یعنی شیخ‌عزالدین قسام. آنگونه که نقشه فلسطین در سال ۱۹۳۷ نشان می‌دهد، قسمت اندکی از کشور فلسطین که شمال و بخشی از شمال غربی آن است، یعنی شهرهای ناصره، صیقا، یافا و عکا، منطقه یهودی‌نشین محسوب می‌شد. یک بخش بسیار کوچک میان قدس و تل‌آویو تحت قیمومت انگلستان بود. در ۳۰ مارس ۱۹۳۰ چهارمین هیأت اعزامی فلسطینی وارد لندن می‌شود و با مخالفت انگلیس با توقف مهاجرت جمعی صهیونیست‌ها به فلسطین و چپاول این سرزمین و همچنین برپایی یک رژیم دموکراتیک درآن مواجه می‌گردد. در ۱۸ نوامبر ۱۹۳۱ دومین سرشماری جمعیت در فلسطین توسط انگلیس انجام می‌گیرد و معلوم می‌شود از جمعیت کمی بیش از یک میلیونی، ۴/۷۳ درصد مسلمان و ۹/۱۶ درصد یهودی هستند. در ۱۶ دسامبر ۱۹۳۱ کنفرانس اسلامی در قدس با حضور ۱۴۵ نماینده از تمام جهان اسلام برگزار می‌گردد.
در اوت ۱۹۳۲ حزب «استقلال» اولین حزب سیاسی فلسطینی تشکیل می‌شود. در اکتبر ۱۹۳۳ کمیته اجرایی عربی خواستار برگزاری اعتصاب عمومی در اعتراض به سیاست‌های انگلیس در جانبداری از صهیونیست‌ها شد که در نتیجه آن چند شهر فلسطین دچار ناآرامی می‌شود.
در سال ۱۹۳۵ احزاب «دفاع»، «عربی فلسطینی»، «اصلاح»‌و «گروه کلی» تاسیس می‌شوند. در ۲۴ نوامبر ۱۹۳۵ رهبران احزاب سیاسی فلسطینی طی یادداشت مشترکی به وزیر مختار انگلیس خواستار توقف مهاجرت جمعی صهیونیست‌ها و چپاول زمین‌های فلسطینی توسط آنان و برقراری رژیمی با سیستم نمایندگی برحسب نسبت جمعیتی می‌شوند. در دسامبر ۱۹۳۵ وزیر مختار انگلیس پیشنهاد مجلس قانونگذاری که فقط نیمی از اعضای آن فلسطینی بودند را می‌دهد. با وجود این، این پیشنهاد مورد موافقت فلسطینیان قرار گرفت، ولی توسط نمایندگان طرفدار صهیونیسم مجلس عوام انگلیس مورد مخالفت قرار گرفته و به شکست می‌انجامد. در سال‌های ۱۹۳۶ به بعد، حملات صهیونیست‌ها به مردم فلسطین و کشتار آنان به اشکال مختلف گسترش می‌یابد. سازمان‌های تروریستی صهیونیستی طی دهها حمله و انفجار، صدها نفر فلسطینی، را شهید و مجروح می‌کنند. فلسطینیان نیز به تلافی اینگونه حملات ناجوانمردانه به اندازه توانایی خود پاسخ‌های مشابهی می‌دادند، اما آنچه در این مورد شایان ذکر است این که انگلیسی‌ها به صهیونیست‌ها اجازه ورود اسلحه و مهمات به فلسطین می‌دادند و دست آنان را در این زمینه باز گذاشته بودند، به طوری که تنها در یک مورد در اکتبر ۱۹۳۵ مقدار زیادی اسلحه و مهمات که توسط سازمان‌های صهیونیستی به طور مخفیانه از بلژیک به فلسطین منتقل شده بود در بندر یافا کشف گردید، ولی فلسطینیان تحت کنترل شدید بودند و حتی برای ورود اقلام ضروری با مشکلات فراوانی روبرو بودند. در آوریل ۱۹۳۶ کمیته‌های مردمی در تمامی شهرها و روستاهای فلسطینی تشکیل شدند.
در همین ماه رهبران ۵ حزب سیاسی فلسطینی خواستار اعتصاب عمومی و سراسری شدند. کمیته عربی تشکیل دادند و ریاست آن را به «حاج امین حسینی» واگذار کردند. در ۳۰ ژوئن ۱۹۳۶ تمام اعضای فلسطینی فعال در خدمات غیرنظامی و قضایی طی یادداشت مشترکی به وزیر مختار انگلیس، اعتراض خود را به سیاست‌های انگلیس در جانبداری از صهیونیست‌ها اعلام می‌کنند. در ماه اوت، کمیته عالی عربی با وجود تاکید بر ادامه اعتصاب عمومی، آمادگی خود را جهت پذیرش میانجیگری روسای کشورهای عربی اعلام می‌دارد و در یازدهم اکتبر، درخواست پادشاه عربستان، عراق و اردن برای توقف اعتصاب عمومی را می‌پذیرد. در جولای ۱۹۳۷ این کمیته ضمن رد طرح تقسیم فلسطین، خواستار ایجاد دولت یکپارچه و مستقل فلسطینی با حفظ تمام حقوق مشروع یهودیان و دیگر اقلیت‌ها و منافع معقول انگلیسی‌ها می‌شود. در همین زمان، آتش قیام‌های مردمی بیش از پیش زبانه کشید و دوباره سراسر فلسطین در اعتصاب فرو رفت و مبارزه مسلحانه شدت گرفت.
در اوت ۱۹۳۷ کنگره جهانی صهیونیسم در زوریخ تشکیل شد و اجرای شروط تفصیلی ایجاد دولت یهودی را به تصویب رساند. در سپتامبر همان سال کنگره سراسری عربی در سوریه با حضور ۴۵۰ نماینده از کشورهای عربی تشکیل شده، ضمن مردود شمردن طرح انگلیسی تقسیم فلسطین، خواستار پایان یافتن قیمومیت و توقف مهاجرت یهودیان به فلسطین و جلوگیری از انتقال مالکیت زمین‌های فلسطینی به صهیونیست‌ها شد. ار اول اکتبر همان سال، انگلیس کمیته عالی عربی و تمام سازمان‌های سیاسی فلسطینی را منحل کرد و ۵ شخصیت بارز فلسطین را به جزیره‌ای در اقیانوس هند تبعید می‌کند و حاج امین حسینی به لبنان هجرت می‌نماید. در اکتبر ۱۹۳۸ کنفرانس بین المجالس عرب در رابطه با مساله فلسطین در قاهره برگزار شد و با خواسته‌های سه‌گانه جنبش ملی فلسطین مطرح شده در کنگره سراسری عربی سوریه، موافقت نمود.
در ۱۸ اکتبر، فرماندهان نظامی انگلیس اداره مسائل اداری را در تمام بخش‌های فلسطین به عهده گرفتند و در ۱۹ اکتبر، بخش قدیمی بیت‌المقدس را از انقلابیون فلسطینی پس گرفتند.
در ماه دسامبر، انگلیس با انتشار اطلاعیه‌ای طرح تقسیم فلسطین را پس گرفت. انگلیس تلاش کرد به هر قیمتی انقلاب را خنثی کند. لذا در کتاب سفید نوشت که فلسطین نه به صورت دولتی عربی در آید و نه به شکل یهودی. یک دولت متحد از اعراب و یهودیان تشکیل شود که براساس جمعیت یهود یک سوم جمعیت اعراب باشد.
در این نظر با اینکه تلاش شده بود خشم عربها فروکش کند، اما بیشتر به سود یهودی‌ها بود، ولی باز صهیونیست‌های افراطی را به خشم آورد و همانند گذشته، اینان تنها راه رسیدن به امیال افزون خواهانه خود را در جنگ دیدند و لذا برنامه چنگ جهانی دوم را راه انداختند. در می‌۱۹۳۹ مجلس عوام انگلیس با اکثریت ۲۶۸ رای، کتاب سفید ۱۹۳۹ را به تصویب رساند. دیدگاه‌های انگلیس برای حل مشکل فلسطین در این کتاب عبارت بود از اعضای استقلال مشروط به دولت فلسطینی پس از ده سال، دادن اجازه به ۱۵ هزار مهاجر یهودی برای ورود به فلسطین طی ۵ سال و حمایت از حقوق فلسطینیان در برابر چپاول زمین‌هایشان توسط صهیونیست‌ها.
● شعله کشیدن جنگ جهانی دوم و نامگذاری اسرائیل
در اول سپتامبر ۱۹۳۹ آتش جنگ جهانی دوم شعله‌ور شد.
جنگ جهانی دوم در سال‌های ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۵ موازنه قدرت دولت‌های زورمند جهانی را به هم زد. هیتلر در وصیت‌نامه خود می‌نویسد که جنگ را منحصراً سیاستمداران بین‌المللی یهودی به راه انداختند.
در نوامبر ۱۹۴۰ عده‌ای مهاجر یهودی اروپایی بدون اخذ مجوز از انگلیس به بندر حیفا وارد شدند، اما انگلیس بنابر سیاست یکی به نعل و یکی به میخ به آنان اجازه ورود نمی‌دهد. صهیونیست‌ها کشتی حامل ۱۹۰۰ یهودی را شبانه منفجر می‌کنند. در فوریه ۱۹۴۲ در حادثه مشابهی، ۷۶۹ مهاجر یهودی در بندر اسلامبول جان باختند. صهیونیست‌ها این‌گونه یهودآزاری‌ها را برای پیشبرد مقاصد اصلی خود ضروری می‌دیدند، چون دنیا را به نفع آنان تکان می‌داد. اساساً منظور آنان از ملت برگزیده، همه قوم یهود نبود، بلکه فقط صهیونیست‌ها بودند.
سازمان ملل در سال ۱۹۴۷ رأی مثبت به تقسیم فلسطین داد. در رأی صادره مقرر شده بود که استقلال حکومت‌های یهودی و عربی دو ماه پس از خروج کامل نیروهای انگلیسی ازفلسطین در ژوئیه ۱۹۴۸ اعلام شود، اما در همان نخستین روزهای خروج این نیروها یعنی می ۱۹۴۸، تشکیل دولت یهودی در تل‌آویو توسط «بن‌گورین» اعلام شد و کشور جدید رسماً اسرائیل نام‌گذاری شد.
قبل از طرح تقسیم، یهودیان تنها ۱۱ درصد از خاک فلسطین را در اختیار داشتند، ولی در پایان سال ۱۹۴۸، آنان ۷۸ درصد سرزمین فلسطین را در اختیار گرفتند و فلسطینیان تنها نوار غزه، کرانه باختری و بیت‌المقدس شرقی را در اختیار داشتند.
اتحادیه عرب در پی جلسات مکرر در عمان و دمشق، سرانجام تصمیم گرفت پس از خروج انگلیس، نیروهای خود را وارد فلسطین کند، لذا ارتش‌های مصر، عراق، سوریه و اردن وارد فلسطین شدند. صهیونیست‌ها دست به دامان آمریکا شدند. آمریکا شورای امنیت را وادار کرد که موجبات آتش‌بس را فراهم نماید.
شورای امنیت هم از اعراب خواست ظرف مدت ۳۶ ساعت در تمام جبهه‌ها اعلام آتش‌بس کنند. شورای امنیت همانند دفعه پیش طرح تشکیل حکومت فدرال را با دو عضو مستقل عربی و یهودی می‌دهد، ولی اعراب آن را رد می‌کنند و مجدداً جنگ شروع می‌شود. اما صهیونیست‌های تجهیز شده توسط آمریکا و انگلیس نیروهای عربی را در تمام جبهه‌ها شکست می‌دهند و عقب می‌روند. اتحادیه عرب نیز در ۱۷ ژوئیه ۱۹۴۸ میلادی آتش‌بس شورای امنیت را می‌پذیرد و با انعقاد قرارداد صلح در سال ۱۹۴۸ به نوعی به رژیم صهیونیستی رسمیت بخشیدند.در نتیجه مذاکرات صهیونیست‌ها با آمریکا، روزولت رئیس‌جمهور وقت آمریکا در سال ۱۹۴۴ طی اطلاعیه رسمی، مجوز انتقال نامحدود یهودیان آمریکا به فلسطین را صادر کرد و دو سال پس از آن، ترومن، دیگر رئیس‌جمهوری آمریکا اصرار بر انتقال ۱۰۰ هزار یهودی به فلسطین داشت.
در سال ۱۹۴۴ کنفرانس مقدماتی اتحادیه عرب در شهر اسکندریه مصر برگزار شد. در این کنفرانس نمایندگان فلسطین نیز حضور می‌یابند و پیشنهاد تشکیل یک کشور عربی در فلسطین که در آن جامعه غیراعراب هم از حقوق کامل شهروندی برخوردار باشند، مطرح می‌گردد، ولی سه سال پس از آن، مجمع عمومی سازمان ملل در نوامبر ۱۹۴۷ طرح تقسیم فلسطین را به تصویب می‌رساند و به این شکل به حضور صهیونیست‌ها در فلسطین رسمیت می‌بخشد و همه آمال و آرزوهای اعراب به باد فنا می‌رود. نقشه‌های آنان نقش بر آب می‌شود و از طرف مقابل، یهود به آرزوهای دیرینه خود نزدیک‌تر می‌شود. آنچه در این تقسیم جلب توجه می‌کند این است که علاوه بر منطقه قبلی یهودی‌نشین، این بار حدود ۵۶ درصد فلسطین به یهودیان واگذار می‌شود و منطقه قدس به عنوان منطقه بین‌المللی تعیین می‌گردد و تنها ۴۲ درصد فلسطین به اعراب واگذار می‌شود.
انگلیسی‌ها کم‌کم از مناطق یهودی‌نشین عقب‌نشینی کرده و به یهودیان آزادی عمل لازم را می‌دهند، اما در مناطق عرب‌نشین باقی می‌مانند تا فعالیت‌های آنان را کنترل و فلج کنند. در پی رأی موافق سازمان ملل به تقسیم فلسطین، جهان اسلام یکصدا موضع گرفت و افکار عمومی جهان اسلام، دولت‌های عربی را برای اعزام نیرو و نجات فلسطین سخت تحت فشار قرار داد.
● سرزمین بدون ملت
صهیونیست‌ها با حمله به روستاهای دیریاسین و یافاو... آنها را با خاک یکسان کردند. دیگر هیچ فلسطینی در کشور خود امنیت نداشت، بلکه اساساً فلسطین دیگر یک سرزمین بدون ملت بود.درادامه مبارزه، فلسطینیان در فروردین ۱۳۲۷ ه.ش (۱۹۴۸م)، «عبدالقادر حسینی» در نبرد با گروه تروریستی «هاگانا» به شهادت می‌رسد و یک روز پس از این حادثه، قتل‌عام دیر یاسین به دست گروه‌های تروریستی یهودی با رهبری مناخیم بگین و اسحاق شامیر به وقوع می‌پیوندد. در این کشتار بیش از ۲۵۰ زن و کودک فلسطینی به خاک و خون کشیده می‌شوند و به فاصله یک ماه از این جنایت وحشیانه، دولت غاصب صهیونیستی اسرائیل در تل‌آویو در ۲۴ اردیبهشت ۱۳۲۷ ه.ش (۱۹۴۸م) اعلام موجودیت کرد. در هنگام تشکیل دولت صهیونیستی، مناطق در اختیار فلسطینیان از آنچه قبلاً بود بسیار کمتر می‌شود. پیش از آنکه فلسطینیان برای انتقال زمین به صهیونیست‌ها تحت فشار قرار بگیرند، تنها شش درصد زمین‌ها تصاحب شده بود.
فقط شش ساعت پس از اعلام موجودیت، آمریکا آن را به رسمیت می‌شناسد و درست فردای همان روز پایان قیمومیت بریتانیا بر فلسطین اعلام می‌گردد و نقشه یهود برای ایجاد کشور یهودی به مراحل پایانی خود می‌رسد.
یک روز پس از اعلام تأسیس رژیم صهیونیستی، ارتش‌های مصر، سوریه، اردن، عراق و لبنان به این رژیم یورش می‌برند تا دولت یهود را در نطفه خفه کند، اما این اولین رویارویی اعراب و اسرائیل به شکست اعراب منتهی گردید و در طی آن رژیم نوپای صهیونیستی حدود ۷۸ درصد کل خاک فلسطین را به اشغال خود درآورد (به جز نوار غزه و کرانه باختری و شرق بیت‌المقدس). پس از جنگ، رژیم اشغالگر صهیونیستی سیاست خشونت و توسعه‌طلبی را به اجرا گذاشت و با اقدام‌هایی مانند تخریب گسترده منازل مسکونی و آتش زدن مزارع، سعی کرد باقی مانده اعراب موجود را وادار به فرار از مناطق مسکونی خود کند و در نتیجه حدود یک میلیون نفر از فلسطینیان آواره شدند و به نوار غزه، اردن، لبنان، سوریه، مصر و عراق مهاجرت کردند. از سوی دیگر، شرایط و تسهیلات لازم برای انتقال یهودیان سراسر جهان به فلسطین فراهم می‌گردد. درست یک سال پس از اعلام موجودیت رژیم صهیونیستی، سازمان ملل آن را به رسمیت شناخته و این رژیم رسماً به عضویت سازمان ملل متحد در می‌آید. نکته جالب توجه آن که همین سازمان ملل چند ماه بعد، کمیته حمایت از آوارگان فلسطینی (آژانس همیاری سازمان ملل برای آوارگان) تحت عنوان «آنروا» را در وین تأسیس می‌کند.
در ۱۷ ژوئیه ۱۹۴۸ اتحادیه عرب پس از شکست مفتضحانه، آتش‌بس شورای امنیت را پذیرفت و با انعقاد قرارداد صلح در سال ۱۹۴۹، رژیم صهیونیستی عملاً از سوی کشورهای مصر، اردن و لبنان به رسمیت شناخته می‌شود. صهیونیست‌ها به منظور جلوگیری از بازگشت آوارگان فلسطینی، به اردوگاه‌های فلسطینیان در روستاهای لبنان، اردن و مصر یورش بردند.
اتحادیه عرب در سال ۱۹۵۱ طرح محاصره اقتصادی را تصویب کرد و مصر از عبور کشتی‌های حامل کالا به مقصد اسرائیل از کانال سوئز، جلوگیری کرد.
در ۲۹ تیرماه ۱۳۳۰ (۲۰ ژوئیه ۱۹۵۱) ملک عبدالله پادشاه اردن در بیت‌المقدس توسط یک فلسطینی ترور می‌شود. در سال ۱۹۵۶ اسرائیل، انگلستان و فرانسه با همکاری آمریکا به مصر حمله کردند و ضمن تصرف کانال سوئز، نوار غزه و صحرای سینا را اشغال کردند. از سال ۵۶ تا ۶۶ طی یک دهه، حملات به فلسطینی‌های آواره در خاک مصر و سوریه و اردن و لبنان ادامه داشت. در ۹ آبان ۱۳۳۵ ه.ش (۲۱ اکتبر۱۹۵۶) کشتار ده‌ها نفر از مردم روستای «کفر قاسم» به دست نیروهای صهیونیستی رخ می‌دهد.
در پی تحکیم سلطه رژیم صهیونیستی بر سرزمین فلسطین به تدریج گروه‌ها و سازمان‌های مبارزه فلسطینی اعلام موجودیت می‌کنند. آوارگان فلسطینی دریافتند که اتکا به دیگران و حتی اعراب برای آنان کارساز نیست، لذا با اتکا به نیروهای فلسطینی در اوایل دهه ۱۹۶۰، تشکیلاتی به نام جنبش آزادی‌بخش فلسطین راه‌اندازی کردند. این جنبش حملاتی را علیه منافع اسرائیل آغاز کرد، اما اعراب از این گونه عملیات جلوگیری کردند. در سال ۱۹۶۵ نام جنبش، به سازمان‌ آزادی‌بخش فلسطین تغییر یافت. در اوایل دهه ۸۰ از حالت یک جنبش مبارزاتی خارج شد و به یک سازمان اداری سیاسی بدل شد که به جنبه‌های دیپلماتیک و جلب حمایت بین‌المللی توجه می‌کرد. بالاخره هم‌ در موضع ضعف جدی قرار گرفت و پشت میزهای مذاکرات مکرر و بیهوده و بی‌فایده نشست که از آن زمان تاکنون هم‌چنان ادامه دارد!!!
گفته شد که پس از جنگ ۱۹۴۸ یک توافق‌نامه آتش‌بس موقت در سال ۱۹۴۹ میان رژیم صهیونیستی و مصر و اردن امضا گردیده بود که در نتیجه آن نوار غزه تحت حاکمیت مصر و کرانه باختری تحت حاکمیت اردن درآمده بودند. طی سال‌های آتش‌بس موقت که حدود ۱۸ سال به درازا کشید، رژیم صهیونیستی فرصت مناسبی یافت تا به کمک آمریکا و انگلیس و فرانسه به تقویت بنیه نظامی خود بپردازد و به یکی از قوی‌ترین ارتش‌های دنیا مبدل شد. در واقع این اعراب و مسلمانان بودند که با غفلت خود، این فرصت طلایی را در اختیار او گذاشتند. غفلت و سازش اعراب از یک سو و قدرت یافتن رژیم صهیونیستی از سوی دیگر، باعث شد این رژیم برای تثبیت خود در سرزمین‌های اشغالی فلسطین و حتی در خاورمیانه، در اندیشه اشغال تمام سرزمین‌های فلسطینی بیفتد و لذا در ۷ خرداد ۱۳۴۶ ه.ش (۷ ژوئن ۱۹۶۷) اسرائیل در جنگ با سوریه، مصر و اردن، قدس، کرانه باختری، نوار غزه و بلندی‌های جولان را نیز تصرف کرده به زیر سلطه خود در می‌آورد که در نتیجه، حدود ۳۵۰ هزار نفر دیگر آواره می‌شوند و تعداد کل آوارگان فلسطینی به حدود ۳ میلیون نفر می‌رسد. هم‌چنین در این جنگ، بخش‌هایی از شرق اردن و صحرای سینای مصر نیز به اشغال اسرائیل درآمد. مجموع اراضی اشغالی این جنگ حدود ۲۲ درصد مساحت فلسطین را شامل می‌شود. اساساً طی این سالها هرچه صهیونیسم بر فعالیت‌های گوناگون و همه‌جانبه خود در ابعاد نظامی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی می‌افزاید، از هوشیاری و اقتدار و اتحاد اعراب و مسلمانان کاسته می‌شود. اعراب و مسلمانان با وجود آنکه دارای جمعیتی چند ده برابر جمعیت اسرائیل و توان نظامی چند برابر توان نظامی این رژیم غاصب هستند، به دلیل خیانت‌های حکومت‌ها،‌ راه مبارزه را رها کرده و روش سازش با این غده سرطانی را پیش گرفتند و وجود آن را در قلب جهان عرب و اسلام پذیرا شدند.
● جنگ ۶۷ و برخوردهای کوچک و بزرگ
رژیم صهیونیستی در سال ۱۹۶۷ اقدام به شهرک‌سازی و کشت زمین‌های اشغال شده در طول خطوط مرزی با سوریه می‌کند و ادعای مالکیت برآنها را عملی می‌سازد. این زمین‌ها در فاصله سالهای ۴۹ تا ۶۷ به اشغال درآمده بود.
این رژیم در ماه مه به نیروهای نظامی خود آماده‌باش کامل می‌دهد. مصر هم اعلام کرد تنگه «تیران» را بر روی کشتی‌های اسرائیلی خواهد بست. نیروهای مصری در مرز با اسرائیل مستقر می‌شوند، اما تحت فشار ابرقدرت‌ها در سوم ژوئن عقب‌نشینی می‌کنند. اسرائیل در چهارم ژوئن، حمله به مصر را تصویب کرده فردای آن روز فرودگاه‌های مصر را بمباران می‌کند و هواپیماهای جنگی و پایگاه‌های آن را منهدم می‌نماید. همزمان نیروهای زمینی از راه نوار غزه به صحرای سینا وارد می‌شوند و شبه جزیره سینا را اشغال می‌کنند. همان روز اردن با به توپ بستن اورشلیم، اقدام به حمله می‌کند. فرودگاه‌های اردن و سوریه نیز مورد حمله قرار می‌گیرند. در نهم ژوئن، اسرائیل به سوریه حمله کرده بلندی‌های جولان را تصرف می‌کند. با این اوضاع به ناگاه فردای آن روز آتش‌بس اعلام می‌شود. این جنگ به نام جنگ شش روزه معروف است. متأسفانه در این جنگ هم قربانی اصلی، فلسطینیان بودند. آنان که در فاصله سالهای ۴۸ تا ۶۰ از سرزمین‌های خود آواره شده به کرانه باختری و نوار غزه مهاجرت کرده بودند، وقتی این دو منطقه به اشغال درآمد، دوباره مجبور به فرار شدند.
از پایان جنگ شش روزه تا جنگ اکتبر ۱۹۷۳، تقریباً وضعیت نه جنگ نه صلح برقرار بود.
در سال ۱۹۷۳ مصر دست به یک جنگ فرسایشی علیه اسرائیل زد و طی آن خط بارلو (دیوار بارلو یعنی استحکاماتی که اسرائیل پس از جنگ ۶۷ در شرق کانال سوئز احداث کرد تا ارتش مصر به فکر حمله و بازپس‌گیری اراضی اشغالی نیفتد). را هدف قرار داد. اسرائیل در صدد پاسخ برآمد، اما حمایت شوروی سابق از مصر، اسرائیل را در حال شکست قرار داد. برای جلوگیری از وضع پیش‌آمده، ابتکار صلح خاورمیانه مطرح شد. «گلدامایر» برخلاف میل خود آن را پذیرفت، اما بگین به شدت با آن مخالفت کرد و از کابینه بیرون آمد. این چهارمین جنگ اعراب و اسرائیل شناخته شده است.
نتایج بررسی‌های واقع‌بینانه جنگها و صلح‌های پی درپی صهیونیستها یک استراتژی واحدی را نشان می‌دهد که عبارت از رسمیت بخشیدن‌های مکرر به اسرائیل نزد کلیه کشورهای خاورمیانه است. اسرائیل در قرارداد کمپ‌دیوید در ۱۹۷۸ به همین هدف دست یافت. در سال‌های ۱۹۷۰، ۷۲، ۷۸ و ۸۲ چهار بار به لبنان حمله کرد، جنوب این کشور را اشغال کرد و عقب‌نشینی را مشروط بر به رسمیت شناختن خود و تضمین امنیت مرزهای شمالی خود نمود. بلندی‌های جولان به همین منظور اشغال شد و خلاصه اینکه در تمام جنگهای اعراب و اسرائیل همین واقعیت کاملاً نمایان است.
آمریکا و صهیونیزم تلاش گسترده‌ای در جهت تبدیل حکومت‌های عربی به دست نشاندگان خود نمودند و موفقیت‌های خوبی در این راه به دست آوردند. به عنوان مثال، اردن تا آنجا پیش رفت که در سپتامبر ۱۹۷۰ نیروهایش به فلسطینیها و سازمان آرادیبخش حمله مسلحانه کرده و کشتار بیرحمانه‌ای راه انداختند. برخی از مبارزان به لبنان فرار کردند و پایگاه‌های خود را به جنوب لبنان منتقل کردند. رژیم صهیونیستی بلافاصله به لبنان حمله کرد و جنوب آن را به اشغال خود درآورد. تلاش‌های آمریکا در مصر، جناح سازشکار انورسادات را به قدرت رساند. او با انعقاد قرارداد خائنانه کمپ‌دیوید در ۱۹۷۸، اسرائیل را به رسمیت شناخت و برای تضمین امنیت اسرائیل، تعهد داد. از دیگر سیاست‌های راهبردی صهیونیستها، نفوذ در سازمان‌های مبارز فلسطینی به ویژه ساف بود که تا آنجا پیش رفت که در اوایل ۱۹۸۰، ساف از حالت جنبش مبارز درآمد و به یک سازمان اداری مبدل شد. یکی دیگر از روشها، گسترش اختلافها میان کشورهای اسلامی است. در سال ۱۹۶۹ یعنی حدود دو سال پس از تسلط اسرائیل بر قدس شریف، مسجدالاقصی توسط صهیونیست‌ها به آتش کشیده می‌شود. مسجدالاقصی برای مسلمانان ارزش فراوانی دارد و حتی نام آن در سوره «اسراء» آمده است.
اصولاً یهودیان براین باور هستند که باید مسجدالاقصی و قبه الصخره را ویران کنند و به جای آنها معبد مورد نظر خود را بنا نمایند. براساس همین باور، از سال ۱۹۶۷ تاکنون بیش از صدبار این مسجد را مورد تعرض و حمله و تخریب قرار دادند. یک نمونه دیگر از حملات به مسجدالاقصی حادثه ۱۱ آوریل سال ۱۹۸۲ است. در سال ۱۳۵۹ (هـ.ش) مجلس رژیم صهیونیستی، قدس را پایتخت دائمی اسرائیل قرار داد. شهر قدس در غرب کرانه باختری رود اردن قرار دارد. شهر قدس به نام بیت‌المقدس نیز معروف است. این شهر دارای آثار اسلامی بسیار مهمی می‌باشد، از جمله حرم شریف که شامل مسجدالاقصی (قبله اول مسلمین) و مسجد صخره و محل فرود پیامبر در (اسراء) ایشان از مسجدالحرام به آنجا و سپس معراج ایشان از آنجا به آسمان است. مسیحیان نیز دارای آثار قابل توجهی در قدس هستند.
در چهارمین جنگ اعراب و اسرائیل، مصر ابتدا به موفقیت اولیه دست یافت، اما بالاخره رژیم اشغالگر با کمک غرب و به ویژه آمریکا، از شکست حتمی نجات پیدا می‌کند.
سیاست‌های تبعیض نژادی و وحشیگری‌های صهیونیستها علیه مردم بی‌دفاع فلسطین به حدی رسیده بود که در سال ۱۹۷۵ مجمع عمومی سازمان ملل متحد، قطعنامه‌ای را به تصویب رساند مبنی بر اینکه صهیونیسم، نوعی از نژادپرستی است.
ظهور انقلاب اسلامی در ایران در سال ۱۳۵۷ (۱۹۷۹م) و انتشار امواج بیداری اسلامی در میان ملت‌های زیرسلطه، دگرگونی‌های بنیادینی به وجود آورد. به تدریج نگرش‌های ملی‌گرایانه جای خود را به مفاهیم دینی می‌داد و سازمان‌های مبارزی به صحنه آمدند که دیدگاه‌های اسلامی داشتند و به ویژه متاثر از افکار بلند حضرت امام خمینی(رض) بودند. حزب الله لبنان، حماس و جهاد اسلامی از جمله آنها هستند.
یکی از دستاوردهای انقلاب اسلامی ایران در زمینه مسائل فلسطین، اعلام آخرین جمعه ماه رمضان به عنوان روز جهانی قدس بود که تاثیر فراوانی در روحیه بخشی به ملت‌های مسلمان جهان به ویژه مردم فلسطین گذاشت. برپایی تظاهرات در سراسر دنیا به پشتیبانی فلسطین، از یک سو اثرات مثبت بر فلسطینیان گذاشت، از سوی دیگر موجب روشنگری و بیداری ملت‌های مسلمان و حتی غیر مسلمانان گردید و از سوی سوم باعث ایجاد رعب و هراس جدی در صهیونیست‌ها و اربابانشان شد
دستاورد مهم دیگر انقلاب اسلامی ایران افتتاح اولین سفارت فلسطین در تهران است.
در آغاز ۱۳۶۱، رژیم صهیونیستی بلندی‌های جولان را که قبلاً اشغال کرده بود رسماً به سرزمین‌های خود ضمیمه کرد و ۶ ماه پس از آن در خرداد ۱۳۶۱ جنوب لبنان را نیز به اشغال تدریجی خود درآورد. سه ماه پس از این رویداد، مسیحیان همدست اسرائیل (فالانژیستها) دست به قتل عام پناهندگان ساکن اردوگاه‌های صبرا و شتیلا در بیروت غربی که تحت اشغال صهیونیستها بود زدند. یکی از اولین آثار نضج‌گیری نهضت اسلامی، ترور انورسادات به عنوان مجری توافقنامه خفت‌بار کمپ‌دیوید در سال ۱۹۸۱ بود. انور سادات رئیس‌جمهوری پیشین مصر به دلیل سازش با رژیم صهیونیستی در انعقاد پیمان کمپ دیوید به دست سروان «خالد اسلامبولی» کشته شد. او با امضای این قرارداد در واقع اندک امید فلسطینیان را هم به ناامیدی کامل بدل کرد.
تجاوزهای مکرر اسرائیل به بهانه‌های واهی به لبنان، همواره بی‌پاسخ ماند و این کشور کوچک و بی‌دفاع هیچ‌گاه در برابر جنایات اسرائیل ایمن نبود. به وجود آمدن حزب‌الله در لبنان این وضعیت را برهم زد. پیروزی قاطع مقاومت اسلامی (که تازه نهال نو رسیده‌ای بود)، اسرائیل مقتدر و زورگو و شکست خفت‌بار صهیونیستها و عقب‌نشینی آنان از لبنان در سال ۱۹۸۲، رویداد بسیار بزرگی در صحنه معادلات موجود میان اعراب و اسرائیل بود.
▪ وقوع انتفاضه اول
این قیام شکوهمند مردمی در ۸ دسامبر ۱۹۸۷ با شهادت چهار کارگر فلسطینی در غزه، آغاز شد. شهادت این چهار کارگر منجر به برپایی تظاهرات در اردوگاههای آوارگان در نوار غزه شد و به کرانه باختری سرایت کرد. مردم به طور کاملا خودجوش از مساجد و با تنها سلاح خود یعنی سنگ به‌پا خاستند. این انتفاضه بدون وابستگی به جریانهای سیاسی قبلی شکل گرفت. به انتفاضه، انقلاب سنگ و انقلاب مساجد هم گفته شده است. این انتفاضه هم‌چنان استمرار داشت تا اینکه با توافق ساف و اسرائیل در ۱۹۹۲، عقب‌نشینی اسرائیل از غزه و کرانه باختری و استقرار ساف در آنجا به طور کلی متوقف شد. توافق مذکور حاصل کنفرانس مادرید بود. در این کنفرانس، طرح صلح خاورمیانه با موضوع صلح در برابر زمین که توسط آمریکا طراحی شده بود بررسی می‌شد. اولین دور مذاکرات رژیمهای عربی و اسرائیل در ۳۰ اکتبر ۱۹۹۱ صورت گرفت. تنها نتیجه حاصله، تضعیف شدن انتفاضه افروخته شده مردمی، سازش هرچه بیشتر و پذیرش ذلت افزونتر اعراب بود. در این کنفرانس در برابر استرداد غزه و کرانه باختری، تمام امتیازات لازم از عرفات گرفته شد. در این مذاکرات که یازده دور طول کشید، قرار شد کنترل و مهار انتفاضه توسط عرفات صورت بگیرد. پس از آن مذاکرات فرسایشی و بی‌نتیجه به طور پی‌درپی هم‌چنان ادامه یافت.پس از آنکه اسرائیل از مذاکره با اعراب نتیجه نگرفت، وارد مذاکره مستقیم با ساف شد. البته مذاکرات محرمانه میان طرفین به شکل منظم از سال ۷۷ تا ۹۳ میلادی همواره ادامه داشته است.
در سپتامبر ۱۹۹۳ توافقنامه اسلو یک صورت گرفت و مفاد توافقنامه قبلی کاهش یافت. این توافقنامه به توافقنامه غزه – اریحا معروف شد. مفهوم این توافقنامه در واقع گذشت فلسطینیان از حق خود برای داشتن کشور مستقل بود.
صدور توافقنامه‌ها ادامه یافت. مذاکرات و توافقنامه‌های قاهره در سال ۹۴، واشنگتن در سال ۹۵، پروتکل الخلیل در ۹۷، «وای ریور»یک در ۹۸، شرم‌الشیخ در ۹۹ و «کمپ‌دیوید» دو در سال ۲۰۰۰ پشت‌ هم ردیف شدند، اما همه آنها بی‌نتیجه و بی‌اثر بود. در تمام توافقهای بعدی از امتیازهای فلسطینیان کاسته می‌شد. قرار بود در سال ۹۸ دولت مستقل فلسطینی اعلام موجودیت کند، اما اسرائیل پی‌درپی با کارشکنی زیربار آن نمیرفت.
با به بن بست رسیدن مذاکرات صلح، رژیم صهیونیستی در ۱۹۹۸ با تعیین شروطی با خروج از مناطق اشغالی جنوب لبنان موافقت کرد. حزب‌الله هیچ کدام از شروط را نمی‌پذیرد و بر خروج بی‌قید و شرط اصرار می‌ورزد. هزینه حضور اسرائیل در نتیجه حملات چریکی حزب‌الله بسیار سنگین شده بود و بالاخره در برابر حزب‌الله منفعل شده به زانو در آمد و در سال ۲۰۰۰ بدون هیچ شرطی، جنوب لبنان را ترک کرد. از آن پس هم توافقنامه‌های گوناگون تا به امروز به طور پی‌درپی امضا می‌شود، اما هیچ کدام نه تنها نتوانست مردم مسلمان فلسطین را اقناع کند، بلکه برعکس مبارزه آنان را با رژیم غاصب تشدید کرد و به لحاظ کمی و کیفی شدت بخشید.
▪ انتفاضه دوم (انتفاضه الاقصی)
در روز پنجشنبه ۲۸ سپتامبر سال ۲۰۰۰ «آریل شارون» رهبر حزب تندروی لیکود و رهبر اپوزسیون دست راستی اسرائیل طی یک مانور از پیش طراحی شده و با حمایت گسترده حدود ۳ هزار نفر از نیروهای امنیتی و پلیس، وارد محوطه مسجدالاقصی شد. این اقدام شارون از سوی مسلمانان به عنوان آلوده ساختن مسجد تلقی گردید و باعث خشم شدید و جریحه‌دار شدن احساسات آنان شد. به این بهانه، انتفاضه دوم مردمی در بیت‌المقدس و سایر شهرهای کرانه باختری و نوار غزه شعله‌ور شد و به سرعت تمام فلسطین را فرا گرفت و حتی سرزمینهای ۴۸ را نیز شامل گردید. نمازگزاران مسلمان فردای آن روز پس از خروج از مراسم نماز جمعه علیه شارون شعار دادند، اما به ناگاه با یورش گسترده صدها نفر از نظامیان مسلح اسرائیلی مواجه شدند و به این شکل درگیریهای وسیعی روی داد. چند فلسطینی در درگیریها شهید و بیش از ۲۰۰ نفر زخمی شدند. این درگیریها شدیدترین درگیری بیت‌المقدس از سال ۱۹۹۰ ارزیابی شد. حملات وحشیانه اسرائیل با تمام توان و با تانک و موشک و هلی‌کوپتر هم‌چنان ادامه یافت. فلسطینیان اراضی اشغالی ۴۸ ساکن حیفا، یافا، الناصره و... نیز به انتفاضه پیوستند و جنگ به تدریج همه روستاها و شهرهای فلسطین را دربر گرفت و یک اتحاد نسبی میان گروههایی که پیش از این معتقد به روند صلح بودند، با سازمانهای جهادی به وجود آمد. برای مدت سه روز اعتصاب عمومی برگزار شد. کشته شدن کودک «محمدالحره» در آغوش پدر خود در جریان این انتقاضه رخ داد. این رویداد به دلیل حضور یک خبرنگار در صحنه به طور مستقیم ثبت شد و از همه تلویزیونهای دنیا پشخ شد. انتشار این خبر باعث توجه بیشتر مردم جهان به رویدادهای انتفاضه گردید.
اسرائیل همچنان با تمام توان و تجهیزات به مردم بی‌دفاع وحشیانه یورش میبرد و تعداد شهدا و مجروحین حتی در مناطق سال ۴۸ رو به افزایش رفت.
حکام عرب تکانی به خود داده خواستار برگزاری نشست فوق‌العاده سران شدند. دو طرف در مذاکرات پاریس به یک شبه‌توافق می‌رسند، اما درخواست فلسطینیان برای تشکیل کمیته جهانی تحقیق درباره علل بروز درگیری با مخالفت شدید باراک مواجه می‌شود. در کشورهای عربی در اعتراض به کشتارها و جنایات اسرائیل، تظاهرات گسترده‌ای برپا می‌شود. باراک در شرم‌الشیخ از ایستادن در کنار مبارک و عرفات و آلبرایت سرباز میزند!! و کار هماهنگی تحقیق مورد درخواست فلسطینیان به مدیر سازمان سیا سپرده میشود! با وجود اعلام آتش‌بس، اسرائیل به کشتارها ادامه میدهد.
روز شنبه ۷ اکتبر یعنی حدود ده روز پس از آغاز انتفاضه رویداد بسیار جالب توجهی رخ میدهد. حزب‌الله لبنان سه سرباز اسرائیلی را به اسارت در می‌آورد. تلاشهای دیپلماتیک برای پایان دادن به خشونتها و جنگهای خیابانی که حتی در مناطق ۴۸ نیز ادامه دارد با شکست مواجه می‌شود و هر روز به تعداد شهدا و مجروحین افزوده میگردد.
● دلایل به وجود آمدن انتفاضه الاقصی
در واقع دیدار شارون از مسجدالاقصی تنها جرقه‌ای بود که به آتش سالها مانده زیرخاکستر زده شد. دلایل اصلی رویداد عظیم انتفاضه الاقصی را می‌توان در نکات زیر جستجو کرد:
ـ باوجود مذاکرات صلح اعراب و اسرائیل و تشکیل حکومت خودگردان و توافقات مکرر انجام شده، جنایات و کشتارها و اشغالگری اسرائیل هم‌چنان ادامه داشت.
ـ پیروزی‌های مقاومت اسلامی حزب‌الله در لبنان و عقب‌نشینی اسرائیل از لبنان.
ـ شکست کمپ‌دیوید دوم و مخالفت اسرائیل با عقب‌نشینی از مواضع سرسختانه خود، عدم پذیرش قدس شرقی به عنوان پایتخت کشور مستقل فلسطین و مخالفت با بازگشت آوارگان.
ـ عدم اجرای توافقنامه «وای ریور» که میان نتانیاهو و عرفات تحت نظارت کلینتون در تفریحگاه وای ریورایالت «مریلند» آمریکا صورت گرفت و براساس آن قرار بود که در روز ۱۳ سپتامبر ۲۰۰۰ کشور مستقل فلسطینی اعلام شود.
ـ عدم اجرای مفاد پیمان اسلو با وجود گذشت هفت سال از آن و نرسیدن فلسطینیان به حقوق مورد توافق. براساس این پیمان، اسرائیل تعهد کرده بود، محل استقرار نظامیان خود را از مرکز شهرهای کرانه باختری به حومه انتقال دهد و تشکیلات خودگردان اداره امور شهرها و حدود ۴۰۰ روستای درون کمربند امنیتی ایجاد شده به وسیله رژیم صهیونیستی را به عهده بگیرد.
در هر صورت انتفاضه هم‌چنان استمرار پیدا کرد و تا به امروز ادامه دارد، اما دیگر انتفاضه سنگ و قلابها نیست، بلکه شکل نظامی به خود گرفته و با انجام عملیات شهادت‌طلبانه حتی در عمق سرزمینهای اشغالی، به طور جدی وجود اسرائیل را در معرض تهدید قرار داده و تا آنجا موفقیت‌آمیز بوده که رزمندگان توانستند وزیر جهانگردی رژیم صهیونیستی را به قتل برسانند. شایان ذکر است که تنها در سال اول انتفاضه تلفات صهیونیستها ۱۶۳ کشته و صدها مجروح بوده است.
فلسطینیان هم‌چون تنها راه‌ رهایی خود را در انتفاضه، مقاومت و اتکای به نیروها و توانمندی‌های درونی خود یافتند، حاضر شدند بهای آن را هرچند خیلی هم گران تمام شود، بپردازند، به طوری که تعداد شهدا تنها در سال اول انتفاضه بیش از ۷۰۰ نفر و تعداد مجروحان بیش از ۳۵ هزار نفر شمارش شده است. هم‌چنین تعداد شهدا از آغاز انتفاضه تا آغاز سال ۲۰۰۷ طبق آمار، حدود ۴۷۰۰ شهید از جمله ۹۰۰ کودک و ۳۰۰ زن و تعداد مجروحان حدود ۳۸۶۰۰ زخمی بوده است. تنها در سال اول انتفاضه بیش از ۴۵ تن از رهبران و فعالان انتفاضه توسط جوخه‌های نظامی اسرائیل به شهادت رسیدند. برای مثال ترور شهید فتحی‌شقاقی، یادآوری می‌شود. اسحاق رابین نخست‌وزیر اسرائیل پس از انجام عملیات گروه جهاد اسلامی در ژانویه ۱۹۹۵ م در منطقه «بیت‌لید» که به کشته و مجروح شدن ۱۳۰ اسرائیلی منجر شد، دستور ترور فتحی شقاقی را صادر کرد و ایشان در ماه اکتبر در جزیره مالت مقابل محل سکونتش ترور شد. تنها در سال اول انتفاضه، بیش از ۴ هزار تن از مردم فلسطین بازداشت و زندانی و حدود ۶۲۰۰ واحد مسکونی، ۱۸۰ واحد تجاری و کارگاهی و بیش از ۱۱۰۰ مدرسه و همچنین مزارع و زمین‌های کشاورزی تخریب شدند.
ـ دستاوردهای انتفاضه
ـ محکومیت جهانی اقدامات سرکوبگرانه رژیم صهیونیستی.
ـ خارج شدن رهبری مبارزات ضد صهیونیستی از دست رهبران سیاسی سازشکار فلسطینی.
ـ قوت بخشیدن به ریشه‌های انتفاضه و انقلاب در دل مسلمانان منطقه.
ـ شکست طرح‌های ذلت‌بار سازش با رژیم صهیونیستی.
ـ ایجاد وحدت مبارزاتی بین مناطق مختلف فلسطین برضد رژیم صهیونیستی.
ـ شکست دستگاه‌های امنیتی و نظامی اسرائیل در خاموش کردن انتفاضه.
ـ به شکست کشاندن طرح‌های صلح و سازش با رژیم صهیونیستی.
ـ روبه‌رو شدن رژیم صهیونیستی با مشکلات شدید اقتصادی.
ـ آبدیده‌تر شدن مقاومت. مسلمانان دریافتند که اسرائیل شکست‌پذیر است.
ـ انتفاضه به صهیونیستها نشان داد که قدس و مسجدالاقصی برای فلسطینیان مقدس است.
ـ باعث به وجود آمدن وحدت ملی فلسطین شد.
ـ فلسطینیان ساکن سرزمین‌های اشغالی ۱۹۴۸ دوشادوش سایر فلسطینیان قیام کرده، دهها شهید و زخمی دادند و برای محاصره شدگان در غزه و کرانه باختری، مواد غذایی و کمک‌های مالی ارسال کردند.
ـ انتفاضه، توده‌های عرب و مسلمان را به حرکت درآورد و باعث اعلام همدردی و همبستگی با ملت فلسطین شد.
ـ انتفاضه موجب کم رنگ شدن مناسبات کشورهایی چون مصر و اردن و... (حداقل برای مقطعی) با صهیونیستها شد.
ـ گرد آمدن کشورهای اسلامی در اجلاس قطر و توقف روند عادی‌سازی روابط با اسرائیل و تحریم کالاها و تولیدات اسرائیلی از سوی ملتها.
ـ انتفاضه تاثیرات منفی زیادی بر زمینه‌های اقتصادی و نظامی رژیم صهیونیستی گذاشت. کاهش سرمایه‌گذاری، از دست رفتن فرصت‌های مناسب برای جذب سرمایه‌های خارجی، کاهش مسافرت‌های داخلی و از رونق افتادن جهانگردی، کاهش صادرات و واردات، انتفاضه هر روز ۱۵ میلیون دلار به اقتصاد اسرائیل زیان زده است، در سال اول، ۶۰ شرکت ورشکست شدند، اسرائیل بودجه هنگفتی برای مسائل نظامی گذاشت، هزینه‌های امنیتی و حفاظتی اسرائیل مانند هزینه ایجاد کمربند امنیتی و... افزایش بسیار چشمگیری پیدا کرد. تلفات جانی وارده و آسیب‌های روحی و روانی ناشی از عملیات شهادت‌طلبانه و خسارت‌ها و زیان‌های بی‌شمار دیگر که بر پیکر رژیم صهیونیستی در نتیجه انتفاضه وارد آمد.
به کوشش: مرتضی شریعتمدار ـ‌ با همکاری جمعیت حامیان مقاومت اسلامی
منبع: دفتر مطالعات و توسعه رسانه‌ها ـ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
منابع
الیهود فی تاریخ الحضاره الاولی ـ گوستاولوبون
العنصریه الصهیونیه و منطق التعامل السیاسی فی التقالید الغربیه ـ حامد عبدالله رفیع، منشورات الطلائع الفلسطینیه
دورالحرکات الاسلامیه فی الانتفاضه الفلسطینیه المبارکه ـ دارالفرقان
الانتفاضه اسبابها و عوامل استمرارها ـ زیادابوعمر
سقوط اسرائیل من العلو والافساد الی الزوال ـ مهدی حمد الفتلاوی
ماجرای اسرائیل، صهیونیزم سیاسی ـ روژه گارودی
سازمان‌های یهودیان آمریکا و اسرائیل ـ لی‌اوبرین، موسسه تحقیقاتی نور
نژادپرستی دولت اسرائیل ـ ایسرائیل شاهاک، انتشارات توس
قصص قرآن ـ محمدی اشتهاردی
مسجدالاقصی ـ گروه حنیف
مجلات نداءالقدس ـ سازمان جهاد اسلامی
سایت‌های عربی مربوط به مسائل فلسطین
منبع : روزنامه اطلاعات