سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

تکرار اشتباه دوران جنگ سرد


تکرار اشتباه دوران جنگ سرد
عمده ترین بخش سیاست های آمریكا پس از یازده سپتامبر را انجام اصلاحات آموزشی در كشور های مسلمان تشكیل می دهد. این امر با هدف آزمودن دامنه نفوذ اندیشه های بنیادگرایانه و ایدئولوژی های افراطی در این كشورها انجام می گیرد. مهار افراط گرایی و تلاش برای پیشبرد «اسلام اعتدال گرا» در راستای اصلاحات آموزشی از جمله سیاست هایی هستند كه جنبش های اسلامی را مورد هدف قرار می دهند.
بسیاری از موسسات ایالات متحده، از جمله موسسه صلح ایالات متحده یواس آی پی، تمایل بسیار شدیدی را به سرمایه گذاری و حمایت از اصلاحات مذهبی و آموزشی در كشور های اسلامی نشان می دهند. در پاكستان نتیجه چنین رویكردی، سرمایه گذاری آمریكا، حمایت سیاسی، پشتیبانی از اصلاحات آموزشی و سیاست های دولتی معطوف به «اعتدال روشنگرانه» است. آژانس توسعه بین المللی ای.آی.دی ایالات متحده و سایر هیات های وابسته به مبلغین مذهبی آمریكایی، به جذب روحانیون میانه رویی می پردازند كه بر اجتهاد تفسیر مجدد قرآن و سنت و عقلانیت تاكید می كنند. جورج دبلیو بوش در ادامه سیاست واشینگتن با هدف تاكید بر اعتدال و موضع گیری شدید در برابر افراط گرایی می گوید: «افراط گرایان، ایده جهاد را تحریف می كنند» وی همچنین اذعان می دارد كه قرآن در نقطه مقابل ایدئولوژی تروریسم قرار دارد.
به باور سیاستگزاران و اندیشمندان موسسه های پژوهشی تمامی آفت های تهدیدكننده «اسلام» نظیر افراط گرایی، تروریسم و بنیادگرایی برآمده از بازخوانی تحت اللفظی، تحریف شده قرآن، سیره نبوی و سایر منابع دینی و حقوقی اسلام است. طبق این باور ریشه اصلی همه مشكلات در متون مذهبی و صدالبته تفاسیر جهت دار آنها است.
●بازسازی یا واكنش
تلاش ایالات متحده برای تعیین هویت اسلام اعتدال گرا و حمایت از آن و نیز برانگیختن احیاگرایی اسلامی را می توان به بهترین شكل ممكن در گزارش اخیر موسسه صلح ایالات متحده مشاهده كرد كه توسط عبدالسلام مقرویی و تحت عنوان «سیاست خارجی آمریكا و بازسازی اسلامی» ارائه شده است. وی از اولین جمله گزارش تا پایان آن، به طور حساب شده با در نظر گرفتن پروبلماتیك «جهان اسلام» جهان را به بخش های كوچكی از دولت ها و جوامع مذهبی تقسیم می كند و بر ضرورت عطف نظر و مداخله فوری در امور آن كشورها اصرار می ورزد. تحلیل های این گزارش بر اساس زبان مذهبی و نامفهوم كارشناسان حقوقی مسلمان صورت پذیرفته است. مباحث مطرح شده در گزارش موسسه صلح ایالات متحده و پیشنهاد های سیاسی آن، با استفاده از اصطلاحات قرآنی ادا شده است كه مبنای اثبات مدعاهای آن مستندات مذهبی هستند.
نقایص این رویكرد آكادمیك متن محور فی نفسه به واسطه نادیده انگاشتن بافت های سیاسی و اجتماعی موجود در جوامع چندقومیتی، چندزبانی و چندفرقه ای رفته رفته آشكارتر شد. به موجب این نقص بنیادین، توصیه موسسه صلح ایالات متحده بیش از آنكه مفید باشد، اثرات زیان آوری را به بار آورد چرا كه به جای هم راستا كردن سیاست های ایالات متحده با چشم اندازی سكولار و جهانشمول، باعث هم طراز شدن این سیاست ها با افق های مذهبی شد.
اگرچه مطالعات انجام شده از سوی موسسه صلح ایالات متحده بر وجود تنوع در جهان اسلام صحه می گذارد، با این همه موجب محدود شدن دامنه این گوناگونی در سرحدات مذهبی و ایدئولوژیكی نظیر اسلام گرایی، سنت گرایی، بنیادگرایی، مدرنیسم، رادیكالیسم، اصلاح طلبی، اعتدال گرایی، تروریسم، افراط گرایی مذهبی و... می شود. مطابق گزارش موسسه صلح ایالات متحده، ریشه این گوناگونی ها در وجود منبع واحد كتاب آسمانی اسلام و تفاسیر متفاوت از آن است. بدین ترتیب این گزارش زبانی مذهبی همچون اجتهاد تفسیر مجدد متون اسلامی را مفید دانسته و حتی از آن به عنوان ابزاری اساسی برای تجویز دستورالعمل های سیاسی یاد می كند. در واقع، این گزارش تمامی تحولات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و تاریخی را «به یك چالش ایدئولوژیك دوگانه برای رسیدن به روح اسلام» تقلیل می دهد. جایگاه مهمترین گروه از مفاهیم اسلامی كه از این دستگاه حمایت می كنند، در حوالی حوزه مفهومی «اجتهاد» است.
این سردرگمی در برداشت صحیح از مفاهیم مذهبی نهایتا نویسنده گزارش و صدالبته دولت بوش را به حمایت از اختلاط مذهب و دولت رهنمون می سازد. با توجه به تعدد فرهنگی، قومیتی و مذهبی در دولت های اسلامی، استقرار مذهب در مقام یك سیاست دولتی، خطرات پرشماری را متوجه این كشورها می كند. تعیین ارزش برای اسلام و رجحان یك مذهب بر مذاهب دیگر، موجب بروز بسیاری از اختلافات در جامعه می شود. انبوه طرفداران فرقه های سنی، زیر بار هیچ گونه اقتدار معنوی و سیاسی متمركز نمی روند در نتیجه می توان دریافت كه التزام كامل به فرامین و احكام مورد نظر موسسه صلح ایالات متحده تحت عنوان اجتهاد حتی در سطح آكادمیك هم بعید به نظر می رسد. علمای سنی قادر به یافتن پاسخی قانع كننده به مسئله صلاحیت ملاك های واجد شرایط بودن و مشروعیت علل قبول اجتهاد یك عالم از طرف همه نیستند.
پیشنهاد صرف نظر كردن از پیشبرد دموكراسی و تمركز بر آموزش و سرمایه گذاری در قبال جنبش های اعتدال گرا، حاكی از آن است كه مقوله سیاست در دولت های اسلامی به نحوی مستقل از سایر فرآیندهای اجتماعی است. طبق روایت این گزارش كلیه مسائل سیاسی در باب آزادی بیان، حق آموزش، حقوق زنان و جایگاه اقلیت های مذهبی، قابل انطباق و توجیه بر اساس سنت های گفتمانی اسلامی است. این گفتمان جدید اسلامی كه در راستای آن اندیشمندان، فلاسفه، روحانیون و حقوقدانان مسلمان با مطالعه دقیق متون مقدس برای یافتن مفاهیم اعتدال و تطبیق آنها با مدرنیته تلاش می كنند از تفاوت های قومی، فرقه ای، زبانی، اجتماعی اقتصادی، فرهنگی و سیاسی غفلت می كند.
●رهیافت آغازین
فرض اساسی در این رویكرد اصلاح گرانه كه از طریق تفسیر مجدد مفاهیم مذهبی مشخص می شود این است كه جنبش ها و سازمان های افراط گرا، قدرت خود را صرفا به واسطه متون مذهبی به دست می آورند و در قبال بافت های منطقه ای، ملی و بین المللی نگاهی متحجرانه و تنگ نظرانه دارند. محمد وصیم در «منشاء رشد الگوهای سازمان های اسلامی در پاكستان» نشان می دهد كه در مطالعه جنبش های اسلامی دو مبحث عمده در مورد افراط گرایی وجود دارد كه پس از حادثه یازده سپتامبر مطرح شده است: رهیافت آغازین ازلی و رهیافت ابزارگرایانه یا وضعیتی.
بر اساس رویكرد آغازین ذهنیات افراطی های مسلمان، به تسخیر آموزه های جهاد اسلامی درمی آیند كه این خود جوهره تمامی مشكلات است. به گفته وصیم از سوی دیگر رویكرد ابزارگرایانه ایدئولوژی اسلام را در مقام سازه ای اجتماعی سیاسی و تحت حمایت نخبگان می داند كه نقطه عزیمت آن پیگیری اهداف سیاسی است. به اعتقاد وصیم: «در حالی كه تاكید رویكرد آغازین به تحریك درونی و برانگیختن قدرت تمسك به ارزش ها و هنجارهای ناب اسلامی است، رویكرد وضعیتی بر سیاست های دولتی و اهداف سازمانی تكیه می كند... رویكرد وضعیتی، باعث رونق گرفتن مبحث جنگ با ترور شده است.» گزارش موسسه صلح ایالات متحده و همچنین موضع گیری های سیاسی دولت بوش، نخستین مصداق رویكرد آغازین در قبال افراط گرایی اسلامی است. نقصان مفهومی تعیین یك هویت واحد برای همگی مردم و مسلمان خطاب كردن جملگی آنها باعث تخریب سیاست های معطوف به تلاش برای مهار افراط گرایی می شود. تحدید هویت درون یك گستره مشخص مذهبی چیزی جز انكار سایر هم پیوندی ها از جمله پیوستگی های قومیتی، طبقاتی و سیاسی نیست. چنین تمركز واحدی باعث نادیده گرفتن یكی از قوی ترین جریان های موجود در خاورمیانه یعنی ناسیونالیسم می شود. الیور میلز سفیر سابق بریتانیا در لیبی در این راستا می گوید: «چه كسی می تواند بدون در نظر گرفتن موضوع ناسیونالیسم، به تجزیه و تحلیل سیاست های خاورمیانه بپردازد» بی توجهی به مسئله ناسیونالیسم عربی به عنوان یك كل، در كنار گوناگونی های فردی، قومیقبیله ای، رفتاری و گویشی و متقابلا عطف نظر به خوانشی واحد از اسلام، رویكرد آغازین را ناتوان از توصیف واقعیت خاورمیانه و تجویز سیاست های موثر برای آن می نماید.
این طبقه بندی های سطحی نگرانه حتی باعث تقویت تروریسم می شود. طبقه بندی تك ساحتی شهروندان، یعنی اصلی ترین قسمت اندیشه ازل گرایانه رویكرد آغازین، به طور مشخص خود را در اصلاحات آموزشی انجام شده در پاكستان آشكار می كند.●بازسازی در پاكستان
بر اثر نفوذ موسسه صلح ایالات متحده و نیز فشار های ایالات متحده پس از یازده سپتامبر، دولت نظامی ژنرال پرویز مشرف در مسیر اسلام میانه رو قرار گرفت. دولت مشرف به انجام اصلاحات در دو سطح متعهد شد: مدرن سازی مدارس مذهبی و حوزه های علمیه فرقه محور و نظارت بر آنها، و نیز اصلاحات آموزشی در سیستم مدارس دولتی. پاكستان در هر دو مورد از سرمایه گذاری ها و سیاست های حمایتی بسیاری از نهاد ها به ویژه آژانس توسعه بین المللی ایالات متحده بهره مند شد. از سوی دیگر در هر دو مورد، هزینه های سیاسی، تسلیم شدن به مذاكره با روحانیون مذهبی و دستوركار اسلامی سازی از سوی دولت، موانع پرشماری را بر مسیر پیشرفت پاكستان وارد آورد. سیاست ایالات متحده برای حمایت از «بازسازی اسلامی» هم پیوندی دولت و مذهب را به بهای تضعیف دموكراتیزاسیون سیاسی، مشروعیت بخشید.
جواد اشرف قاضی، وزیر آموزش و پرورش پاكستان، در ۲۴ جولای سال جاری، یك دوره آموزشی اجباری تحت عنوان مطالعات اسلامی یا اسلامیت را وارد نظام آموزشی تمامی مدارس و دانشگاه های این كشور كرد. قاضی،ژنرال بازنشسته و فرمانده سابق نیروهای اطلاعاتی میان رسته ای آی. اس. آی.، معتقد بود كه نمی بایست جهاد را از نظام آموزشی جدید حذف كرد چرا كه جهاد، «بخش جدایی ناپذیری از آموزه های اسلامی و اعتقادات مسلمانان است». اظهارات قاضی تا حد زیادی با طرح های موسسه صلح ایالات متحده جهت بازتفسیر و عقلانی سازی مفاهیم سنتی سازگاری دارد.
علت وجودی این دوره آموزشی، ارائه نسخه ای میانه رو و اصلاح طلبانه از اصول اسلامی، به لطف بازسازی و بیان مجدد مفاهیم راستین آموزه های دینی است. دانش آموزان ملزم به گذراندن مراحل زیر بودند: حفظ آیات قرآن، قرائت متن كامل قرآن، یادگیری مفاهیمی همچون نبوت و اعتقاد به وجود ملائكه، آشنایی با سیره نبوی از جمله غزوات پیامبر كه نشان دهنده الگوی رهبری پیامبر و تساهل و تسامح وی می باشد. تلاش رژیم نظامی پاكستان، برای اصلاح دكترین های مذهبی در چارچوب دستورالعمل های سیاسی موسسه های پژوهشی مانند موسسه صلح ایالات متحده بود. اصلاحات آموزشی در پاكستان همچنین بر اساس ایده متجانسی از مذهب صورت پذیرفت. دولت پاكستان برای توجیه حاكمیت در مقام یك مذهب رسمی، با ترسیم تصویری ساختگی از تجانس مذهبی، موجبات نابودی تدریجی هویت های قومی را فراهم آورد. گفته می شود كه ۹۶درصد از مردم پاكستان مسلمان هستند كه ۱۵ تا۲۰درصد آنها را شیعیان و ۷۷ درصدشان را اهل سنت تشكیل می دهند. مسلمانان اهل سنت در پاكستان به ۴ بخش تقسیم می شوند.
ایالات متحده برای «جماعت اسلامی» متشكل از جنبش های اجتماعی سیاسی مدرن و تجدیدنظرگرا، كه یكی از بخش های چهارگانه اهل سنت در پاكستان را تشكیل می دهد اهمیت ویژه ای قائل است چرا كه این گروه بر محیط های دانشگاهی كشور، اعم از دانشگاه اسلامی اسلام آباد و نیز دانشگاه اسلامی مالزی تسلط دارد. دانشگاه ها و محیط های اندیشه ورزی در نزد هواداران جماعت اسلامی از جایگاه شایان تقدیری برخوردار هستند. جماعت اسلامی به گونه ای سازمان دهی شده است كه در تمامی مراحل از واحد های مختلفی چون : معلمان، روزنامه نگاران، پزشكان، مهندسان، كارگران راه آهن، كارگران فرودگاه، كشاورزان، اتحادیه های تجاری، دانش آموزان و... بهره می برد.
از اولین انتخابات پاكستان در سال۱۹۷۰ تا آخرین آنها در سال ۲۰۰۲ اكثریت قریب به اتفاق مردم غالبا به احزابی با گرایشات اسلامی كم رنگ تر، احزاب سكولار، احزاب فراگیر و جنبش های قومیتی رای می دهند. آوازه افراط گرایان، نه به خاطر وجود دموكراسی، بلكه برعكس در سایه فقدان دموكراسی و نیز فشار وارد شده از سوی آنها برای كم اثر كردن دموكراسی است.
راه حل های دوران جنگ سرد
حمایت از اصلاحات آموزشی و فرقه های اسلامی، اشتباهی است كه برای كارشناسان ایالات متحده تازگی ندارد. تاریخ اخیر مداخلات آمریكا در امور جوامع مسلمان نشان می دهد كه سیاستگزاران ایالات متحده در قبال جنبش های اسلامی مدرن به رغم گزارش های موسسه صلح ایالات متحده به جای ایفای نقشی نظارتی، به حمایت های مستقیم سیاسی، مالی و نظامی می پردازد.
ایالات متحده در طول دوران جنگ سرد، در برابر تهدید سوسیالیسم و كمونیسم، تقویت جنبش های اسلامی مدرن را در دستور كار خود قرار داد. هم اكنون برای دولت بوش، افراط گرایی اسلامی، وضعیتی مشابه كمونیسم در سال های گذشته را دارد و بدین لحاظ ایالات متحده در برابر آن از راه حل مشابه جست وجو برای یافتن جنبش های اسلامی قابل انعطاف و سازش پذیر و سرمایه گذاری برای تقویت آنها استفاده می كند.
مصداق این مدعا، جنبش اسلامی افغان است كه افراد آن به تحریك و رهبری دیكتاتور نظامی پاكستانی، ضیاء الحق و با پشتیبانی ایالات متحده علیه نیروهای شوروی جهاد كردند و در نهایت پیروز شدند. در اوایل دهه ۱۹۸۰ جزوات درسی ویژه ای به زبان های محلی افغانی، زیر نظر مركز مطالعات افغانستان دانشگاه نبراسكا و با هزینه موسسه صلح ایالات متحده منتشر شد. كارشناسان آمریكایی متخصص در امور افغانستان، با همكاری دبیران ضدشوروی این متون را با هدف ترویج ارزش های جهاد و عملیات نظامی در میان افغان ها اشاعه دادند. دانشگاه نبراسكا از سال ۱۹۸۴ تا۱۹۹۴ مبلغی بالغ بر ۵۱ میلیون دلار را جهت انتشار این جزوات آموزشی از موسسه صلح ایالات متحده دریافت كرد. این كتاب ها غالبا در پاكستان منتشر می شدند. بیش از ۱۳ میلیون دلار در اردوگاه های پناهندگان افغانی و حوزه های علمیه پاكستان مدارس مذهبی برای تعلیم طلاب مسلمان توزیع شد. این جزوات در حال حاضر نیز در مدارس افغانستان تدریس می شوند. جنبش های اسلامی در فلسطین و مصر نیز در گذشته به همین صورت مرهون حمایت های بی دریغ واشینگتن در برابر ناسیونالیسم عربی سكولار و سوسیالیستی یاسر عرفات و جمال عبدالناصر بودند. پیامد طبیعی آغاز به كار «جنبش های بازسازی»، عملا صرف نظر كردن از دموكراسی و نادیده گرفتن آن از سوی نهاد هایی نظیر موسسه صلح ایالات متحده، بوده استاگر چه به لحاظ تئوریك، دموكراسی هنوز میان آنها از مطلوبیت ویژه ای برخوردار است. جنبش های اسلامی مدرن و حامیان آن به مانند دوران جنگ سرد این بار نیز باعث تضعیف دموكراسی شدند. چرا كه روی كار آمدن جنبش های ضدآمریكایی جنبش های سوسیالیستی در زمان گذشته و جنبش های بنیادگرایانه در زمان حال از مجرای انتخابات آزاد و دموكراتیك تهدیدی جدی برای ایالات متحده محسوب می شد. استفاده ابزاری از مذاهب برای جنگ با تروریسم، همچون تجربه دوران جنگ سرد، زیان های جبران ناپذیری را متوجه ایالات متحده خواهد كرد. امروز ایالات متحده اجتهاد را در برابر افراط گرایی تقویت می كند. ترس از به قدرت رسیدن بنیاد گرایان از مجرای انتخابات آزاد دست كم در مورد پاكستان صدق نمی كند.
پیروزی های اسلام گرایان را می توان با ارجاع به بافت منطقه ای و ملی آنها تبیین كرد حماس در فلسطین، یا جبهه نجات اسلامی در الجزایر. با توجه به پیش فرض تاریخی و دیرینه فقدان دموكراسی در اغلب كشور های اسلامی، می توان گفت كه آوازه و قدرت افراط گرایان به لطف عدم وجود دموكراسی است، نه وجود آن. ایالات متحده نباید با سرمایه گذاری برای انجام اصلاحات اسلامی آموزشی به حمایت از قرائتی واحد از اسلام بپردازد. بلكه در عوض می بایست از نظام آموزشی علمی حمایت كند. دعوت به تساهل و تسامح نیز بایستی در مورد قوانین دولتی و شیوه اجرای آنها دیده شود، نه در متون دینی.
نجوم مشتاق
ترجمه: فرهاد قربان زاده
منبع : روزنامه شرق