یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

سلطنت پهلوی؛ سیطره‌ی صهیونی


سلطنت پهلوی؛ سیطره‌ی صهیونی
روزنامه‌ی اسرائیلی هآرتص در بیستم دی ۱۳۵۷ ـ شش روز قبل از فرار محمد‌رضا پهلوی و حدود یك ماه پیش از فروپاشی سلطنت در ایران ـ در مقالهٔ «چگونه آتش در ایران خاموش خواهد شد»، سركوب و كشتار مردم به پاخاسته‌ی ایران را تنها راه پیشگیری سقوط سلسله پهلوی ارزیابی كرد.
نویسنده كه كارشناس و مشاور مقامات حكومت شاهنشاهی معرفی شده، ‌می‌افزاید: «اگر شاهنشاه و افسران ارتش جرأت داشته باشند و آن چه را كه مخالفان می‌خواهند علیه آنها انجام دهند، آنها علیه مخالفان عملی سازند، امید می‌رود رژیم نجات یابد. اما اگر شاهنشاه بخواهد توصیه‌های متحد خود یعنی امریكا را اجرا كند و با مخالفان، طبق ارزش‌های معمول در غرب رفتار كند [...]، طی چند ماه، پایان سلسله پهلوی مثل دودمان پادشاهی پیشین [قاجار] فرا خواهد رسید.»
نویسنده سرانجام این پیشنهاد را فراروی مقامات عالی رتبه‌ی سلطنت قرار می‌دهد:
«تنها چاره‌ای كه برای ایران ممكن است باقی مانده باشد‌، این است كه دولتی قدرتمند و با اختیارات [تام] از افسران ارتش تشكیل شود و به رژیم صورت پارلمانی بدهد و محافل چپ‌گرا را از یك سو و محافل مذهبی را از سوی دیگر سركوب كند. [...] تنها راه این است كه همان رفتاری را كه سربازان در سال ۱۹۶۳ [خرداد ۱۳۴۲] با توده‌ی مردم [...] انجام دادند،‌حالا هم تكرار كنند.»
روزنامه‌ی اسرائیلی معاریو نیز در مقاله‌‌ای به قلم ‍»ساموئل سگو»، تاریخ‌نگار برجسته‌ی اسرائیلی، در ۲۱ شهریور ۵۷، همین توصیه را با زبانی دیگر ارائه داد:
«روز جمعه سیاه [۱۷ شهریور] ثابت كرد كه مخالفان قادر نیستند بر ایران مسلط شوند. در حالی كه محمد‌رضا پهلوی به خطری كه تا حالا تخت سلطنت او را تهدید می‌‌كرد غلبه یافته است، هنوز در مقابل یك مسأله بزرگ قرار دارد كه تا چه حد می‌توانند به خود اجازه دهند كه به اتباع كشور خود آزادی سیاسی دهند. [...] پرزیدنت كارتر و دولت او در بحران اخیر با اقدامات شاه برای برقراری نظم [!] در كشور موافق بوده‌اند [...] اگر كارتر پشتیبانی خود را از شاهنشاه ادامه دهد، امید زیادی می‌رود كه ایران بر بحران اخیر كه وخیم‌ترین بحران در ۲۵ سال گذشته است، غلبه یابد».
داوید مناشری، نویسنده، پژوهشگر و رئیس بخش ایران‌شناسی مؤسسه تحقیقاتی شیلواح وابسته به دانشگاه تل‌آویو نیز طی گفت‌و گویی با رادیو اسرائیل (۲۹ و ۳۰ مرداد ۵۷) خیزش مردم ایران را «تحركات» ناشی از اقدامات عناصر چپ‌گرا و نیروهای مذهبی افراطی و تندرو دانست و افزود: «اتحاد این‌ها علیه نوسازی شاهنشاه، عامل عمده‌ی ناآرامی‌های اخیر ایران است». داوید مناشری هم تنها چاره را، سركوبی شدید مردم به پاخاسته‌ی ایران برای نجات سلطنت پهلوی ارزیابی كرد.
اشخاص و كانون‌های صهیونیستی به این توصیه‌ها و هشدارها بسنده نكردند، بلكه برای حراست از تاج و تخت پهلوی مستقیماًٌ وارد كارزار شدند. براساس اعتراف رسانه‌های یهودی، در همان زمان، از جمله نشریه‌های اسرائیلی داوار، هآرتص، معاریو، هاعولام حزه و نیز مجله نظامی سیكرا هودشیث، محافل نظامی و امنیتی اسرائیل با برقراری پل هوایی بین ایران و اسرائیل به نجات سلطنت شتافتند، در این منابع آمده است:
«پس از افزایش موج تظاهرات مردم ایران یك پل هوایی از فرودگاه لود و فرودگاه نظامی رامات داوید از نزدیكی حیفا برای ارسال وسایل سركوبی... تظاهر‌كنندگان برپا شد. از جمله‌ی این وسایل تفنگ‌های پخش‌كننده گاز بود كه افراد را دچار نوعی سستی و رخوت می‌كرد و هرگونه قدرت حركت و واكنش عصبی را دچار شوك و فلج می‌كرد. دولت اسرائیل یك گروهان كماندوی ورزیدهٔ ... عملیات شهری به وسیله هواپیمای شركت ال ـ آل به تهران اعزام داشت كه تابع اطلاعات ارتش اسرائیل بود. فرماندهٔ این گروهان رحبعام زیبكی بود كه در دهه ۱۹۶۰ فرمانده بخش میانی اسرائیل و سپس مشاور نخست‌وزیر در مسائل مبارزه با تروریسم و كاربرد مهمات مخصوص و تكنیك‌های مربوط به آن بود. در این گروهان تعداد زیادی یهودی ایرانی كه فارسی را خوب می‌دانستند به چشم می‌خورد، اما كلیه افراد واحد، ملبس به اونیفورم نظامی ارتش ایران بودند...
كارشناسان نظامی اسرائیل و افرادی از تشكیلات پنهانی یهودیان ایران كه به عنوان دفاع نظامی از اقلیت یهود تشكیل شده بود، در تهران به گروهان نظامی اسرائیل ملحق شدند. اسرائیل نیز همزمان گروهی از یهودیان ایران را [به طور ناشناس] علیه تظاهرات مردم بسیج كرد. پایگاه كوچك نظامی اسرائیل نزدیك آبادان و بندرعباس كه از سوی اسرائیل نیز اداره می‌شد برای تمرین كادرهای ضد شورش شهری مورد استفاده قرار گرفت. اسرائیل همچنین با استفاده از وسایل ارتباط جمعی و رسانه‌ها، جنگ روانی شدیدی علیه مردم ایران به راه انداخت و یك تنه به دفاع از رژیم شاه برخاست ...».
صهیونیسم برای حفظ تاج و تخت پهلوی از هیچ تلاشی در عرصه‌ی نظامی، سیاسی، تبلیغاتی و جنگ روانی فرونگذاشت.
كارشناسان، متخصصان و استراتژیست‌های كهنه‌ كار صهیونی، رسانه‌های وابسته و مرتبط و نیز مراكز مطالعاتی، پژوهشی و اطلاعاتی، همه، وارد كارزار شدند و یكصدا توصیه كردند كه باید در ایران حمام خون راه بیفتد تا اهداف مورد نظر آنها تأمین شود. آن‌ها، چنان از سقوط سلطنت در ایران وحشت داشتند كه ناگزیر و بی‌محابا، نگرانی و پریشانی خود را اعلام می‌كردند و هیچ ابایی از افشای اضطراب و ترس خود نیز نداشتند.
روزنامه اسرائیلی «داوار» در سرمقاله‌ی روز ۱۴/۱۰/۱۳۵۷، به صراحت نوشت:
«... ناراحتی اسرائیل از وضع جدید ایران به مراتب بیشتر از نگرانی كشورهای غربی از این بابت است. سبب این ناراحتی وابستگی‌های متقابل اسرائیل و ایران است.»
به راستی! چرا تئوریسین‌ها و استراتژیست‌های اسرائیلی این چنین دچار وحشت و اضطراب شده بودند؟ علل، عوامل و منشأ پریشانی و سردرگمی محافل صهیونیستی از سقوط سلطنت و پیروزی مردم ایران چه بود؟
راز پیوستگی میان بقا و تداوم سلطنت پهلوی با استراتژی صهیونیسم و موجودیت اسرائیل در كجا نهفته بود؟
به بیان دیگر، معمای پیوند میان بقای سلطنت پهلوی با حیات رژیم اشغالگر صهیونی در منطقه چه بود؟
اسناد و اطلاعات به جا مانده از آن دوران، بهترین گنجینه برای رمزگشایی این اسرار است.
به جرأت می‌‌توان گفت كه هشدارها و رهنمودهای بزرگ پرچمدار نهضت اسلامی مردم ایران، كلید و راهنمای اصلی برای گشایش این گنجینه، به مقصود بازخوانی و بررسی اسرار نهفته در آن‌هاست. آن پیر فرزانه در همان آغاز نهضت فرمود:
«این جانب كراراً خطر اسرائیل و عمال آن را ـ ‌كه در رأس آن‌ها، شاه ایران است ـ گوشزد كرده‌ام. ملت ایران تا این جرثومه فساد را از بُن نكنند، روی خوش نمی‌ بینند و ایران تا گرفتار این دودمان ننگین است روی آزادی نخواهد دید. از خداوند متعال نصرت مسلمین و خذلان اسرائیل و عمال سیاه آن را خواستارم».
حضرت امام، در همان مقطع تاریخی، یك تنه به مصاف شاه و اسرائیل می‌رود و اسرارِ روابط پشت پرده‌ی این دو را چنین افشا می‌كند:
«می‌گویند از شاه و اسرائیل حرف نزنید. رابطه بین شاه و اسرائیل چیست؟ شاید به نظر سازمان امنیت، شاه یهودی باشد. این كه ادعای اسلام می‌كند و می‌گوید «من مسلمانم» و بر حسب ظواهر هم مسلمان است، شاید سرّی در كار باشد. [...] روابط مابین شاه و اسرائیل چیست كه سازمان امنیت می‌گوید: «از اسرائیل حرف نزنید! از شاه حرف نزنید!» این دو تا تناسبشان چیست؟ مگر شاه اسرائیلی است؟ به نظر سازمان امنیت شاه یهودی است؟»
این مقاله سعی دارد اسرار پیوند شاه و اسرائیل، عوامل و عناصر اتصال اسرائیل و سلطنت پهلوی، نفوذ و سیطره‌ی اسرائیلی‌‌ها و كانون‌های صهیونی و عوامل و ایادی آن‌ها را در ایران عصر پهلوی ـ در حد امكان ـ بازخوانی و واكاوی كند.
نویسنده:محمد‌تقی تقی‌پور
منبع : خبرگزاری فارس


همچنین مشاهده کنید