سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

باید پرچمدار تولید علم در جهان اسلام باشیم


باید پرچمدار تولید علم در جهان اسلام باشیم
کسانی که با متون دینی مسلمانان آشنا باشند، بدون شک به توجه اسلام به تحصیل دانش، تعلیم دانش، گسترش علم و... پی می برند و آنان که با تاریخ علم در جهان آشنا هستند، می دانند که نقش دانشمندان مسلمان در تولید علم کنونی تا چه اندازه برجسته بوده است.در این که مسلمانان در گذشته در پیدایش، گسترش و تولید علم نقش داشته اند شکی نیست، اما این سؤال مطرح است که آیا امروز نیز ضرورت دارد مسلمانان در این میدان فعال شوند یا نه؟ و اگر ضرورت دارد دین و آموزه های دینی چه تأثیری در این زمینه دارند؟ و آیا نمی توان تنها به استفاده از دستاورد دیگران در این زمینه ها اکتفا کرد، برای رسیدن به پاسخ این سؤالها، این نوشتار در سه بخش تنظیم شده است.
● روند تولید علم
در روند تولید علم سه مرحله طرح مسأله، فرضیه و نظریه پشت سرگذاشته می شود.
▪ ویژگیهای نظریه علمی
یک نظریه علمی باید دارای ویژگیهایی باشد که مهمترین آنها را چنین برشمرده اند:
ـ یک نظریه علمی مبین ماهیت پدیده ها یا روابط علت و معلولی بین پدیده ها و متغیرهاست.
ـ یک نظریه علمی ترکیبی از مفاهیم، قضایا و قوانین ویژه است که به صورت نظام یافته درباره یک واقعیت به وجود می آید که مجموعه واحد را تشکیل می دهد.
ـ یک نظریه علمی قدرت پیش بینی و آینده نگری را دارد.
ـ نظریه ها باید توانایی آزمونهای سخت و دشوار را داشته باشند و اگر مصداقی ناقض مفاهیم نظریه کشف شد، نظریه ارزش خود را از دست می دهد.
ـ نظریه نباید با سایر نظریه های پذیرفته شده و تأیید شده و امور بدیهی در تضاد و تعارض باشد.
● ضرورت تولید علم
در جهان کنونی به دلیل بیداری مسلمانان در قرن اخیر به واسطه انقلاب اسلامی ایران، نمی توانیم صرفاً نظاره گر پیشرفت علم باشیم و از محصولات علمی دیگران استفاده کنیم، بلکه باید خودمان با جدیت فراوان وارد این میدان شویم و همان طور که پرچمداری حدیث بیداری مسلمانان را در اختیار داریم، پرچمداری تولید علم را حداقل در دنیای اسلام در اختیار داشته باشیم، با کمترین توجه به جهان امروز و درک روابط بین المللی می توان به این ضرورت پی برد، ولی برای روشنتر شدن بحث به بعضی از جهاتی که این ضرورت را ایجاب می کند، اشاره می کنیم؛
- جاودانی و جهانی بودن اسلام، جامعیت و گسترش دین و رشد علوم از آن جمله اند.
در خصوص رشد علوم باید گفت؛ نیاز بشر به اختراع و اکتشاف به قدمت تاریخ بشر می رسد، بر این اساس، رشد علم هرگز متوقف نشده است، بلکه هر چه زمان جلوتر آمده، بر سرعت آن افزوده شده است، با این تفاوت که محیط رشد و عوامل رشد دهنده او متفاوت بوده اند. رشد علوم، گر چه با انگیزه رفع مشکلات بشر و ایجاد آسایش برای او ادامه یافته است، ولی برای دین، هم آثار مثبت و هم آثار منفی داشته است از آثار مثبت فراوان آن که بگذریم حداقل دو محور آثار منفی برای دینداران، نه برای دین، به دنبال داشته است.
این دو عبارتند از:
الف) رشد علوم در مواردی با متون دینی تعارض پیدا کرده است، بخصوص در قرون وسطی و دین مسیحیت که این حکایت از خرافی بودن آن متون دارد، همانند عمر دنیا، آفرینش جهان، و... رشد علوم تجربی در دوره رنسانس نه تنها قداست کتاب مقدس را مورد تردید جدی قرار داد، بلکه بسیاری از باورها و عقاید آنان را نیز مورد شک و تردید و کلیسا را در مقابل دانشمندان و علم قرار داد برخورد کلیسائیان آثار بسیار منفی برای تمام ادیان و دینداران به دنبال داشت که خود قصه ای غم انگیز دارد.
ب)رشد علوم در مواردی احکام و عقاید دینی را به چالش کشیده است
ـ درگیری کفر جهانی و محرومیت از امکانات جهانی:
تقابل اندیشه توحیدی و کفر، تقابلی فکری و تاریخی است ولی امروز این تقابل به درگیری فیزیکی کشیده شده است، با این تفاوت که جبهه کفر در کفرشان متحد، ولی جبهه مسلمانان در اسلامشان متفرق هستند، در نتیجه جبهه کفر نه تنها از تمام توانمندیهای جهانی برای مبارزه با اسلام استفاده می کند، بلکه از امکانات کشورهای اسلامی نیز استفاده می کند، با این تفاوت که در جبهه کفر، همه، مبارزه با اندیشه توحیدی را به عنوان یک اصل مسلم و استراتژی پذیرفته اند و تنها چهره های تبلیغاتی آن عوض می شود، مثل مبارزه با تروریسم، مبارزه برای حقوق بشر و... در حالی که در جبهه مسلمانان بسیاری از کسانی که جزو حاکمان کشورهای اسلامی هستند وباید در این میدان حضور فعال داشته باشند و ملتهای اسلامی را آماده درگیری و رهبری کنند، خود یا از عوامل کفر جهانی هستند، یا مرعوب کفر جهانی یا بی انگیزه نسبت به این رویارویی شده اند.
ـ ایجاد حکومت جهانی:
گر چه مبارزه کفر با توحید، تاریخی است و در مقاطعی نیز پیروزی کفر را نشان داده است، ولی این مبارزه یک روز باید به پایان برسد، در اندیشه توحیدی شیعی روزی این درگیری (مبارزه کفر با توحید) به اوج خود خواهد رسید.
● انگیزه های تولید علم
باید توجه داشت که مقصود از تولید علم در این مقاله، مطلق علم در همه زمینه هایی که به آسایش و سعادت مردم کمک کند می باشد و اختصاص به علوم رایج در حوزه ها ندارد و آنچه که الهی بودن یا نبودن علم را مشخص می کند، انگیزه است، یعنی اگر علم توحید و معارف دینی هم با انگیزه غیرخدایی دنبال شود این علم خدایی نیست و اگر علوم طبیعی با انگیزه خدایی دنبال شود، علمی الهی خواهد بود.
بنابراین در اندیشه دینی تولید علم می تواند این امور باشد:
۱) حفظ عزت مسلمانان و نفی سلطه بیگانه
۲) کشف حقیقت
۳) دفاع از اندیشه دینی
همان طور که پیشتر بیان شد، دشمنان دین برای نابودی اندیشه دینی همه تلاش خود را به کار می گیرند، از جمله این تلاش، ایجاد شبهات فراروی اندیشه دینی که در این میدان عالمان دینی وظیفه ای خطیر دارند.
تلاش در این زمینه جز با دانش و تولید علم ممکن نیست، به یک نمونه تاریخی توجه کنید، شیخ طوسی در مقدمه تهذیب، می گوید: یکی از دوستان با من راجع به احادیث شیعه و اختلاف آنها مذاکره کرده است و می گفت احادیث به گونه ای است که هیچ حدیثی پیدا نمی کنی مگر این که ضد آن حدیث هم پیدا شود و مخالفان شیعه این اختلاف احادیث شیعه را دلیل بر بطلان مذهب شیعه دانسته اند و مدعی شده اند که بر اساس عقاید شیعی نصب امام از طرف خداوند برای جلوگیری از اختلاف امت می باشد و بر این اساس شیعه نباید هیچ اختلافی داشته باشد، در حالی که اختلاف شیعه بیش از اختلاف اهل سنت است و این مسأله حکایت از آن دارد که اندیشه شیعه باطل است، این شبهه را به گونه ای پخش کرده اند که عده ای به خاطر همین از تشیع برگشته اند سپس می فرماید: اگر در مسأله از این قرار باشد مشغول شدن به شرح کتابی که در برگیرنده توجیه اخبار مختلف و متضاد باشد، از مهمترین وظایف دینی و از بهترین وسایل برای تقرب به خداست.
همان طور که ملاحظه می کنید آنچه شیخ را وادار به این اقدام کرده است، پاسخگویی به شبهات مخالفان می باشد، ولی محصول آن ۱۰ جلد کتاب تهذیب الاحکام است و در سراسر این کتاب شیخ به تولید نظریه در جمع روایات می پردازد.
۴) انجام دادن تکلیف:
رسول خدا(ص) فرمود: هنگامی که بین امت من بدعتها آشکار شد، وظیفه عالم است که علمش را اظهار و بدعت را افشا کند، عالمی که چنین نکند لعنت خدا بر او باد.
قبل از بیان نمونه تاریخی این عامل تذکر چند نکته لازم است:
الف) باید توجه داشت که تولید علم و نظریه با جمود فکری امکان ندارد، آنان که اندیشه تولید علم دارند، باید جسارت داشته و آزاداندیش باشند و از هیاهوی متحجران نترسند زیرا آزاداندیشی در اندیشه دینی چنین بیان شده است.
راوی می گوید به امام صادق(ع) عرض کردم، من در مسجد می نشینم، مردم از من مسأله می پرسند، اگر بشناسم که او از اهل سنت است، نظر اهل سنت را برایش می گویم و اگر نشناسم که او پیرو چه مذهبی است، هم نظر شما را بیان می کنم و هم نظر اهل سنت را تا خودش یکی را انتخاب کند و اگر بشناسم که شیعه است، نظر شما را برایش بیان می کنم. امام صادق(ع) فرمود: خداوند تو را رحمت کند به همین شیوه عمل کن.
ب) باید توجه داشت که هر اظهار نظر جدیدی را نمی توان بدعت دانست، بلکه می توان گفت بدعت از دو گروه سر می زند.
اظهارنظر غیر متخصص: کسانی که صلاحیت اظهارنظر در مسایل شرعی و اندیشه های دینی را ندارند، چنین شخصی وقتی اظهارنظر می کند به بدعت کشیده می شود، برای اظهارنظر در هر مسأله ای باید تخصص داشته باشد.
اظهارنظر متخصص بی توجه: گر چه انسان متخصص حق دارد در حوزه تخصص خود اظهارنظر کند، ولی باید همیشه این دغدغه را داشته باشد که آیا روشی که او را به این نظریه رسانده است درست بوده است یا نه؟ آیا ضوابط و قواعد را در استنباط حکم درست اعمال کرده است یا نه؟ زیرا اظهارنظر چنین متخصصی هم به بدعت کشیده می شود.
● تأمین نیازهای جامعه اسلامی:
با توجه به اندیشه جامعیت دین هیچ مسلمانی نمی تواند در برابر مشکلات و کاستیهای جامعه اسلامی بی تفاوت باشد، تا چه رسد به محققان مسلمان
در پایان تذکر این نکته ضروری است که در تولید علم اگر هیچ انگیزه ای جز رهایی از استعمار و فشارهای آنان وجود نداشته باشد، ارزش قدم گذاردن در این میدان را دارد، زیرا چپاولگران برای غارت منابع اقتصادی، و... ملتها از هر وسیله ای استفاده می کنند. آنان برای رسیدن به اهداف خود از فشارهای مستقیم و غیرمستقیم استفاده می کنند و قویترین اهرم فشار آنان نیاز ملتها به علم و تکنولوژی برای اداره جامعه، رفع مشکلات آن... می باشد، بنابراین برای رهایی از این فشارها راهی جز تولید علم نداریم.
منبع:روزنامه قدس
منبع : راسخون