یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

ولایت عشق


ولایت عشق
سه عنصر بینش، ارزش و روش، ارکان اصلی هر نظام اندیشه سیاسی را تشکیل می‌دهند.
طبعا روش‌ها متکی و مستند به ارزش‌هاست و آن نیز برخاسته از بینش کلان درباره عالم و انسان است. مراد از روش‌ها در این بحث، همان قاعده‌ها، خط‌مشی‌ها یا اصول حاکم بر تصمیمات و رفتارهای حاکمان و مدیران است؛ نه راهکارها و تکنیک‌های مدیریتی که بر فراخور تجربیات بشری و اقتضائات، امکانات و وضعیت‌های اجتماعی و تاریخی و بر حسب رشد و ابزارهای مادی زندگی و متناسب با عرصه خاص مدیریتی، تحول و تفاوت خواهد یافت. این یادداشت که از مقاله نویسنده در دانشنامه امام علی(ع) اقتباس شده تا قاعده های ولایت یا به تعبیر غزالی ولایت راندن را از نگاه امام علی(ع) بررسی کند:
۱) پایبندی به قرآن و سنت
این قاعده در حکومت علوی، اصل و ریشه قواعد شناخته می‌شود؛ زیرا بر مبنای جهان‌بینی و نظام ارزشی امیرالمومنین(ع) پایه‌های سیاست مطلوب را قرآن و سنت تشکیل می‌دهد و سلوک سیاسی آن حضرت نیز همین پایبندی را نشان می‌دهد. ایشان در اولین سطرهای عهدنامه مالک اشتر، بر رعایت این اصل تاکید می‌ورزد و در سراسر دستورها و توصیه‌های خود فراگیری کتاب خدا و اقتدا به سنت رسول را مهم‌ترین اصل رفتار یک مسلمان می‌داند، چه رسد به تصمیمات حکومتی که جهت‌دهنده کلی زندگی جامعه اسلامی است.
۲) عدالت‌محوری و حق‌مداری
بنابر آنچه در گفت‌وگوی امام علی‌بن ابی‌طالب(ع) با ابن‌عباس گذشت، اساس مشروعیت و نیز فایده‌مندی حقیقی و اخروی حکومت برای حاکم، عدالت‌ورزی، احقاق حق و ابطال باطل است. بر این امر در کلمات دیگر آن حضرت نیز تاکید فراوان شده است، از جمله: ولا تداهنوا فی‌الحق اذا ورد علیکم و عرفتموه؛ و اذا حکمتم فاعدلوا؛ قل الحق علی کل حال؛ ملاک السیاسه العدل؛ لا ریاسه کالعدل فی السیاسه...
شایان توجه است که تنها عمل حاکم به عدالت و حق‌مداری کافی نیست، بلکه او باید با دقت در امور زیردستان و مسوولان بر زیرمجموعه حکومت نیز مراقبت و نظارت کند تا خلاف و انحراف از حق و عدالت رخ ندهد. بر این مهم، در توصیه‌های حضرت به مالک‌اشتر تاکید شده است.
۳) توجه خاص به ضعفا و ستمدیدگان
در هر جامعه‌ای کسانی هستند که دچار محرومیت یا ضعف شده‌اند، یا تحت ستم زورمندان و زرداران قرار گرفته‌اند. حکومت حق و عدل باید همه را به یک چشم بنگرد ولی موظف است با دستگیری و حمایت خاص از این گروه، مجال بهره‌مندی ایشان را از تساوی حقوق و امکانات فراهم آورد.
هم در سیره عملی امیر مومنان، هم در فرمان‌های حکومتی ایشان و هم در سفارش‌ها و توصیه‌های آن بزرگوار بر این تاکید فراوان شده است.
۴) مشورت و رایزنی با صاحب‌نظران
مشورت از نظر امام علی(ع)، اصل مهمی است که همگان باید در امور مهم خود بدان اهتمام ورزند زیرا کسی که با دیگران مشورت می‌کند، خود را شریک عقل و دانش آنان ساخته و به رایگان از چنین نعمتی بهره برده است. این اصل برای حاکمان و مدیران، یک وظیفه قطعی است؛ زیرا تصمیمات آنان سرنوشت جامعه را رقم می‌زند و این در حالی است که بدون بررسی همه جوانب و آگاهی از همه آرا، احتمال خطا در تصمیم‌گیری افزایش می‌یابد: من استقبل وجوه الاراء عرف مواقع الخطاء.
حضرت علی(ع) به مالک‌اشتر سفارش می‌کند که با دانشمندان و خردورزان، فراوان به گفت‌وگو و مباحثه بپردازد و در سامان جامعه از دانش و تجربه آنان استفاده کند. ایشان تصریح می‌کند در اموری باید مشورت کرد که حکم صریح آن در کتاب و سنت نباشد وگرنه جای مشورت نیست.
۵) انتقادپذیری
امیرالمومنین(ع) به‌صراحت، سنگینی کلام حق را برای مسوولان و مدیران جامعه بیان می‌کند و در عین حال تاکید می‌ورزد که این سنگینی را باید پذیرفت چراکه اگر کلام حق برای کسی سنگین باشد، عمل به آن برایش دشوارتر خواهد بود. حضرت از مردم می‌خواهد که حرف حق را در هر حال به او یادآوری کنند و او را مصون از خطا و بی‌نیاز از مشورت و نصیحت ندانند:
فلاتکفوا عن مقاله بحق او مشوره بعدل، فانی لست فی نفسی بفوق ان اخطی و لا آمن ذلک من فعلی الا ان یکفی‌الله من نفسی ما هو املک به منی.
البته روشن است که رسیدن به چنین نقطه‌ای از حق‌پذیری و نقدپذیری بدون خودسازی و تهذیب نفس غیرممکن است.
۶) دوراندیشی و برنامه‌ریزی
در هر حرکتی، انسان به شناخت و معرفت نیاز دارد. این معرفت و کارشناسی در امر عظیمی چون اداره جامعه، ضرورتی مضاعف می‌یابد چرا که دانایی به ضمیمه دوراندیشی و تدبیر، حکومت را از پشیمانی در برنامه‌ها حفظ می‌کند: التدبیر قبل العمل یومنک الندم؛ حسن التدبیر و تجنب التبذیر من حسن السیاسه.
برخلاف برخی برداشت‌های سطحی، تکلیف‌مداری هرگز مانع تدبیر، برنامه‌ریزی و آینده‌نگری نیست، بلکه اینها خود از تکالیف مهم حکومت است که بی‌توجهی بدان‌ها با تکلیف‌مداری منافات و تعارض دارد.
۷) مردم‌داری و مهرورزی
حکومت‌ها طبق روش‌های مادی و دنیامدارانه سعی می‌کنند از هر ابزاری برای جلب توجه مردم بهره برند، بدون اینکه در حقیقت مردم را به حساب آورند، اما روش حکومت حق و عدل،‌مهربانی و مهرورزی عاطفی و معنوی با مردم،‌توجه به نیازها و مشکلات آنان و تلاش برای خدمت به خلق خدا است: زمامدار اسلامی باید قلباً به مردم لطف و محبت داشته باشد. در حد امکان از خطاها و اشتباهات ایشان در گذرد. از مردم عیب‌جویی نکند و به آنان حسن ظن داشته باشد. احتیاجات مردم را در اسرع اوقات برآورده سازد. خود را از ایشان دور و پوشیده نگه ندارد. بر مردم به دلیل تلاش‌هایش منت ننهد و در تصمیمات خود منافع اکثریت و توده مردم را بر اقلیت زیاده‌طلب ترجیح دهد.
این مردم‌داری، هرگز به معنای جلب نظر مردم،‌حتی به بهای ارتکاب معاصی الهی یا پایمال کردن حدود و ضوابط عدالت اجتماعی نیست، بلکه با توصیه‌های موکد حضرت مبنی بر اصل قراردادن جلب رضای الهی در حکومت، کاملا هماهنگ است. اگر از نظر امیرالمومنین(ع) مهرورزی با مردمان، نیمی از خرد است، این اصل قطعا برای حاکمان نقش و اهمیت مضاعفی می‌یابد: نعم السیاسه الرفق.
۸) برابری در حقوق
امیرمومنان(ع) به صراحت می‌فرماید: لی ما لکم و علی ما علیکم. قاعده و اصل کلی این است که هر حقی برای مردم وجود دارد برای حاکم نیز همان است و نه بیشتر و هر تکلیفی بر مردم است بر حاکم نیز همان است و نه کمتر. این قاعده، برابری همگان در برخورداری از امکانات جامعه و لزوم پاسخگویی ایشان در برابر وظایف را روشن ساخته است. البته از سایر فرموده‌های مولا استفاده می‌شود که حاکم جامعه اسلامی، هر چند در حقوق با دیگران برابر است و زیاده از دیگران حقی برای خود قائل نیست. از نظر تکلیف، خود را بیش از دیگران برای خدمت به جامعه و اعلای کلمه حق و اقامه عدل،‌مسوول و مکلف می‌داند. به همین دلیل است که از استانداران می‌خواهد که زندگی خود را با ضعفای جامعه بسنجند، نه با مرفهان و برخورداران. امیرمومنان(ع) حتی به خدمتکار خود می‌فرماید: انا استحیی من ربی ان اتفضل علیک. حضرت بدین ترتیب میزان مسوولیت و تعهد خود را در قبال خداوند بیان می‌کند.
برخلاف سایر حکومت‌ها که مدیران و حاکمان آن، بهره‌مندی بیشتر از امکانات جامعه را حق طبیعی و مشروع خود تلقی می‌کنند، در حکومت علوی مدیران و حاکمان هرگز چنین حقی برای خود قائل نیستند و حداکثر برخورداری آنان از امکانات، می‌باید در سطح سایر قشرهای جامعه باشد، ضمن اینکه در برابر قوانین و مقررات هیچ امتیازی بر دیگران ندارند.
علاوه بر این به نظر می‌رسد مهم‌ترین قاعده رعایت تقوای الهی در بینش و روش است، عاملی که ضامن و پشتوانه‌ای عملی برای رعایت جدی قاعده‌های پیش‌گفته است. تقوا در بینش همان است که حاکم جامعه حکومت را نه‌تنها طعمه‌ای برای شهوت‌ها و غرض‌های شخصی و قومی و گروهی نداند که آن را امانتی الهی و فرصتی برای خدمت به خلق خدا، اعلای کلمه حق و اعتلای جامعه اسلامی به شمار آورد و در همه حال خدا را ناظر بر خطورات قلبی خود ببیند و در اندیشه پایان کار باشد تا به سعادت و شهادت منتهی شود.
اگر حاکم جامعه و همه کسانی که به نوعی در حکومت مسوولیتی دارند، تقوای الهی را به معنای حقیقی و گسترده آن لحاظ نکنند، قطعا هیچ‌کدام از قاعده‌های سیاست علیای علوی در رفتارشان تجلی نخواهد کرد، زیرا قدرت، مخاطره‌آمیز است و «ممکن نیست از شهوات دنیا صبر کردن، مگر به ورع». این اصل همه اصول است: من ساس نفسه ادرک السیاسه.
منبع: جلد ششم دانشنامه امام علی(ع)
صص ۳۹ـ۳۳
علی ذوعلم
منبع : روزنامه تهران امروز


همچنین مشاهده کنید