شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


اقتصاد کلمه


اقتصاد کلمه
همیشه که نباید سخن از شعر و شعرها در میان باشد. گاه «یاد» بعضی نفرات می تواند موضوع یک کار ادبی قرار بگیرد همچنان که «اعتصام یوسف» و «حسن رشدیه» در شعر نیما. در این سوی شعر، نیما و دوستانش ایستاده اند و آن سوی تر شعر، خود نیما.
شعری دشوار که خواندنش مرارت می طلبد و راه صعب العبوری است که مگر شیفته شعر باشی تا رفتن در این سنگلاخ کوهستانی را تاب بیاوری. شعری که از فرط آغازگری، فرصت پرداختن به خود را از کف می دهد و به مقامی همچون شهادت در هنر نایل می شود.
«یاد» شعر ساده ای است و این سادگی اگر چه ظاهراً سخت می نماید، اما در قیاس با دیگر سروده های نیما که آکنده از واژگان ضخیم، بومی و گاه خشن اند به سهم خود از سادگی نسبی برخوردار است:
« یاد بعضی نفرات
روشنم می دارد
اعتصام یوسف
حسن رشدیه
قوتم می بخشد
ره می اندازد
و اجاق کهن سرد سرایم
گرم می آید از گرمی عالی دمشان
نام بعضی نفرات
رزق روحم شده است
وقت هر دلتنگی
سویشان دارم دست
جرأتم می بخشد
روشنم می دارد».
شعر با در میان گذاشتن نام «اعتصام یوسف» و «حسن رشدیه» امکانی برای ورود صمیمانه مخاطب به شعر تدارک می بیند و در عین حال که کنجکاوی خواننده را تحریک می کند، او را به گستره خصوصی شاعر راه می دهد، بی آنکه به ورطه اضافه گویی بیفتد و زمان خواننده را تباه کند.
مخاطب حس نمی کند که در شعر بی اجازه وارد شده است و گویی شاعر ابتدا تک تک واژه ها را وارسی نموده سپس جواز ورودشان را به حیطه شعر صادر کرده است. همذات پنداری و همدلی مخاطب آنجا حادث می شود که واژگان به وظایف خود به نحو شایسته ای عمل می کنند.
به عنوان مثال فعل «قوتم می بخشد» به واسطه واژه مشدد «قوت» و استمداد از «می بخشد» به فعلی دو بخشی بدل می شود و به واقع در اجرای شعر نیرومند و قوت بخش ظاهر می شود و یا «ره می اندازد» آن چنان راهبردی عمل می کند که تو گویی شاعر، کنار کشیده از فعلی، می خواهد زمینه ساز کنش های دیگری شود.
این ماجرا زمانی ملموس تر می شود که «و اجاق کهن سرد سرایم» در ادامه یک سطر کوتاه، یعنی همان «ره می اندازد» قرار می گیرد تا خواننده همان طور که خواست، شاعر است راه بیفتد و تازه دقت کنید که صفتهای «کهن» و «سرد» با چه ظرافت و دقتی انتخاب شده اند.
لحن، لهجه و رنگ و بوی زیست نیما به وضوح در این شعر قابل تشخیص و اشاره است، اگر چه قدری از دشواریهای شعرهای پیشین او را ندارد. شاید بتوان یکی از بارزترین خصیصه های نیما را که اتفاقاً در شعر «یاد» نمود چشمگیری دارد، رعایت «اقتصاد کلمه» برشمرد.
شاعر بی جهت از کلمه ها استفاده نمی کند و گاه که برحسب نیاز به سوی آنها می رود، می کوشد با فراست و هوشمندی واژگان مناسب را برگزیند. واژگان چنان طبیعی در شعر ظاهر می شوند که گویی شکلی جز این نمی توان برایشان متصور شد:
نام بعضی نفرات
رزق روحم شده است
وقت هر دلتنگی
سویشان دارم دست
فاصله گذاری نیز در شعر نیما قابل اهمیت است، چنانکه گویی او این امکان را نیز در خدمت طبیعی کردن شعر و سوق دادن آن به سوی گفتار عادی در شعر خود تعبیه کرده است.
حرکت شعر به سوی گفتار عادی یکی از آرزوهای نیما بوده است.در شعر «یاد» شخصی در اینجا شاعر از خاطره دوستان خود حرف می زند و در اتمسفری که در شعر به وجود می آید، در می یابیم که شعر از آن دسته شعرهایی است که به محض پایان یافتن، پایان نمی یابد، بلکه با اتمسفری که از خود باقی می گذارد فرصت حیاتی دیگر در ذهن خواننده ایجاد می کند. از همین روست که شعرهای خوب ورد ذهن و زبان مردم می شوند.
شعر «یاد» ساده است و این سادگی در القای حسی که راوی، خود درگیر آن است به مخاطبی که سالها از اردیبهشت ۱۳۲۷ تاریخ سرایش شعر فاصله گرفته کمک می کند. «یاد» به زعم نگارنده یکی از شعرهای خوب نیماست.
مهدی مرادی
منبع : روزنامه قدس


همچنین مشاهده کنید