چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا


پیشینه شعر کوتاه در زبان فارسی


پیشینه شعر کوتاه در زبان فارسی
بخشی از مهم‌ترین نمونه‌های شعر قدیم فارسی را شعرهای کوتاه تشکیل می‌دهد. البته در ایران پیش از اسلام، سنّت شفاهی بیش از سنّت کتبی اهمیت داشته و از این‌رو، آثار اندکی از اشعار پارسی کهن به دست ما رسیده است (ر.ک. تفضلی، ص ۳۱۲ ؛ اسماعیل‌پور، ص ۱۱۸).(۱) در اندک نمونه‌های باقی مانده از شعر پیش از اسلام، ما با اشعاری مقفّا و با وزن هجایی ـ و بنا به اعتقاد بعضی پژوهشگران وزن تکیه‌ای ـ مواجهیم (در مورد وزن شعرهای قدیم، ر.ک. طبیب‌زاده، ص ۱۷).
با آثار پراکندة اندکی که از شعر قدیم فارسی به‌جای مانده است، داوری در مورد ویژگی‌های این نوع اشعار بسیار دشوار است و با قاطیت نمی‌توان خصوصیات اشعار موجود را به کل آن اشعار ـ که در دست هم نیست ـ تعمیم داد. با این‌همه، بنا به قرائنی که ما را به چگونگی اشعار قدیم فارسی رهنمون می‌شود، بر این باوریم که شعر کوتاه از قالب‌های اصیل و اصلی ایرانی بوده است. از جملة این قرائن، نمونه‌های به‌جا مانده از اشعار قدیم در متون فارسی و عربی است که بعداً بدان خواهیم پرداخت و سپس، استمرار این سنّت، در فهلویات و اشعار عامیانة فارسی و بعدتر، در اشعار کوتاه دری و قالب‌های کلاسیکی همچون رباعی، دوبیتی و قطعات کوتاه است. یک قسم از سرودهای مانوی ـ که بخش عمده‌ای از اشعار ایران پیش از اسلام (دورة میانه) را تشکیل می‌دهد ـ به سرودهای کوتاه اختصاص داشته است. این سرودهای کوتاه در پارسی میانه «مَهر» (mahr) و در پارتی «باشاه» (bâšâh) نامیده می‌شدند (تفضلی، ص ۳۴۸ ـ ۳۴۹ ؛ اسماعیل‌پور، ص ۱۹۵).
برای آن‌که بتوان تقسیم‌بندی روشنی از اشعار کوتاه قدیم به دست داد، ما آنها را به اعتبار تعداد سطرها (مصراع‌ها یا لخت‌ها) در سه بخش بررسی می‌کنیم: اشعار دو سطری، اشعار سه سطری و اشعار چهار سطری. البته در شعر دری، «بیت» که دو مصراع دارد، معیار سنجش قالب‌هاست. ما به دلیل آن‌که بعضی از نمونه‌های شعر قدیم سه سطری است و یکی از مهم‌ترین منظومه‌های مانوی به نام «انگد روشنان» نیز از ۱۳۵ مصراع تشکیل شده است (اسماعیل پور، ص ۱۹۴)، واحد شعر کوتاه را سطر می‌گیریم. مؤید این نظر آن است که بعضی از پژوهشگران معتقدند اساس نام‌گذاری رباعی، شکل چهار مصراعی آن است (گاوان، ص ۱۰۴ ؛ و نیز ر.ک. شمیسا، ص ۱۶ ـ ۱۷).
● اشعار کوتاه دو سطری
در فاصلة انقراض دولت ساسانی و قدرت یافتن امیران ایرانی در قرن دوم پس از اسلام، در منابع موجود نمونه‌هایی را از اشعار کوتاه دو سطری که به فارسی دری است، می‌توان یافت. ابن خردادبه در کتاب «المسالک و الممالک» (تألیف در حدود ۲۳۰ ق.) شعر دو لختی هفت هجایی زیر را به بهرام گور منسوب کرده است:
منم شیر شلنبه
و منم ببر یله
(صادقی، ص ۵۵). (۲)
همچنین از ماجرای فتح بخارا به دست سعید بن‌ عثمان در سال ۵۶ هجری و عشق او به پادشاه بخارا که خاتونی بود، سرود دو لختی زیر را از زبان مردم بخارا نقل کرده‌اند:
گو ور خمیر آمد
خاتون دروغ گنده
(همان، ص ۶۶). (۳)
همچنین حدس زده می‌شود بیتی که به ابوحفص سغدی (سدة سوم ق.) منسوب است (ر.ک. صادقی، ص ۱۰۱)، با توجه به ویژگی‌هایش، مربوط به دورانی پیش‌تر از او باشد:
آهوی کوهی در دشت چگونه دودا
یار ندارد، بی یار چگونه رودا
(قیس رازی، ص ۲۰۱). (۴)
به‌ هر حال، به نظر می‌رسد، شعرهای دو سطری از جمله کوتاه‌ترین قالبهای شعر فارسی است که می‌توان امتداد آن را در ترانک‌های مردمی پشتو که به «لَندَی» معروف است، ره‌گیری کرد. لَندی در پشتو به معنی کوتاهک است و دو پاره دارد: پارة اول کوتاهتر است و نُه هجا دارد و پارة دوم که بلندتر است، دارای سیزده هجاست (فکرت، ص ۸):
د عاشقی مثال د تیغ دی
خوک چی په تیغ لوبی کوی زخمی بشینه
(همان، ص ۹۲، ۱۲۸)
[برگردان: عشق همچون تیغ است/ آن‌که با تیغ بازی کند، زخمی خواهد شد].
و یا سروده‌های بلوچی که به «لیکو» موسوم است و دو سطر هجایی است که با همراهی ساز قیچک خوانده می‌شود (مؤمنی، ص ۱۳). لیکو بر خلاف لندی که فاقد قافیه است، بسیار به قافیه مقیّد است:
تو سرودیگ من ربابی یون
پَر تِی دیدارا چون کبابی یون
(همان، ص ۱۱۳، ۱۴۹)
[برگردان: تو سرودی من ربابم/ برای دیدن رویت چه کبابم].
همچنین تک‌بیتی‌هایی که عوفی از یکی از معاریف بلخ به نام ابومحمد عبدالله (دورة غزنوی) نقل کرده، اگرچه در وهلة نخست از نوع تفنّنات شاعران جلوه می‌کند، اما به احتمال بسیار متّکی به یک سنّت کهن است: «او را یک یک بیت فرد است که در نفس خود تمام است و اگر تمام کند، از ذوق دور افتد و از معنی بی بهره ماند» (ج ۲، ص ۴۶ - ۴۷). این ابیات از لحاظ اقلیمی (بلخ) به ریشة اشعار عامیانة مردم بلوچ و پشتون بسیار نزدیک است:
گر بر کشم این فرو شده پای از گل
هرگز ندهم به هیچ نامردُم دل
(همان، ص ۴۷).
ترانه‌های دو سطری کردی نیز شبیه لیکوهای بلوچی دارای قافیه است و پیشینه‌ای کهن دارد:
بنی سر دلم ناسکه په نجه کت
باوه شینم که بدئه گریجه کت
(اسماعیل پور، ص ۱۷۳).
[برگردان: دست نازکت را بر دلم بگذار / و با گیسوانت بادم بزن].
تک‌بیت‌گویی در سدة یازدهم هجری به یکی از اشتغالات ذهنی شاعران دورة صفوی تبدیل شد و دیوان شاعری نیست که ازین تک‌بیت‌ها خالی باشد. حتی گرایش ادیبان و اهل ذوق به تک‌بیت‌ها چنان بود که از میان ابیات غزلیات شاعران این دوره تک‌بیت‌های نابش را برمی‌گزیدند و در جُنگ‌ها و سفینه‌ها و تذکره‌ها و مجموعه‌های شعر نقل می‌کردند. (۵)
● اشعار کوتاه سه سطری
از جمله اشعار قدیم فارسی که اطلاعات خوبی در مورد آن در دست است، نوعی اشعار ملحون است به نام «خسروانی» که اکنون می‌دانیم اشعار سه لختی بوده است. مؤلف تاریخ سیستان و قابوسنامه و عوفی و خواجه نصیرالدین طوسی و شمس قیس رازی همگی از الحان و اوزان خسروانی یاد کرده‌اند، اما نمونه‌ای از این اشعار به دست نداده‌اند (اخوان ثالث، ۱۳۸۳، ص ۵۵۵ - ۵۵۷). (۶) مؤلفین دورة اسلامی به سبب آموختگی ذهنی به وزن عروضی، این اشعار را فاقد وزن می‌دانستند. خوشبختانه ابن خردادبه در کتاب «اللهو و الملاهی» یک نمونه از خسروانی‌های باربد موسیقی‌دان و نوازندة بزرگ دربار خسرو پرویز (۵۹۰ ـ ۶۲۷ م.) نقل کرده است (شفیعی کدکنی، ص ۵۷۲ ـ ۵۷۳):
خاقان ماه مانذ و قیصر خرشیذ
آن من خذای ابر ماند کامغاران
کخاهذ ماه پوشذ کخاهذ خرشیذ.
این شعر، هجایی است و هر سطر آن ۱۰ تا ۱۱ هجا دارد و در سطرهای اول و سوم آن قافیه به‌کار رفته است.
مهدی اخوان‌ثالث، شاعر معاصر، بر مبنای توصیفات نویسندگان قدیم و نمونة به دست آمده از خسروانی‌های باربد، شش شعر کوتاه با عنوان «نوخسروانی» در وزن عروضی سروده که به قرار شعر باربد سه لتی است: «هر یک با سه مصرع در وزن‌های مختلف کوتاه و بلند و از لحاظ قافیه نیز یا مصرع اول با سوم قافیه دارد یا هر سه مصرع قافیه دارند» (اخوان ثالث، ۱۳۶۸، ص ۲۵۲) و در لت‌های اول و سوم قافیه دارد. یک نمونه از نوخسروانی‌های اخوان را می‌آوریم:
آب زلال و برگ گُل بر آب
مانَد به مه در برکة مهتاب
وین هر دو چون لبخند او در خواب
(همان، ص ۲۵۴). (۷)
نگارنده نیز بر همین مبنا، چند شعر کوتاه سه لختی در وزن رباعی سروده است که به قول اخوان ثالث، می‌تواند پیشنهادی باشد برای احیای این قالب اصیل شعر کوتاه ایرانی:
یک پارة ابر روی یک پارة ماه
می‌آید و از پیاده‌رو می‌گذرد
یک تکّه سفید زیر یک تکّه سیاه
(میرافضلی، ص ۹۳).
به گفتة تفضلی (ص ۳۱۲)، قطعه کوتاه زیر که در توصیف نرگس است، احتمالاً در اصل به پهلوی بوده و بر اثر مروز زمان، خصوصیات فارسی نیز در آن راه یافته است:
نرگس اُزمرد دسته
مروارید فدو رُسته
زرش در میان بسته.
به اعتقاد دکتر صادقی این شعر به فارسی دری محض است که احتمالاً در قرون اول هجری به وزنی غیرعروضی ساخته شده است (ص ۱۰۳). هر سه سطر این شعر دارای قافیه است و هر سطر آن هفت هجا دارد (اسماعیل‌پور، ص ۱۵۱). شعر زیر که به ماجرای یزید بن مفرّغ اشاره دارد و در زمان خلافت یزید گفته شده (سال ۶۰ ـ ۶۴ ق.)، داری سه لخت همْ قافیه است و هشت هجایی است:
آب است نبیذ است
عصارات زبیب است
سمیه رو سبیذ است
(صادقی، ص ۶۸ ؛ نیز رک. بهار، ج ۱، ص ۱۰۱). (۸)
این دو قطعة اخیر، یادآور نوعی شعر کوتاه سه لختی کُردی است که به «سه خشتی» معروف است. سه خشتی دارای سطرهای هشت هجایی قافیه‌دار است (مسیح، ص ۹ ؛ نیز ر.ک. بهار، ج ۱، ص ۱۲۳ ؛ اسماعیل‌پور، ص ۱۷۳):
واچی به ژنو واچی باله
کریه سری مه خیاله
ئوغه تی مه بی وی تاله
(مسیح، ۹۹)
[برگردان: این چه قدی است و چه قامتی/ در سرم هوای توست/ لحظه‌هایم بی تو تلخ است].
● اشعار کوتاه چهار سطری
از دیگر اشعار مربوط به قرون اولیة اسلامی پیش از رواج شعر دری فارسی، سرود چهار لختی کودکان بلخ است که به حوادث سال ۱۰۸ یا ۱۱۹ هجری مربوط است:
از ختلان آمذیه
تر و تباه آمذیه
آبار آمذیه
خشک نزار آمذیه
(صادقی، ص ۷۰ ـ ۷۲).
و دیگر، شعر منسوب به ابوالینبغی عباس بن‌طرخان (شاعر سدة دوم ق.) در مورد خرابی‌های سمرقند است. این شعر چهار لختی را ابن خردادبه روایت کرده است:
سمرقند کندمند
بذینت کی افکند
از شاش ته بهی
همیشه ته خهی
(بهار، ج ۱، ص ۱۰۵).
ترتیب قافیه در این دو شعر متفاوت است. قافیة شعر ابوالینبغی به گونة مثنوی است و قافیة شعر نخست نیز ظاهراً از همین قبیل بوده، اما دچار تغییر و تحریف بسیار شده است. شعر چهار لختی زیر که راغب اصفهانی در «محاضرات الادباء» نقل کرده، نمونة دیگری از اشعار چهار لختی قدیم فارسی است:
زیود هشتاذ گور
تیرست دالمنه مُرو
مار بی نه میرد
جُذکش بوزنید مرد
(تفضلی، ص ۳۰۹).
به عقیدة تفضلی، این اشعار دارای اصل پهلوی بوده، اما تا حدی تحت‌تأثیر اشعار عروضی دورة اسلامی قرار گرفته است. یکی از اشعار منسوب به ابوطاهر خسروانی (سدة چهار ق) نیز تا حدودی یادگار اشعار کهن فارسی است. این شعر چهار لختی، هفت هجایی است:
شاهم بر گاه بر آرید
گاهش بر تخت زرّین
تختش در بزم بر آرید
بزم اندر نوکرد شاه
(بهار، ج ۱، ص ۱۱۴).
اگر بخواهیم از تداوم و استمرار این قالب چهار سطری در شعر دری یاد کنیم، بی‌گمان قالب‌هایی مثل رباعی و دوبیتی و قطعات دوبیتی به ذهن می‌رسد. رباعی و دوبیتی هر دو از قالب‌های کوتاه شعر فارسی است که ساختة ذهن و روح ایرانیان است و تحت‌تأثیر قالب‌ها و اوزان شعر عرب شکل نگرفته است (ر.ک. شفیعی کدکنی، ص ۲۱۷). نه این‌که خواسته باشیم، از بابت ایرانی بودن این دو فرم شعری برتری خاصی برای آنها قائل شویم و قالب‌های دیگر را وارداتی بدانیم و ناچیز انگاریم. بحث این است که با نفوذ اسلام در ایران و تسلط فرهنگ عربی، شعر دری فارسی تحت تأثیر اوزان و قالب‌های شعری ادبیات عرب قرار گرفت. در این میان، قالب‌هایی مثل رباعی و دوبیتی (و مثنوی)، جزو فرم‌های شعری هستند که در ادبیات عرب سابقه نداشتند و علی‌الظاهر متعلق به دوران پیش از اسلام (عهد ساسانی) بوده‌اند و در شعر دری، خود را با عروض عربی سازگار نمودند و به حیات خود ادامه دادند. این قولی است که ملک‌الشعرای بهار در مقالة محققانة «شعر در ایران» (ج ۱، ص ۱۳۷) و جلال‌الدین همایی در سخن‌رانی خود با عنوان «رودکی و اختراع رباعی» بر آن تأکید دارند (ص ۹۳).
رباعی و دوبیتی از جهت تعداد مصراع‌ها و قافیه‌بندی (شکل شعری) کاملاً به هم شبیهند. تفاوت این دو قالب، یکی در وزن آنهاست و دیگری در محتوایی که هریک از این دو قالب به خود پذیرفته‌اند. یکی (رباعی) مقبول طبع شاعران رسمی قرار گرفته و دیگری (دوبیتی) زبان حال عامة مردم است. وزن رباعی و دوبیتی هر دو از شاخه‌های بحر هزج است که عروض‌دانان قدیم نیز آن را یکی از بهترین و مؤثرترین اوزان شعر فارسی دانسته‌اند. این بحر در شعر عرب از بحور کم‌استعمال است و اعراب بحر هزج را اگر هم به کار برده‌اند، بیشتر در شکل مربع بوده نه مسدّس که اساس وزن رباعی است (وحیدیان، ص ۵۲). به نظر بهار، بحر هزج مسدس محذوف یا بحر مشاکل که همان وزن دوبیتی است، از اوزان اشعار قدیم دوران ساسانی است که در دوران تمدن اسلامی اصلاحاتی در آن شده و به قالب عروض در آمده است. وی معتقد است منظومة پهلوی دوازده هجایی درخت آسوریک، در همین وزن بوده و به این نوع شعرها چامه می‌گفتند. وی لفظ ترانه را که هم به رباعی اطلاق می‌شود و هم به دوبیتی، مؤید پیشینه دیرین این دو قالب شعری می‌داند (ج ۱، ص ۱۲۷ ـ ۱۲۸).
قطعات دوبیتی شاعران مشرق ایران در عهد سامانی از قبیل: منجیک ترمذی، کسایی مروزی و آغاجی که دکتر شمیسا از آنها با عنوان هایکوی ایرانی یاد کرده است، نمونة چشم‌گیری از اشعار کوتاه چهار سطری است. این اشعار، دو ویژگی بارز دارند: در دو بیت سامان‌یافته و مبتنی بر تشبیهند (ص ۷۵ – ۷۶). این شعرهای چهار لختی، حاکی از برخورد بی‌واسطة شاعر با طبیعت و کشف و شکار لحظات زیبای آن است.
● ملاحظاتی در مورد شعر کوتاه امروز
در دوران معاصر، فرم‌های کوتاه جدیدی تحت تأثیر ادبیات دیگر ملل جهان و از راه ترجمه (بویژه ترجمة هایکوهای ژاپنی) تحت عنوان «طرح» و «طرح‌واره» وارد شعر فارسی شد و در کارهای محمد زهری و منصور اوجی به تدریج شکل بومی و ایرانی به خود گرفت. اکنون، شعر کوتاه یکی از شاخه‌های بالندة شعر امروز فارسی است. با این حال، همة اشعاری که امروزه تحت عنوان کلی «شعر کوتاه» شناخته می‌شود، از لحاظ فرم و ساخت و زبان و آهنگ دارای تفاوت‌های ماهوی فراوان است. بر خلاف فرم‌های کهن شعر کوتاه، اعم از رسمی و مردمی، که حدود و ثغور سطرها و لخت‌ها و هجاها و تکیه‌ها و قافیه‌ها و سجع‌ها در آنها کاملاً روشن است، برای هیچ‌کدام از شعرهای کوتاه دوران امروز، حد و مرزی نمی‌توان رسم کرد. پاره‌ای، وزن نیمایی دارند و پاره‌ای فاقد وزن بیرونی هستند. بعضی، قافیه دارند و اغلب فاقد قافیه هستند. تعداد سطرها نیز در این شعرها، حد معینی ندارد و بین دو تا ده سطر در نوسان است. تکیه بعضی از این شعرها تنها بر ایماژ و تصویرسازی است. مبنای شاعرانگی در برخی دیگر، بازی‌های زبانی و ایجاد تضاد و ارتباط میان صورت‌های واژگانی است. و در تعدادی دیگر از شعرهای کوتاه ، از مضامین غافلگیرانه و نکته‌پردازی شاعرانه برای اعجاب خواننده بهره گرفته شده است.
دیده می‌شود که شاعری گاهی از همة این تکنیک‌ها در شعرهای کوتاه خود استفاده می‌کند و همین امر، تبیین و تعریف این نوع شعر را در شعر امروز با دشواری مواجه ساخته است. حتی در اشعار هایکو پردازان ایرانی که به سیاق این فرم ژاپنی شعر می‌گویند، حد و حصری که در اصل فرم «هایکو» وجود دارد و به روشنی و با دقت تمام و با ذکر همه جزییات و شگردها توسط محققان و متخصصان هایکو تبیین شده است، دیده نمی‌شود. فرم شعری هایکو در زبان ژاپنی مبتنی بر سه مصراع هفده هجایی است: سطر اول و سوم پنج هجا دارد و سطر دوم هفت هجا. حتی بسیاری معتقدند در ترجمة هایکو، باید این سطربندی را حفظ کرد، وگرنه محصول کار هایکو نخواهد بود. اما هایکوسرایان ایرانی تقریباً به هیچ وجه به این شیوة سطربندی اعتقاد و اعتنایی ندارند و آنچه را هایکو می‌نامند، در دو تا پنج سطر سامان می‌دهند.
نداشتن چهارچوب و قاعده در فرم اشعار کوتاه معاصر، باعث شده است که دامنة شمول این نوع شعرها چندان وسیع گردد که بعضاً کلمات قصار شاعرانه و کاریکلماتورها، و حتی در بسیاری موارد اشعار ناتمام قوام‌نیافتة بلاتکلیف نیز در این رده برای خود جایی دست و پا کنند. بخشی از این بلاتکلیفی، ناشی از بی رغبتی و عدم اهتمام سخن‌وران و شعرشناسان روزگار ما برای تدوین و تعریف و تبیین مبانی شعر کوتاه است. بی اعتنایی به سوابق این نوع شعرها در تاریخ ادب فارسی و عدم توجه و تلاش جدی برای تطبیق ظرافت‌ها و ظرفیت‌های شعرهای کوتاه کهن با مقتضیات روزگار ما، باعث سردر گمی شاعران و مخاطبان، هر دو، در خلق و مواجهه با این فرم پویا و تکان‌دهندة شعر امروز ما شده است.
سید علی میرافضلی
پانوشت‌ها
۱) در مورد دیگر علت‌های مهجور ماندن اشعار ایران باستان، تفضلی معتقد است که رواج شعر دری و غلبة عروض جدید باعث فراموشی زبان و خط پهلوی و از رونق افتادن اشعار قدیمی شده است. همچنین وابستگی شعر قدیم به ساز و آواز و کم‌اهمیت شدن موسیقی در دوره‌های اسلامی باعث شد این قبیل اشعار رونق همگانی خود را از دست بدهد و از یادها برود.
۲) این شعر در منابع دیگر با اختلافات زیاد نقل شده و تعداد سطرهای آن به چهار نیز رسیده است. سطرهای الحاقی چنین است:
نام من بهرام گور
کنیتم بوجبله
(ر.ک. بهار، ج ۱، ص ۸۹ ـ ۹۰ ؛ صادقی، ص ۵۵، پانوشت ۵). اما اجماع پژوهشگران بر اصالت آن دو سطر اول بیشتر است. بهار اصل پهلوی شعر مذکور را چنین دانسته است:
من اوم شیری شلنبک
او من اوم ببری یلک
(ج ۱، ص ۹۰).
۳) دکتر صادقی حدس می‌زند که اصل سرود مردم بخارا به زبان سغدی بوده و دو سطر بازمانده، ترجمة دری آن است که در شهرهای خراسان به کار می‌رفته است (ص ۶۷). احتمال دارد که اصل سرود مردم بخارا بیش از دو سطر بوده و دنبالة آن از بین رفته است. آنچه فعلاً موجود است، سرودی است در دو لخت و بررسی ما نیز بر مبنای همین دو سطر است.
۴) این دو سطر که به گفتة لازار وزن عروضی ندارد (صادقی، ص ۱۰۱) نیز دچار تغییر شده و عموماً سعی شده با افزودن یا جابجایی چند واژه، آن را به وزن عروضی نزدیک کنند.
۵) دکتر شمیسا (ص ۲۸۷) معتقد است که قالب شعر در سبک دورة صفوی تک بیت است نه غزل و شاعر این ابیات منفرد را با نخ قافیه و ردیف به هم وصل کرده و از آنها غزلی ساخته است.
۶) مقالة اخوان نخستین بار با عنوان «خسروانی و لاسکوی» در مجلة یغما (سال ۱۳، شمارة ۱۰) به چاپ رسید و ما به جهت دسترسی نداشتن به مجلة مذکور، آن را از کتاب آقای یارتا یاران نقل کرده‌ایم.
۷) از شش «نوخسروانی» اخوان، پنج تای آن در مصرع اول و سوم قافیه دارد، و فقط یکی از آنها سه قافیه‌ای است.
۸) البته توجه باید داشت که ما در این شعر به موسیقی قافیه توجه داریم نه هم‌حرفی کامل قوافی آن.
منابع و مآخذ:
ـ ابوالقاسمی، محسن. شعر در ایران پیش از اسلام. تهران، ۱۳۸۳
ـ اخوان ثالث، مهدی. «خسروانی و لاسکوی»، خسروانی. یارتا یاران، تهران، ۱۳۸۳، ص ۵۵۵ - ۵۶۷
ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ . در حیاط کوچک پاییز در زندان. تهران، ۱۳۶۸
ـ اسماعیل پور، ابوالقاسم. سرودهای روشنایی: جُستاری در شعر ایران باستان و میانه و سرودهای مانوی. تهران، ۱۳۸۶
ـ بهار، محمد تقی. بهار و ادب فارسی (مقالات). تهران، چاپ سوم: ۱۳۸۲، ۲ ج
ـ تفضلی، احمد. تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام. تهران، ۱۳۷۶
ـ شفیعی کدکنی، محمدرضا. موسیقی شعر. تهران، چاپ دوم: ۱۳۶۸
ـ شمیسا، سیروس. سبک شناسی شعر. تهران، ۱۳۷۴
ـ صادقی، علی اشرف. تکوین زبان فارسی. تهران، ۱۳۵۷
ـ طبیب‌ زاده، امید. تحلیل وزن شعر عامیانة فارسی. تهران، ۱۳۸۲
ـ عوفی، محمد. لباب الالباب. به سعی و اهتمام ادوارد براون، لیدن، ۱۹۰۳، ۲ ج
ـ فکرت، محمد آصف. لندی: ترانک‌های مردمی پشتو. مشهد، ۱۳۸۰
ـ قیس رازی، شمس الدین محمد. المعجم فی معاییر اشعار العجم. به تصحیح محمد قزوینی، تهران، چاپ سوم: ۱۳۶۰
ـ گاوان، محمود. مناظر الانشاء. تصحیح معصومه معدن کن، تهران، ۱۳۸۱
ـ مسیح، هیوا. سه خشتی: ترانه‌های کوچک کرمانج. تهران، ۱۳۸۶
ـ مؤمنی، منصور. صد لیکو: سروده‌های بلوچی. تهران، ۱۳۸۴
ـ میرافضلی، سیدعلی. گنجشک ناتمام. تهران، ۱۳۸۳
ـ وحیدیان کامیار، تقی. بررسی منشأ وزن شعر فارسی، تهران، ۱۳۷۰
ـ همایی، جلال. محرم اسرار، تهران، ۱۳۷۹
منبع : سورۀ مهر