جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


کلمات روزمره برای ستایش


کلمات روزمره برای ستایش
«شعر، باید هذیان باشد.» آلفره دوموسه
باید آگاه بود که در کنار عقل و طبیعت، دل و احساس نیز جهان دیگر و ضروریات دیگر دارد. شکی نیست که در روح آدمی احساس بیش از اندیشه نفوذ دارد و آرزو بیش از حقیقت موثر است. از این رو باید احساسات و هوس های روح را البته تا حد امکان در قلمرو اخلاق- مورد بحث قرار داد. آنچه باید بیان کرد هیجان شاعر است و آنچه باید به دست آید هیجان مردم است. دل باید بی قید و شرط فرمان براند. شعرهای مجموعه شعر «پنجاه و سه ترانه عاشقانه» سروده شمس لنگرودی از چنین جهان بینی (که شرحش در پاراگراف پیش رفت) که از اصول اساسی رمانتیسم است، برخوردارند؛ ۲/ نگاه کن، پرندگان زمستانی، چگونه در دل من خود را گرم می کنند/ و ماه نیمه، در طراوت روحم، نیمه دگر خود را می جوید، ببین چگونه تو را دوست دارم...
اندوه رمانتیک از دیدن گذشت بی رحمانه زمان شدت می یابد. این اندوه معمولاً زاییده توقعات تسکین ناپذیر قلبی است که در جهانی بی احساس و بی ایمان گرفتار شده است. به گفته کریشنا مورتی؛ «ما محصول گذشته هستیم؛ اندیشه ما بر مبنای دیروز و هزارها دیروز دیگر بر پا شده است.
ما محصول زمان هستیم و پاسخ های ما و نگرش جاری ما، تاثیر جمعی هزارها لحظه، حادثه و تجربه است. بنابراین گذشته برای ما بیشتر عبارت است از حال که حقیقتی است انکارناپذیر.»؛ ۴۱/ می خواستم ترانه یی باشم/ که بچه های دبستانی از بر کنند/ دریا که می شنود/ توفانش را پشتش پنهان کند/ و برگ های علف/ نت های به هم خوردن شان را / از روی صدای من بنویسند./ می خواستم ترانه یی باشم که چشمه زمزمه ام کند/ آبشار/ با سنج و دهل بخواند./ اما ترانه یی غمگینم/ و دریا، غروب/ بچه هایش را جمع می کند که صدایم را نشنوند./ نت هایم را تمام نکرده/ چرا/ رهایم کردی.
کشف و شهود که از دیگر اصول اساسی رمانتیسم است، مختصه روایی دیگر شعرهای این مجموعه است؛ ۲۸/ انگشت های تو/ تفسیرهای ده گانه یک کتاب اند/ انگشت های تو/ ده فرمان موسی./
سرگرمی یا جلال و زیبایی مانع این نیست که هنرمند رمانتیک به فکر کشف اسرار باشد و در همه اسرار جهان نفوذ کند. «سنت بوو» منتقد بزرگ قرن نوزدهم این علاقه را «آرزوی بزرگی برای کشف ناشناخته ها» می نامد؛ ۴۷/ باران عصرهای بهشت/ برف تند نیم روز جهنم/ شبنم آب شده در دهان/ سیب خنک... هنرمند رمانتیک تخیل و امید و آرزو و معجزه را جانشین حقیقت می سازد و بیش از تقلید پابند تصور است.
کلمه «تنها» بیان کننده یک منظور ساده نیست بلکه برای خود ارزش و اهمیت خاصی دارد و باید متوجه مفهوم خیال انگیز و ارزش و آهنگ آن بود. اکنون بیش از هر چیزی باید در روابط کلمات با یکدیگر و هیجان ها و خاطره هایی که هریک به دقت برمی انگیزد دقت کرد. و این اندیشه که از اصول اساسی رمانتیسم است و رمانتیست ها بر آن نام «افسون سخن» را نهاده اند، مختصه روایی دیگر شعرهای این مجموعه است؛ ۳۱/ بر ساحل تابستانی/ کلماتی از نور/ کلماتی از آب/ کلماتی از شن.../ و کتاب تو را می نویسند.../
البته ناگفته نماند ساختار شعرهای این مجموعه فقط شاخصه های آثار رمانتیستی را ندارند بلکه گاهی مخاطب در بعضی از شعرها با تلفیق و ترکیب شاخصه های اصلی شعرها با شاخصه های آثار مکاتب دیگر روبه رو می شود که در این بین حضور سوررئالیسم در ساختار شعرها نمود قدرتمندتری دارد؛ ۳۲/ به سرش زده باد/ نگاهش کنید،/ چگونه میان درخت ها می دود، و سرش را به پنجره ها می کوبد/ به سرش زده باد/ دستش را/ به دهان گنجشک ها گذاشته نمی گذارد سخنی بگویند...
مبحث آشنایی زدایی که مباحث اصلی مربوط به فرمالیسم است آنچنان در ساختار این شعر رمانتیستی سوررئالیستی، به همراه طنزی ظریف تنیده شده است که مخاطب فرضی را به ادراک و دریافت دیگری از عنصر باد نائل می کند. نکته دیگر اینکه ساختار شعرهای این چنینی این مجموعه، دچار شلختگی در روایت نشده اند. شمس لنگرودی استادانه، حتی آنجا که خرده روایت هایی را وارد روایت اصلی شعر کرده، سعی کرده است ساختار شعرهایش دو یا سه و... محور پیدا نکند و این اتفاق به این علت در شعرها رخ داده است که شمس لنگرودی روایت شعرها را منطقی کرده و از عنصر ایجاز سود جسته است و خرده روایت ها در روایت اصلی شعرها تنیده است و دیگر اینکه به دام پاره روایت نیفتاده است. و همین است که برای مخاطب فرضی جای چون و چرا نگذاشته است در منطق روایی شعرها؛ ۵/ صبح/ سوار بر قاطر ستارگان سحرگاهی از راه رسید/ تو نیامدی ها،/ گنجشک های منتظر/ دور خانه من نشستند/ و به هر سایه به خود لرزیدند/ تو نیامدی... زنده یاد سهراب سپهری در نامه یی که به تاریخ نیویورک، ۲۳ مه ۷۱ نوشته است؛ «گلی سلام... اما شعر خوب با سلامت بستگی دارد. روشن بینی و منطق می خواهد...» و من می اندیشم مصداق این جمله این شاعر و عارف شهیر، مجموعه شعر «پنجاه و سه ترانه عاشقانه» سروده شمس لنگرودی است.
و دست آخر هم حیفم آمد یاد نکنم از آلبوم شعرخوانی پنجاه و سه ترانه عاشقانه که شمس لنگرودی با صدای گرم و گیرایش و شعرخوانی کم نظیرش به همراه موسیقی زیبای محمد فرمانیان، شعرهای این مجموعه شعر را، شعرخوانی کرده است.
علی حسن زاده
منبع : روزنامه اعتماد