دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


دوستی با غرب یا تعیین کنندگی در شرق


دوستی با غرب یا تعیین کنندگی در شرق
سرزمین ایران از منظر «ژئوپولیتیک» از جایگاهی ممتاز و بی رقیب در منطقه غرب آسیا برخوردار است.
مختصات طبیعی بی بدیل این سرزمین، آن را به عنوان شاهراه ایده آل گذر از غرب به شرق درآورده است، از سویی وجود دو پهنه آبی پراهمیت در شمال و جنوب ایران، وجود کشورهای بحران زده یا برخوردار از امکان و ظرفیت بحران خیزی در اطراف ایران و نقش سنتی اثر گذاری ایران در معادلا ت سیاسی و اجتماعی منطقه غرب آسیا بر اهمیت موقعیت ایران افزوده است، اما بی گمان آن چه که این اهمیت را به نقطه اوج می رساند حضور و اثر غیرقابل انکار ایران در اقتصاد انرژی این منطقه غنی از نفت و گاز است، نشستن بر ساحل شمالی دریایی (خلیج فارس) که ۴۰ درصد منابع نفتی جهان و دست کم ۳۳ درصد ذخایر گازی عالم را در دو سوی خود جای داده است و نیز در اختیار داشتن قدرت کنترل آبراهه ای که روزانه ۱۷ درصد نیاز جهان به نفت از آن عبور می کند (تنگه هرمز) لا محاله موجب پیدایش اهمیتی مضاعف برای ایران شده است.
اما به اعتقاد شماری از صاحب نظران برجسته، آن چه که برای ایران قدرت عظیمی در آینده به بار میآورد توان و ظرفیت تامین «انرژی پاک» مورد نیاز جهانیان است، ایران ما که برخوردار از دست کم ۲۸/۵ تریلیون متر مکعب ذخیره انباشت شده گاز است امروزه در جایگاه دومین دارنده ذخایر گازی جهان نشسته است و همچنین مساله ظرفیت تامین گاز سایر کشورها را در سطح و حجم انبوه برای ما فراهم ساخته است، اما واقعیت این است که ایران با وجود برخورداری از این توانمندی بی بدیل، شوربختانه کمتر از حدی که شایسته است آن را به فعلیت درآورده است. با نگاهی به سابقه فکری و بحرانی سیاست صادرات گاز به خوبی درمی یابیم که در ایران تفکر تدوین شده و نیز عملیات سامان دهی شده ای با «هدف گذاری» مشخصی پیرامون صادرات گاز و کسب سیادت منطقه ای با اتکای به آن وجود نداشته است، حتی برخی افراد معتقدند عقیم ماندن سیاست صادرات گاز ایران خاصه در طی دو دهه اخیر ریشه در تلا ش دست هایی پنهان برای پیشگیری از قدرت بیشتر ایران در اثرگذاری بر معادلا ت منطقه دارد.
اما به هر روی ایران در دهه ۴۰ خورشیدی و طی قراردادی ۲۵ ساله برای نخستین بار گاز طبیعی را در ازای ساخت کارخانه ذوبآهن اصفهان (قرارداد پایاپای) رهسپار سرزمین سرد روسیه ساخت. از آن زمان پرونده صادرات گاز تا سال ۱۳۸۰ که صادرات گاز ایران به ترکیه آغاز شد طی مدتی قریب به ۳۵ سال به بایگانی اقتصاد ایران رفت. هر چند طی دو دهه گذشته، پس از پایان جنگ و شروع دوران سازندگی و خاصه پس از قطعیت کشف ذخایر بزرگ گاز در میانه خلیج فارس (میانه پارس شمالی) دولت های ایران یافتن گزینه هایی کارآمد و پر منفعت را برای تحقق سیاست صادرات گاز در دستور کار خود قرار دادند، اما تاکنون به جز صادرات گاز به ترکیه و نیز صادرات محدود به نخجوان چیزی در فهرست کارنامه صادرات گاز ایران به چشم نمی خورد، گرچه باید اذعان کرد که طرح های بسیاری برای صادرات گاز ایران وجود دارد و حتی در بسیاری موارد تفاهم نامه هایی نیز منعقد شده است اما «شدن» آنها به دلیل تعارض فکری میان تصمیم سازان و تدبیرپردازان اقتصادی کشور، همچنان در هاله ای از ابهام قرار دارد.
آنچه که مسلم است در شرایط کنونی، صادرات گاز ایران در دو مسیر «شرق» یا «غرب» به عنوان اصلی ترین گزینه های پیش روی مسوولا ن ایرانی قرار دارد، هر کدام از این دو گزینه برای کشورمان منافعی «چندگانه» به ارمغان میآورد اما مهم این است که گزینه ای انتخاب شود که حاوی بیشترین منفعت اقتصادی و ضمانت کننده منافع سیاسی باشد.
● دردسرهای شرقی!
اصلی ترین طرح صادرات گاز ایران در مسیر شرق، صدور گاز به دو کشور پاکستان و هند است، گفته می شود در میانه دوره سازندگی «کابینه آقای هاشمی رفسنجانی» و با علنی شدن سیاست «نگاه به شرق» در صحنه دیپلماسی، اثرگذاری بر معادلا ت و مسایل منطقه شبه قاره هند به یکی از اهداف جدی سیاست خارجی ایران تبدیل شد، از آنجا که دو کشور هند و پاکستان چند دهه برسر مساله کشمیر در حالت «آماده نزاع» به سر می بردند، ارایه راهبردی برای تضمین صلح میان این دو کشور می توانست جایگاه کشور «صلح ساز» را در شبه قاره هند تضمین کند، به موازات و با رصد نیاز شدید هر دو کشور به انرژی، هسته اولیه تفکر ساخت خط لوله صلح در شبه قاره با تکیه بر خصلت های «امنیت انرژی» در ذهن مسوولا ن ایرانی راه یافت و پیام هایی نیز میان طرفین رد و بدل شد، پیام هایی که حکایت از وجود فرصت اجرایی شدن این طرح داشت،اما به دلیل برخی ملا حظات، تداوم آن به سال ها بعد موکول شد، در سال های پایانی دهه ۷۰ شمسی و با رویکرد وزارت نفت وقت به اجرای این قرارداد، مذاکرات بر سر احداث خط لوله صادرات گاز به پاکستان و ادامه آن به «سرزمین مهاراجه ها» به صورت جدی آغاز شد، این مذاکرات با دهها بار فراز و فرود مواجه شده است، چند بار تا لبه «بن بست» رسید و چند باری هم تا مرحله «دو جانبه»شدن پیش رفت.
این مذاکرات هنوز هم ادامه دارد ...، خط لوله ای که به دلیل تضمین صلح میان دو کشور در حال تفاهم نام صلح را برخود الصاق کرده است در نقطه اوج قرار است روزانه یکصد و پنجاه میلیون متر مکعب گاز را از «عروس گازی خلیج فارس» (عسلویه) تا شهر افسانه ای هندوها «دهلی» سوغاتی برد، در میانه مسیر روزانه ۶۰ میلیون متر هم برای رفع عطش اقتصاد پاکستان به شریان های اقتصادی این کشورتزریق خواهد شد و مابقی روانه هند خواهد گشت خط لوله صلح در نهایت دست کم ۲ هزار و ۷۵۰ کیلومتر خواهد بود که حدود ۹۰۵ کیلومتر آن در داخل ایران است و به جز صدور گاز، نقش هفتمین خط لوله سراسری گاز را نیز بازی می کند.
موضوع نرخ گاز همواره یکی از دلا یل و عوامل پیدایش چالش در این قرارداد بوده است، ایران سال هایی طولا نی بر نرخ ۷/۲دلا ر به ازای هر BTU پافشاری می کرد اما خریداران مایل بودند تنها ۴/۲ دلا ر به ازای هر BTU (میلیون واحد گرمایی بریتانیا) پرداخت کنند، در نهایت وطی دور اخیر مذاکرات، ایران به صورت جدی در نرخ گاز انعطاف به خرج داد و با تخفیفی حدودا ۲/۵ دلا ری، قیمتی نزدیک به نرخ مورد نظر خریداران را ارایه کرده است، هر چند مسوولا ن ایرانی همچنان این تخفیف را تکذیب می کنند و چون مساله قیمت در این گونه معادلا ت «محرمانه» تلقی می شود، هنوز برای داوری در این زمینه زود به نظر می رسد.
اما آنچه که در این میان مهم به نظر می رسد این است که ایران با عملیاتی کردن صادرات گاز به سوی «شرق» گر چه ممکن است به نقش برجسته ای در معادلا ت منطقه شبه قاره هند دست یابد ولی در زاویه ای دیگر توان بالقوه صادرات ۱۵۰ میلیون متر مکعب گاز را در جهت های دیگر از دست می دهد، منطقه شبه قاره هند به دلیل حضور دو کشور مسلح به سلا ح های هسته ای در آن، همواره یک کانون مهم در نگاه های بین المللی است و ایران در صورتی که «کنترل امنیت» و «شریان صلح» را در این منطقه در دست داشته باشد، می تواند وزن خود را در معادلا ت جهانی بهبود بخشد، اما به راستی می توان تضمین داد که با گذر خط لوله گاز از پاکستان به هند، صلح در شبه قاره «پایدار» خواهد بود؟ آن چه که پیداست دو کشور هند و پاکستان تعارض و اختلا فات ریشه داری دارند و بر همین اساس حتی رسیدن به توافقی مختصر در مورد نرخ ترانزیت گاز میان این دو کشور هم به مساله ای پیچیده مبدل شده است.
حال چگونه قرار است اعتماد کرد و یک ششم ظرفیت نهایی صادرات گاز را بر زمین لغزنده روابط این دو کشور به گام برداشتن واداشت؟
● امیدهای قاره سبز
باید اعتراف کرد که شبه قاره هرگز جذاب ترین مشتری گاز ایران نبوده است، طی چند سال اخیر، قاره سبز «اروپا» به عنوان جذاب ترین بازار صادرات گاز ایران ارزیابی شده است.
نخستین روزهای سال ۲۰۰۶ میلا دی، شرکت روسی گازپروم شریان حیات اروپای سرمازده را مسدود کرد، گازروسی چند صباحی راهی قاره سبز نشد و امپراطور گازی جهان قدرت خود را با خشم و جبر بر همگان نمایان ساخت، از همان روزها، اروپاییان سردر پی کشوری بودند که بتوانند آن را در برابر قدرت طلبی و فزون خواهی گازی روس ها، به عنوان دوستی قابل اعتماد باور کنند، ایران با ذخایر انبوه گاز اصلی ترین دستاورد جست و جوی اروپاییان بود، از طرفی ایران هم که بر سر پرونده هسته ای اش، به تقابل جدی با غرب رسیده بود و سیاست پافشاری بر حق مسلم خود را در دستور کار قرار داده بود، یافتن فرصت تامین انرژی مورد نیاز اروپا را به عنوان فرصتی مهم و راهبردی و دریچه ای جدید در کسب اعتماد دوباره تلقی کرد.
مذاکرات از کانال های دیپلماتیک آغاز شد و به مرور به شبکه رایزنی ها در سطح وزارت نفت کشید.
یک تفاهم نامه برای صادرات گاز با شرکت اتریشی omv در فروردین ۸۶ به امضا رسید، درخواست های خرید گاز از سوی سوییس، رومانی، بلغارستان و یونان هم به مرحله بررسی و کارشناسی رسیده است.
اکنون اروپا به عنوان یک خریدار جدی گاز ایران مطرح است، به جز درآمد اقتصادی سرشاری که از محل صدور گاز به اروپا برای ایران به ارمغان میآید، تامین گاز مصرفی این قاره پراهمیت، می تواند قدرت زاید الوصفی را برای ایران در صحنه معادلا ت بین المللی به ارمغان آورد، حتی پاره ای از نظریه پردازان معقتدند رسیدن گاز ایران به دروازه های اروپا بی تردید، اتحادیه اروپا را حداقل در مورد نوع تفکر و رفتار با ایران، ازاردوگاه کاخ سفید خارج کرد و به پشتیبانی «تهران» مجبور خواهد ساخت.
● دو راهی شرق یا غرب
مذاکرات طرح خط لوله صلح همچنان ادامه دارد. از شدت بازی هند بر سر حضور یا عدم حضورش چیزی کاسته نشده است و پاکستانی ها هم می خواهند گاز را به ارزان ترین نرخ ممکن به دست آورند.
پاکستان همچنان مظهری از خشونت، تروریسم و محل رونق گروه های تروریستی جهان وصف می شود و امنیت برخی اوقات به کالا یی نایاب در بازار سیاست پاکستان مبدل می شود، گذر خط لوله ای که بخشی از ثروت گازی قابل صدور ایران را حمل می کند، از این خط ناامن از نظر «استراتژیک» ممکن است ضریب توجیه کمی داشته باشد.
در عوض تامین گاز مورد نیاز اهالی قاره سبز می تواند برای ما جایگاهی رفیع در عرصه سیاست خارجی و رتبه ممتاز در اقتصاد گاز جهان به ارمغان آورد.
به همین دلیل است که روس ها همیشه از صدور گاز ایران به هند و پاکستان حمایت می کردند، چه با انجام شدن این طرح و به دلیل کاهش شدید توان صدور گاز مازاد، ایران لا اقل تا کشف و بهره برداری ازذخایر گازی جدیدش و تنظیم بازار مصرف داخلی اش، از فتح بازارگازی اروپا محروم خواهند ماند و قاره سبز همچنان جولا نگاه گاز پروم می ماند.
بهره کلا م آنکه مسوولا ن ایرانی بر سر دو راهی صادرات گاز به شرق یا غرب ایستاده اند، در یک سو این معادله امکان احتمالی به دست گرفتن مولفه های تعیین کنندگی در شرق (شبه قاره هند) وجود دارد و در سوی دیگر دوستی و کسب اعتماد دوباره قاره سبز.
باید دید از منظر تصمیم سازان و تدبیرپردازان ایرانی، کدام مسیر و کدام یک از منافع حاصله از آنها، در اولویت قرار می گیرد.
نویسنده : رضا وثوقی
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید