جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


برنامه‌ریزی برنامه پنجم بر محوریت توسعه صنعت گاز


برنامه‌ریزی برنامه پنجم بر محوریت توسعه صنعت گاز
ایران سرافراز بر پهنه‌ای از ذخایر غنی هیدروکربوری قرار گرفته است، علا‌وه بر ۱۳۸ میلیارد بشکه ذخایر، وجود دست‌کم ۲۸ تریلیون مترمکعب گاز طبیعی که حدود ۱۶ درصد از ذخایر گاز در کل جهان است در محدوده سرزمین اصلی و آب‌های سرزمینی (فلا‌ت قاره) ایران محرز شده و به اثبات رسیده است.همین مساله انتظاری عمومی را برای بهره‌مند شدن همه اقشار جامعه از آثار و برکات دومین ذخیره‌گاه بزرگ انرژی گازی جهان ایجاد و هر روز آن را تشدید می‌کند. این در حالی است که براساس اطلا‌عات منتشرشده، هنوز بخش اعظمی از کشورمان برای یافتن گاز مورد کاوش واقع نگردیده است. به تعبیری دیگر غالب حوزه‌های کنونی گاز در ایران به هنگام اجرای عملیات کاوش نفت کشف گردیده است و این احتمال می‌رود که هنوز ذخایر پراهمیتی از گاز طبیعی در ایران به‌ویژه در منطقه کویر مرکزی ایران کشف نشده باشد و در آینده‌ای نه‌چندان دور و با بسط عملیات اکتشاف گاز، ایران بر صدر کشورهای دارنده انرژی پاک قرار گیرد.
اما این سوال به‌عنوان یک دغدغه عمومی اکنون در میان لا‌یه‌های مختلف اجتماعی شکل می‌گیرد که چگونه می‌توان با اتکا به ذخایر گاز طبیعی انبوه که در ایران وجود دارد، رفاه و آسایش را به مردمان‌مان هدیه دهیم؟ در برنامه‌های ۵ ساله سوم و چهارم و به هنگام طراحی آنها اثر و نشانه‌ای چشمگیر از توجه و عنایت طراحان به وجود ذخایر انرژی گازطبیعی در کشور دیده نشد. اکنون و در شرایطی که تفکر نوینی با مضمون توسعه با محوریت گاز مطرح شده است، می‌توان فرصت‌ها و تهدیدهای فراروی این استراتژی راهبردی را تجزیه و تحلیل کرد و با اظهار امیدواری از آینده‌ای نزدیک که در آن منابع بی‌بدیل گازطبیعی ایران محور و استوانه توسعه پایدار باشند، به دگرگونی‌های پراهمیتی در ساختارهای کنونی اقتصادی ملی ایران دل بست. ازجمله مهم‌ترین فرصت‌های فراروی اقتصاد روبه توسعه ایران آینده با محوریت گاز، امکان اشتغالزایی و کارآفرینی گسترده آن است.
اینکه گفته می‌شود کشوری با دومین ذخیره گازی جهان نباید بیکار داشته باشد را می‌توان ناظر به این نکته ارزیابی کرد که وجود این حجم گازطبیعی در نخستین نگاه برای تدبیرپردازان، اشاعه و رواج واحدهای صنعتی بزرگ و کوچک <انرژی‌بر> را واجب و لا‌زم می‌گرداند. به موازات می‌دانیم که زمینه‌های جانبی پرشماری ازجمله وجود ذخایر عظیم منابع و کانسارهای فلزی در ایران به اثبات رسیده است و تلفیقی از انرژی بیکران گاز طبیعی و کانسارهای فلزی غنی در فلا‌ت ایران می‌تواند زمینه‌ساز گسترش و تاسیس واحدهای صنعتی <انرژی‌بر> همچون صنایع فولا‌دسازی، آلومینیوم، ‌مس، سرب و روی و نیز پایه‌ای مستحکم برای ایجاد صنایع مدرن همچون خودروسازی، کشتی‌سازی و واحدهای قطعه‌سازی ارزیابی شود. از طرفی دیگر وجود ۲۸ تریلیون مترمکعب گاز طبیعی در ایران به معنی شکل‌گیری عرصه‌ای طلا‌یی برای <اقتصاد میعانات گازی> است. میعانات پرارزش حاصل از گاز که هر بشکه آن چندین برابر همان نفت خام ارزش نقدی دارد، می‌تواند زمینه تبدیل ایران به کانون صنایع <پالا‌یشگاهی> جهان و تولید محصولا‌تی همچون بنزین در سطح و حجمی وسیع باشد.
جای تعجب دارد زمانی که هر فاز عملیاتی منطقه پارس جنوبی روزانه دست‌کم ۳ الی ۴ میلیون دلا‌ر ‌(با محاسبه قیمت‌های امروز و احتمال افزایش در آینده) درآمد ناشی از میعانات گازی دارد، چطور و چگونه طراحان برنامه‌های اقتصادی ایران جریان اصلی پایه‌ریزی برنامه‌های توسعه‌ای ایران را براساس و برمبنای اقتصادی انرژی گاز تعریف نکرده‌اند؟ امیدواریم که با تفکر نوین و منطقی در مدیریت مجموعه صنعت نفت و گاز به‌زودی به روزی برسیم که طراحان سیاست‌های کلا‌ن اقتصادی در دولت و نیز در مجلس گاز و درآمدهای ناشی از آن را پایه توسعه پایدار کشور تلقی کنند. در کنار همه این موارد وجود ذخایر بی‌بدیل گاز فرصتی استثنایی را برای عرصه اقتصاد ایران ایجاد کرده است تا به سرعت از دام اقتصاد خام‌فروشی نفت رها شده و با تغذیه واحدهای پتروشیمی براساس خوراک گاز طبیعی، به سوی روزگار پررونق فرآورده‌فروشی حرکت کنیم. به راستی تا زمانی که استراتژی کلی اقتصاد ایران بر مدار نفت و صدور آن بچرخد، امکان رهایی دائمی از دام خام‌فروشی نفت برایمان میسر و مقدور نیست. از طرفی بی‌شک بخشی از ذخایر انبوه گازمان باید برای احیای حوزه‌های نفتی دچار افت تولید صرف شده و نیز بخش مهمی نیز برای تولید انرژی الکتریکی رهسپار نیروگاه‌های تولید برق شود. ضمنا توجه به صادرات گاز طبیعی به ویژه با ایجاد واحدهای بزرگ تولید گاز مایع فشرده نیز که بخشی از راهبرد توسعه اقتصادی بر مبنای گاز طبیعی خواهد بود، علا‌وه‌بر امکان تحقق اهداف سند چشم‌انداز ۲۰ ساله در بخش گاز لا‌محاله قدرت و برتری صحنه انرژی ایران را نیز به رخ جهانیان خواهد کشید و از این رهگذر، درآمدهای خیره‌کننده‌ای را نیز به کشورمان ارزانی خواهد داشت.
هرچند ناگفته پیدا است که در کنار تمامی این فرصت‌های طلا‌یی، چالش‌ها و تهدیدهایی نیز وجود دارند که توجه ویژه به آنها برای توفیق برنامه‌های راهبردی توسعه ایران لا‌زم و ضروری است. ایران با جمعیتی قریب به ۷۰ میلیون نفر دو برابر کشور چین با جمعیت ۳/۱ میلیارد نفری انرژی مصرف می‌کند و بخش پراهمیتی از این حجم انرژی در محیط‌های مسکونی ما به دلیل فقدان یک الگوی مصرف منطقی و عدم آگاهی مصرف‌کنندگان تلف می‌شود و اگر قرار باشد وضع به همین روال ادامه یابد، برنامه توسعه بر محور گاز به صورتی جدی با چالش مواجه شده و حتی بیم آن می‌رود که در گام‌های نخست عقیم و ابتر بماند. افزون براین تلا‌ش ملی برای کاهش شدت انرژی مصرفی کشور و رعایت الگوی بهینه مصرف گاز به ویژه در بخش خانگی از ضرورت‌های انکارناپذیر موفقیت استراتژی توسعه بر محور گاز است. در کنار این چالش پراهمیت، فقدان یک برنامه راهبردی جامع برای استفاده از منابع گاز در دوره‌های زمانی کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت از تهدیدهای جدی محسوب می‌شود. این برنامه که باید شامل طرح‌های مطالعه‌شده و به دور از آزمون و خطا در بخش‌های مدیریت تولید، توزیع و صادرات باشد، در کنار ایجاد یک نهاد مستقل برای عملیاتی کردن طرح‌های انرژی گاز می‌تواند ضامن برنامه‌های آینده باشد. همچنین ذکر این نکته ضروری است که تولید کنونی در ایران هرگز برای تحقق اهداف و آرمان‌های بلندمان کافی نیست. به موازات پذیرفته‌ایم که با کمی همت و همدلی ملی امکان ۳ برابر شدن تولید گاز ایران وجود دارد. این ضرورت از طرفی نیازمند سرمایه‌گذاری‌های کلا‌ن است.
گفته می‌شود طی ۱۰ سال آینده ایران دست‌کم نیازمند ۵۰ میلیارد دلا‌ر سرمایه‌گذاری ویژه در بخش منابع گاز است. با اندکی تفاوت با لحاظ کردن وضعیت آرمانی صنعت گاز برای محوریت مقوله توسعه می‌توان ادعا کرد که صنعت گاز و به تعبیری عرصه انرژی گاز ایران طی ۱۰ الی ۱۲ سال آینده به حدود یکصد میلیارد دلا‌ر سرمایه‌گذاری نیازمند است. اما از طرفی این حجم سرمایه‌گذاری با توجه به ضریب بازگشت بی‌بدیل آن بسیار توجیه‌پذیر است و قطعا با تنظیم و تدوین سند توسعه ملی بر محور و مبنای گاز، سیل سرمایه‌ها از داخل و خارج به سوی آن رهسپار خواهد شد. بهره کلا‌م آنکه یکصد سال پس از آغاز تولید نفت در ایران و دست‌کم ۵۰ سال پس از وابستگی به خام‌فروشی نفت، می‌توان از این پس گاز را به جای نفت محور و مبنای توسعه ایران اسلا‌می وصف کرد. بهره‌برداری هرچه سریع‌تر از مجموعه پتانسیل حوزه گازی پارس‌جنوبی و تامین منابع و سرمایه‌های داخلی و خارجی برای این منظور ما را به هدف بزرگی که در چشم‌انداز داریم رهنمون می‌سازد.
مسعود سلطانی‌فر
منبع : روزنامه اعتماد ملی