چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

نتایج معکوس


نتایج معکوس
جنگی که می‌خواست قدرت آمریکا را به نمایش بگذارد، اکنون تأکیدی بر نقص اطلاعات نظامی آمریکا، بی کفایتی دولت و محدودیت در ارتش این کشور است. ‌ ‌
پیتر گالبرایت، سیاستمدار سابق آمریکا، در کتاب جدید و جالب خود، نه تنها به ما یادآوری می‌کند که جنگ عراق اقدامی پُرهزینه و ناشیانه بوده است، بلکه می‌گوید این جنگ اثری کاملاً معکوس نسبت به آنچه جرج بوش و دولتش به ملت آمریکا وعده داده بودند، داشته است.
جنگی که می‌خواست به مبارزه علیه تروریزم کمک کند، باعث قدرتمندتر شدن تروریست‌ها و نفوذ القاعده در عراق شده است. ‌ ‌
جنگی که می‌خواست اسراییل را امن‌تر سازد، این کشور را در برابر تهدیدهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای آسیب‌پذیرتر کرده است. ‌ ‌
جنگی که می‌خواست قدرت آمریکا را به نمایش بگذارد، اکنون تأکیدی بر نقص اطلاعات نظامی آمریکا، بی‌کفایتی دولت و محدودیت در ارتش این کشور شده است. ‌ ‌
جنگی که به معنی افزایش رهبری جهانی آمریکا بود، طی پنج سال گذشته، وجهه آمریکا را به پایین‌ترین حد خود رسانده و متحدان مهمی همچون ترکیه را از این کشور دور کرده است. ‌ ‌
گالبرایت با استفاده از مشاهدات مستقیم خود در عراق - به عنوان کارمند کمیسیون روابط خارجه سنا و اخیراً مشاور شبکه خبری - ABC و با تکیه بر دانش فراوان خود در مورد منطقه، دلایل متقاعد کننده‌ای بر صحت ادعاهای خود می‌آورد تا پیامدهایی را که حمله آمریکا بر منازعات سیاسی و قومی عراق و به طور گسترده‌تر بر خاورمیانه و حتی جهان داشته است، تفسیر کند. ‌ ‌
طبق نظر وی، تمرکز منتقدان جنگ بر موضوعاتی چون منحل کردن ارتش عراق کاملاً اشتباه است، زیرا چنین قضاوت‌ها‌ی غلطی، هرچند مهم هستند اما شکست بزرگتری را که محصول بی‌کفایتی، تعصب و وسواس بر اثبات ایدئولوژی عمل‌گرایی است، جامه عمل می‌پوشانند. وی می‌گوید: ریشه مشکلات در عراق، عدم قاطعیت رییس‌جمهور در تصمیم‌گیری است.
رییس‌جمهور عراق، هیچ‌گاه درباره مهمترین مسایلی که به آینده عراق مربوط می‌شود، تصمیم‌گیری نکرده است؛ مسایلی همچون چگونگی ایجاد امنیت در بغداد هنگام تسلط نیروهای آمریکایی یا نحوه اداره حکومت در عراق پس از دوران صدام حسین. گالبرایت با اشاره به دو موضوع مهم شکست آمریکا در جلوگیری از غارت بغداد - که به مدت حداقل شش هفته ادامه پیدا کرد‌‌‌‌- و تصمیمی که سه هفته بعد از حضور نیروهای آمریکایی در بغداد مبنی بر جایگزین کردن دولتی اشغالگر به جای دولت عراقی و گماشتن یک آمریکایی فاقد صلاحیت به ریاست این دولت اشغالگر گرفته شد، می‌نویسد: حاکمیت دولت اشغالی پل برمر که ۱۴ ماه طول کشید، تقریباً هیچ چیزی دربر نداشت. تحت نظارت برمر، تولید نفت و برق کاهش پیدا کرد. وی در مجموع، یکصد حکم صادر کرد که برخی از آنها از جمله، تعیین ۱۵ درصد مالیات بر درآمد یکسان - آن هم در کشوری که هیچ کس مالیات پرداخت نمی‌کرد - از طرح‌های غیرقابل توجیه محسوب می‌شود. این در حالی بود که عده‌ای دیگر با مسایل کاربردی‌تری مثل کنترل مرزها درگیر بودند. برخی از طرح‌ها هم به عنوان بخشی از یک برنامه بزرگتر و از طریق خصوصی کردن صنایع پایه و ایجاد سازمان‌های جدید، درصدد تحول و اصلاح جامعه عراق بودند. ‌ ‌
هنگامی که صحبت از ارزیابی آینده عراق به میان می‌آید، باید گفت که گالبرایت دید بسیار بدبینانه‌ای دارد. به عقیده او، عراق در امتداد خطوط قومی، به ایالت‌های عرب و کُرد تقسیم شده و در بخش‌های عرب‌نشین، جنگ‌های داخلی بین شیعه و سنّی در جریان است. لذا آمریکا هیچ شانسی برای دستیابی به آنچه جرج بوش آن را پیروزی تعریف کرده بود - عراقی دمکراتیک، یکپارچه و متکی به خود - ندارد. ‌ ‌
طبق نظر گالبرایت، جنبش بیداری سنّی‌ها به شکست دادن القاعده در استان‌های انبار و صلاح‌الدین و غرب بغداد کمک کرده، اما در عین حال با ایجاد نیروهای شبه نظامی سنّی، وحدت عراق را کاهش داده است، به طوری که شوراهای بیداری که از بعثی‌ها تشکیل شده و اکثر آنها عضو عملیات شورشی ضدآمریکایی بوده‌اند، می‌توانند بار دیگر به راحتی علیه آمریکا یا دولت عراق به دشمنی برخیزند‌‌‌‌- به خصوص اگر آمریکا تأمین سرمایه را برای آنان متوقف کند. گالبرایت معتقد است که ارتش مهدی - شبه‌نظامیان شیعه پیرو مقتدا صدر که به طور موقت، دست از فعالیت برداشته‌اند - به عنوان نیرویی پُرقدرت باقی خواهد ماند و این احتمال وجود دارد که با خروج نیروهای آمریکایی از عراق، ارتش مهدی مجدداً مناطقی را تصرف کرده و فعالیت‌های تروریستی خود را برای بیرون راندن سنّی‌ها از بغداد از سر گیرد. ‌ ‌
منبع : ماهنامه اقتصاد ایران


همچنین مشاهده کنید