چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

منظور از جنایت چیست؟


منظور از جنایت چیست؟
منظور از جنایت در این بحث هر عملی است که به هر کدام از منافع پنجگانه دین ، جان ، خرد ، ایل وتبار ، مال آسیب برساند. آئینهای آسمانی از این منافع و مصالح ضروری.. منظور از جنایت در این بحث هر عملی است که به هر کدام از منافع پنجگانه دین ، جان ، خرد ، ایل وتبار ، مال آسیب برساند.
آئینهای آسمانی از این منافع و مصالح ضروری صیانت کرده اند و احکامی نیز جهت صیانت از ماهیت وجودی آنها در قبال مفاسد وضع گردیده است .مقدمه دوم یهود چه کسانی هستند؟ یهودیت وجه تسمیه ای منتسب به“ یهودا” فرزند چهارم حضرت یعقوب (ع) از همسرش “لائقه” می باشد.یهود: به پیروان تورات و تلمود خواه از نسل یعقوب (ع) {بنی اسرائیل} ویا از ملتهای دیگری که از دیر باز ویا جدیداً به دین یهودی در آمده اند ، اطلاق می شود.
یهودیان غیر اسرائیلی (آنان که از تبار ـ اسرائیل ـ یعقوب نیستند) ۹۰% را تشکیل می دهند وعمدتاً از نژاد مغولی –تاتاری هستند که در قرون وسطی در کشورهای حوزه خزر می زیسته اند و بخاطر گرویدن پادشاه مربوطه به دین یهود آنان نیز به این دین درآمده اند .یهودیت از بلاد خزر به اروپای شرقی راه یافته و سپس به اروپای غربی و از ‎آنجا به آمریکا انتقال ورواج یافت.بخش عمده ی یهودیان آمریکا و اسرائیل از این گروه بوده و هیچ نسبتی با یعقوب و یا یکی از فرزندان او ندارند .
● ژرفای جنایت
جنایت یهودیان هم ریشه در ایدئولوژی ، فکر و دکترین سیاسی آنها دارد و هم واقعیت عملی خونبار و وحشتناک آنان را شامل می شود و این روح ددمنشی مسبوق به نیت شوم ، برنامه ریزی و پافشاری بر اجرای هر چه خشنتر و فجیعتر آن می باشد .جنبش صهیونیستی از بدو قرن بیستم تا اعلام دولت ، جنایتهایش را بوسیله سازمانها و سرویسهای تروریستی وسری خود به مورد اجرا گذاشت .آرگون ، هاگانا و اشترن از مشهورترین سازمانهای تروریستی (صهیونیستی) هستند .این سازمانها مرتکب جنایتها ، کشتارها و اعمال خشونت آمیز بی حد وحصری شدند که قلم از نگارش آن عاجز است .
صهیونیستها به واسطه اعمال وحشیانه خود که با یک رشته عملیات قتل و تبعید تؤام بود ، توانست دولت جور وستم وتجاوز را پی ریزی کند.این رژیم در گام بعدی ـ متعاقب پیوستن اعضای این سازمانها در نهادهای این رژیم وبویژه ارتش ـ و در نیمه دوم قرن بیستم تروریسم را در دو بعد دولتی و غیر دولتی و به صورت آشکار و نهان پی گرفت.با آغاز قرن بیست و یکم جنایات وحشیانه رژیم صهیونیستی شدت بیشتری یافت .تروریسم صهیونیستی در نیمه اول قرن بیستم از سوی نیروهای بین المللی ضد اسلامی و در رأس آنها بریتانیا حمایت شد ، بریتانیائی که همه جانبه از اسرائیل حمایت کرده وآن را در قلب امت عربی و اسلامی کاشت .
از آغاز نیمه دوم قرن دوم ، آمریکا این وظیفه را به عهده گرفته و حمایت های بیدریغ و بی حد و حصر خود را چه بلحاظ مادی ، معنوی وچه از حیث سیاسی و نظامی از اسرائیل ادامه می دهد .همین روحیه ی جنایتکارانه یهودی بود که “ عامیر” آن جوان یهودی را واداشت تا به بهانه چشم پوشی رابین نخست وزیر رژیم صهیونیستی از بخشی از خاک اسرائیل ، دست به ترور وی بزند.وهمین روحیه است که بخش اعظم جامعه اسرائیلی را به انتخاب آریل شارون برای پست نخست وزیری واداشته است.موافقت نامه های منعقده میان“ اسرائیل” و سازمان آزادیبخش فلسطین ،موسوم به قراداد اسلو و طرح حکومت خودگردان هیچ گونه تاثیری در مهار روحیة جنایتکارانه یهودیان نداشته بلکه تهدیدها ،شرارت ،کشتار فلسطینیان وتصرف زمینهای ‎آنها بیشتر وبیشتر گشت .یهودیان همه یکسانند وهیچ فرقی میان راست وچپ ویا کبوتر وعقاب وجود ندارد وهمه با الهام از تعالیم تورات و تلمود رفتار و عمل می کنند .
● تاریخچه یهود:
حضرت ابراهیم به همراه برادر زاده اش لوط (ع) از عراق به قصد فلسطین خارج شد ند، واین آیه کریمه به همین مطلب اشارت دارد (ونجیناه ولوطا الی الارض التی بارکنا فیها للعالمین).اسحاق فرزند ارشد حضرت ابراهیم در فلسطین سکنی گزید واسماعیل دیگر فرزند آن حضرت در مکه مقیم شدند .حضرت اسحاق نیز صاحب دو فرزند (عیسی ویعقوب) شدند.یعقوب در فلسطین زیست تا اینکه به مصر سفر نمود ودر آن دیار صاحب(۱۲ پسر) یوسف و یازده برادرش شد.حضرت یوسف وبرادرانش در مصر مستقر شده ،همسر گزیده و زاد وولد کردند وخداوند موسی وهارون( علیهما السلام) در میان آنان مبعوث فرمودند.حضرت موسی باقوم خویش (بنی اسرائیل) از مصر به قصد فلسطین خارج شدند لیکن اجل مهلتش نداد وقبل از رسیدن به آن دیار جان به جان آفرین تسلیم نمود .در پی ارتحال حضرت موسی (ع) یوشع بن نون قوم بنی اسرائیل را رهبری کرده و به سوی فلسطین رهنمون شد.بر پایه اخبار تورات ، میان اسرائیلی ها به زعامت یوشع و اهل آن دیار (فلسطین) جنگهای خونباری در گرفته است .
● ریشه های مذهبی جرم وجنایت در نزد یهودیان:
سابقه جرم وجنایت در میان یهودیان ریشه دار و بسیار دیرینه بوده واز عبارات تحریف شده توراتی وتلمودی مایه می گیرد ودر واقع برآمده از میراثهای دینی واعتقادی آنان می باشد.سه اصل مهم در محرکهای جرم و جنایت در آئین یهود:
اصل اول) نژاد پرستی برآمده از اعتقاد به ملت بر گزیده خدا بودن نزد یهودیان واینکه آفریدگان غیر یهودی فاقد هر گونه ارزش واعتباری هستند.
اصل دوم) اعتقاد به سرزمین موعود که عامل حشر وتجمع یهودیان از اقصی نقاط جهان در سرزمین فلسطین گشت وبالطبع باید عاری از عنصر ونژاد غیر یهودی باشد .
اصل سوم) جنگ ویرانگر مبتنی بر خشونت،تروریسم،کشتار ،آتش افروزی ،تاراج وهر نوع ویرانگری است.این جنگ ویرانگر را نسلها یکی پس از دیگری ادامه داده ونوادگان راه نیاکان را پی می گیرند واین امر در متون کتابهای مقدسشان کاملا هویدا می باشد .
واما شرح این سه اصل:
اصل اول)
▪ نژاد پرستی: محققان متون تورات، تلمود و پروتکل های دانشوران صهیون به این نتیجه می رسند: یهودیان انسانها را به یهودی و غیر یهودی (گوئیم) تقسیم می کنند که گوئیم از دید یهودیان عبارتند از بی دین های کافر واحشام ، صهیونیسم پایه واساس غصب فلسطین را مذهب ،تبار ونژاد پرستی بنا نهاد.بدین ترتیب که سرزمین وعده الهی است واستعمارگر ملت خاص وبرگزیده می باشد.وبنابر همین اساس محیط بسته نژاد پرستانه برای بازگشت تمامی یهودیان پراکنده در گوشه وکنار جهان به سرزمین موعود وکوچاندن غیر یهودیان لازم وحیاتی می نماید.یهودیان بر این باورند که ملت برگزیده خداوند بوده وبه تعبیر قرآن کریم آنها خود را فرزندان ومحبوبان پروردگار می پندارند.(وقالت الیهود نحن أبناء الله و أحبائه ).واینکه خداوند را یهوه (خدای خاص یهودیان) می نامند .
یهودیان بر این باورند که از روح خدا آفریده شده اند وپروردگار صورت وشکل وشمایل انسان بخشیده است ودیگر اینکه فقط یهودیان وارد بهشت می شوند وغیر یهودی جایگاهش دوزخ بوده و بخاطر ظلمت و تاریکی ، تعفن و گل ولای چیزی جزء شیون وزاری نصیبشان نخواهد شد.از دیگر باورهای یهودیان اینکه اعتبار وجایگاه اسرائیلی نزد پروردگار از فرشتگان بیشتر است.وچنانچه فردی یک اسرائیلی را مورد ضرب و شتم قرار دهد گوئی عزت وجبروت الهی را متعرض شده است همانگونه که پسر جزئی از پدر می باشد یهودی نیز جزئی از وجود خدا محسوب می شود.واگر فردی یک اسرائیلی را مورد ضرب وشتم قرار دهد ، مستحق مرگ خواهد بود ونمونه اش همان قبطی است که یک اسرائیلی را کتک زده بود وتوسط حضرت موسی کشته شد .
یهودیان معتقدند که منابع وخیرات زمین از آن آنها بوده وهر آنچه در دست مردمان هست متعلق به آنهاست،واگر خداوند یهودیان را نمی آفرید خیر وبرکت زمین معدوم می گشت ودیگر مخلوقات امکان زندگی نمی یافتند .یهودیان همچنین خداوند آنها را بر جان ومال دیگر ملل مسلط گردانیده وشخص یهودی محق است با ربای علنی اغیار وغیر خودی ها را بچابد .بر پایه همین باورها اگر فرد یهودی یک امی (غیر یهودی) را بکشد ـاز دید خودشان ـ جرم محسوب نمی شود بلکه کاری مستوجب رضای الهی است و حتی جنایاتی که در حق مردم مرتکب می شوند ، نزد خداوند ثواب دارد .یک یهودی حق ندارد فردی از ملل دیگر را از هلاکت نجات بخشد ویا او را از حفره وچاهی بیرون آورد .زنا ولواط با(زن ویا مرد) غیر یهودی مجازات وکیفر ندارد زیرا غیر خودی (غیر یهودی) از نژاد حیوانات محسوب وزنی که از تبار بنی اسرائیل نباشد ، بسان رمه بوده وعقد با ستور جاری وساری نیست واز طرفی یهودیان موظفند با مردم همچون حیوانات رفتار کنند.
و اما اینکه یهودیان مردم را چگونه می انگارند؟ آنها اجمالا غیر یهودی را دارای روح وماهیت شیطانی وشبیه روح حیوانی می پندارند وخلاصه اینکه نطفه ملل غیر یهودی را از اسب می دانند و بیگانگان را از رسته سگ سانان، که سگان را رجحان می دهند، چرا چون فرد یهودی اجازه دارد در اعیاد به سگها طعام دهد اما مجاز نیست بیگانگان را اطعام کند، ودیگر اینکه ملل غیر یهودی همه چهار پا وخوکهای نجس وجنگلی هستند .هرکه خارج از مذهب یهود باشد ، بشرنمی دانند واو را نه تنها مستوجب عطوفت ومهربانی نمی دانند که مستحق خشم وغضب الهی می دانند.یهودیان بر این باورند که خداوند غیر یهود را به شکل انسان آفرید تا در خور وشایسته خدمت به یهودیانی باشند که دنیا بخاطر آنها آفریده شد.واین همه مصداق این فرموده حق تعالی است (ذلک بأنهم قالوا لیس علینا فی الامیین سبیل)
▪ متنهایی از تورات و تلمود در خصوص نژاد پرستی:
این به منظور استدلال آنچه که در باره نژاد پرستی یهود گفته شد ، متن هائی از تورات وتلمود نقل می کنم تا کوچکترین شائبه ای حتی نسبت به یک حرف از آنچه در مورد آنها نقل کردیم بوجود نیاید.ـ پروردگار به ابراهیم فرمود : از سرزمین ،خاندان ، و خانه پدری بیرون شو وبه سرزمینی که دلالتت می کنم درآی ،بدان که از تو امتی بزرگ ونامت را مبارک وپر آوازه خواهم ساخت وتو مبارک وخجسته خواهی شد وپیروانت را ارج وقرب خواهم داد ونفرین گوی تو را نفرین خواهم کرد وهمه قبایلی را که به تو منتسب می شوند مبارک خواهند شد .ـ لیکن تحقیقا پروردگار به پدرانت توجه وعنایت نشان داد واز این رو نسل و تبار آنها که شما باشید مثل همین روزگار به عنوان سر آمد همه ی ملل برگزید.ـ هنگامیکه به شهری به قصد جنگ نزدیک شدی ، آن را به صلح فرا بخوان ، اگر دعوت تو را اجابت کرد وآغوش خود را بر روی تو گشود ، بدان که همه ی مردم آن دیار تسخیر وبنده تو خواهند بود.ـ شماها فرزندان پروردگارتان هستید، برای مردگان خویش تنهای خود را مخراشید وچشمهایتن را سرخ مگردانید، زیرا شما برای پروردگار ملت مقدسی هستید .پروردگار شما را برگزید تا امتی ویژه وبرتر از تمامی ملتای روی زمین باشید .ـ محض خاطر ایشان شمشیر دو لبه بدست دارند تا امت ها را تنبیه وملتها را ادب کنند، پادشاهان را به اسارت بگیرند وشرافتمندان را به غل و زنجیر بکشند و بدینسان حکم مکتوب را به اجرا در آورند.ـ حزقیال نبی می گوید : چشمهایتان به رحم نیا ید وپیر و جوان و دختر و کودک وزن را نبخشید و همه را از بین ببرید .ـ بدا به حالم که باعث خرابی خانه ام ، آتش زدن هیکل (معبد) وچپاول فرزندانم شدم .ـ از عدالت وداد است که یهودی بدست خود کافری بکشد، چه هر کس خون کافری را بریزد ، مثل آنست که قربانی تقدیم خداوند کرده است .
اصل دوم )
▪ اعتقاد به سرزمین موعود : یهودیان سرزمین فلسطین ـ سرزمین امتداد یافته از نیل تا فرات ـ را وعده الهی می دانند که از جانب پرودگار واز زمان ابراهیم ، اسحاق ویعقوب وبرای همیشه تنها و تنها مختص آنان شده است .این گناهی آشکار وبهتانی عظیم است ، چه خداوند وعده این سرزمین را به موسی و پیروانش آنگاه که امتی توحیدی واهل ایمان بودند و به شرع الهی عمل و خدا را عبادت می کردند داد واین پاداش ایمان واطاعت از پروردگار بود.این وعده ای الهی برای گروه ، نسل ومقطع خاصی از زمان بوده وچه بسا ممکن است وعده ای خاص باشد ونه وعده ای عام برای نژاد معینی تا روز قیامت .این وعده نخست به سبب ارتداد یهود علیه عیسی (ع) و سپس به خاطر انکار پیامبری حضرت محمد مصطفی (ص) به شکل برگشت ناپذیری پایان یافت و جای هیچ مشروعیتی نه برای خود ونه برای آئینشان باقی نگذاشت ، باری تعالی هواخواه کسی نیست چه رسد به اینکه کافر ، مجرم وستمکار باشد.
با این وجود یهودیان در تورات نص های صریحی دارند که آنها را به سرقت سرزمین فلسطین وتاراج منابع وخیرات آن ونیز تعدی به مردم این دیار وراندن آنها از دیارشان وامیدارد .از جمله این متون : بشارت پروردگار به یشوع بن نون :“ پس از رحلت موسی، پروردگار،یشوع نوکر موسی را مخاطب قرار داده که موسی این بنده من اینک فوت کرد ،تو بر خیز واین قوم را از اردن عبور بده وبه سمت سرزمینی که من به آنها (بنی اسرائیل) داده ام رهنمون شو ، همانگونه که با موسی قرار گذاشتم هر جا که قدم بگذارید از آن شماست ، از این دشت ولبنان گرفته تا این رودخانه بزرگ (رود فرات) واز رود گرفته تا دریا ـ به سمت غروب خورشید همه وهمه از آن شماست وهیچ بشری در طول زندگی ات رو در روی تو نخواهد ایستاد” .شرق اردن بطور مشخص میراث ربانی برای دو ونصفی از فرزندان اسرائیل بوده وتورات در این باره می گوید : آن گاه یشوع وجادین ونصف فرزندان موسی را مخاطب قرار داده ، می گوید : دستورات بنده خدا موسی را به یاد آورید که گفت : خدایتان شما را آسوده ساخت و این سرزمین را در اختیارتان قرار داد .زنان ،کودکان واحشامتان در زمینی که موسی پس از عبور از رود اردن به شما داد،مستقرشوند، شما آماده وقبراق پیشاپیش برادران شجاع و دلاورتان به حرکت در آمدید و به کمکشان شتافتید تا خداوند آنان را مثل شما آسوده و صاحب زمین بگرداند و سپس شما به سرزمین موروثی خویش باز می گردید ، همان زمینی که موسی در عبور از اردن به سمت طلوع خورشید در اختیارتان گذاشت .
▪ بشارت پروردگار به ابراهیم :” پروردگار پس از آنکه لوط از ابراهیم جدا شد ، خطاب به ابراهیم گفت : ”سرت را بالا بگیر و از جائی که قرار داری به شمال ، جنوب ، شرق وغرب نگاهی بینداز چون همه ی زمینی را که مشاهده می کنی تا ابد به تو و تبارت خواهم داد و تبارت را فزونی خواهم بخشید .و در متن دیگری آمده است : “ در آن روز پروردگار با ابراهیم پیمانی بسته ومی فرماید : این زمین را از رودخانه مصر گرفته تا رود بزرگ فرات به تو وتبارت می دهم ”.در متن سومی آمده است :“ به تو ونسلهای بعدی ات زمینی را که کاملا از سرزمین کنعان دور باشد، تا ابد خواهم داد وخدایشان خواهم بود” .
▪ بشارت پروردگار به اسحاق : اسحاق وابی مالک ـ پادشاه فلسطین ـ در آستانه جنگ قرار گرفته بودند که پروردگار پیش روی وی ظاهر شده ومی گوید ،به سوی مصر سرازیر مشو ودر زمینی که می گویمت مستقر شو ، در این دیار ناشناخته بمان و من با تو خواهم بود زیرا سرتاسر این زمین را به تو وتبارت می دهم و به سوگندی که با پدرت (ابراهیم) یاد کردم ، وفا خواهم کرد وتبار تو را چون ستاره های آسمان فزونی خواهم بخشید وتمامی این سرزمین را خواهم داد وهمة ملل عالم به میمنت تبار تو خجستگی خواهند یافت” .
▪ بشارت پروردگار به یعقوب : ” آن گاه پروردگار گفت ، من خدای پدرت ابراهیم و خدای اسحاق هستم وآن زمینی که بر آن خوابیده ای به تو و تبارت می دهم و نسلت همچون خاک سراسر زمین رافراخواهند گرفت و قلمرو تو از هر سو گسترش خواهد یافت و قبایل روی زمین به تو و تبارت مباهات خواهند کرد وبدان که من در کنار و حامی تو هستم وسرانجام تو را به این سرزمین باز خواهم گرداند وتا به قولم عمل نکنم تو را تنها نخواهم گذاشت .
این بشارت توسط یوسف (ع) نیز به برادرانش عنوان شده است .تورات می گوید : ” یوسف به برادرانش گفت ، من می میرم ولی خداوند شما را مورد تفقد قرار خواهد داد و از این سرزمین به سرزمینی که در برابر ابراهیم و اسحاق و یعقوب سوگند یاد کرده بود به آنها دهد، رهنمون خواهد شد.یوسف در برابر بنی اسرائیل قسم یاد کرده و می گوید ، خداوند شما را درخواهد یافت و استخوانهای مرا از اینجا خواهید برد .یوسف (ع) در سن یکصد و ده سالگی درگذشت واو را درون تابوتی درمصر قرار دادند .این بشارت از ابراهیم به فرزندش اسحاق (منهای اسماعیل) و از اسحاق به فرزندش یعقوب (منهای عیسو) و از یعقوب به دوازده فرزندش منتقل شد .این سرزمین بدون هیچ مشقتی مال آنها گشت، ساکن خانه هائی شدند که نساخته بودند و از ثمره درختانی خوردند که نکاشته بودند .در سفرنامه یشوع آمده است : ” به شما زمین آماده ای دادم ، در شهرهائی ساکن شدید که نساخته بودید و از انگور و زیتونی می خورید که نکاشته اید .این دیار فارغ از هر تبار و نژاد دیگری و دربست در اختیارشان قرار گرفت .هیچ کس با آنها زندگی نمی کند و این سرزمین مختص نژاد یهودی است و بس ، دیگران از آن رانده می شوند در سفرنامه یشوع ذکر شده است ، مردان اسرائیل به “ حویین” گفتند ، شاید تو در میان ما ساکن شده باشی پس چگونه به تو قولی بدهیم ” .
اصل سوم )
▪ جنگ ویرانگر : یهودیان در جنگهای خود از مشی زمین سوخته تبعیت می کنند و هر چه سر راهشان قرار می گیرد نابود و ویران می کنند و در این راستا بی محابا وبدون هیچ قید و بندی سلاحهای گوناگونی را بکار می گیرند و علیه کوچک و بزرگ ، زن و مرد ، جانوران و منازل و کشتزارها از این سلاحها استفاده می کنند و برای رسیدن به اهداف خود از هیچ جرم و جنایتی دریغ نمی ورزند .تمامی این مطالب در کتابشان “ تورات ” ثبت بوده و نوادگان از نیاکان به ارث برده اند .
▪ پاره ای از این متون معتبر (نزد یهودیان) در پی می آید : تورات از اعمال و حشتناک و فجیع بنی اسرائیل تحت رهبری یشوع بن نون به هنگام ورودشان به اریحا مطالبی را نقل کرده است .
▪ در سفرنامه یشوع آمده است : سپاهیان بمحض شنیدن صدای شیپور نعره ای بلند سر دادند و بر اثر آن سور فروپاشیده ولشکریان وارد شهر شده و دست به قتل و ویرانگری زدند و هیچ چیزی را مستثنی نکردند.یشوع به آن دو مرد که به تجسس می پرداختند گفت : به خانه آن زن فاحشه بروید و همانطور که به وی قول دادید ، او ، خانواده ، و تمام ما یملک اش را به خارج از شهر ببرید .آن دو جاسوس چنین کردند و راحاب و پدر و مادر و برادران و بستگانش را بهمراه اثاثیه و مایملک به بیرون شهر هدایت کردند .آنگاه شهر را بطور کامل به آتش کشیدند و طلا ، نقره ، مس و مسکوکات را به خزانه پرورد اختصاص دادند .یشوع ، راحاب روسپی و هر آنچه را داشت تصاحب کرد .این زن در قلب اسرائیل ساکن شد زیرا آن دو جاسوسی را که یشوع بمنظور تجسس به شهر اریحا گسیل داشته بود ، مخفی کرده بود .همان زمان یشوع چنین سوگند خورد که هر کس مبادرت به بازسازی اریحا کند در پیشگاه پروردگار ملعون خواهد بود .پروردگار با یشوع هم رأی بود و این خبر در تمام بلاد منتشر شد .یوشع پس از اریحا به شهر “ عای ” یورش برد و طبق گفته تورات ، همان کاری را کرد و همان بلائی را بر سر این شهر آورد که بر سر اریحا آورده بود .او تمامی ساکنان شهر عای را کوچک و بزرگ از دم تیغ گذراند و پس از تاراج و چپاول دارائیهایشان و هر آنچه در شهر بود به آتش کشید .متن مندرج در تورات بدین شرح است : همه را درهم کوبیدند و هیچ کس جان سالم به در نبرد .
اسرائلیان پس از تعقیب و قتل ساکنان حومه شهر به عای بازگشتند و تمامی دوازده هزار نفر (زن و مرد ) جمعیت این شهر را قتل عام کرده و اموال و دارائیهای شهررا به تاراج بردند .یشوع طبق دستور پروردگار ، عای را به آتش کشید وآن را به تلی از خاکستر در آورد ، و امّا پادشاه عای ، که زنده دستگیر شده و به خدمت یشوع آورده بود ، به دستور یشوع به تخته چوبی آویخته شد وتا بعد از ظهر بر سر دار ماند و با غروب آفتاب یشوع دستور داد جسد او را پائین آوردند و در دروازه شهر قرار داده و روی آن تخته سنگ بزرگی قرار دادند .حقا که عجب صحنه دلخراشی است ، در اینجا کشتار (گناه کار و بی گناه ) ، چپاول و انواع شکنجه ها را در خود یکجا جای داده است .در صحنه ای دیگر جویباری از خون انسانها جاری می شود و آتش در همه جا زبانه می کشد و این بار به دستور موسی و اجرای یشوع در شهری موسوم به حاصور اتفاق می افتد .سخن را کوتاه و توجه شما را به ماجرا جلب می کنم : “ آن گاه یشوع بازگشت و حاصور را تصرف کرد و پادشاه آن را از دم تیغ گذراند زیرا حاصور در آن زمان مهمترین آن ممالیک به شمار می رفت ، همه را کشتند و حاصور به آتش کشیده شد و بدین ترتیب یشوع همان گونه که موسی بنده پروردگار دستور داده بود همه ی شهرها را تصرف و پادشاهانش را از بین برد .
این جنایات به شهرهای معینی محدود نمی شود بلکه این ، برنامه ای جنایتکارانه ،سیاستی خونبار و ویرانگری جامع و فراگیر در سطح پهنه خاکی است .نکته قابل توجه اینکه تمامی این اعمال بنام پروردگار “خدای اسرائیل ” صورت می گیرد همان خدائی که به اسم بنی اسرائیل جنگید .و امّا دلیل و مدرک : “ یشوع تمامی سرزمین های کوهستانی ، جنوب و دشت ها را در هم نوردید و به دستور پروردگار (خدای اسرائیل ) پادشاهان بلکه هر جانداری را از دم تیغ گذراند .یشوع تمامی این سرزمین ها را از قارش برنیع تا غزه و سرزمین جوش تا جبعون را به یکباره در هم کوبید و پادشاهان را کشته و قلمرو آنها را از آن خود کرد ، زیرا پروردگار (خدای اسرائیل ) به نیابت از اسرائیل جنگید ” .در پایان باید گفت که تورات میان شهرهایی که از بنی اسرائیل دور بوده اند و ممکن است در حال حاضر کشورهای عربی باشند ، با شهرهای نزدیک که ممکن است ، سرزمین فلسطین و جامعه فلسطینی تعبیر شوند ، فرق قایل شده است .
سهم شهرهای نخست ، کشته شدن مردان ، اسارت زنان و کودکان و تاراج رفتن اموال و دارائیها بوده و نصیب گروه دوم قتل عام تمام وکمال بود که بین مرد و زن و کودک و پیر استثناء و تمایزی قایل نشد .در سفر تثنیه آمده است : اگر دستور پروردگارت فرا رسد ، همه ی مردان را از دم تیغ بگذران و زنان وکودکان و احشام و تمام اموال شهر را به غنیمت ببر و از آن خود ساز .این رفتار شما باشد با آن گروه از شهرهایی که بسیار دورند و از اهالی آنها در اینجا نباشند .
و امّا در مورد شهرهای آن ملتهایی که پروردگارت نصیبی برایت قایل شده ، هیچ یک را زنده باقی نگذارید که، چون نسل حثیین ، اشوری ها ، کنعانی ها ،‌فرزیین ،‌حویین و یبوسی ها کاملا بلوکه واز هر گونه معاشرت با آنها جلوگیری شود تا پلیدی های خود را به شما نیاموزند و متعرض خدایتان نشوند .براستی که این عین خشونت و تروریسم و همان شمشیرهای از نیام کشیده و مهیای کشتار و چپاول است که به زعم آنها بنام پروردگار و به کمک و فرمان ایشان صورت گرفته است .امّا آیا این دستورات و متون وارده در تورات اینک برای یهودیان فعلی الزام آور بوده و آنها را به نژاد پرستی ،سارقت زمین و کشتار جمعی می خواند ، یا اینکه از نظر آنها دال بر این مطلب نیست ؟
واقعیت این است که اقدامات بالفعل یهودیان در قرن اخیر که در صفحات بعد به آن خواهم پرداخت و در برگیرنده سخنان رهبران و مفاد و متون پروتکل های آنها می شود ، خود بهترین گواه بوده و دلالت بر این دارد که نوادگان رهرو راه نیاکان هستند و اینکه خط مشی خونبار و غصب زمین همچنان شیوه معمول و رایج آن قوم است .نمونه هایی از متون پروتکل ها و سخنان رهبران یهودی از نظرتان می گذرد : پروتکل اول : بنا بر این بهترین نتایج از منظر دانشوران آنست که بواسطه خشونت و تروریسم بدست آید و نه از طریق بحث های آکادمیک .جایی دیگر : و این مطلب ما را به گزارشی رهنمون می شود که قانون طبیعت می گوید حق و حقانیت در قدرت و اقتدار نهفته است .
▪ متنی دیگر : خشونت باید به عنوان یک اصل و به صورت فریب کارانه باشد ، از همین رو به هیچ وجه و حتی برای یک لحظه در بکار گیری رشوه ، فریب، خدعه و خیانت اگر منظورمان را بر آورده کند، نباید درنگ کرد .تؤدور هرتزل می گوید : “ چنانچه به منطقه ای منتقل شدیم و جانورهای درنده ای داشت نظیر مارهای بزرگ که یهودیان به آن عادت ندارند ، خواهم کوشید ابتدا از ساکنان بی بضاعت برای از بین بردن این جانورها استفاده کنیم و سپس برای آن دسته از افرادی که به این منطقه می آمند ، کاری بیاییم ” .وایزمن (در بازنگری آزمون و خطا ) می گوید : ” انسان می تواند ، اینحا و آنجا به بی بند و باری در اخلاق سنتی صهیونیستی پی ببرد و در مقابل التهابی را در روحیه نظامی گری و روی کرد به خشونت و تروریسم و نیز ‎آمادگی برای همکاری با شر به عنوان نیرویی که برای قوام میهن یهودیان مفید باشد ، لمس کند .بن گوریون در ( مقدمه کتاب تاریخ و پیشینة هاگانا ) می گوید : ” بدیهی است که انگلیس مال انگلیسی ها و مصر از آن مصری ها و فلسطین مال یهودیان است .در کشورمان فقط جای یهودیان است و بس .
ما به عربها خواهیم گفت که بیرون روید و اگر بیرون نرفتند و به مقاومت روی آوردند ، آنها را به زور بیرون خواهیم کرد ” .موشه دایان می گوید : “ نمی توانم تصور کنم که چگونه می توانیم دولتی یهودی بر پا کنیم بدون اینکه محصولی را زیر پا بگذاریم .حاکمیتی بجای دیگری بر قرار و یهودیان در جایی سکنی می گزینند که عربها در آن مستقر شده بودند ” .ایگال آلون ( در خصوص قتل عام دیر یاسین) می گوید : “ این کشتار بر پایه طرحی که هدفش القای رعب و وحشت در دل توده های عرب بود ، به وقوع پیوست ، از این رو هزاران هزار عرب پا به فرار گذاشتند ، این اقدام پنج روز قبل از اعلان دولت یهودی روی داد ” .مناخیم بگین در کتاب “ انقلاب ” خود می گوید : “ شما اسراییلی ها هیچگاه نباید به هنگام کشتن دشمنانتان دچار سستی شوید ، نباید نسبت به آنها احساس ترحم کنید تا به اصطلاح فرهنگ عربی را که تمدن خود را بر ویرانه های آن بنا خواهیم نهاد ، کاملاً از بین ببریم .نامبرده همچنین گفته است : فلسطین ها صرفاً سوسک هایی هستند که باید له شوند .بنیامین نتانیاهو در کتاب “ جایی زیر خورشید ” خود می گوید : “ نباید برای تحقق اهداف و منویات و ایده های خود در سرتاسر سرزمین اسراییل و یا دولت یهودی در اسراییلی نیرومند و مقتدر در منطقه ، به ابزار و ساز و کاری جز قدرت و خشونت و سرکوب خونین آنهم بدترین نوع آن ، ایمان داشت ” .
اینها مشتی از گفته های رهبران صهیونیستی است که بخوبی مفهوم و مقوله نژاد پرستی ددمنشانه و سلب و غصب زمین را در خرد و اندیشه آنها رسوخ و ریشه دار می گرداند .این جملات جای هیچ شکی را باقی نمی گذارد که مشی و سیاست جنایتکارانه و ددمنشانه در نزد یهودیان قرن بیستم نه تنها تغییری نیافته که آنها همچنان عقاید خرافاتی تورات و خزعبلات تلمود و وسوسه های شیاطینشان در پروتکل های دانشوران صهیون را حفظ کرده اند .آثار و پیامدهای این سه اصل بر رفتار یهودیان ‍: ـ اینکه آنها ملت برگزیده خداوند بوده و ما سوی ، غلامان آنان به شمار می روند .ـ اتخاذ سیاست جنگ ویرانگر و اعتقاد به حقانیت خود در سرزمین فلسطین .ـ احساس برتری جوئی و اقتدار نسبت به دیگران وحقیر شمردن آنان .ـ خود را قوی و دیگران را ضعیف می پندارند .ـ خود را متمدن و دیگران را عقب مانده و ابتدائی می دانند .ـ فرهیخته ودانشمند هستند و دیگران مردمانی جاهل و نادان .ـ خود را صاحب حق از جانب خداوند و دیگران را متجاوز می دانند .ـ خود را قربانی و غیر را مجرم می دانند .باتوجه به مراتب فوق یهودیان ، خون ریزی ، بکارگیری زور ، قتل و کشتار و شکنجه وآواره ساختن دیگران ، ویرانگری و چپاول ، غصب ونهب زمین را مباح و جایز می شمرند که صد البته تمامی این اعمال وحشیانه و با حس تعبد و تقرب به خداوند مقرون می دانند .اینها نمونه هائی از اعتقادات و کارهای دنیوی آنهاست و امّا در مورد باورهای اخروی ، یهودیان بهشت را مختص خود و دوزخ را از آن دیگران می دانند .
منبع : نجات غزه