شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


فقط خطاکاران باید از دولت بترسند


فقط خطاکاران باید از دولت بترسند
« فقط گناهکاران باید از تفتیش یا جست‌وجوی پلیس بترسند.»
فریاد قدرت‌های سرکوبگر و مزاحم همیشه بلند بوده است که « فقط خطاکاران باید از دولت بترسند.» چنین سخنی درست نیست. حتی بی‌گناهان هم باید از یک دولت مزاحم و زیادی قدرتمند بترسند.
در جوامع آزاد همیشه این بحث وجود داشته است که هر فرد، قلمرو خصوصی دارد که اجازه خصوصی نگه داشتن آن را برای خود دارد. منظور این نیست که او اسرار گناهکاران را نگهدارد؛ بلکه او چیزهای خصوصی را برای خود نگه می‌دارد که به کس دیگری ربط ندارد.
چرا دولت باید مجاز به بازکردن پاکت نامه‌های ما باشد، مکالمات تلفنی و ارتباطات الکترونیکی ما را جاسوسی کند و با دوربین‌هایی رفتار ما را زیر نظر بگیرد؟ ما حق داریم نگران این قضیه باشیم که چرا دولت می‌خواهد چنین اطلاعاتی درباره ما داشته باشد. کسانی که به این اطلاعات دسترسی دارند در موضع قدرت برتر نسبت به سایرین قرار می‌گیرند؛ از اطلاعات می‌توان برای باج‌خواهی یا تهدید کردن استفاده کرد. نیازی نیست که اطلاعات به‌دست آمده درباره فعالیت‌های غیرقانونی باشد، بلکه فقط کافی است افشای آن باعث خجالت و شرمندگی ما شود. در جوامع آزاد، محدودیت‌هایی روی قانون گذاشته می‌شود. ما این حق را به کسی نمی‌دهیم تا به شکل تصادفی با جاسوسی و سر و گوش آب دادن، گناهکاران و مجرمان را پیدا کند؛ بلکه نیاز به نشان دادن نیت و هدف برای تحقیقات است. جامعه از بازرسان و تفتیش‌کنندگان می‌خواهد توضیح دهند به چه کسی مظنون هستند به جای اینکه تضمین‌های کلی داشته باشد تا ببینند چه چیزی را احیانا پیدا می‌کنند. مردم جامعه، خدمتکار و زیردستانی نیستند که دولت قدرتمندی به آنها دستور دهد و هر زمان که خواست آنها را در حبس نگه دارد: بلکه ما شهروندان آزادی هستیم که دولت را برای خدمت کردن به خود می‌خواهیم. دولت حق ندارد قدرتی بیش از آنچه ما درباره‌اش توافق کردیم داشته باشد و ما این حق را به دولت نمی‌دهیم تا چیزی بیشتر از آنچه نیاز است بداند تا به ما خدمت کرده و از ما حمایت کند.
در یک شکل جدید از استعمارگری اقتصادی، شرکت‌های چند ملیتی محصولات زیان‌بار مثل مواد غذایی بی‌ارزش، سیگارهای با نیکوتین قوی و شیرخشک را به زور به کشورهای فقیر می‌فروشند
در عین حال شرکت‌های چند ملیتی هیچ‌کس را مجبور به خرید محصولات خود نمی‌کنند. زمانی که ثروت جامعه‌ای افزایش می‌یابد مردم آن جامعه می‌خواهند برخی کالاهای لوکس که کشورهای ثروتمند از سال‌ها قبل استفاده می‌کردند را برای خودشان داشته باشند. از نظر رژیم غذایی شاید تأسف‌آور باشد که بیشتر جوانان شرقی، همبرگر مک دونالد را به غذاهای سالم چینی که استفاده می‌کردند ترجیح می‌دهند، اما به هرحال آنها این کار را می‌کنند. آنها این غذاهای غربی را دوست دارند به همان دلایلی که جوانان در غرب دوست دارند.
فروش سیگارهای قوی در کشورهای پیشرفته کاهش یافته است، اما در کشورهای فقیرتر فروش خوبی دارند. دوباره علت این نیست که ساکنان آنها فریب خورده‌اند یا مجبور به این‌ کار هستند؛ بلکه صرفا چون این سیگارها را دوست دارند. آنها فقط آن اندازه پول دارند که چند نخ سیگار در روز بکشند و ترجیح می‌دهند آن سیگار قوی باشد.
در حالی که شیر مادر برای نوزادان بهتر است و پادتن‌هایی در خود دارد، مادران در کشورهای در حال توسعه برخی اوقات، راحتی شیر آماده را ترجیح می‌دهند. همین مساله در کشورهای ثروتمند هم وجود دارد. این بستگی به تصمیم مادران دارد که آیا راحتی و اغلب ضرورت ادامه کار کردن، بر شیر دادن برتری دارد یا خیر. گفته می‌شود در کشورهای فقیر، شیر خشک را با آبی مخلوط می‌کنند که به درستی جوشانده نشده است تا میکروب‌ها را بکشد. بسته‌بندی و تبلیغات این مسوولیت را قبول می‌کنند و بر اهیمت بهداشت تاکید می‌کنند.
شرکت‌های چند ملیتی آن چیزی را عرضه می‌کنند که بازار می‌خواهد. از نظر جامعه‌شناسان شاید تاسف‌آور باشد که می‌بینیم کشورهای فقیرتر سعی می‌کنند از کارهای بد کشورهای ثروتمند تقلید کنند، اما برخی محصولات به ثروت و راحتی بیشتر ربط دارند که مردم امکان خریدشان را دارند.
سرمایه‌داری گرفتار بحران است چون دایم از رونق به رکود می‌افتد
منتقدین نظام سرمایه داری، نوسانات در بازار سهام و التهابات مالی را به عنوان شاهدی از «بحران سرمایه‌داری» در نظر می‌گیرند. واقعیت این است که نظام سرمایه‌داری همیشه با توجه به روندهای جدید تعدیل گردیده و به رویدادهای جدید برخی اوقات با شدت و برخی اوقات به تدریج واکنش نشان می‌دهد.
سرمایه‌داری از میان چرخه‌های کسب و کار عبور می‌کند. هر زمان اعتماد بالا است بازار رونق پیدا می‌کند، اما برخی اوقات کسب و کار منقبض می‌شود. با وجود تمام نوسانات دوره‌ای، نرخ رشد اقتصادی پیوسته‌ای در کشورهای سرمایه‌داری وجود داشته است که در یک قرن گذشته حدود ۲‌درصد در سال بوده است. حتی بحران بزرگ دهه ۱۹۳۰ موفق نشد متوسط روند بلندمدت را منحرف سازد.اوج و حضیض‌های چرخه کسب و کار، نشانه بحران سرمایه‌داری نیست. سرمایه‌داری به خوبی ثابت کرده است که قادر به بقا در این چرخه ها است. با وجود چرخه‌های کسب و کار، جوامع دایما ثروتمندتر می‌شوند و سطح زندگی بالا می‌‌رود چون ثروت به همه طبقات اجتماعی پخش می‌گردد.
دولت‌ها با دستکاری اقتصاد به قصد جمع‌آوری رای در هنگام انتخابات، چرخه‌های کسب و کار را مختل می‌سازند. آنها پول و اعتبار را قبل از انتخابات به اقتصاد سرازیر می‌کنند تا یک رونق کوتاه‌مدت به‌وجود آورند و از احساس رفاه و رونق به وجود آمده به نفع خود بهره‌برداری کنند.
این رفتار باعث نابسامانی اقتصادی و تورم می‌شود که بعدا با بیکاری ملازم آن باید متوقف شود.
در سال های اخیر، بانک‌های مرکزی مستقل سعی کردند تا با ترکیب سیاست پولی سالم و اعتباردهی آسان در هنگام افت اوضاع اقتصادی از شدت و وخامت چرخه‌های کسب و کار بکاهند. این اقدامی‌مخاطره‌آمیز است که لزوما قابل دوام نیست، اما این یک بحران در سرمایه‌داری نیست. این صرفا مشکلاتی است که از یک نوع مدیریت مالی به وجود می‌آید.
سرمایه‌داری ماهیت انعطاف‌‌پذیر و تصحیح کننده دارد. سرمایه‌داری خود را تعدیل کرده و ادامه حیات می‌یابد. پویایی آن در تضاد شدید با انعطاف‌‌ناپذیری اقتصادهای برنامه‌ریزی شده، ناتوانی دایمی‌شان در ‌ارائه کالاها و سقوط نهایی آنها است. اگر مردم اجازه سرمایه‌گذاری در تولیدات جدید، نوآوری و جست‌وجوی بازارهای جدید داشته باشند، اقتصاد مربوطه توانایی قابل توجهی در بقا به شوک‌های دوره‌ای که برخورد می‌کند از خود نشان می‌دهد.
نویسنده: ماسن پیری
مترجم: جعفرخیرخواهان
منبع : روزنامه دنیای اقتصاد


همچنین مشاهده کنید