دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

شگفتا عزایی که نامیر است


شگفتا عزایی که نامیر است
خدایا! این كیست؟ این ایستاده بر كرانه ابدیت؛ این روح شكوهمند آرام؛ این شب‌ستیز سراپا نور؛ این آینه صاف خدایی؛ این نشسته بر شط خون؛ این غریب؛ این تنها امام؟
او كیست كه با طلوع ماه محرمِ هر سال، دل‌ها به غروب غم او می‌نشیند، و این نه از دیروز و امروز و نه من و تو را به چنین پیچ و تاب می‌كشد كه سال‌ها و قرن‌هاست كه قصه غصه فرزندان آدم است. این ماجرای بهت آور، عزای نامیرای حسین(ع) است.
كم یا بیش همه ما، به گونه‌ای، تلخی‌ها و ناگواری‌های روزگار را چشیده‌ایم؛ تجربه تلخ از دست دادن عزیزان، تجربه‌ای همگانی است. چه بسیار در اندوه دوستان گریستیم و یا در فراق عزیزان دست به گریبان بردیم. اما همه این سختی‌ها با گذر روزگار ـ اگرچه كوتاه ـ كم رنگ و كم اثر می‌شود و آدمی، خواه ناخواه، در چرخه روزگار به شكلی با دشواری‌ها سازگار می‌شود. سبب این سازگاری عواملی است:
گذر زمان، فراموش كاری انسان، دلمشغولی‌ها، باور پنهان درونی به ابدی بودن، امید به جبران كاستی‌ها، جایگزینی عوامل همسان، ایمان به خدای جاودان و دلبستگی‌های نو و شیرین. برآیند این عوامل از آدمی موجودی به ظاهر صبور و پایدار می‌سازد. در مرگ پدر ـ اگر چه بس بزرگ و جانكاه ـ می‌سوزد، ولی دیرزمانی نگذشته كه آن التهاب فرومی كاهد. مصیبت اگرچه سهمگین باشد، اما روزی فراموش می‌شود و تنها تصویری مبهم در گنجینه خاطرات باقی می‌ماند. این، ویژگی هر مصیبت میرا است.
اما شگفتا عزایی كه نامیراست! مصیبتی كه آتش آن خاموش نمی‌شود و دردی كه با گذشت زمان، جانكاه‌تر می‌شود. عاشورای حسین(ع) هر سال دل‌سوزتر و اشك ریزان تر از سال پیش است. چرا چنین است؟ این دلدادگی كه سری در ازل و پایی در ابد دارد، از كجا مایه گرفته است؟ برخی آیات كتاب خداوند و روایات امامان معصوم(ع) و نیز پاره‌ای گزارش‌های تاریخی، گشاینده این راز است كه به برخی از آنها اشاره می‌كنیم.
● عاشورا؛ آینه حقیقت مطلق
شب، هنگامی كه شب پرستان حقیقت روز را محاصره كردند و حسین(ع) با تنی چند از یاوران یكدل و خاندان پاك خویش در خیمه‌ای به وسعت بیكران، گرد هم بودند، امام قبیله نور به یاران خود اجازه بازگشت داد و در آن شب چنین گفت: «از این فرصت شبانه استفاده كنید و هریك به جایگاه امن خود باز گردید كه این گروه خون آشام با من سر ستیز دارند، فقط با من».
مسلم فرزند عوسجه، ایستاده در برابر مراد و امام خود، تمامی وفاداری را در كلماتی این گونه به نمایش گذاشت: «آیا تو را، ای حسین، تنها رها كنیم؟ چگونه نزد خداوند عذر یاری نكردن تو را آوریم؟ نه، به خدا سوگند! تا جان خود در پیشگاهت فدا نكنیم از تو جدانمی‌شویم و این مرگ، تنها یك بار است و پس از آن كرامتی است كه پایان‌پذیر نیست».۱
مسلم چه زیبا رمز جاودانگی امام حسین(ع) و یاران او را بیان می‌كند. اینان با شهادت خود به كرامتی دست یافتند كه برتر از آن كرامتی نیست. هر زمان و در هر كجا از شهادت، عدالت، مظلومیت و حقانیت سخن رود، از این گروه اندك شمار نیز سخن رفته است. مگر شهادت، بدون نام حسین(ع) تفسیرپذیر است؟ مگر حق، بی یاد او به خاطر می‌نشیند؟ مرگ در راه خدا، كرامتی ارجمند است كه به جاودانگی حق، جاویدان است.
تاریخ نیز كه گاه‌گاه، گنگ و گیج، پاره‌ای حقایق را پوشانده است، نتوانسته این حقیقت سترگ را مكتوم سازد. پیوند عاشورا با حقیقت مطلق، راز ماندگاری آن در ذهن انسان است.
عاشورا؛ جلوه اراده الهی بر جاودانگی حق
قافله اسیران عاشورایی به شام می‌رسد و دختر امیرمومنان ـ درود خدا بر او باد ـ در برابر شرك مجسم، یزید، پرده از اسرار كربلا می‌گشاید. زینب ـ علیهاالسلام ـ اهداف پوچ و اندیشه‌های شیطانی یزید را آشكار می‌كند و در چشم‌اندازی روشن، هلاكت خاندان اموی و بزرگی و جاودانگی خاندان رسول خدا(ص) را نمایش می‌دهد:
«ای یزید! هر آنچه می‌توانی حیله‌گری كن و هرچه در توان داری بكوش و تمامی قدرتت را به كار گیر، ولی به خدا سوگند نمی‌توانی یاد و نام ما را محو كنی. نخواهی توانست وحی خداوند (كتاب حق) را نابود كنی. یارای آن نداری كه پایان كار ما را رقم زنی...».۲
یزید بر آن بود كه، به پیروی از معاویه، اسم و رسمی از اسلام باقی نگذارد و هر آنچه را كه سد راه سلطنت خاندان بنی‌امیه است نابود كند؛ اگرچه قرآن و اهل بیت پیامبر(ص) باشد. اما هشدار زینب(س) خواب را از چشمان باطل‌بینان ربود و دانستند آن كه رفتنی است یزید و یزیدیان است و آن كه ماندنی است حسین(ع) است و ماجرای كربلای او. این همان اراده خداوند بر جاودانگی حق است.
● عاشورا؛ جاودانه چنان قرآن
رسول خدا(ص) بارها می‌فرمود: «من در میان شما مردم دو چیز گران بها وامی نهم: یكی كتاب خدا و دیگری خاندانم و این هر دو هرگز از هم جدا نخواهند شد...».۳
این كلام بلند نبوی نیز رازگشای جاودانگی حسین(ع) است. او فرزند پیامبر خدا و از عترت پاك اوست كه جانش آكنده از حقایق گران است و قرآن كتاب ماندگار خداوند است و حسین(ع) جلوه گویای كتاب خداست و هر دو ماندگارند.
● حسین(ع)؛ وجه الله
كلام الهی، بیانگر راز دیگری از رازهای ماندگاری امام حسین(ع) است؛ آن جا كه می‌فرماید: «كافران می‌خواهند نور خدا را با دهان خویش خاموش كنند، ولی او كامل كننده نور خود است».۴
و حسین(ع) نور خداست، چراغ هدایت است و كدامین دهان توانای كشتن این نور است؟ یاد امام حسین(ع) همواره در دل‌ها، و نام او همیشه بر زبان‌هاست تا آن كه حقیقت حق بر جایگاه خویش استوار شود. از دیدگاهی دیگر پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) « وجه الله» هستند و قرآن همه چیز را فانی و‌ هالك می‌داند مگر «وجه» خود را: «كل شیء‌هالك الا وجهه».۵
«وجه» هرچیز، جنبه ای از آن است كه دیگران در مواجهه با او به واسطه آن جنبه، آن را می‌شناسند؛ مثلا وجه آدمی همان صورت ظاهری اوست كه شناسایی آدمی با آن امكان پذیر است. «وجه خداوند» نیز حقیقتی از اوست كه او را نمایش می‌دهد و راه شناسایی خداوند از طریق آن ممكن است.
برابر روایات فراوان، پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) «وجه خداوند» هستند. آن كس كه خواهان شناخت خداست، از طریق ایمان به معرفت نائل خواهد شد و حسین(ع) كه از این قبیله نور و هدایت است، وجه گویا و نمایای خداوند است و همین است كه به بقای او باقی است و به مانایی حق ماندگار است. و چه زیباست كه سالار شهیدان در شب عاشورا، همین آیه از قرآن را مایه دلارامی زینب(ع) قرار می‌دهد و با ترنم «كل شیء‌هالك الاّ وجه الله الذی خلق الخلق...»۶ او را به شكیبایی فرا می‌خواند.
● حسین(ع) و دوستی اهل ایمان
اما حدیث دلدادگی به حسین، حدیث غریبی است. ماجرای عشق به او رازی دیگر از بی‌مرگی داستان حسین(ع) است. این شورش بی‌پایان كه در جان آدمیان جای گرفته است از كجاست؟ این عشق بی‌زوال از كدام سرچشمه فوران می‌كند؟ كدامین شراب هستی سوز، كام دل دادگان حسینی را برای همیشه عطشناك عشق او كرده است؟
سر این حقیقت پنهان در این كلام بلند معصوم(ع) نهفته است كه: «برای حسین(ع) در دل‌های مومنان حرارتی است كه هیچ گاه سرد نمی‌شود». این آتش نامیرای حسینی(ع)، دل‌های مومنان را فروزان می‌كند و در هر زمان به گونه‌ای جلوه‌گر می‌شود. امام سجاد(ع) هنگامی كه خطبه خواند، ابتدا به شناسایی خود و خاندان پیامبر(ص) پرداخت و آن‌گاه به پاره‌ای از فضایل خاندان خویش اشاره كرد:
«خداوند به ما دانش و شكیبایی، شجاعت و سخاوت و دوستی مومنان را اعطا كرده است».۷ از بركت همین اراده و دهش خداوندی است كه «دل‌های همه خداپرستان كانون محبت حسین(ع) است» و این محبت، یاد آن امام نور را زنده نگه داشته است.
● حسین(ع)؛ مَثل اعلای الهی
ذات بی‌همانند خداوندی دارای نام‌ها و وصفت‌های ارجمندی است كه به اقتضای ذاتی خود هریك از آن نام‌ها خواهان مظهر و مجلایی برای نمایش خویشتن هستند؛ آن گونه كه در حدیث قدسی «كنز مخفی» آمده است: «من گنجینه‌ای پنهان بودم و دوست داشتم كه شناخته شوم، پس هستی را آفریدم تا شناخته شوم».۸
خداوند بر اساس عشق ذاتی خویش دست به آفرینش زد و خلایق را آینه صفات خود ساخت و «مثال »هایی برای خود برگزید: «ولله المثل الاعلی»۹ تا خویش را در آنان به نمایش گذارد.
برابر روایات روشنگر اسلامی، رسول خدا(ص) و امامان(ع) «مثال»‌های والای خداوندی هستند؛ اینان، به صورت و سیرت، بیانگر جلوه‌های زیبای خداوند سبحان‌اند. و در این میان حسین(ع) جلوه تام و تمام و مثال شكوهمند خدایی است و این شكوه پایدار، به ماندگاری ذات حق ـ سبحانه و تعالی ـ همیشگی و جاودان است؛ چرا كه خدا پایدار است.
● حسین(ع)؛ جاودانه چنان اسلام
حدیث نامیرایی حسین(ع) را دیگر بار از زبان فرزند او، امام سجاد(ع)، بشنویم آن گاه كه خود و خاندان خود را می‌شناساند: «منم فرزند مكه و منا، منم فرزند زمزم و صفا،...».۱۰
آری! فرزند حقیقی اسلام و زاییده از دامان پاك دختر پیامبر اسلام، به جاودانگی اسلام، جاودانه است. مگر می‌شود از مكه نام آورد و یا حاجی به طواف كعبه رود و یاد سفر كرده ای را كه از مكه به كربلا هجرت كرد به خاطر نیاورد؟ مگر می‌توان از چشمه گوارای زمزم آشامید ولی از عطش جانكاه فرزند زمزم و كودكان او یاد نكرد؟ و در یك كلمه: حسین(ع) با حقیقت اسلام و آداب و احكام آن پیوند ناگسستنی دارد و از آن جا كه اسلام دینی پابرجاست، حسین نیز، كه فرزندان راستین آن و منادی حقیقی آن است، همیشگی است.
جواد خرمیان
پی نوشت‌ها
۱. نفس المهموم، شیخ عباس قمی، ص۱۱۵.
۲. همان، ص۲۵۶.
۳. بحارالانوار، ج۲۵، ص۲۱۵.
۴. صف.۸.
۵. قصص.۸۸.
۶. نفس المهموم، ص۱۱۸.
۷. همان، ص۲۶۱.
۸. جامع الاسرار و منبع الانوار، سید حیدر آملی، ص۱۰۲.
۹. نحل/ ۶۰.
۱۰. نفس المهموم، ص۲۶۱.
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید