دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

ناپاکی نسل و حادثه عاشورا


ناپاکی نسل و حادثه عاشورا
نگاهی از سر بصیرت و بینایی به حماسه سرخ حسینی، مایه توجه و تعجب انسان به واژه‏هایی چون «ابن» و «بنت» در گفت و گوهای مختلف بین فرماندهان و سپاهیان دو سوی نبرد است. نخست حساسیت چشمگیری برای بیننده به وجود نمی‏آید؛ اما با نگرشی دوباره و پرگستره، حقایقی رخ می‏نماید؛ از جمله آن كه بهره‏برداری از عاشورای دیروز، برای درس‏آموزی و عبرت‏پذیری امروز و فردا و فرداها خواهد بود.این فراز از سخن را با گفتار امام حسین علیه‏السلام آغاز می‏كنیم. آن جا كه مروان با اصرار به حاكم مدینه، خواستار بیعت فوری و همراه تهدید به قتل آن حضرت شد كه امام در پاسخ مروان رو به او كرد و فرمود: «یا بن الزّرقاء! انت تقتلنی‏ام هو؟ كذبت، واللّه و اَثَمتَ».۱
ای پسر زرقاء! (زن كبود چشم) آیا تو مرا می‏كشی یا ولید خواهد كشت؟! دروغ گفتی، به خدا سوگند گناه كردی.
□□□
امام، صبح عاشورا خار و خاشاك و هیزم‏های پشت خیمه‏ها را آتش زد تا دشمن توان حمله از آن سو را نداشته باشد. شمر با نگاه به چنین صحنه‏ای، زشتی و پلیدی سیرت خویش را آشكار و رو به حضرت كرد و گفت: ای حسین! عجله كردی به سوی آتش در دنیا پیش از روز رستاخیز.
امام پس از اطمینان نسبت به گوینده سخن، كه شمر است، در پاسخ به او فرمود:
«یابن راعیهٔ المعزی انت اولی بها صِلیّا».۲ ای پسر زن بزچران! تو سزاوارتری از من به ورود در آتش.
روز عاشورا به نیمه رسیده بود كه امام علیه‏السلام با اتمام حجّت و ارایه شواهد بسیار در سخنان خود، سپاه سیه‏روی یزید را از قتل و خون‏ریزی بر حذر می‏داشت. اما تأثیری در دل‏های ناپاكان نداشت؛ از این رو، با فریادی رعد آسا در برابر دل‏ها و دیده‏های دو سپاه فرمود:
«الا انّ الدّعی بن الدّعی قد ركز بین اثنتین بین السّلّهٔ و الذّلّهٔ و هیهات منّا الذّلّهٔ».۳
آگاه باشید كه آن زنازاده پسر زنازاده، مرا بین دو چیز مخیّر ساخته است؛ شمشیر كشیدن یا خواری چشیدن؛ هیهات كه تن به ذلت دهیم.
در پی این سخن، حقیقتی ژرف و شگرف را برای تمامی انسان‏ها بازگو كرد و فرمود:
«یأبی‏اللّه ذلك لنا و رسوله و المؤمنون و حجورٌ طابت و طهُرَت و انوفٌ حمیّه و نفوسٌ ابیّه...».۴
خداوند و رسول و مؤمنان برای ما خواری نپسندند و دامن‏های پاك كه ما را پرورانده‏اند، شخصیت‏های با حمیت و مردان صاحب غیرت كه هرگز به ما اجازه ندهند كه طاعت فرومایگان را بركشته شدن شرافت‏مندانه ترجیح دهیم.
□□□
هنگامی كه كاروان اسیران كربلا وارد دارالاماره، مركز حكومت عبیداللّه بن زیاد شد، حضرت زینب علیهاالسلام خطاب به عبیداللّه، او را «ابن مرجانه» خواند و بنا به نقل دیگری، زید بن ارقم با مشاهده اهانت عبیداللّه به لب‏های سیدالشهداء علیه‏السلام پس از خروش و فریاد در مقابل او، برخاست و مجلس را ترك كرد و گفت:
«شما ای جماعت عرب! پس از امروز همگی برده گشتید؛ پسر فاطمه را كشتید و پسر مرجانه را امیر خود نمودید!»۵
عبدالله بن عفیف نیز همچون حضرت زینب و زید بن ارقم، وقتی سخن عبیداللّه بن زیاد را شنید كه می‏گفت: خدای را شكر كه امیر مؤمنان یزید بن معاویه و حزب او را نصرت داد و دروغ‏گو پسر دروغ‏گو، حسین بن علی و پیروان او را كشت. شتابان از جا بلند شد و فریاد بر آورد: «انّ الكذّاب ابن الكذّاب انت و ابوك و الذّی ولاّك و ابوه، یابن مرجانهٔ اتقتلون ابناء النبیین و تتكلّمون بكلام الصّدّیقین!»۶
دروغ‏گو پسر دروغ‏گو، تویی و پدرت و آن كسی كه به تو حكم ولایت داد، یزید و پدر او. ای پسر مرجانه! آیا فرزندان پیغمبران را می‏كشید و مانند راست‏گویان سخن می‏گویید؟!
● زیارت عاشورا؛ آیینه‏ای از تأثیر نسل
فرازهای فروزان زیارت عاشورا نمایانگر آموزه‏های زرّین از تأثیر نسل در دو سوی سپاه كفر و حق است. در این عبارات به خوبی از عوامل تربیتی:
الف) خانواده؛ یعنی پدر و مادر
ب) محیط تعلیم و تربیت و مربّی
ج) تأثیر محیط اجتماعی و فرهنگ عمومی
به عنوان زمینه‏ساز ساخت و پرداخت شخصیّت افراد آگاه می‏شویم و گستره این تعامل را نه در زندگی محدود چندین ساله، بلكه در افقی بی‏كران و نامحدود تا روز رستاخیز می‏توان مشاهده كرد. حال با هم این عبارات عبرت آموز و پدیده‏های تلخ و شیرین هریك را از نظر می‏گذرانیم.
نخست به جلوه‏های جاودان شخصیّت امام حسین علیه‏السلام می‏پردازیم:
۱) السّلام علیك یا ابا عبداللّه
۲) السّلام علیك یابن رسول اللّه
۳) السّلام علیك یابن امیرالمؤمنین و ابن سیّد الوصیّین
۴) السّلام علیك یابن فاطمهٔ سیّدهٔ نساء العالمین
۵) السّلام علیك یا ثاراللّه و ابن ثاره والوتر الموتور
در اوّلین جمله، حضرت را با كنیه مخاطب قرار داده، سلام می‏كنیم، دومین سلام ما «رایحه نبوّت» می‏دهد؛ زیرا اتصال سیدالشهداء علیه‏السلام را به نبوت و رسول خاتم بیان می‏كند تا افزون بر بیان جمال توحیدی، كمال نبوی نیز بر سلسله صفات آسمانی آن حضرت افزوده شود.
در سومین سلام به «ارتباط با امامت» حضرت اشاره می‏كنیم كه در آن امامت علوی، سلسله‏جنبان باورهای ناب الهی است و در پی آن، سلام چهارم بیان می‏شود كه اشاره به اتصال با ولایت كامل در ارتباط با برترین زنان آفرینش است.
پس از توجه به اتصال آن حضرت به چهار حلقه زرّین و زیبا و دلنشین (خدا، رسول، امام، حضرت فاطمه)، ارتباط خونین اما پرفروغ و جاودان آن عزیز را با «شهادت در راه خدا» و رسیدن به «اوج عزّت و عظمت مقام ثاراللّه» یاد آور شده است.
در بخش‏های دیگر زیارت عاشورا، آل زیاد، آل مروان و همه فرزندان امیّه، عبیداللّه پسر مرجانه و عمر پسر سعد بن ابی‏وقّاص را لعن می‏كنیم و می‏گوییم:
«لعن اللّه آل زیاد و آل مروان و لعن اللّه بن امیّهٔ قاطبهٔ و لعن اللّه ابن مرجانهٔ و لعن اللّه عمر بن سعد...».
در فراز دیگر این زیارت می‏خوانیم:
«اللّهمّ انّ هذا یومٌ تبرّكت به بنو امیّهٔ و ابنُ آكلهٔ الاكباد اللعین بن اللعین علی لسانك و لسان نبیّك صلّی‏اللّه علیه و آله فی كلّ موطن و موقف وقف فیه نبیّك صلّی اللّه علیه و آله، اللّهمّ العن اباسفیان و معاویهٔ و یزید بن معاویه علیهم منك اللعنهٔ ابدالابدین و هذا یوم فرحت به آل زیاد و آل مروان بقتلهم الحسین صلوات اللّه علیه، اللّهمّ فضاعف علیهم اللعن منك و العذاب».
پروردگارا! همانا این روز، روزی است كه تبرّك جستند به این روز بنی‏امیه و فرزند هند جگرخوار، آن یزید ملعون فرزند ملعون بر زبان تو و بر زبان پیامبرت در هرجا و هر موقف و هر منزل كه در آن، پیامبرت توقف داشت ـ كه درود خدا بر او باد.ـ خدایا! لعنت فرست بر ابوسفیان و معاویه و یزید فرزند معاویه؛ بر آنان باد از طرف تو لعنت ابدی و جاوید و همیشگی. و این روزی است كه آل‏زیاد و آل‏مروان شادی می‏كنند در این روز به خاطر كشتن [امام [حسین كه درودهای خدا بر او باد؛ خدایا! لعن و نفرین و عذابت را بر آنان چند برابر كن.
در این دو بخش از زیارت با توجّه به واژه‏های «بنو»، «ابن» و «آل» عامل نخست و بسیار مهم و تأثیر گذار شخصیت افراد، یعنی دامان پدر و مادر و كانون خانه و خانواده ترسیم شده است و چهره زشت و ناپسند افراد منفی و منفور كربلا از این بُعد شخصیّتی نمایان گشته است.
همان‏گونه كه پیشتر با «ابن آكلهٔ الاكباد» یعنی یزید و «ابن راعیهٔ المعزی» یعنی شمر آشنا شدیم؛ شایسته است پیش از هر سخنی، نسبت به گذشته شوم این افراد آشنا شویم و اشارات و كنایات سخنان امام حسین علیه‏السلام و زیارت عاشورا را با نگاهی محقّقانه به دست آوریم.
● یزید كیست؟
«میسون»، مادریزید، زنی ناشایست بود كه طبق گواهی بسیاری از منابع تاریخی، از راه نامشروع یزید را به دنیا آورد؛ گرچه معروف آن است كه معاویه پدر یزید است.
افراد قبیله «میسون» مسیحی بودند و تمامی قبیله او مسلمان نشدند. بدین خاطر پس از آن‏كه معاویه از میسون جدا شد و یزید را به طایفه میسون فرستاد، افزون بر اخلاق ظاهری بادیه نشین و صحراگزینی در یزید همچون علاقه به شكار، اسب سواری، تربیت حیوانات و بازی با سگ و میمون، از تربیت خاصّ مسیحیان تأثیر پذیرفت و از این رو شراب‏خواری، رقص، غنا، سگ‏بازی و خوش‏گذرانی جزء طبیعت وجودی وی در آمد.
علاقه چشم‏گیر یزید به شعر و شعرسرایی و توصیف می، می‏گساری و معشوقه در اشعار او بیانگر روحیه‏ای به دور از سیاست و حكومت است. او از شجاعت، دلاوری و رزم‏های مشهور قبیله‏ای بهره‏ای نداشت و از ویژگی‏های گذشتگان خود همچون «عتبه» و «ولید» و یا عموی خود «شیبه» به كلّی دور بود؛ اما از نظر عیّاشی، خوش‏گذرانی، لهو و لعب شیفتگی خاصّی از خود نشان می‏داد.
از اشعار او این شعر است كه:
دع المساجد للعبّاد تسكنها وأجلس علی دكهٔ الخمار و اسقینا
ان الذی شربا فی سكره طربا و للمصلّین لادینا ولادنیا
مساجد را برای عابدان بگذار تا در آن سكنی گزینند و خود بر دكان شراب‏فروش نشین و به ما شراب بده. آن كس كه شراب نوشد، در حالت خماری به طرب پردازد؛ در حالی كه نمازگزاران نه دین دارند و نه دنیا.
● عبیداللّه بن زیاد كیست؟
عبیداللّه در زمان حادثه عاشورا والی كوفه بود كه شهادت امام حسین علیه‏السلام و یاران او به دستور وی انجام گرفت. ابن زیاد را «ابن مرجانه» هم می‏گویند؛ زیرا نام مادر او كنیزی زناكار و مجوسی به نام «مرجانه» بود. پس از عاشورا كه اسرای اهل بیت علیهم‏السلام را در كوفه وارد دارالاماره كردند، حضرت زینب علیهاالسلام خطاب به ابن زیاد، او را «ابن مرجانه» خواند كه این، اشاره به نسب ناپاك او بود و رسواگر حاكم مغرور كوفه.
عبیداللّه از سرداران مشهور اموی بود كه در سال ۵۴ هجری از طرف معاویه به حكومت خراسان گمارده شد و در سال ۵۶ از آنجا عزل و به حكمرانی بصره منصوب گردید. پس از مرگ معاویه و روی كار آمدن یزید و با حركت مسلم بن عقیل به سمت كوفه، با حفظ سمت، والی كوفه نیز شد و اوضاع را تحت كنترل در آورد و مسلم بن عقیل را به شهادت رساند و پس از آن، فرمان قتل سید الشهدا علیه‏السلام و یاران او و اسارت اهل بیت علیهم‏السلام را به عمر بن سعد ـ كه فرمانده سپاه كوفه در كربلا بود ـ داد.۷
عبیداللّه، فرزند زیاد بن ابیه است؛ زیاد كسی بود كه به خاطر ارتباط فراوان مردان با مادرش، كسی نتوانست نسب او را مشخص كند و نام پدر وی را ذكر كند. از این رو، او را زیاد پسر پدرش (زیاد بن ابیه) می‏نامیدند. معاویه می‏كوشید این حلقه مفقوده را مشخص كند و زیاد را از این ننگ دور سازد. بدین خاطر، او را زیاد بن ابی‏سفیان خطاب كرد. اما اقبال و استقبال از سوی عموم آشنایان با تاریخ خانوادگی زیاد، صورت نگرفت و باز هم او را زیاد بن ابیه می‏نامیدند.● عمر بن سعد كیست؟
سعدبن ابی‏وقّاص از صحابه رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم و از اصحاب شورا است و از بزرگان عصر خود محسوب می‏شد. در این كه نسب او چگونه بوده است، بین مورّخان اقوالی وجود دارد. امّا آنچه در باره سعد گفتنی است، آن است كه با رحلت رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم و امامت امیرمؤمنان علی علیه‏السلام با اعتراف به حقّانیت و برتری آن حضرت، از همراهی و یاری امام سرباز زد و از منافقان عصر خود گردید.
روزی كه معاویه طواف خود را پایان رسانید، سعد بن ابی‏وقّاص همراه او بود. وی با سرعت بسیار خود را به دارالندوه رساند و سعد را بر جایگاه خود نشاند و به توهین و لعن امیرمؤمنان علی علیه‏السلام پرداخت. سعد به نشانه اعتراض، خود را از معاویه دور كرد و گفت:
«اگر در من یك خصلت از خصال علی علیه‏السلام بود، محبوب‏تر بود برای من از هرچه آفتاب بر او تابیده باشد».
سپس به دامادی علی علیه‏السلام برای رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم ، فرزندانی چون حسن و حسین علیهماالسلام ، سخن پیامبر در روز خیبر در باره علی علیه‏السلام و كلام رسول خدا در غزوه تبوك نسبت به جایگاه علی علیه‏السلام برای او همانند هارون برای موسی، اشاره كرد و آرزوی یكی از این صفات را می‏كرد.
معاویه با شنیدن سخنان سعد، حركت زشتی از خود نشان داد و رو به او كرد و گفت:
«تاكنون لئیم‏تر از امروز نبودی. پس چرا علی را یاری نكردی و از بیعت با او كوتاهی ورزیدی؟! اگر من از پیامبر همان را می‏شنیدم كه تو شنیده‏ای، همانا خادم علی بودم تا زنده بودم!»۸
به هر روی، عمر بن سعد فرزند چنین مرد منافقی است. و ویژگی‏های روحی و روانی ناشایستی نسبت به خاندان رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم از پدر به ارث برده بود؛ به گونه‏ای كه جزء سرشت وی گردیده بود.
روایت شده است كه روزی علی علیه‏السلام به هنگام ایراد خطبه، فرمود: «سلونی قبل ان تفقدونی»؛ بپرسید از من پیش از آن كه مرا نیابید.
سعد بن ابی‏وقّاص سؤال كرد: یا علی! به من خبر ده كه تعداد موهای سر و ریش من چقدر است؟
امام پاسخ داد: سؤالی كردی كه خلیل من رسول خدا خبر داده بود كه تو از من می‏پرسی و نیست در سر و ریش تو مویی مگر این كه در ریشه آن، شیطان نشسته است و در خانه تو بزغاله‏ای است كه فرزند من حسین را می‏كشد!۹
● شمر كیست؟
برای شمربن ذی الجوشن اسم‏های دیگری چون اوس یا شرحبیل نیز ذكر شده است. او را ذی الجوشن، صاحب زره وجوشن می‏گفتند؛ زیرا سینه او برآمده بود و همانند سپری بسته شده نشان می‏داد. او نخست از یاران علی علیه‏السلام در جنگ صفین و از فرماندهان شجاع و نامدار كوفه بود كه در كنار حسن و حسین و در ركاب امام علیهم‏السلام حاضر بوده است. اما سرشت ناپاك او به خاطر عمل زشت مادرش بر محیط و آداب الهی و اجتماعی چیره شد و سرانجام در لشكر عبیداللّه بن زیاد قرار گرفت.
روزی مادر شمر كه زن بزچرانی بود و در بیابان به كار خود مشغول بود، از چوپانی كه از كنار او می‏گذشت، تقاضای آب كرد تا با آن رفع عطش كند. چوپان تقاضای شیطانی خود را شرط دادن آب قرار داد و او نیز پذیرفت و از این طریق، نطفه شمر منعقد شد.۱۰ از این رو امام حسین علیه‏السلام در روز عاشورا خطاب به او فرمود:
«یابن راعیهٔ المِعْزی»؛ ای پسر زن بزچران!
قوم ما در قتلگاه روزگار
می‏شمارد شمرهای بی‏شمار
شمر یعنی زخمه‏ای برچنگ ما
شمر یعنی تیغ در فرهنگ ما
شمر یعنی هجو شبنم تا سراب
شمر یعنی احتكار آفتاب
شمر یعنی درد قولنج زمین
شمر یعنی لعنهٔ للعالمین۱۱
تأثیر محبّت اهل بیت در زندگی
زیارت «جامعه كبیره»، دفتر معرفت امام‏شناسی است كه آینه‏ای پرگستره از معارف نبوی و علوی در برابر دیده شیفتگان قرار می‏دهد. در فرازی از این زیارت چهار ویژگی برتر برای صاحبان ولایت می‏یابیم: و جعل صلاتنا علیكم و ما خصّنا به من ولایتكم:
۱ ) طیّباً لخلقنا
۲ ) و طهارهًٔ لاَنفسنا
۳ ) و تزكیهٔ لنا
۴ ) و كفّارهٔ لذنوبنا
(خداوند) درود و صلوات ما را بر شما و ولایت شما را بر ما مایه:
۱ ) پاكی خلقت ما
۲ ) طهارت جان و دل ما
۳ ) تزكیه و تهذیب ما
۴ ) كفّاره گناهان ما قرار داد.
اهل بیت و معصومان علیهم‏السلام در اوج این طهارت و پاكی قرار دارند و پروردگار پرمهر، خود براین حقیقت مهر تأیید زده و فرموده است:
«انّما یرید اللّه لیذهب عنكم الرّجس اهل البیت و یطهّركم تطهیراً»۱۲؛ همانا خداوند می‏خواهد آلودگی را از شما خاندان (پیامبر) بزداید و شما را پاك و پاكیزه گرداند.
در زیارت «وارث»، بنیان خلقت اهل بیت علیهم‏السلام به گونه‏ای شفاف ترسیم شده است؛ زیرا خطاب به امام حسین علیه‏السلام چنین می‏گوییم:
«اشهد انّك كنت نوراً فی الاصلاب الشامخهٔ و الارحام المطهرهٔ لم تنجّسك الجاهلیهٔ باَنجاسها ولم تلبسك من مدلهمّات ثیابها...».۱۳
شهادت می‏دهم كه تو نوری بودی در پشت‏های با رفعت پدران و رحم‏های پاك مادران كه جاهلیت، شما را نیالود و لباس تیره و تار ناپاكی به پیكرجان شما نپوشانید...
در پی این شهادت، نگاهی پربصیرت و بینش به معصومان می‏كنیم و با چنین نگرشی می‏گوییم:
«صلوات اللّه علیكم و علی ارواحكم و علی اجسادكم و علی اجسامكم و علی شاهدكم و علی غائبكم و علی ظاهركم و علی باطنكم و رحمهٔ اللّه و بركاته».
درود و صلوات خدا بر شما و بر ارواح شما و اجساد شما و اجسام شما و بر شاهد شما و بر غائب شما و بر ظاهر شما و بر باطن شما و رحمت الهی و بركات او بر شما باد.
این صفات تابناك سبب گردید كه امام حسین علیه‏السلام در روز عاشورا به «حجورٌ طابت و طهرت»؛ دامان پاك و طاهر مادر خود اشاره كند. به یقین معرفتی این چنینی مایه و سرمایه پندار و گفتار شیعیان و شیفتگان در دعای «ندبه» است كه به آخرین ذخیره الهی، حضرت مهدی(عجّ) رو می‏كنند و او را برترین مخلوقات یا «صدرالخلائق» می‏نامند و با واژه‏های پرمهر می‏گویند:
«این صدرالخلائق ذوالبرّ والتقوی، این ابن النبی المصطفی و ابن علیّ المرتضی و ابن خدیجهٔ الغرّاء و ابن فاطمهٔ الكبری»
كجاست بهترین مخلوقات كه صاحب نیكی و پرهیزكاری است؟ كجاست پسر پیامبر برگزیده الهی و فرزند علیّ مرتضی و پور خدیجه سپیدرو و پسر فاطمه بزرگ و بزرگوار؟
چون به این بخش می‏رسیم، دعای ندبه حالت خطاب و درود به خود می‏گیرد و ما به طور مستقیم به حجّت الهی، حضرت ولیّ عصر(عجّ) رو می‏كنیم و می‏گوییم:
«بأبی انت و امّی و نفسی لك الوقاء و الحمی یابن السادهٔ المقرّبین یابن النجباء الاكرمین یابن الهداهٔ المهدیین یابن الخیرهٔ المهذبین، یابن القطارفهٔ الانجبین یابن الاطائب المطهرین یابن الخضارمهٔ المنتجبین یابن القماقمهٔ الاكرمین...».
پدرم و مادرم و جانم فدای توباد و سپر بلای وجودت ای پسر بزرگ‏مردان مقرّب! ای پسر نجیبان مكرّم! ای پسر راهنمایان راه یافته! ای پسر برگزیدگان پاكیزگان! ای پسر بزرگ مردان بانجابت! ای پسر پاكان پاكیزگان! ای پسر سروران برگزیدگان! ای پسر رؤسای باكرامت...
نویسنده:احمد لقمانی
پی‏نوشت‏ها:
۱ ـ مقتل ابومخنف، ص ۱۶ و ۱۷.
۲ ـ همان، ص ۲۲۱.
۳ و ۴ ـ همان، ص ۲۳۹.
۵ ـ همان، ص ۳۶۳.
۶ ـ همان، ص ۳۶۹ و لهوف، ص ۱۸۸.
۷ ـ ر.ك: سفینهٔ البحار، ج ۱، ص ۵۸۰؛ معارف و معاریف، ج ۴، ص ۱۵۳۰؛ دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی، ج ۳، ص ۶۴۰ و فرهنگ عاشورا، ص ۳۰۵.
۸ ـ شفاء الصدور فی شرح زیارهٔ العاشور، ج ۱، ص ۳۷۰ و ۳۷۱، به نقل از مروج الذهب، مسعودی.
۹ ـ امالی، شیخ صدوق، مجلس ۲۸، ش ۶؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی‏الحدید، ج ۱، ص ۳۵۰ و ۳۵۱ و بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۵۶، ح ۵.
۱۰ ـ بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۵، ۳۱، ۵۶ و ۳۳۶؛ كامل ابن اثیر، ج ۴، ص ۲۳۷ و شفاءالصدور، ج ۱، ص ۳۷۸ ـ ۳۷۵.
۱۱ ـ كفشهای مكاشفه، ص ۲۰۵ و ۲۰۶.
۱۲ ـ احزاب/ ۳۳.
۱۳ ـ در زیارت جامعه كبیره، اهل بیت(ع) را از زلل (لغزش)، فتنه (گمراهی)، دنس (ناپاكی) و رجس (پلیدی) دور می‏دانیم و می‏گوییم: «عصمتكم اللّه من الزّللِ و آمنكم من الفتن و طهركم من الدنس و اذهب عنكم الرجس و طهركم تطهیراً»
در زیارت ائمه در روز جمعه، امام را كریم از اولاد كرام می‏خوانیم و در زیارت مخصوص امام حسین(ع) رو به حضرت كرده، او را صدیقّ، طیّب و زكیّ (راست سخن، پاك و پاكیزه) می‏خوانیم.
منبع:ماهنامه كوثر،
منبع : خبرگزاری فارس


همچنین مشاهده کنید