دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

از رسیدن به کربلا تا تشنگی اهل بیت


از رسیدن به کربلا تا تشنگی اهل بیت
كاروان امام حسین(ع) در یك طرف و سپاه هزار نفری حر بن یزید ریاحی در طرف دیگر، همچنان به راه خود پیش می‌رفتند تا به منزل گاه "بیضا" رسیدند. در این منزل گاه امام(ع) بار دیگر خطبه‌ای را برای اتمام حجت كه معروف به خطبه "غرائی" است، خواندند.
در بخشی از خطبه این گونه آمده است: كسی كه سلطان ستمگری را ببیند كه حلال خدا را حرام می‌كند و عهد شكنی و مخالف سنت رسول خدا (ص) است و كارش فسق و فساد و تجاوز می‌باشد، اگر با زیان و عمل به مبارزه با او برنخیزید، بر خداوند سزاواراست آنها را وارد جایگاه همان ستمگر، یعنی جهنم نماید...
گفته شده كه در همین محل نامه ابن زیاد! به حر رسید. عبید اله در این نامه از حر خواسته بود كه به محض رسیدن نامه، حسین (ع) و یارانش را در یك بیابان بی‌آب بازداشت كند.
پس از این است كه امام (ع) و یارانش به سرزمینی به نام نینوا رسیدند.
زهیربن قین پیشنهاد كرد كه در نزدیك شط فرات قریه‌ای وجود دارد كه محل مناسبی برای سنگر گرفتن است ، كاروان مستقر شود. امام (ع) نام این قریه را پرسید ، عرض كردند، نام این محل " عقر"(است.
امام (ع) فرمود : پناه می‌برم به خدا از "عقر" . آنگاه رو كرد به سمت سپاه حر و خطاب به حر فرمود: مانع نشو ما از این بیابان به این نزدیكی (كنار فرات) حركت كنیم، اما حر مانع شد و كاروان امام (ع) ناچار مسیر خود را تغییر داد تا این كه در محلی گفته شده كه اسب امام (ع) از حركت باز ایستاد.
زهیر عرض كرد: این سرزمین "طف" (‪ (Taf‬نام دارد. امام (ع) فرمود نام دیگری هم دارد؟ و عرض كرد بلی یابن رسول الله . نام این سرزمین "كربلا" است.
امام (ع) فرمود: خدایا پناه می‌برم به تو از كرب و بلا ( اندوه و رنج) پس فرمود: "ها هنا مناخ ركابنا و محط رحالنا و مقتل رجالنا و مسفك دمائنا ...، (همین جا محل بارها و مكان اقامت ما و كشتارگاه مردان ماو محل ریختن خون ما و جایگاه قبرهای ما است و جدم رسول خدا (ص) این چنین به من خبر داد. (بحار ج ‪ ، ۴۴‬ص ‪( ۸۳‬
این روز مطابق بسیاری از روایات و اسناد معتبر دیگر روز دوم ماه محرم الحرام سال ‪ ۶۱‬هجری برابر با یكم شهریور سال ‪ ۶۰‬شمسی و ‪ ۲۰‬آگوست سال ‪۶۸۱‬ میلادی بود.
گفته شده است كه پس از استقرار كاروان امام حسین (ع) در كربلا، ابن زیاد نامه‌ای به امام (ع) به این مضمون نوشت: "... به من خبر دادند كه تو به كربلا آمده‌ای و یزید بن معاویه برای من نوشته است كه بر بستر خود بروم و آرام نگیرم و غذای سیر نخورم تا تو را به خدای لطیف برسانم، یا آنكه به حكم من و یزید درآیی، والسلام".
وقتی نامه به دست امام (ع) رسید و آن را خواند، آن را دور انداخت و به نامه رسان فرمود: نامه ابن زیاد جواب ندارد.ابن زیاد از این موضوع آگاه شد و همان وقت سپاه " عمر سعد ابی‌الوقاص" با چهار هزار نفر به سمت كربلا روانه ساخت.
عبیداله به ابن سعد نوشت: به حسین (ع) و یارانش سخت بگیر و آب را از آنها منع كن !
روز هفتم محرم به دستور عمر سعد آب بر حسین (ع) و یاران و خاندان پیامبر (ص) بستند و بدین وسیله اهل بیت امام حسین (ع) از این روز به بعد در تشنگی بسر بردند.
منبع : روزنامه تفاهم


همچنین مشاهده کنید