چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

نگاهی به فیلم کاپیتان ابورائد


نگاهی به فیلم کاپیتان ابورائد
«کاپیتان ابورائد» داستان پیرمردی به نام ابورائد را روایت می‌کند که به عنوان نظافتچی سالن‌های فرودگاهی در اردن مشغول به کار است. او در خانه‌ای محقر در محله‌ای فقیرنشین زندگی می‌کند.
روزی در سطل زباله فرودگاه، کلاه مخصوص کاپیتان‌های هواپیما را پیدا می‌کند و با سر گذاشتن کلاه و حضور در محله، کودکان را دچار این تصور می‌کند که او خلبان هواپیماست.
فیلم از نظر موضوع در نگاه اول اثری فانتزی به نظر می‌رسد که می‌تواند مخاطب خود را تا پایان با همین داستان های خیالی ابورائد سرگرم کند، اما درست جایی که مخاطب درگیر چنین تصوری از فیلم شده، چرخشی در اثر ایجاد می‌شود و قهرمان اصلی داستان یعنی ابورائد وارد مناسبات و روابط واقعی کودکان محله می‌شود؛ روابطی که چندان لطیف و دوست داشتنی نیست و در برخی موارد بشدت خشن است.
ابورائد به لحاظ ساختاری، فیلم آرام و روانی است. فیلم تلاش کرده تا با کمک عناصر پرواز و سفر به عنوان نمادهایی از جنس رهایی و آزادی، داستان تلاش‌های پیرمردی مهربان را به تصویر بکشد که سعی دارد مسائل بچه‌هایی را که هر یک به نوعی درگیر مشکلات ناشی از فقر هستند، حل کند.
در بخش‌های ابتدایی فیلم دوربین نمای لانگ‌شاتی از شهر را از روی ایوان خانه ابورائد نشان می‌دهد و در ادامه فیلم دیگر مخاطب شاهد این دست از نماها که شکوه و عظمتی دیدنی در فیلم ایجاد می‌کند، نیست.
ابورائد بیشتر فیلمی داستان‌پردازانه است. در فیلم چند داستان مختلف به موازات هم روایت می‌شود. تعدد این داستان‌ها گاه به گونه‌ای است که مخاطب تصور می‌کند احتمالا کارگردان باید در جایی از فیلم چند داستان را جا بگذارد و روایتی ناتمام بعلاوه یک پایان‌بندی نیمه‌کاره و یا پایان خوش را به مخاطب خود عرضه کند.
یکی از این داستان‌ها مربوط به شخصیتی با نام مراد است که در همسایگی رائد زندگی می‌کند و می‌داند شغل واقعی رائد چیست. او تصمیم می‌گیرد راز او را فاش کند و این کار را هم انجام می‌دهد، اما در شرایطی که مخاطب تصور می‌کند این داستان پایان یافته، در بخشی از فیلم قصه بر محور زندگی او و خانواده‌اش قرار می‌گیرد و در انتها نیز با خلبان شدن این پسربچه، فیلم به پایان می‌رسد.
قصه دیگری که فیلم روایت می‌کند، ماجرای دختری به نام نور است که خلبان هواپیما و از خانواده‌ای بسیار مرفه است. تنها دغدغه زندگی نور مقاومت در مقابل اصرار خانواده برای ازدواج است، اما این داستان نیز در جایی به زندگی ابورائد و خانواده مراد پیوند می‌خورد و پایانی خوب را برای فیلم به همراه می‌آورد.
فیلم امین مطالقه در نگاهی کلی اثری است که قابلیت تبدیل شدن به فیلمی بشدت فانتزی یا فیلمی بشدت تلخ را دارد، اما کارگردان تلاش فراوانی کرده تا حد اعتدالی را رعایت و اثری را ارائه کند که به جنس زندگی بسیار نزدیک است.
فیلم پایان‌بندی مناسبی دارد. مراد که به نوعی باعث آبروریزی پیرمرد شده، سال‌ها بعد از آن‌که پیرمرد زندگی او و خانواده‌اش را نجات می‌دهد، در پایان داستان خلبان شده است. پرواز هواپیمایی که احتمالا توسط مراد هدایت می‌شود، بر فراز آسمان و نمایش شهرهای مختلف، پایان‌بندی مناسبی برای فیلمی است که دغدغه‌اش پرواز و آزادی از جنس کودکانه است.

مهری توکلیان
منبع : روزنامه جام جم


همچنین مشاهده کنید