دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

شناخت اصلاح طلب واقعی


شناخت اصلاح طلب واقعی
مقوله اصلاحات از جمله واژگانی است كه به جهت گستره معنایی آن مورد سوءاستفاده فراوانی واقع شده است. به تعبیر قرآن حتی كسانی كه در زمین فساد می كنند وقتی به آنها گفته می شود فساد نكنید در جواب می گویند كه ما فقط در حال اصلاح كردن هستیم (قالوا انما نحن مصلحون) بنابراین سؤال اصلی در اینجا این است كه ملاك تشخیص اصلاح طلب و اصلاح گر واقعی از غیرواقعی چیست؟ و چگونه می توان آنان را از یكدیگر تمییز داد؟ مقاله حاضر در مقام تبیین این موضوع است كه براساس تحقیقات به عمل آمده واژه اصلاحات با سایر مقوله های ارزشی ارتباط تنگاتنگ دارد و اصلاح طلب و اصلاح گر واقعی كسی است كه در سایر مفاهیم ارزشی مانند توبه، عمل صالح، تقوی، ایمان، اخلاص و... بتواند التزام عملی داشته و خود را مزین به آنها بنماید. اینك با هم مطلب را از نظر می گذرانیم.
● جایگاه و اهمیت اصلاحات
یكی از واژگان و اصطلاحاتی كه كاربرد بسیار فراوانی یافته و در سال های اخیر به سبب تحولات سیاسی گسترش رو به افزایش داشته، اصلاحات است. این واژه یكی از اصطلاحات قرآنی و اسلامی است كه در قرآن نیز كاربرد بسیار داشته و در معانی چندی به كار رفته است. ظرفیت بسیار بالای این واژه و اصلاح قرآنی این امكان را به گوینده می بخشد تا بتواند مفاهیم چندی را با آن منتقل سازد. در روایات و سنت اسلامی این واژه نقش بسیار حساسی را در اندیشه اسلامی ایفا كرده است. بطوری كه نمود و تجلی كامل آن را در نهضت امام حسین(ع) می توان ردگیری و شناسایی كرد.
آن حضرت در تحلیل و تبیین هدف نهضت خود ضدحكومت غاصب و باطل یزیدی و خلافت اموی به مسئله بازسازی در امت جد خویش و اصلاح در میان ایشان اشاره می كند و می فرماید: ما خرجت اشرا و لابطرا ولكن خرجت لاصلاح امه جدی محمد، الموت احلی من دخول النار؛ برای فساد و تباهی خروج نكرده ام بلكه برای اصلاح در امت جدم حضرت محمد(ص) بیرون آمده ام؛ زیرا مرگ شیرین تر از وارد شدن در آتش دوزخ است.
به نظر آن حضرت همراهی با دولت اموی و كوتاهی در قیام ضد آن به معنای نادیده گرفتن حدود و قوانین الهی و آموزه های وحیانی قرآن و سنت اسلامی است كه پیامبر با عمل و كردار خویش شالوده هایش را پی ریخته است. كسی كه به دستورها و فرمان های الهی توجهی نكند و به آن ها عمل ننماید می بایست خود را آماده ورود به آتش دوزخ نماید. بنابراین در اندیشه ناب اسلامی و قرآنی اصلاحات در امت و جامعه اسلامی امری بایسته است كه كوتاهی در آن پیامدی جز خشم خداوندی و عذاب آتش دوزخ نخواهد بود.
در آیات قرآن، واژه و اصطلاح اصلاحات در معانی چندی چون اصلاح در معنای نزدیك به احسان و یا ایمان و یا توبه، اصلاح در برابر افساد و اصلاح در برابر اضلال به كار رفته است كه برای تبیین و بیان آن در این نوشتار تلاش می شود تا در حد امكان گوشه هایی از آن بازخوانی و تحلیل شود.
● كاربردهای قرآنی اصلاحات
گاه اصلاح به معنایی به كار رفته است كه نزدیك به معنای احسان است. به این معنا كه در برخی از موارد مراد از اصلاح به معنای نیكویی به دیگران است كه در برابر آن بدی و اسائه به دیگران قرار می گیرد. (لسان العرب ج۳ ص۱۷۹) كسی كه در بهبود بخشیدن میان دو شخص و یا گروه فعالیت می كند به عنوان مصلح و محسن از او یاد می شود كه بیانگر آن است كه هدف، نیكی كردن به دیگران است.
البته در این معنا نیز تفاوت هایی میان دو واژه وجود دارد كه می توان آن را امری طبیعی دانست؛ زیرا به نظر می رسد كه هیچ واژه ای را نمی توان در عربی یافت كه مترادف به معنای واقعی كلمه باشند بلكه همواره تفاوت ها و تمایزهای ریز و دقیقی است كه موجب می شود كه دو واژه را از یك دیگر جدا سازد. در این جا نیز احسان و اصلاح هرچند به جهاتی یك مفهوم نزدیك به هم را بیان می دارند ولی تفاوت هایی نیز می توان در این میان یافت؛ زیرا احسان مطلق نیكی كردن به دیگران است؛ در حالی كه مراد از اصلاح میان دو شخص نوعی از میان برداشتن نقص در كار است كه موجب اختلاف میان دو شخص شده است. مصلح با شناسایی نقص می كوشد تا آن را كامل كرده و روابط میان آن دو را به نیكی بازسازی كند.
در آیاتی از قرآن مسئله اصلاحات با توبه آمیخته شده است و ارتباط تنگاتنگی میان آن دو برقرار شده است. از این رو از كسانی كه توبه می كنند می خواهد كه كارهای خویش را اصلاح كنند و نواقص آن را برطرف نمایند. برخی مراد از اصلاح را اعمال نیك و صالح دانسته اند كه شخص پس از توبه آن را انجام می دهد تا توبه و بازگشت خود را نشان دهد و هرگونه شك و تردید را از دل ها بزداید؛ ولی برخی دیگر بر این باورند كه مراد از اصلاحی كه پس از توبه از اشخاص خواسته شده است همان توبه واقعی و راستین است.
بنابر تفسیر نخست هنگامی كه شخصی توبه كرد و عملی صالح انجام نداده در گذشت نمی توان توبه او را واقعی و كامل دانست بلكه توبه ای ناقص است؛ ولی بنا بر تفسیر دوم شخص با توبه ای كه می كند توبه ای واقعی كرده است و نیازی نیست تا آن را به عملی صالح كامل كند؛ چون به نظر ایشان توبه ارتباطی به عمل صالح ندارد؛ زیرا نفس توبه خالص از سوی شخص مصداقی از اصلاحاتی است كه در قرآن به آن دستور داده شده است.
مشروط شدن توبه به اصلاحات در آیه ۵۴ سوره انعام بیان شده است و به نظر می رسد كه اگر شخصی توبه كند و پس از توبه اش عمل صالحی را انجام ندهد و بر گناه اصرار ورزد و یا اعمال واجب خود را انجام ندهد و حرام را ترك نكند، اصولا چنین شخصی توبه نكرده است. (تبیان ج۱ ص۵۲۶)
اگر این مطلب درست باشد كه توبه مشروط به عمل صالح است به معنای این خواهد بود كه شخص می بایست پس از توبه به آموزه های قرآنی و اسلامی عمل كند كه به معنای عمل صالح است. با این همه این گونه نیست كه اگر در همان حال بمیرد و امكان انجام عملی را نیابد توبه او كامل نباشد؛ زیرا توبه امری قلبی است كه خداوند به آشكار و نهان آگاه است و او می داند كه آیا شخص توبه واقعی داشته و یا نداشته است. اما كسانی كه زنده هستند در صورتی می توان پذیرفت كه وی توبه واقعی كرده است كه در كارها و اعمالش آموزه های دینی را مدنظر قرار دهد و بر پایه آن عمل كند.
نقش توبه همراه عمل صالح (یعنی عمل به آموزه های دینی) در برخی آیات به خوبی تبیین شده است. در آیات قرآن بیان شده است كه هرگاه كسی یا جامعه ای به علت اعمال ناشایست و طغیان گری مستوجب عذاب و كیفر دنیایی و اخروی شده اند می توانند با توبه و عمل صالح خود را از شر و آسیب آن برهانند و خداوند به جهت توبه و كارهای شایسته از ایشان درمی گذرد. (نور آیه ۴ و ۵ و نیز نساء آیه ۱۶۴)
این آیات و آیات دیگر به خوبی روشن می كنند كه زمانی توبه مفید و سودمند خواهد بود كه فرد آن چه را با اعمال زشت خویش تباه كرده، با توبه و اعمال نیك و صالح می تواند اصلاح كند و برای در امان ماندن از شر و بازگشت به گناه خود را به خدا واگذار كند. از این رو خداوند در آیه ۱۴۶ سوره نساء تأكید می كند كه با توبه و اصلاح عمل نیاز شدیدی انسان به خدا دارد تا در كنف حمایت او خود را از گناه و بازگشت به آن مصون دارد و از عصمت الهی برخوردار گردد.
با این كار می تواند امیدوار باشد كه در عمل خویش در آینده تنها خدا را در نظر خواهد گرفت و از شرك در عقیده و عمل رهایی خواهد یافت. از این رو در ادامه تأكید می ورزد كه می بایست دین خویش را در آینده خالص گردانند و گرفتار شرك اعتقادی و عملی نشوند.
بنابراین می بینیم كه چه سان ارتباط تنگاتنگی میان مفاهیمی چون احسان، توبه، عمل صالح و اخلاص برقرار می شود و مؤمن زمانی می تواند خود را مؤمن واقعی بداند كه در مقام نظر و عمل از چنین خصلت ها و صفاتی برخوردار گردد.
در آیات قرآن و آموزه های وحیانی و اسلامی میان عقیده و عمل پیوندی ناگسستنی برقرار شده است. پیوندی كه بیانگر آن است كه چه سان بینش و نگرش انسانی در عمل او تاثیرگذار است و یا عمل او می تواند اندیشه ای را تغییر و دگرگونه سازد. این تاثیر و تاثر میان عمل و عقیده موجب شده است كه قرآن هرگاه از عقیده و ایمان سخن به میان آورد در همان حال برعمل صالح نیز تاكید كند. آیات قرآنی كه پس از ایمان از عمل صالح سخن به میان آورده آن چنان زیاد است كه دیگر نیازی برای اثبات ارتباط و پیوند میان آن دو به آیاتی اشاره شود.
قرآن به ارتباط میان تقوا و عمل صالح نیز اشاره می كند. می دانیم كه تقوا مساله علم و عملی است كه در دو حوزه علم و عمل قرار می گیرد. از سویی مساله نظری و قلبی است و از سویی مساله عمل است. از این رو می توان ارتباط محكم و استوار میان تقوا و عمل صالح را نیز دریافت.
ناگفته نماند كه میان عمل صالح و تقوا و اخلاص و ایمان با اصلاحات ارتباطی محكم وجود دارد؛ زیرا كسی كه خود را نساخته و به ایمان درست و تقوا و عمل صالح دست نیافته باشد، نمی تواند اقدام به اصلاح در دیگری و یا جامعه نماید؛ زیرا ذات نایافته از هستی بخش كی تواند كه شود هستی بخش؛ انسان پیش از آن به اصلاحات اقدام ورزد می بایست خود شخصی كامل و صالح باشد و با ایمان و عمل صالح و تقواست كه شخص خود را می سازد و به صلاح می گراید و می تواند دیگری و جامعه را اصلاح كند و از فساد و تباهی و نقص رهایی بخشد.
در آیه ۹۳ سوره مائده و نیز آیه ۷۰ و ۷۱ سوره احزاب به نقش مقدمی تقوا و ایمان و عمل صالح برای اصلاحات اشاره شده است. در این آیات رابطه ملازمه ای میان آن ها تبیین گردیده است. آیه ۷۰ و ۷۱ سوره احزاب بیان می كند كه پای بندی انسان به نیكوكاری موجب می شود تا شخص به اصلاح اعمال كشانیده شود.
● اصلاح و اضلال
قرآن گاه اصلاح را در برابر اضلال قرار می دهد. (محمد آیه ۱ و ۲) كه این كاربرد قرآنی همانند قرار دادن ایمان در كنار اصلاح است. به این معنا كه هر مومنی می بایست در كارهای خویش بر صالح باشد و اعمال صالح را انجام دهد و در حق دیگران نیكی و احسان و اصلاح را رویه زندگی خویش قرار دهد. كسی كه اهل اصلاح است با اضلال و گمراهی میانه ای ندارد. بنابراین اهل اصلاح هرگز اهل اضلال و گمراه سازی دیگری نیست و یا كسی كه اهل اضلال است میانه خوبی با اصلاحات ندارد. یادكرد اضلال در كنار اصلاح گویای آن است كه كفر و حق ستیزی سبب نابودی اعمال نیكو شده و ایمان را از میان می برد.
● اصلاح و افساد
بیشترین كاربرد واژه اصلاح در سال های اخیر در برابر واژه افساد است. این واژه در قرآن نیز چنین است و قرآن گاه اصلاحات را در برابر واژه افساد به كار می برد. در آیه ۸۱ سوره یونس خطاب حضرت موسی(ع) خطاب به ساحران می فرماید كه خداوند عمل مفسدان را اصلاح نمی كند: ان الله لایصلح عمل المفسدین.
علامه طباطبایی(ره) معتقد است كه صلاح و فساد دو امر متقابل و ضدیكدیگرند و سنت الهی بر آن است كه اثر متناسب و ویژه هر یك از صلاح و فساد را بر صالح و فاسد مترتب كند و اثر عمل صالح سازگاری و هماهنگی با سایر حقایق عالم و اثر عمل فاسد ناسازگاری با سایر حقایق عالم است. پس این پدیده استثنایی به طور طبیعی بر اثر واكنش سایر اسباب عالم با همه قوا و وسایل موثرش، محكوم به نابودی است. بنابراین باطل در نظام آفرینش پایدار نیست و دوام نمی یابد و سرانجام جهان رو به اصلاحات و آبادی و بهبودی است: والله لایهدی القوم الظالمین؛ خداوند گروه ستمكاران را هدایت و رهنمون نمی سازد. (بقره آیه ۲۵۸) و نیز می فرماید: ان الله لایصلح عمل المفسدین؛ خداوند عمل افسادكنندگان را اصلاح نمی كند. (یونس آیه ۸۱) (نگاه كنید: المیزان ج ۱۰ ص ۱۱۰)
بنابراین انسان كه بخشی از هستی و آفرینش است از این قانون كلی بیرون نیست. پس اگر بر پایه هدایت فطری خود عمل كند به خوشبختی و سعادتی كه برای او مقدر شده است، می رسد و اگر از حدود الهی تجاوز كند و در زمین فساد و تباهی نماید در آغاز گرفتار بلا و رنج و گرسنگی و مانند آن شود (روم آیه ۴۱) و در نهایت به جایی می رسد كه گرفتار عذاب استیصال می شود و در همین دنیا عذاب او را می گیرد و همانند قوم فرعون و لوط و ثمود و عاد نیست و نابود می شود. (هود آیه ۱۱۷)
سنت الهی و جبر تاریخی بر این است كه در نهایت این انسان مومن و معتقد و یكتاپرستان هستند كه زمین را به عنوان وارثان به ارث خواهند برد؛ زیرا انسانی كه صالح شد و در كارهایش عمل صالح را پیشه خود می كند با نظام عمومی جهان سازگار و هماهنگ می شود و با این اعمال صالح زمین را برای زندگی طیب و صالح آماده می سازد و در نهایت نیز خود وارث همین زمین می شود كه در جهت صلاح قرار گرفته است. (بقره آیه ۱۱)
علی جواهردهی
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید