شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

تب تند پوپولیسم


تب تند پوپولیسم
پوپولیسم محصول دنیای جدید نیست كه به واقع ابزاری قدیمی در دستان سیاست‌ورزانی است كه كالای خویش را مشتری بیشتری طلب می‌كنند. حكومتگر پوپولیست فریادگر خواسته‌های نامتعارف است و مخفی‌كننده ناكامی‌های محكوم‌كننده مخالفان و تكریم‌كننده دوستان. چرخ پوپولیسم كه چرخش آغاز كند، دیگر نه تناقض در شعارها آشكار می‌شود و نه عقلانیت مجال بروز می‌یابد.
تب پوپولیسم كه تند شود، موعد شادی حكومتگران است و زمان حاشیه‌نشینی‌ نخبگان. این تب را درمانگری نیست كه گویی مقرر است زمانی اوج گیرد تا شاید با حادث‌شدن «كما» فرصت مرگ یا حیات خویش را به آزمون گذارد.
گویی سكه پوپولیسم، دو رویه دارد؛ اقبال و ناكامی اقبال بسی سهل بر شانه حكومتگران پوپولیست می‌نشیند اما موعد دلبری كه پایان می‌‌یابد و تب كه پایین می‌آید، نوبت رخ‌نمایی ناكامی است كه فرا می‌رسد.
برای پوپولیست بودن تنها باید حكومتگر بود و تفاوتی نمی‌كند چپ یا راست بودن، پیشرو یا مرتجع بودن و دموكرات یا مستبدبودن. پوپولیسم به واقع ظرفی خالی است در دستان حكومتگرپوپولیست تا مظروف دلخواه را در آن جای دهد، چه آنكه پوپولیسم، آن چنان هست كه در هر نقطه‌ای و در هر زمانه‌ای، رنگ محیط گیرد و ستاره‌ای شود بر شانه اقبال دیگری. پوپولیسم، عقلانیت را مهر تعطیل می‌زند تا عرصه حكمرانی پوپولیست هموار شود.
اینچنین است كه پوپولیست‌ها را برادران كم‌هوش‌تر سوسیالیست‌ها دانسته‌اند، با شعارهای احساسی‌تر و عامه‌پسند‌تر كه در مقابل نخبگان قدعلم می‌كنند. شعارهای پوپولیست‌هاملموس‌تر از شعارهای سوسیالیست‌ها است و چه بهتر كه با سودای سوسیالیسم حكومت یافت و آنگاه در دامن پوپولیسم رشد كرد؛ همان الگوی آزمون پس داده و موفقیت‌آمیز «سوسیال پوپولیست‌های» آمریكای لاتین.
الگویی كه در آن مشكلات همه از ناحیه بیگانگان و غیرخودی‌ها نشأت می‌گیرد و مصائب همه توطئه‌ای است از جانب گروه‌های ضدمردمی. الگویی كه در آن رقابت بهتر است كه پایان پذیرد و مشاركت جایگزین آن شود. الگویی كه در آن ایدئولوژی نیز باید كه همراه شود تا تیغ پوپولیسم تیزتر شود و رویه اقبال سكه، نمایش پیروزمندانه خود را به سامان رساند.
روح حیات بخش پوپولیست‌ها «مردم» هستند. پوپولیست‌ها در كلام، خود را وامدار مردم می‌دانند و تنها «مردم» را مخاطب خویش می‌سازند. با مردم سخن می‌گویند و آنها را با «غیرمردم» كاری نیست كه دیگران غیرخودی‌اند و گفته‌هایشان نیز چوبی است در لای چرخ دنده‌های چرخ بزرگ پوپولیسم.
چرخ را باید مردم بچرخانند، بدون وقفه تا مبادا در تنگنای خستگی و دلزدگی مدار پوپولیسم، این مجال یابند كه در جست‌وجوی شناخت «غیرمردم» برآیند. شناختی ویرانگر برای پوپولیست‌ها و حیات‌بخش برای مردم. اما پوپولیست فكر این را هم كرده است.
در حكومت ایدئولوژی نخبگان كناره می‌گیرند و حاشیه می‌نشینند تا مبادا در میانه این گوی و میدان، آسیبی از موج پوپولیسم ببینند. اینجاست كه در غیاب منتقد، چرخ‌ها روان‌تر می‌چرخد و قطار پوپولیسم بر سرعت می‌افزاید و در هر توقفگاه مسافران جدید را با خود همراه می‌كند.
پوپولیست، سرمست از انسجام روانی توده‌ها،‌ گسست اجتماعی آنها را نظاره نمی‌كند و شعار بر شعار می‌افزاید و وعده جدید بر وعده‌های كهن انبار می‌كند تا چرخ پوپولیسم مسكون و ابزار حكومتگری مدفون نشود.
گذشت زمان اما كافی است تا پوپولیست‌ها، به درس گرفتن از تاریخ اجبار یابند و در كلاس درس نشینند كه آنها خود بی‌آنكه برگی از تاریخ خوانده باشند، بخشی از تاریخ خواهند شد. تب كه فرو بنشیند، عامل بیماری رخ می‌نماید و توده‌های تهییج شده به همراه چهره پوپولیست هر دو نظاره‌گر عامل درد هستند و مهیای چرخاندن چرخ دنده‌های پوپولیسم نو، گویی مقرر است كه این چرخ بچرخد و بچرخد. نسخه درمان هنوز آماده نیست.
مریم شبانی
منبع : روزنامه هم‌میهن


همچنین مشاهده کنید