شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


دنیای نوجوانان و جوانان


دنیای نوجوانان و جوانان
پیامبر اسلام «صلی الله علیه و آله» فرمودند:
«اوصیکم بالشبان خیرا فانهم ارق افئده » به شما سفارش می کنم که نسبت به جوانان نیکی کنید زیرا آنان نازک دل هستند.
نوجوانی همچو آذرخشی در بهار عمر است که به ناگاه فرا می رسد و آسمان زندگی را نور باران می کند.
و یا همچون دشتهای پوشیده از شقایق است که باید از آن گذر کرد تا به قله های رفیع و مغرور جوانی رسید؛ قله هایی که ریشه در خاک و سر در افلاک دارند.
● نوجوانان چه کسانی هستند؟
نوجوانی مرحله انتقالی بین کودکی و بزرگسالی است، نوجوانان از بعضی جهات شبیه کودکان هستند، با این حال تغییرات بسیاری که در این مرحله روی می دهد، آنها را متقاعد میسازد که تفاوتهای زیادی با کودکان دارند، به همین دلیل، ما بعضی رفتارهای بزرگسالان را در نوجوانان می بینیم، اما در غالب اوقات آنها مانند بزرگسالان رفتار نمی کنند. به تدریج که نوجوانان بالغ می شوند، همانندی کمتری با کودک و شباهت بیشتری با بزرگسال از آنها مشاهده می شود.
روان شناسی نوجوانی عبارت است از مطالعه رشد و تحول جسمانی، شناختی، شخصیتی و اجتماعی در آدمی، از آغاز بلوغ تا هنگام پذیرش مسئولیتهای بزرگسالان در جامعه. این تغییرات اغلب بین سنین ۱۳ تا ۲۲سالگی روی می دهند.
● بلوغ:
بلوغ به موقعیت و یا مرحله ای اطلاق می شود که فرد از نظر جنسی قادر به عمل تولید مثل می گردد و علائم آن رشد اعضای تناسلی، تحول خصوصیات ثانویه جنسی است. به عبارتی بلوغ بخشی از دوره نوجوانی و قسمتی از دوره کودکی است. به همین دلیل رفتار نوجوان نوعی عدم تعادل دارد، او از یک سو هنوز پیوند خود را از قلمرو کودکی قطع نکرده و از دیگرسو به عنوان یک جوان در جامعه، پذیرفته نمی شود، لذا نوعی نوسان شخصیتی در برخوردهای وی مشاهده می شود.
▪ ویژگیهای بلوغ
بلوغ، یک دوره بی نظیر و مشخص است و به وسیله تغییرات رشدی مطمئنی توصیف می شود که در هیچ دوره دیگری از زندگی اتفاق نمی افتد، مهمترین آنها به عبارت زیر است:
۱) بلوغ، یک دوره شمول است.
و آن همان دوران بین کودکی و نوجوانی است که به کودکان بالغ موسومند.
۲) بلوغ، یک دوره کوتاه است.
این دوره بین دو تا چهارسال طول می کشد، کودکانی که این مدت را کمتر از دو سال پشت سر می گذارند رشد سریع دارند و آنهایی که به مدتی حدود سه الی چهار سال نیاز دارند تا بتوانند دوره انتقال خود را به بزرگسالی تکمیل نمایند به عنوان کند رشد شناخته می شوند.
۳) بلوغ، به مراحلی تقسیم می شود.
علی رغم مدت کوتاه به سه مرحله تقسیم می شود:
الف) پیش بلوغ
ب) بلوغ
ج) پس بلوغ
۴) بلوغ، دوره تغییر و رشد سریع است.
اولین مرحله رشد سریع، مرحله جنینی است و دومین مرحله رشد سریع دوره بلوغ می باشد.
تغییر و رشد سریعی که در طول دوران بلوغ اتفاق می افتد، معمولا با جهش رشد نوجوانی ارتباط می یابد و به عبارت دقیقتر، جهش رشد بلوغ گفته می شود، مدت کل رشد به سه سال می رسد که کمی طولانیتر از جهش رشد نوزاد می باشد.
تغییرات سریعی که در طول دوران بلوغ واقع می شود، به یک نوع اغتشاش و به هم ریختگی، احساس عدم کفایت، ناامنی و تزلزل و در خیلی از موارد به رفتارهای نامطلوب منجر می گردد.
۵) بلوغ، یک مرحله منفی گرایی است.
در این مرحله فرد حالت ضدیت در مقابل زندگی به خود می گیرد، و یا به نظر می رسد که فرد موقعیتها و یا چیزهای خوبی را که قبلا به دست آورده بود، از دست داده است.
۶) بلوغ، در سنین متغیری واقع می شود.
مدت زمانی که مرحله انتقال فرد به بلوغ و تکمیل آن نیازمند است تغییرات و اختلافاتی وجود دارد. اختلافاتی که در زمینه سن شروع و بلوغ و نیز مدت زمانی که این دوره انتقالی نیاز دارد تا رشد کامل شود، به همان اندازه که مسایل و مشکلات مشخصی برای دختران و پسران هر دو به وجود می آورد، مشکلات و مسایل اجتماعی نیز برای آنان می آفریند.
▪ معیار بلوغ
آزمایشهای شیمیایی ادرار در جوانان می تواند اثبات کننده دقیقی برای تعیین میزان رشد جنسی آنان باشد، رادیوگرافی با اشعهX از بخشهای مختلف بدن بخصوص از دستها و زانوها در مرحله جهش رشد (پیش بلوغ) می تواند آشکار کند که آیا بلوغ آغاز شده است یا خیر؟ و اینکه رشد با چه درصدی ادامه دارد؟
▪ علل بلوغ
یک نوع ارتباط نزدیک بین غده هیپوفیز که در مغز مستقر است و غدد جنسی و یا غده ترشح کننده هورمونهای جنسی وجود دارد، غدد جنسی مرد، بیضه ها و غدد جنسی زن تخمدانهای او هستند.
▪ انواع بلوغ
بلوغ کلی ترین کلمه ای است که به کار می رود، برحسب عادت، مجموعه تغییرات بدنی و روحی که مابین دوران کودکی و جوانی (کمال) به وجود می آید، با این واژه تفسیر می شوند.
بلوغ یک پدیده چند بعدی است، ابعاد مختلف آن عبارتند از:
الف) بلوغ جسمی (فیزیکی)
ب) بلوغ جنسی
ج) بلوغ روانی
د) بلوغ اقتصادی و اجتماعی
ه) بلوغ شرعی
● ویژگیهای نوجوانی
به عنوان یک واقعیت دوره نوجوانی را باید یک مرحله بسیار مهم از زندگی تلقی کرد. دوره ای که با ویژگیهایش از سایر دوران زندگی متمایز می شود. این خصوصیات عبارتند از:
۱) نوجوانی یک دوره مهم به شمار می رود.
نوجوانی به لحاظ تاثیرات فیزیکی و بدنی و هم از لحاظ تاثیرات روانی قابل توجه می باشد.
۲) نوجوانی، یک دوره انتقال برزخی است.
در طی هر مرحله انتقالی، وضع و جایگاه فرد مبهم است و نوعی گم گشتگی درباره نقشهایی وجود دارد که فرد انتظار دارد آنها را ایفا کند نوجوان در این زمان نه کودک است و نه بزرگسال.
۳) نوجوانی، یک دوره تغییر است.
میزان تغییر در نگرشها و رفتار در طی دوره نوجوانی با میزان تغییر در وضعیت بدنی برابر است.
۴) نوجوانی، یک سن مسئله آفرین است.
به دلیل ناتوانی، نوجوانان در غلبه بر مسایلشان به تنهایی، به همان اندازه که آنها اعتقاد دارند از توانایی برخوردارند، بسیاری از آنها حل مسایل و مشکلات را مافوق انتظارات خود می یابند.
۵) نوجوانی، زمانی جستجوی هویت است.
موقعیت مبهم نوجوان یک مسئله غامض را به وجود می آورد، مسئله بحران هویت یا مشکل هویت خود او را سر درگم می کند، او تلاش می کند که از موقعیتهایی نمادین بهره گیرد.
۶) نوجوانی، یک سن هراس می باشد.
قالبهای فرهنگی مناسب در مورد رفتار با نوجوان سبب می شود تا او به تدریج فردی قابل اعتماد شده و بر طبق آن رفتار خویش را شکل دهد.
۷) نوجوانی، زمان آرمان گرایی است.
نوجوانان تمایل دارند که به زندگی از ورای عینک سایه و روشن نگاه کنند، آنها به خود و سایرین آنچنان مینگرند که دوست دارند.
۸) نوجوانی، آستانه بزرگسالی است.
نوجوان سعی می کند مانند بزرگسال لباس پوشیده و رفتار نماید، آنها روی رفتارهایشان متمرکز می شوند تا بتوانند با بزرگسالان معاشرت نمایند.
▪ نظریه های رشد نوجوانی
۱) نظریه زیستی:
اساس نظریه زیستی مرتبط ساختن مفاهیم بیولوژیک با واژه های روان شناختی است، این نظریه خاطرنشان می سازد که:
الف) تجارب تاریخی گونه های انسانی در ساخت ژنتیکی هر فردی پی ریزی شده است.
ب) رشد هر فردی منعکس کننده مراحلی است که نوع انسان در طی تکامل خود از مراحل زیستی پائین تر داشته است.
۲) نظریه روان کاوی:
براساس این نظریه رفتار انسان از طریق نیروهای ناخودآگاه و غیرمنطقی، و نه خودآگاه و منطقی، شکل می گیرد همچنین معتقد است که دو انگیزه مهم در انسان، انگیزه جنسی و پرخاشگری است. در این نظریه عوامل محیطی و... نیروهای بیولوژیک و غریزی در رشد شخصیت حائز اهمیت است.
در این نظریه سه سطح نهاد، خود و فراخود در شخصیت انسان دارای کنش خاصی می باشند.
ـ نهاد
آن قسمت از دستگاه روانی است که از بدو تولد انسان موجود است و منشا انرژی آن فیزیولوژیکی است. هدف نهاد راضی کردن نیازهای جسمانی فرد است.
ـ خود
از شش ماهگی، شروع به رشد می کند، کنش سازنده «خود» آن است که ادراک داخلی را با نتایج ادراک حسی مواجه کند تا حداکثر ارضاء ممکن بدست آید.
ـ فراخود
سومین سطح در شخصیت است که نماینده درونی ارزشهای فرهنگی و اجتماعی و اخلاقی است. فراخود از یک طرف با تظاهرات «نهاد»، مخالف است و از طرف دیگر میل دارد معیارهای اخلاقی را جانشین معیارهای منطقی «خود» بنماید.
۳) نظریه روانی- اجتماعی:
این نظریه تمرکز کمتری بر نقش جنسی و تأکید بیشتری بر اهمیت محیط اجتماعی در رشد دارد.
این نظریه معتقد است که ماهیت فرهنگ و محیط شخص نیز تعیین کننده شیوه خاصی است که طبق آن بحرانهای مختلف رشد رفع می شوند.
۴) نظریه مردم شناسی:
به اعتقاد این نظریه، میزان پیوستگی بین نقشهای کودکی و بزرگسالی، عاملی است اساسی در تأثیر یک فرهنگ خاص بر شخصیت فرد. ماهیت انتقال از کودکی به بزرگسالی نیز اثرات مهمی در تجربه نوجوان دارد. انتقالهای آرام یا پیوسته تعارض و اضطراب کمتری را در نوجوانی موجب می شود، در حالیکه انتقالهای ناگهانی یا ناپیوسته، تعارض و فشار روانی شدیدی درپی دارند.
۵) نظریه رفتارگرایی:
رفتارگرایان مدعی هستند که تمام رفتارها، ارزشها، و عقایدی که یک فرهنگ خاص ها آن را تأیید می کند، توسط اعضای آن فرهنگ پذیرفته خواهد شد و رشد روانی به یادگیری این ارزشها و رفتارها بستگی دارد.
رفتارگرایی بر اصولی تأکید دارد که بر یادگیری حاکم است، رفتار هیجانی و احساسات اغلب از طریق فرایند شرطی سازی کلاسیک یا پاسخگر، آموخته می شود، مهارتهای حرکتی، توانایی اجتماعی، رفتارهای کلامی طبق اصول شرطی سازی فعال یا یادگیری ابزاری آموخته می شوند.
۴) نظریه های شناختی- رشدی:
این نظریه بر جنبه دیگری از کارکرد انسان، یعنی رشد شناختی (تفکر و استدلال) تأکید دارد، تغییرات مهمی در هنگام نوجوانی، در ماهیت تفکر روی می دهد و جنبه های بسیاری از شخصیت، نظیر هویت و باورهای اخلاقی، نیز تحت تأثیر فرایندهای شناختی قرارمی گیرد.
● نتیجه:
روان شناسی نوجوانی عبارت است از مطالعه تغییرات فیزیکی، شناختی، شخصیتی و اجتماعی که در آغاز بلوغ در افراد روی داده و تا هنگام پذیرش مسئولیتهای بزرگسالان در جامعه ادامه می یابد، تکالیف مهم مرتبط با رشد عبارتند از احساس کسب هویت، دستیابی به استقلال عاطفی و مالی از والدین، برقراری ارتباط اثر بخش با همسالان، بلوغ جنسی و آماده شدن برای احراز یک شغل و انتخاب آن.
▪ نوجوان و حیات جسمی
نوجوانی، دومین مرحله تغییر و تحولات چشمگیر و پرشتاب است، به گونه ای که موجب می شود ظرف مدت کوتاهی کودک دیروز به قامت بزرگسالان امروز درآید، از این رو واژه جهش مناسب تر به نظر می رسد تا واژه رشد. در این زمینه برخی از صاحبنظران، دوران بلوغ را با دو ویژگی جهش بدن و جهش قلب تبیین می نمایند و منظور از جهش قلب را تجدید تشکیلات عمیق در مسایل روحی و عواطف قلمداد می کنند که به تدریج همچون جهش بدنی، صورت یک نوع جهش واقعی را دارد.
رشد جسمانی همانند دیگر جنبه های رشد فرآیندی تدریجی و پیوسته و در عین حال ماهیتاً ناپیوسته است، یعنی، سرعت رشد بخشهای مختلف بدن متفاوت است،
برای مثال، دستها و پاها قبل از بازوها و رانها رشد می کند، علاوه بر این، افزایش در وزن و قد قبل از شروع بلوغ جنسی صورت می گیرد و مانند دیگر تغییرات فیزیکی تا بعد از کسب توانایی تولید مثل ادامه می یابد.
▪ نوجوان و حیات جنسی:
نشانه ها و تظاهرات بدنی نوجوانی را در دو زمینه نسبتا جداگانه می توان مشخص نمود که اصطلاحا آنها را خصوصیات یا ویژگی های اولیه و ثانویه جنسی می نامند، این علایم بیانگر آغاز حیات جنسی فرد است و آگاهی به آنها برای نوجوان و اطرافیان وی ضرورت دارد، زیرا منجر به درک و ارزیابی صحیحی از مسایل این دوره خواهد شد.
▪ خصوصیات اولیه جنسی:
منظور از خصوصیات اولیه که از دوران کودکی هویدا هستند، بیداری غریزه جنسی است که با تشدید فعالیت اعضای تناسلی و افزایش حجم آنها همراه است این کیفیت در دختران به صورت نخستین قاعدگی و در پسران به صورت احتلام شبانه ظهور پیدا می کند.
▪ خصوصیات ثانویه جنسی:
نشانه ها و علایم دیگری موید این مطلب است که نوجوان از نظر جنسی به مرحله آمادگی و ایفای نقش نایل گردیده است، علایم ثانویه جنسی در دختران، به صورت بزرگ شدن ناگهانی سینه، لگن خاصره، رویش موهای زهاری و زیربغل و جوشهای صورت می باشد.
در پسران نیز صفات ثانویه به صورت رویش موی زهاری، رویش مو در زیربغل و در صورت، تغییر ناگهانی صدا، جوشهای صورت و بزرگ شدن بینی ظاهر می شود، این تغییرات سبب اضطراب در نوجوان می شود.
‌▪ نوجوان و حیات عاطفی
الف) خصوصیات عاطفی نوجوانی:
نوجوانی، دوره ای است که حیات انفعالی (عاطفی) میدان وسیعتری برای عمل می یابد و نوجوان از این حیث آماده بروز عکس العمل های هیجانی و عاطفی شدید است، به عبارت دیگر بین ضربه هیجان و عکس العملی که از آن ضربه در نوجوان به وجود می آید، تناسب چندانی وجود ندارد و عکس العملها معمولا قویتر و حادتر از ضربه های هیجانی است.
به زبان ساده تر، در این دوره حساسیت ها به خود گرفتن ها و زودرنجی ها بیش از هر دوره دیگری شخصیت نوجوان را تحت تاثیر قرار می دهند و این جنبه از شخصیت او نمایانتر و مشخص تر جلوه می کند، این حساسیت ها در نوجوانان، هیچ گاه خود را در یک محیط محصور نمی نمایند، بلکه به راحتی گسترش می یابند.
ب) بی ثباتی عاطفی:
نوسانهای عاطفی، یکی از بزرگترین مشخصه های این دوره است. به همین علت، اگر نوجوانان در اثر بی اعتمادی و عدم اطمینان نسبت به انتقاد دیگران حساس می شوند، جای تعجب نیست، متاسفانه غالبا عدم ثبات عواطف هیجانی، ناگزیر آنها را مواجه با انتقاد می سازد، مثلا گاهی با وجود داشتن دوستان متعدد علاقه مند است که اوقات خود را در تنهایی بگذراند.
ج) خواهشهای متضاد:
بی ثباتی عاطفی، امکان انتخاب قطعی و صحیح و مشخص را برای نوجوان محدود می سازد، به گونه ای که تقریبا می توان گفت نوجوان در برخوردهایش فاقد قاطعیت همیشگی و پایدار است این دوره را دوره «خواهشهای متضاد» نام نهاده اند. گاه از او احساسات ظریف و گاه احساسات خشن سر می زند.
● علل اجتماعی بزهکاری
۱) عامل اقتصادی
۲) عامل پس افتادگی فرهنگی و پیشرفت تکنولوژی
۳) شهرنشینی
۴) تراکم و افزایش جمعیت
۵) حوادث غیرمنتظره از قبیل جنگ و زلزله
۶) وسائل ارتباط جمعی
۷) ضعف بنیه اخلاقی و اعتقادی
● پیش گیری و مقابله با بزهکاریها
برای مواجهه با بزهکاری نوجوانان، باید ابتدا عوامل ایجادکننده آنها را شناسایی کرد. بزهکاریها، مشکلاتی نیستند که بیست و چهار ساعته ایجاد شده باشند تا برای آنها راه حلهایی کوتاه، آسان و سریع وجود داشته باشد، لوسین لودت مشاور بهداشت روانی سازمان بهداشت جهانی، مخرج مشترک و درمان نوجوانان بزهکار را عبارت از کسب احساس ایمنی مجدد آنان می داند تا در نتیجه این احساس ایمنی، بتوانند روابط قابل اطمینان و محبت آمیزی با دیگران داشته باشند.
انحراف رفتاری و بزهکاری حاصل یک سلسله کنش ها و واکنش های طولانی و بغرنج است، نوجوان بزهکار بیش از هر نوجوانی با مسائل ناگوار و حادی در هویت و موجودیت خویش روبروست، اضطراب او بیشتر و دشمنی و عداوتش قوی تر است رفتار بزهکاری در بسیاری از موارد راه حلی است که نوجوان دراختیار دارد. بزهکاری غالبا به منزله بهترین و مهیج ترین اعتراض علیه وضعیت موجود و آینده غیرقابل قبول و ملال انگیز است. وقتی چنین باشد، راه حل عبارت از کمک به بزهکار در شناخت خویش و استفاده درست از محیط است، در کمک به بزهکاری و برای ایجاد تصویر مثبتی از خویش، باید آنان را آدمهای غریبه و جدای از سایر انسان ها ندانند، به استثنای رفتار بزهکارانه که معمولا نوجوان را مطرود می کند فرد بزهکار، انسانی دارای نیازها، احساسات و عواطفی مانند سایرین است. در راه حلها، بایستی بازیابی ارزش شخصی بزهکاران، گنجانده شود.
تحول بلوغ خصوصیاتی ازقبیل مخالفت ها، تشخص طلبی ها و خودنمایی ها را دارد، بلوغ دوران برانگیختگی و مزاحمت های عاطفی است. دراین زمان نوجوان به محبت، صبر و شکیبایی و تحمل کردن بیش از قبل نیاز دارد. والدین باید شناخت عمیقی از تحول بلوغ داشته باشند و هرگونه مخالفت رفتاری نوجوان را حمل بر بزهکاری نکنند؛و رویه تند و خشونت آمیزی را درپیش نگیرند. گاهی والدین آنچنان سرگرم شغل و زندگی خود هستند که نمی دانند فرزندانشان در چه مرحله ای از رشد هستند و از مراقبت صحیح آنان غافلند و آنچه را که قاعدتا درمقام یک پدر و مادر می باید انجام دهند به انجام نمی رسانند.
آشنایی با مراحل رشد و خصوصیات آن، رفتار متناسب والدین را بدنبال خواهد داشت و از رفتار بزهکارانه نوجوانان می کاهد.
● نوجوان و اعتیاد
اعتیاد عبارت از تعلق یا تمایل غیرطبیعی و مداومی است که برخی از افراد نسبت به بعضی از موادمخدر پیدا می کنند. منظور از اعتیاد استفاده غیرطبی و مکرر داروست که به ضرر خود مصرف کننده یا دیگران است.
اعتیاد چهار خصوصیت دارد:
۱) گرایش به ازدیاد مصرف ماده اعتیادآور که اصطلاحا تحمل دارویی نام دارد که فرد حالتی سازگارانه نسبت به ماده مخدر پیداکرده و مجبور است بر میزان ماده مخدر بیفزاید.
۲) وابستگی بدنی و روانی به اثرات ماده اعتیادآور، وابستگی بدنی یک حالت فیزیولوژیک است که با استعمال مکرر ماده اعتیادآور بوجود می آید و باعث ادامه استعمال آن ماده می شود و قطع آن موجب سندروم محرومیت می گردد.
۳) تمایل و احتیاج شدید به صورتی که به هر وسیله ای آن ماده اعتیادآور را به دست می آورد، احتیاج به پول برای تامین موادمخدر فرد معتاد را به ارتکاب اعمال بزهکارانه وامی دارد.
۴) ضرر و زیان به مصرف کننده و جامعه، مواد مخدر هم ضرر مادی و رفتاری برای شخص و هم آسیب اقتصادی و اجتماعی برای جامعه دارد.
مواد اعتیادآور را به سه دسته تقسیم کرده اند:
۱) ترکیبات تریاک، شامل تریاک، هروئین ، مرفین، سوخته و شیره.
۲) مواد توهم زا، شامل کوکائین،LSD، حشیش و ماری جوآنا.
۳) خواب آورها و مواد ضداضطراب شامل باربیتراتها و الکل.
علت گرایش جوانان به هروئین را می توان به وضعیت خاص این دوره که معمولا با بحران هویت و بلوغ و تحول ارزش ها و مسئله بیکاری و فراغت همراه است نسبت داد.
● علل اعتیاد
عوامل بوجود آمدن اعتیاد بشرح ذیل می باشد:
۱) عوامل دارویی و فارما کولوژیکی
۲) عوامل روانشناختی
۳) عوامل خانوادگی
۴) عوامل اجتماعی
۵) عوامل سیاسی
گاهی موادمخدر جهت تسکین درد و بوسیله پزشک تجویز می گردد و تکرار آن موجب اعتیاد فرد می شود، خصوصیات شخصیتی و روانشناختی شاید علت مهم گرایش افراد به موادمخدر باشد، اضطراب، احساس تنهایی، گرایش به افسردگی، فقر در روابط عاطفی موجب می شوند که فرد به اعتیاد روی آورد، روابط خانوادگی و الگوهای رفتاری در خانواده نقش مهمی را درجلب افراد به موادمخدر ایفا می کند.
اعتیاد نوعی بیماری اجتماعی است، در دوران کنونی که شرایط مناسب اجتماعی برای یک زندگی انسانی و توام با محبت فراهم نیست و دراین عصر که انسان ها از یکدیگر دور شده اند، عواطف انسانی تقلیل یافته و ناامنی، تشویش، میل به انتقامجویی و اضطراب زیاد شده است. دراین اوضاع و احوال، انسان های مضطرب و پراز تضاد و کشمکش و محرومیت برای تسکین ناراحتی های خود به مواد مخدر پناه می برند.
عامل سیاسی را در توسعه اعتیاد نباید نادیده گرفت، استعمارگران از موادمخدر برای توسعه نفوذ خود استفاده برده و می برند.
‌● روش های مبارزه با اعتیاد
برنامه مبارزه با اعتیاد نباید محدود به بازتوانی معتادان باشد، بازتوانی معتادان جزیی از برنامه مبارزه با اعتیاد است، مبارزه ای همه جانبه در زمینه شخصیتی، اجتماعی و فرهنگی لازم است تا اعتیاد را ریشه کن نماید، تا زمانی که زمینه اجتماعی اعتیاد از بین نرود و افراد از نظر شخصیتی به استقلال فردی و بازیابی ارزش خویش و استقلال اقتصادی دست نیابند، اعتیاد از بین نمی رود.
سرلوحه برنامه مبارزه با اعتیاد باید پیشگیری و جلوگیری از به دام افتادن افراد به موادمخدر باشد، مبارزه با اعتیاد در صورتی با موفقیت همراه می گردد که اولا بر پیشگیری تاکید نماید و ثانیاً زمینه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی اعتیاد را از بین ببرد و ثالثاً روابط خانوادگی تصحیح شود و رابعاً به بازتوانی معتادان بپردازد.
برای پیشگیری از اعتیاد باید به تنویر افکار عمومی پرداخت و خطرات موادمخدر را خاطرنشان نمود از توزیع و پخش موادمخدر جلوگیری کرد و به تامین شغل و درآمد برای جوانان اقدام نمود و زمینه مناسبی را برای سلامت روانی آنان ایجاد نمود. آینده زندگی را برای آنان قابل پیش بینی کرد و روابط آنان را با جامعه و خانواده تصحیح نمود.
مبارزه با اعتیاد باید یک وظیفه سیاسی، اجتماعی، ملی و مذهبی قلمداد گردد.
همانطور که قبلا بیان گردید، اعتیاد یک بیماری مسری است که باید بوسیله یک بسیج عمومی از پخش و توزیع آن جلوگیری کرد همراه با مبارزه همه جانبه و عمومی. اعتیاد یک بلای اجتماعی است و اگر ماده مخدر به فرد نرسد یا فرهنگ اعتیاد بوسیله دوستان و معتادان به فرد منتقل نشود او به دام اعتیاد نمی افتد. ضمناً از خلأ معنوی و احساس پوچی و بی معنایی نیز نباید غافل بود، اگر جامعه هدف روشنی را تعقیب نکند و افراد را به سمت ایده آل انسانی و کمال پیش نبرد آنان احساس تهی بودن می کنند و به عالم خیال و وهم و موادمخدر پناه می برند.
وظیفه جامعه است که پیش بینی همه جوانب را بکند و از مسئولیت خطیر خود غافل نماند و بداند چه چیزی به جوانان می دهد و چه چیزی از آنان انتظار دارد.
بدون برنامه ریزی صحیح انتظار پیشرفت و کمال مطلوب از جوانان نمی رود.
خانواده مهمترین مرجع و پناهگاه برای جوانان است، والدین باید به نوجوانان خود کمک کنند تا احساسات خود را کنترل کنند و آنان را بسوی فعالیت های سازنده سوق دهند و آنان باید رفتار طغیانگرانه نوجوان خود را یکی از نشانه های رشد تلقی کنند و علیرغم این رفتار آنان را دوست بدارند و بدانند که نوجوان درصدد است راه مستقلی برای خود پیدا کند، والدین نباید الگوی رفتاری خویش را بر نوجوان خود تحمیل کنند، بلکه او را به تناسب استعدادهایش آزاد گذارند و هدایت نمایند تا رشد کند. والدین نباید ارزش نوجوان را پائین آورند، آنان باید مشکلات نوجوان خود را درک کنند و به او کمک نمایند تا بتواند بر مشکلات خود فائق آید و راه حلی برای آنها بیابد. در چنین وضعیتی نوجوان بسوی این و آن کشانده نمی شود و احیاناً به دام اعتیاد نمی افتد.مبارزه با اعتیاد در صورتی کامل می شود که معتادان تحت برنامه ترک اعتیاد و بازتوانی قرار گیرند.
مراحل بازتوانی و نوتوانی معتادان بشرح زیر است:
▪ مرحله اول: تشخیص و بازگیری معتاد از مواد مخدر.
▪ مرحله دوم: توانبخشی کوتاه مدت از طریق خدمات روانپزشکی
▪ مرحله سوم: توانبخشی بلندمدت که شامل موارد زیر است:
۱) آموزش حرفه ای تا بتوانند وارد بازار کار شوند و ارزش شخصی خود را بازیابند.
۲) روان درمانی تا بتوانند ارزش خویش را پیدا کرده و شخصیت خویش را تجدید سازمان دهند و معنایی برای زندگی خود بیابند.
۳) مشاوره خانوادگی، تشکیل مشاوره خانوادگی به تسهیل ارتباطات و تصحیح روابط خانوادگی کمک فراوان می کند.
۴) پیگیری اجتماعی و کاریابی، فرد پس از بازتوانی زیرنظر و نظارت دایره مددکاری اجتماعی قرار می گیرد، مددکاران ضمن کاریابی برای افراد بیکار با خانواده ها در تماس مستقیم هستند، مددکاری اجتماعی تشکیلاتی است که افراد خود را به آن وابسته می دانند و کمک روانشناختی، اجتماعی، انسانی و اقتصادی درا ختیار آنان قرار می دهد.
شمسی -علی عسگری
منابع: روان شناسی نوجوانان و جوانان تالیف: دکتر سیداحمد احمدی
روان شناسی نوجوانان تالیف: دکتر اسماعیل بیابانگرد
دنیای نوجوان تالیف: دکتر محمدرضا شرفی
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید