شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا


جهانی شدن اقتصاد و تأثیر آن بر وضعیت زنان


جهانی شدن اقتصاد و تأثیر آن بر وضعیت زنان
در این مقاله، جهانی شدن اقتصاد به عنوان یکی از پدیده های غیر قابل اجتناب در آینده جهان از منظر تغییر تعاریف در واژه های کلیدی اقتصاد، جا به جایی قدرت از دولت های ملی به نهادهای بین المللی، تغییر تئوری های حاکم بر اقتصاد، تغییر در تقسیم کار جهانی و ظهور امپریالیسم جهانی مورد بررسی قرار گرفته است و به فرصت های طلایی که از این تغییرات برای زنان در دنیای «جهانی شده» پدید آمده و می آید اشاره شده است. همچنین تبعیض های جنسیتی، وضعیت سازمان های غیر دولتی زنان، درک موقعیت های جدید از سوی زنان به ویژه در کشورهای پیشرفته صنعتی و اهمیت آماده شدن برای دنیای «جهانی شده» مخصوصاً در بعد اقتصاد مورد نظر قرار گرفته است.
● جهانی شدن اقتصاد
در روند جهانی شدن شاید مهمترین و پیشتازترین بخش، اقتصاد بوده است؛ به طوری که بسیاری از محققین تا مدت های مدید، جهانی شدن را منحصراً در چارچوب اقتصاد مورد بررسی و تدقیق قرار می دادند و از بخش های دیگر جهانی شدن، همچون فرهنگ و سیاست غافل بودند. این مسئله از آنجا ناشی می شود که روند جهانی شدن بیشترین تأثیرات خود را بر اقتصاد جهان گذارده و در این وادی خودنمایی نماید. به عنوان مثال، سازمان تجارت جهانی به عنوان مهمترین نماد عینی جهانی شدن در وادی اقتصاد پس از جنگ جهانی دوم تشکیل شد و تا جایی پیش رفت که رئیس جمهور امریکا مجبور گردید به تهدیدات این سازمان گوش فرا داده و تعرفه های وضع شده بر فولادهای وارداتی را که به یک جنگ اقتصادی تبدیل شده بود حذف کند.
به هر حال اگر جهانی شدن را پیکری واحد تصور نماییم بخش اقتصادی این پیکر رشد بسیار بیشتری از دیگر بخشهای آن داشته است و این ویژگی تأثیرات این بخش را بر تمامی امور همچون وضعیت زنان وسیع تر و گسترده تر می نماید.
خطوط کلی جهانی شدن اقتصاد را می توان در عوامل ذیل جستجو نمود:
▪ تغییر تعاریف در واژه های کلیدی اقتصاد.
▪ جا به جایی تدریجی قدرت از دولت های محلی به نهادهای بین المللی و شرکت های فراملیتی.
▪ تغییر تئوری های حاکم بر اقتصاد.
▪ تغییر در تقسیم کار جهانی از شیوه ی خوشه ای به خطی.
▪ ظهور امپریالیسم جهانی در چارچوب جهانی سازی اقتصادی.
● تغییر تعاریف در واژه های کلیدی اقتصاد:
تغییرات حاصله در اثر جهانی شدن در بخش اقتصاد به قدری عمیق بوده است که می توان گفت به تدریج باید تعاریفی جدید برای واژه های کلیدی اقتصاد ارائه کرد و این مسئله بدان معناست که بنیان های علم اقتصاد در حال تغییر بوده و افقی تازه در پیش روی این علم قرار گرفته است. هر چند طلیعه این تغییرات در کتاب جا به جایی قدرت، شوک اولیه را به جهان اقتصاد وارد نمود.
اینک با بررسی یکی از این واژه ها به اهمیت این تغییرات خواهیم پرداخت.
▪ واژه کار:
در علم اقتصاد واژه ی کار به «انجام فیزیکی عملی بی واسطه که باعث ارزش افزوده می گردد» اطلاق می شد. در این میان «انجام عمل فیزیکی» مهمترین ویژگی کار را تشکیل می داد. به عبارت دقیق تر، کارگر به کسی اطلاق می شد که این عمل فیزیکی را به انجام می رساند و به همین دلیل مکاتب مارکسیستی «کارگر» را مهمترین عامل اقتصاد تعریف می نمودند ولی در شرایط حاضر که جهان هنوز به اوج شکوفایی اقتصادی جهانی شده، نرسیده، تعریف کار در جوامع پیشرفته تغییر زیادی نموده است. بر این پایه مهمترین ویژگی «کار و تولید»، «عمل فیزیکی» بی واسطه نیست، بلکه «کار و تولید» در دو بعد افقی و عمودی گسترش می یابند. به عبارت دیگر فکر هم جزء تولیدات قرار گرفته و حتی شرکت در بورس نیز نوعی «کار» اقتصادی محسوب می شود. البته، ورود گسترده به این بحث در مجال این نوشتار نیست، اما باید گفت که این تغییرات، اثرات فوق العاده ای در سیمای اقتصادی جهان از خود بر جای می گذارد که در بخش تأثیر اقتصاد جهانی بر وضعیت زنان، این تغییرات مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
جا به جایی تدریجی قدرت از دولت های محلی به نهادهای بین المللی و شرکت های فراملیتی
یکی دیگر از شرایط «اقتصاد جهانی شده» تغییر حاملان قدرت از بازیگران محلی به بازیگران بین المللی و فراملیتی است. از آغاز تاریخ بشر تاکنون با گسترش هر چه بیشتر امکانات ارتباطی، حاملان قدرت به شعاع فرمانبری مردمان تحت سلطه خود از ابعاد مختلف افزوده اند. اما طی قرون گذشته ،دولت های ملی – محلی توانستند سیطره خود را حفظ کنند؛ تا جایی که حتی در قوانین بین المللی نیز تثبیت گردید.
اما «جهانی شدن» بیشترین لطمه را برای اصول بین المللی به ویژه در بخش اقتصادی آن وارد نموده است. برای مثال، سازمان تجارت جهانی به عنوان یکی از نهادهای مهم «جهانی شدن» در حال از بین بردن محدودیت حاصل از مرزها برای کالاهای کشورهای عضو ، از بین بردن تعرفه های اقتصادی و به طور کلی، کم رنگ کردن قدرت دولت های ملی در وادی اقتصاد جهان می باشد.
شرکت های فراملیتی یکی دیگر از تهدید کننده های بازیگران قدرت در دنیای «جهانی شده» می باشند. در شرایط حاضر ۳۷۰۰۰ شرکت فراملیتی در جهان وجود دارد که بسیاری از آنها دارای بودجه های بیشتری از کشورهای متوسط می باشند. این شرکت ها نباید وفاداری خود را به ملیت، کشور یا دولتی خاص ابراز دارند، بلکه آنها باید به فکر تأمین منافع سهامداران خود که از سراسر جهان هستند باشند.
در حال حاضر شرکت های فراملیتی بیش از ۵۰ درصد از بزرگ ترین واحدهای اقتصادی جهان را تشکیل می دهند.
▪ تغییر تئوری های حاکم بر جهان اقتصاد
تغییرات حاکم بر اقتصاد جهان در اثر جهانی شدن به میزانی گسترده بوده است که دیگر تئوری های سنتی حاکم بر محیط های آکادمیک نمی تواند به تبیین روابط حاکم بر اقتصاد بپردازد.
به طور مثال، یکی از بلند آوازه ترین تئوری هایی که در این چارچوب از کارکرد اصلی خود جدا شده، نظریات «گیتز»، در رابطه با «چگونگی تعامل میان دولت و مردم بر محور اقتصاد» می باشد. از این رو فرایندهای مالی و اقتصادی، دیگر نمی توانند به طور کامل و در سطح ملی، تابع ساز و کارهای داخلی و تصمیم گیری دولت های خود باشند.
▪ تغییر در تقسیم کار جهانی از شیوه خوشه ای به خطی
شاید مهمترین تأثیر جهانی شدن در حیطه اقتصاد در درازمدت را می توان در چارچوب تغییر تقسیم کار جهانی جستجو نمود.
تا قبل از جهانی شدن حتی در سطح کنونی، تقسیم کار جهانی به صورت خوشه ای بوده است؛ بدین معنا که تقسیم کار، در خوشه یک کشور و یا حداکثر در یک منطقه صورت می پذیرفته است. به عبارت دیگر، یک ملت در دایره ی شرایط کشور خود به تقسیم کار روی می آورد و تنظیم روابط تولیدی و خدماتی خود را بر مبنای این محور تعریف می کند و البته هدف نهایی از این گونه اقدامات نیز استقلال اقتصادی بود. در این روش هر چند کشورها ،منافع ملی خود را با منظر سیاسی می دیدند و به امتیازات سیاسی می رسیدند، اما در بسیاری از موارد، کالاهای تولید شده نسبت به دیگر مناطق، از قیمت بیشتر و کیفیت کمتری برخوردار بود که البته این موضوع در چارچوب علم اقتصاد غیرقابل پذیرش است. از این رو، دنیای جهانی شده، به فکر عقلانی عمل نمودن کارها در حیطه اقتصاد مدرن افتاد. بدین معنا که برای هر کشور و یا هر منطقه بر اساس شرایط و منابع اقتصادی و یا انسانی، محصول یا محصولاتی متناسب با آن شرایط و منابع مشخص شده و در این راستا برنامه کلی تولید در جهان تعیین می گردد. به عبارت دیگر، در این حالت «جهان» به مثابه یک کشور نگریسته می شود و بر اساس برنامه ای مدون برای هر نقطه از این کشور محصولاتی معین می گردد و مردم آن مناطق باید بر اساس تقسیم کار جهانی به تولید آن محصولات مشغول شوند.
برای مثال، در ایران با توجه به وجود منابع سرشار نفت، اصلی ترین صنعت در برنامه جهانی شدن، صنعت پتروشیمی و یا سایر صنایع مربوط به نفت می باشد.
● ظهور امپریالیسم جهانی در چارچوب جهانی سازی اقتصادی
برخی بر این عقیده اند که جهانی شدن نام جعلی «جهانی سازی» و یا «امپریالیسیم جهانی» است. به عبارت دیگر، آنها معتقدند کشورهای استعمارگر برای آن که بتوانند به گونه ای سهل تر به چپاول و غارت جهان بپردازند، پروژه ی جهانی سازی را طرح و به اجرا درآورده اند. در حقیقت «جهانی سازی» پروژه ای برنامه ریزی شده است و نه پروسه ای برخاسته از شرایط جهانی.
اما باید گفت: هر چند جهانی سازی اقتصادی واقعیتی است گریزناپذیر ولی این پروژه، موجودیتی مستقل از پروسه جهانی شدن دارد. لذا وظیفه ی انسان های آزادی خواه آن است که این پروسه را در مقابل آن پروژه تقویت نمایند و به مرحله ی اجرا برسانند.
● جهانی شدن اقتصاد و تأثیر آن بر وضعیت زنان
اصولاً باید جهانی شدن اقتصاد را فرصت بی بدیل برای زنان جهان دانست تا بتوانند از این مقوله وضعیت خود را در سطح جهان ارتقا داده و بسیاری از محدودیت های موجود در جهان را که مانع بالندگی آنها شده بود، به وادی نیستی رهنمون سازند و باید گفت: زنان جهان تاکنون نیز با توسعه ی روند جهانی شدن به گونه ای هوشیارانه از این فرصت استفاده نموده و با همان سرعت به توسعه حضور خود در بخش های گوناگون اقتصاد جهان پرداخته اند. برای شفاف شدن هر چه بیشتر این موضوع به زوایای مختلف آن اشاره می شود:
▪ جا به جایی تدریجی قدرت از دولت های ملی به قدرت های بین المللی و فرصت های ایجاد شده برای زنان:
همان گونه که اشاره شد، یکی از مشخصه های جهانی شدن جا به جایی قدرت از بازیگران ملی و منطقه ای به بازیگران جهانی است و ویژگی بارز آن جا به جایی بسیاری از ارزش ها، باورها و عقاید ملی و منطقه ای به ارزش ها، باورها و عقاید جهانی می باشد.
در بعد اقتصادی، تغییر ارزش هایی که به زنان مربوط می شود از وسعت زیادی برخوردار است که اولین آنها اجازه شرکت زنان درامور اقتصادی است. از دیگر ارزش های قبول حق داشتن برخی از مشاغل توسط زنان و با حق برابر دستمزد زنان در برابر دستمزد مردان است.
البته این تغییر ارزش از آنجایی ناشی می شود که دولت های ملی و منطقه ای در مقابل نیروی فائق جهانی ضعیف شده و مجبور به قبول ارزش های جهانی می گردند.
به طور معمول تثبیت نظرهای «دنیای جهانی شده» به وسیله ی قانونی شدن کنوانسیون های جهانی و یا قانونی شدن آن ارزش ها، توسط پارلمان های محلی صورت خواهد پذیرفت.
اینک برای شفافیت هر چه بیشتر موضوع، توضیحات ذیل ارائه می شود:
▪ اجازه شرکت زنان در امور اقتصادی:
تا چندی پیش در بسیاری از نقاط جهان به وسیله ی اعمال قانون و یا برقراری برخی شرایط، اجازه ورود زنان به بخش اقتصادی جامعه داده نمی شد، به گونه ای که بخش اعظم جامعه زنان از حضور در بخش های اقتصادی اجتماع محروم می شدند و این امر باعث توانمندی ملی مردان و تثبیت مردسالاری می گردید. به عبارت روشن تر، «مردسالاری» توان مالی خود را از همین شیوه اقتصاد حاکم بر جامعه تأمین می کرد و در بسیاری از مناطق هنوز نیز همین روال ادامه دارد.
▪ حق برابری دستمزد زنان:
یکی از تبعیض های بسیار ظالمانه بر جامعه زنان شاغل، برقراری شیوه تفاوت دستمزد زنان با مردان در مشاغل مشابه می باشد.
در این زمینه در تحقیقی تحت عنوان «بررسی موانع و مشکلات موجود در اشتغال زنان در بخش های دولتی» چنین آمده است: «تقریباً در سراسر جهان، زنان ساعات طولانی تری را با دستمزدهای کمتر در مقایسه با مردان در مشاغل مشابه کار می کنند. در کشورهای توسعه یافته، زنان دست کم در هفته بین ۲ تا ۱۰ ساعت بیشتر از مردان کار می کنند.
زنان در ایتالیا ۲۸ درصد، اتریش ۱۲ درصد، فرانسه ۱۱ درصد و ژاپن ۷ درصد بیشتر از مردان کار می کنند. در ژاپن در مشاغلی که پرداختی به آنان تعلق نمی گیرد سهم زنان ۹ برابر سهم مردان است. آمار نشان می دهد که در امریکا طی یک دوره ی سی ساله، زنان همواره شصت سنت در برابر هر دلاری که مردان کسب کرده اند به دست آورده اند، هر چند این آمار اخیراً به حدود ۷۵ سنت ترقی کرده است. در بررسی تجربی که از بعد عینی تبعیض میان زنان و مردان بر روی ۱۰۰۳ نفر از زنان و مردان شاغل در شهر تهران انجام گردید، میانگین دستمزد زنان در سازمان های دولتی ۲۰۶۰۶ تومان و مردان ۲۵۷۴۰ تومان است، که نسبت آن در صورتی که مردان را ۱۰۰ در نظر بگیریم دستمزد زنان ۸۰ خواهد بود.
مروری بر آمارهای موجود در باره ی دستمزد زنان، گواهی است بر وجود موانع تبعیض های جنسیتی در سازمان ها و بنگاه های اقتصادی که بازنگری اساسی و عاجلی را درباره ی وضعیت اشتغال زنان و رفع موانع بر سر راه اشتغال آنان طلب می کند.»
در دنیای جهانی شده با گسترش حضور زنان در صحنه های اقتصادی و به ویژه بخش های تصمیم گیرنده برای شرایط اقتصادی اعم از سیستم های قانونگذاری و نظارتی، زنان می توانند این گونه تبعیض ها را کمرنگ نموده و از بین ببرند.
و طلیعه این راه عدالت جویانه را می توان در دنیای پیشرفته صنعتی امروز همچون کشورهای اسکاندیناوی و به ویژه کشور فنلاند مشاهده کرد.
زنان در این گونه کشورها با تأسیس N.G.O ها به تأکید بر این ارزش ها در منطقه ی خود کمک می کنند. در این راستا، با توجه به اهمیت جایگاه و نقش N.G.O های زنان در دنیای جهانی شده به تبیین هر چه بیشتر این مقوله می پردازیم:
N.G.O ها دارای ویژگی هایی هستند که موجب بالندگی و تأثیرات شگرف در جهان آینده می شوند.
الف) استقلال: از آنجا که در دنیای «جهانی شده» نقش دولت ها کم رنگ می شود، بهترین گزینه برای پر کردن این خلأ N.G.O های مستقل و کارآمد می باشد.
این استقلال از ابعاد مختلف مالی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، و ... قابل تصور است. و همین استقلال می تواند افکار عدالت طلبانه را در اذهان و باورهای مردم وارد نماید.
N.G.O های زنان نیز می توانند با همین ویژگی بهره ی شایان توجهی برای تغییر باورها نسبت به توسعه جامعه در چارچوب مسایل زنان، نصیب زنان نماید.
ب) سلول های تشکیلاتی: در دنیای جهانی شده مهمترین سلولهای تشکیلات اجتماع برای کارکرد سیستماتیک را می توان N.G.O ها در کنار نهاد خانواده دانست.
بدین معنا که N.G.O ها مهمترین عامل طرح سؤالات، طرح داده ها، تبیین نهادها، انتقال بازخوردها و یا تعاملات بخش های مختلف جامعه با یکدیگر می باشند.
زنان در صورت درک این حقیقت و پیشتاز شدن در تشکیل این N.G.O ها می توانند این فرصت با به بهترین نهادهای توسعه زای آینده به ویژه در تسخیر موفقیت های اقتصادی تبدیل نمایند.
ج) نیروهای داوطلب: با توجه به شیوه ی تشکیلاتی N.G.O ها نیروی داوطلب در آنها نقش تعیین کننده دارند، این ویژگی از مهمترین عوامل بالندگی این نوع تشکیلات است که زنان می توانند از این مشخصه برای تأثیر گذاری هر چه بیشتر در دنیای آینده سود ببرند.
د) خودجوشی: خودجوشی N.G.O ها نیز ویژگی دیگری برای توانمند ساختن آنها و تأثیرگذاری هر چه بیشتر آنهاست، همچنین با توجه به تجربیات اخیر زنان ایران برای راه اندازی تشکیلات خودجوش در ابعاد خیریه، رسیدگی به نیازمندان، یتیمان و دیگر اقشار مستضعف در بعد اقتصادی، در صورت آمادگی زنان برای تشکیل گسترده تر این گونه تشکیلات خودجوش، آنها می توانند سرنوشت خود را به گونه ای دلخواه به سوی توسعه مورد نظر پیش برند.
● تقسیم کار جهانی و پدید آوردن فرصت های جدید برای زنان:
قبلاً اشاره شد که یکی از ویژگی های جهانی شدن اقتصاد تغییر در تقسیم کار جهانی است؛ اکنون باید به این نکته بپردازیم که این تقسیم کار جدید، تغییرات شگرفی را در وضعیت اقتصاد جهان ایجاد می نماید که این دگرگونی ها باعث پدید آمدن فرصت های طلایی برای توسعه ی حضور و مشارکت زنان در ابعاد مختلف اقتصاد جامعه می گردد. چگونگی پدید آمدن این فرصت ها از دو زاویه قابل بررسی است:
الف) شکستن انحصارهای سنتی در بخش اقتصاد:
شالوده اقتصادهای سنتی مبتنی بر دولت های ملی و منطقه ای معمولاً بر پایه انحصارهای مربوط به هر کالا استوار است. به عبارت دیگر، در این گونه ساختارهای اقتصادی، فردی یا گروهی از افراد، انحصار، تولید، جا به جایی و یا هر گونه حرکت اقتصادی مربوط به یک کالا یا مجموعه ای از کالاهای مربوط به هم را در اختیار دارند و این افراد معمولاً از ورود اشخاص جدید به مجموعه خود، جلوگیری می نمایند، در صورتی که در این مجموعه ها برای پیشرفت کار خود، از اقدامات غیرقانونی نیز ابایی نداشته باشند، به عنوان مافیای آن کالا مشهور می شوند.
به هر حال نوع مشروع آن، که از اقدامات غیر قانونی نیز پرهیز می نمایند، تا قبل از قرون و یا حتی دهه های اخیر به طور کامل در دست مردان قرار داشته و هنوز هم در بسیاری از نقاط جهان در دست مردان است. این انحصار تاریخی باعث شده است که حتی بسیاری از زنان از اندیشه ورود به وادی اقتصاد اجتناب نمایند. اما باید دانست که تغییر در تقسیم کار جهانی باعث ساختار شگفتی در اقتصاد جهان شده و اولین نتیجه آن شکسته شدن این گونه انحصارهاست.
با شکسته شدن انحصارهای فوق برای مدتی، فرصت لازم برای ورود افراد جدید به وجود می آید، در صورتی که زنان بتوانند از این موقعیت طلایی به نفع خود سود برند، می توانند یکی از ظلم های تاریخی را که در طول سالیان متمادی بر آنها تحمیل شده است، محو نمایند.
ب) با تغییر ترکیب نیروهای تولید در اثر تقسیم کار جهانی و نیز با اجرای تقسیم جدید کار جهانی، تغییر ترکیب نیروهای تولید نیز پدید خواهد آمد.
این مسئله بدین معناست که زمانی که کشوری مجبور گردد از بسیاری از مشاغل قبلی خود دست برداشته و به کارهای جدیدی که برای آن کشور تعریف کرده اند بپردازد، تغییرات گسترده در صحنه تولید و اقتصاد، پدید خواهد آمد. یکی از این تغییرات، دگرگونی در عوامل تولید است و پدید آمدن موفقیت تغییر در عوامل تولید به معنای ایجاد فرصت های شغلی جدید برای همگان از جمله زنان می باشد.
به تعبیر دیگر برای زنان موقعیتی پدید می آید که با استفاده از آن می توانند حضور خود را در صحنه اقتصاد گسترش دهند.
این فرصت مهم نیز نشأت گرفته از روند جهانی شدن است. در این خصوص می توان به موارد ذیل اشاره نمود:
تاکنون جهانی شدن، بیشترین تأثیر خود را در کشورهای صنعتی پیشرفته گذاشته است. در این میان زنان در کشورهای امریکا، استرالیا، اروپای شمالی، ایتالیا و اسکاندیناوی ،اکثریت اعضای فعال اتحادیه ها را تشکیل می دهند؛ این در حالی است که تا چندی قبل، مردان بیشترین تأثیر را در این اتحادیه ها داشتند.
همچنین حضور زنان در اتحادیه های کارگری آزاد (IGFIU) و خدمات عمومی بین المللی (PSI)، کمیته سازماندهی صنعتی (AFL-CIO) بسیار بیشتر از قبل شده و نسب زنان در رهبری اتحادیه ها به ویژه در آلمان، پرتغال، ایتالیا، هلند، فرانسه و انگلستان رو به تزاید است.
این حضور گسترده زنان توانسته است پیامدهایی همچون برخورد منصفانه با آنها در خصوص استخدام، دستمزد و رفاه هر چه بیشتر داشته باشد.
● توسعه فناوری ارتباطات اقتصادی در راستای جهانی شدن:
یکی دیگر از نتایج جهانی شدن اقتصاد توسعه «اقتصاد الکترونیکی» و یا مبادله از طریق رایانه می باشد. این پدیده مدرن فرصت بسیار قابل توجهی را در اختیار همگان به ویژه زنان قرار داده است تا بتوانند شرکت فعالی در امور اقتصادی جهان مدرن داشته باشند.
برای بررسی هر چه دقیق تر این مقوله از زوایای ذیل به آن می پردازیم:
الف) ایجاد فرصت های غیر حضوری:
از مهمترین مواردی که باعث محدودیت زنان برای شرکت در امور اقتصادی می گردد، لزوم حضور مستقیم در محیط های اقتصادی است؛ زیرا بسیاری از زنان به دلایل خانوادگی (برای رسیدگی به امور خانه و خانواده) و اخلاقی ( به دلیل رضایتمند نبودن بسیاری از محیط های اقتصادی) فرصت کافی برای حضور در محیط های اقتصادی را نمی یابند تا بتوانند با مشارکت در آن به افزودن توانایی های مالی خود بپردازند.
اما اقتصاد رایانه ای که منتج از دنیای جهانی شده می باشد به نوعی توانسته و می تواند این گونه محدودیت ها را از بین برده و فرصت های شگفت انگیزی در اختیار تمامی مردم مخصوصاً زنان قرار دهد. به عبارت روشن تر، زنان خانه دار می توانند در خانه از فرزندان و خانواده ی خود نگهداری کنند و در عین حال به وسیله یک رایانه به خرید و فروش، مبادله و رسیدگی به امور اقتصادی خود بپردازند. بدیهی است این فرصت تنها به زنان خانه دار محدود نمی شود، بلکه زنان کارمند و اصولاً تمامی زنان می توانند در کنار سایر اشتغالات خود به این مهم نیز بپردازند.
ب) ایجاد فرصت های شغلی جدید:
توسعه فناوری ارتباطات اقتصادی در دنیای جهانی شده موجب ایجاد فرصت های شغلی جدید در جهان می شود. و زنان می توانند با فعالیت بیشتر، میزان بشتری از این فرصت های شغلی را به خود اختصاص دهند.
● پیدایش قدرت گسترده بورس در دنیای جهانی شده:
یکی دیگر از ویژگی های دنیا در عصر جهانی شدن، گسترش هر چه بیشتر بازارهای بورس می باشد.
در بازار بورس باید توانایی تشخیص فرصت و کسب اطلاعات هر چه افزون تر را مد نظر قرار داد. این شیوه کار اقتصادی می تواند فرصت های گرانبهایی را در اختیار زنان قرار دهد.
خوشبختانه حتی در بورس اوراق بهادار تهران، زنان با درک این موقعیت، حضور بسیار فعالی پیدا کرده و می روند تا موقعیتی بی نظیر در این چارچوب برای خود بیابند.
در انتها بار دیگر اشاره می شود که باید به تفکیک منطقی میان جهانی شدن و جهانی سازی پرداخته و از هر طریق ممکن، جامعه زنان را برای حضور هر چه قوی تر در دنیای جهانی شده آماده ساخت تا بلکه بتوان بسیاری از حقوق از دست رفته آنان در طول قرون متمادی و سالیان دراز را به آنها بازگرداند.
به عبارت شفاف تر، همان گونه که در این مقاله بدان پرداخته شد، جهانی شدن فرصت های طلایی را در بخش اقتصاد در اختیار زنان قرار می دهد، این فرصت ها ناشی از زلزله ی شگرفی است که در بخش اقتصادی جهان در حال شکل گیری است. تکان های شدید نشأت گرفته از این زلزله ها می تواند فرصت هایی بی بدیل را در اختیار آنان قرار دهد.
ظهور اقتصاد الکترونیکی و رایانه ای، تغییر باورهای جهانی، تضعیف دولت ها به عنوان نگاهبان ارزش های سنتی ، تغییر تئوری های اقتصاد جهانی، تحول در تقسیم کار جهانی و جابه جایی در قدرت همگی دست به دست هم داده اند تا بستر حضور گسترده زنان را در صحنه اقتصاد مدرن جهان فراهم آورند.
زنان نیز نشان داده اند هوشیارانه به درک این موقعیت ها نائل آمده اند و هنوز امیدورانه منتظر ظهور هر چه گسترده تر نتایج این پدیده هستند تا بتوانند نقش اقتصادی و عادلانه خود را در سطح جهانی بیابند و از آنجا که طلیعه این نقش در بسیاری از کشورها آغاز گردیده است، امیدواریم زنان ایران نیز با درک هر چه عمیق تر این موقعیت به حقوق حقه خود دست یابند.
http://glo۱۱۰.blogfa.com/
منابع:
۱) بشریه، حسین، جامعه شناسی سیاسی معاصر، جهانی شدن، سیاست، قدرت تهران، کویر، ۱۳۸۰.
۲) تهرانیان مجید. جهان شدن فرهنگ و فرهنگ جهان شدن، نشریه پل فیروزه، ش ۱، پاییز ۱۳۸۰.
۳) جز نی، نسرین. بررسی موانع و مشکلات موجود در اشتغال زنان در بخش های دولتی، طرح پژوهشی مرکز امور مشارکت زنان با همکاری دانشگاه شهید بهشتی، ۱۳۸۱.
۴) رسولی زاده، محبوبه. توسعه و بعد چند فرهنگی جهانی شدن، نشریه پگاه حوزه، ش۵۵.
۵) نقیب زاده، سیدرضا. زنان و پیامدهای جهانی شدن، فصلنامه شورای فرهنگی – اجتماعی زنان، ش ۱۰ و ۱۱، زمستان ۷۹ و بهار ۸۰.
۶) نش، کیت. جامعه شناسی سیاسی معاصر: جهان شدن، سیاست و قدرت؛ ترجمه محمد تقی دلفروز. تهران، کویر، ۱۳۸۰.
۷- Valentine M.Moghadam, "Gender andGlobali۳ation: Female Labor and Womens Mobili۳ation. "Jouarnal of World sestem Research.
۸- Dickenson, K: "Counting Women in:
Globali۳ation, Democrati۳tion and the Womens maremenl "Press: Campridge.
منبع: فصلنامه ریحانه – شماره ۵
به نقل از: http://www.tebyan.net/Teb.aspx?nId=۷۷۴۷