دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

ایران دروازه ثبات آسیای مرکزی


ایران دروازه  ثبات آسیای مرکزی
ایران امروز به دلیل برتری ژئواستراتژیك، ژئوپولتیك و ژئواكونومیك در دو حوزه دریای خزر و خلیج فارس از موقعیت نقش آفرینی برخوردار است. امروزه مشخص شده كه صحنه اصلی شطرنج قدرت ها در اوراسیا خواهد بود و خلیج فارس نیز به عنوان هارتلند این صحنه كه منافع قدرت ها عمدتاً در آن تلاقی می یابد از اهمیت فزاینده ای برخوردار است.
پیچیدگی وابستگی متقابل در جهان كنونی، دستیابی به یك رژیم امنیت بومی پایدار و به دور از نقش مداخله جویانه و تخریبی عنصر خارجی در منطقه آسیای مركزی را با محوریت سه كشور مهم صاحب منافع یعنی چین، روسیه و ایران ضروری ساخته است. هر چند ترتیبات امنیتی - اقتصادی آسیای مركزی همانند اتحادیه اقتصادی آسیای مركزی در سال ۱۹۹۸ (CAEC) معاهده امنیت جمعی تاشكند در سال ۱۹۹۲ (CST) و همكاری های امنیتی و اقتصادی بین كشورهای غرب كاسپین در گوام (Guuam) به وجود آمده ولی این اقدامات به دو دلیل یكی تلاش روسیه برای احراز نقش یك هژمون منطقه ای و دوم فقدان منطقه گرایی و عدم تعامل منطقه ای میان كشورهای استقلال یافته جماهیر شوروی سابق ناكام مانده است. پس در آسیای مركزی همكاری های میان منطقه ای می تواند نقش اساسی داشته باشد كه تمایل و توانایی مشترك در بین كلیه اعضا به منظور مشاركت فعال در مسائلی نظیر برقراری امنیت و صلح منطقه ای و بین المللی تحقق پیدا كند. نقش ایران نیز به دلیل دووجهی بودن یعنی اشتراكات هویتی میان دو منطقه مهم خاورمیانه و آسیای مركزی حائز اهمیت است و آن حركت از نظم قدیم منطقه ای به ژئوپولتیك نوین است. این حركت با همكاری و تعامل با سازمان همكاری شانگهای (SCO) تكوین خواهد یافت.
● از تهران تا شانگهای
در ۲۶ آوریل ۱۹۹۶ روسای جمهور قزاقستان، تاجیكستان، چین و روسیه در اجلاسی در بندر شانگهای چین قرارداد تقویت متقابل نظامی در مرزهای پنج كشور را امضا كردند. به موجب این قرارداد كشورهای یاد شده موافقت كردند كه از حمله و یا درگیری در مناطق مرزی خودداری كرده و از مانورهای نظامی كه تهدیدی علیه یكدیگر باشد اجتناب كنند و یكدیگر را از عملیات نظامی كه قصد دارند تا عمق صد كیلومتری مرزهای مشترك به اتمام برسانند قبلاً آگاه سازند. پیش از هرگونه عملیات نظامی مخاطره آمیز همسایگان را مطلع سازند و بالاخره مناسبات دوستانه و همكاری بین نیروهای نظامی مستقر در دو سوی مرزها را تقویت كنند. پس دعوت این پیمان از ایران به عنوان عضو ناظر تلاشی در جهت تدوین و بسترسازی نوعی نظم جدید منطقه ای در سایه تفاهم و همكاری، به دور از مداخلات كشورهای فرامنطقه ای محسوب می شود. پیمان شانگهای قطعاً به ارتقای روند چند قطبی شدن و دموكراتیزه شدن روابط بین الملل در صورتی كه نوعی درك مشترك وجود داشته باشد، منجر خواهد شد. ایران اگر بتواند نقش همكاری جویانه و قابل توجهی در این پیمان ایفا كند منافع و سودمندی های بیشتری را برای آینده امنیتی و منطقه ای خود فراهم خواهد كرد. البته این نكته ضروری است كه جهت گیری های استراتژیك و نیز رویكردهای امنیتی كشورهای عضو پیمان شانگهای با یكدیگر همسو و مشترك نیست. از جمله می توان به رویكرد اقتصادی چین به آسیای مركزی و تقلیل ملاحظات امنیتی آن و همچنین رویكرد كاملاً امنیتی روسیه برای ایجاد نوعی (ناتوی آسیا) برای مقابله با نفوذ و گسترش ناتو به شرق با رهبری ایالات متحده یاد كرد.
لذا تهران باید به گونه ای از این پیمان استقبال كند كه این ترتیبات منطقه ای بتواند فقدان منطقه گرایی خاورمیانه ای كشور را تا حد زیادی برطرف كند. سازمان همكاری شانگهای نه تنها ناقض هنجارها و قواعد پذیرفته بین المللی نیست بلكه با رویكردهای قابل توجه بین المللی در پی تداوم سیاست های سازنده و تعامل گرایانه خود است. این رویكرد اگر نوعی اعتماد به نفس منطقه ای برای كشورهای عضو این پیمان از جمله كشورهای ضعیف تر ایجاد كند، می تواند نوعی مشاركت و همكاری ایران جهت ائتلاف سازی منطقه ای را بسترسازی كند. ولی ملاحظه ای كه از پیوستن ایران به این ترتیبات نهادی وجود دارد آن است كه تهران تاكنون در پیمان های اقتصادی و مجموعه های منطقه ای مختلفی مانند اكو، سازمان كنفرانس اسلامی، پیمان های مشترك با كشورهای حوزه كاسپین مشاركت داشته است اما هیچ یك از پیمان های یاد شده به واقع مطلوبیت موثری برای كشور فراهم نیاورده اند.
به هر حال دعوت از ایران برای حضور در كنفرانس های این سازمان می تواند آرایش و قدرت در سطح منطقه ای و بالطبع رویكرد ایجابی را برای آینده امنیت بین المللی به وجود آورد كه تهران می تواند به مركز ثقل دو منظومه امنیتی یعنی آسیای مركزی و خاورمیانه تبدیل شود. گفتمان امروزه منطقه آسیای مركزی بعد از یازدهم سپتامبر و اشغال افغانستان و بالطبع حضور نیروهای آمریكایی در این منطقه، مبارزه با تروریسم، فزونی یافتن حوزه اقتصادی، نظامی كاسپین، تلاش چین و روسیه برای ایجاد نوعی هژمونی منطقه ای، تلاش تركیه برای نفوذ در آسیای مركزی و قفقاز حضور فعال ایران در ترتیبات مهم و نوین منطقه ای را الزامی ساخته است. حضور ایران در پیمان های منطقه ای می تواند تا حد زیادی امنیت ملی را با توجه به تحولات عرصه بین الملل به امنیت دسته جمعی در قالب منطقه ای، امنیت فراگیر و در نهایت امنیت جهانی پیوند زده و یكی از شاخه های اصلی فضای امنیتی جهان معاصر كه در «تولید انبوه ناامنی» گرفتار آمده است، حداقلی ساخته و نوعی پویش امنیتی جدید را با توجه به تحولات جهانی شدن بسترسازی كند.
نبی الله ابراهیمی
منبع : روزنامه شرق