دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


مرگ سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی


مرگ سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی
فارغ از اینکه در چنبره انگاره‌های سیاسی چه قضاوتی درباره میرزا حسین‌خان سپهسالا‌ر داریم، نباید تردید کرد که تلا‌ش او برای انجام سفرهای اروپایی ناصرالدین‌شاه اگر هیچ سودی نداشت، حداقل این تحفه را برای ایران به ارمغان آورد که شاه متلون‌المزاج پس از سفر به فرنگ با آنچه پیش از سفر می‌نمود، بسیار توفیر داشت. مورخان تلا‌ش دارند اینگونه وانمود کنند که وام‌هایی که شاه از بانک‌های استقراضی و شاهنشاهی دریافت کرد- اولی در تیول روس‌ها و دومی در اختیار انگلیس‌ها بود- همه را صرف سه سفر به فرنگ نموده که باید با دیده تردید به آن نگریست زیرا حجم هزینه‌های شاهی آن‌قدر نبود که گزافه‌گویان غیرمستند از اثبات آن برآیند.
اما شاه که به وطن برگشت چند سوغات ارزشمند با خود به همراه آورد. یکی از آنها ایجاد هیاتی شبیه به هیات وزیران بود. کار آنها مطالعه درآمدها، ظرفیت‌ها، هزینه‌ها و پیشنهاد اختصاص اعتبارات بود. همان‌ها بودند که زمینه اصلا‌حات مالی در عصر شوستر و میلسپو را فراهم آورده بودند، راهی که میرزا تقی‌خان امیرکبیر آغاز و میرزا حسین‌خان سپهسالا‌ر تداوم بخشیده بود.
آنها به وفور دریافتند که نظام اقتصادی ایران نیازمند یک برنامه‌ریزی هدفمند است. اینکه تنها چشم به قوت سالیانه داشته و از سرمایه‌گذاری‌های کلا‌ن و بلندمدت پرهیز شود، یک معضل عمده محسوب می‌شد. شاه تلا‌ش نموده بود از دل آن توصیه‌ها خط آهن، بانک، تلگراف، ارتش نوین، مطبوعات و... را سامان دهد. حال چه میزان در این میان توفیق رفیق راه بوده است، داستان دیگری است ولی تفکر مبتنی بر نیاز به برنامه پس از جنگ جهانی دوم و پایان دیکتاتوری رضاخانی به صورت بنیادی دنبال شد. ابتهاج، فرمانفرمائیان و عبدالمجید مجیدی که پایه‌گذاران و روسای آتی سازمان مدیریت بودند، در کنار حلقه مشاوران برنامه‌ریزی دانشگاه هاروارد برنامه‌های ۷ و ۵ ساله را در رژیم گذشته پایه‌ریزی کردند. سازمان برنامه و بودجه در دهه ۴۰ و ۵۰ هرچند در تلا‌شی دائمی برای رجحان علم و کارشناسی بر روابط و سلا‌یق و حتی خواسته‌های ملوکانه بود، همواره نقش کلیدی‌ای را عهده‌دار بود. بدین‌سان بود که سازمان برنامه و بودجه مرکز جذب و تربیت‌بهترین کارشناسان و نخبگان اقتصادی و مدیریتی ایران در سال‌های پیش از انقلا‌ب گردید. آنها نظرات کارشناسی خود را علی‌رغم بی‌میلی دربار اعلا‌م و حتی تاحدودی با نفوذی که در نخست‌وزیری داشتند، اعمال می‌کردند. داستان معروف رئیس سازمان در دهه پنجاه که به دعوت شاه به رامسر رفته بود، شنیدنی است. شاه در برابر مشکلا‌ت اقتصادی، گرانی و تورم افسارگسیخته که در نتیجه مستقیم افزایش درآمدهای نفتی شکل گرفته بود، خواستار واردات گسترده کالا‌ برای مقابله با مشکلا‌ت بود، اما کارشناسان این سازمان نظر دیگری داشتند.
شاه قائم‌مقام سازمان را در جلسه توبیخ و او را متهم به نافرمانی کرد. مدیران سازمان سکوت کردند، در نتیجه سیل کالا‌ها به بنادر ایران سرازیر شد. کشتی‌ها با پرداخت دموراژ مدت‌ها در انتظار تخلیه بودند. پس از تخلیه کالا‌ها کامیون و تریلر لا‌زم برای انتقال کالا‌ها به داخل کشور وجود نداشت. به سرعت و به دستور شاه تریلرهای جدید خریداری و به کشور وارد شد. آنگاه متوجه شدند، راننده به حد کافی برای تریلرها وجود ندارد لذا راننده از هند، فیلیپن، کره جنوبی و دیگر کشورها وارد شد. پس از آن تازه معلوم شد جاده‌های کشور ظرفیت این حجم ترافیک را ندارد لذا بخش اعظم کالا‌ها در بنادر نابود شد! پس از انقلا‌ب، کشور بیش از گذشته محتاج برنامه‌ریزی بود، زیرا سهم انتظارات و توانایی‌ها برابر نبود. اینجا است که فلسفه ذاتی برنامه‌ریزی خودنمایی می‌کند. در تمام سال‌های پس از انقلا‌ب، بودند مدیرانی که به مسوولا‌ن سازمان مدیریت توصیه می‌کردند، آن‌قدر درگیر اعداد و ارقام نباشند! از نظر آنها می‌شد و به صورت هیاتی و غیر کارشناسی امور را سامان داد. اما اقتصاد بی‌رحم‌تر از آن بود که به خواست سیاستمداران عمل کند. از آن سال‌ها تا دولت احمدی‌نژاد، نه ما از دارایی‌های بیشتری به نسبت مشکلا‌ت برخوردار شده‌ایم و نه توان مدیریتی کشور کارشناسی‌تر شده است اما یک اتفاق هم روی داده است؛ سیاستمداران در جنگی نابرابر بر کارشناسان غلبه کرده‌اند. به نظر می‌رسد تلا‌ش صخره‌نوردان که شبیه مردان عنکبوتی تار و پود سازمان را برکشیده‌اند، پایان تلا‌شی است که از دو قرن گذشته برای پیشرفت ایران آغاز شده بود. امید که برنامه‌ریزان و تصمیم‌گیران کلا‌ن کشور به ویژه مجلس هشتم در این خصوص تا دیر نشده است تدبیری اندیشه کنند.
منبع : روزنامه اعتماد ملی


همچنین مشاهده کنید