دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

احمدی نژاد می خواهد من را قانع کند


احمدی نژاد می خواهد من را قانع کند
چه تعریفی باید از محمدباقر قالیباف، شهردار کنونی تهران ارایه داد؟ چه توصیفی؟ وقتی همه از عملکرد او در فرماندهی کل نیروی انتظامی رضایت داشتند و بعد از مدت‌ها شهر را در امنیت می‌دیدند، به‌ناگاه به لباس خود پشت کرد. آن را از تن به درآورد تا ردای ریاست‌جمهوری را به تن کند. گرچه می‌خواست طعم شیرین مدیریتش را وسعت بخشد اما ناگهان و یک‌شبه همه چیز در میان اصولگرایان تغییر کرد. قالیباف که یکی از گزینه‌های مهم ریاست جمهوری بود، به‌راحتی توسط بدنه اصولگرایان کنار گذاشته شد و راس به خواسته بدن، تن در داد. بدین‌ترتیب اصولگرایان به احمدی‌نژاد که کمتر شانسی برای ریاست جمهوری داشت، روی آوردند.
او اکنون در طبقه نهم ساختمان شورای شهر تهران نشسته است. فرمانده سابق، مدیر شهر تهران است. گرچه سال زیادی از مدیریتش نمی‌گذرد اما کم‌وبیش می‌‌توان بدون هیچ نظرسنجی و نظرسازی، درک کرد که شهروندان تهرانی از او راضی هستند و سال‌ها پس از غلامحسین کرباسچی، مدیر موفقی یافته‌اند. اما به همان نسبت که از او رضایت دارند، نگران نیز هستند. همه زیاد و کم می‌دانند که قالیباف، ماندنی نیست. نه اینکه دیگران نمی‌گذارند، بلکه به تجربه دریافته‌اند، شهردار تهران، همیشه یکی از بخت‌های مسلم ریاست جمهوری است. چه سال‌ها پیش که کرباسچی به عنوان یکی از مهمترین گزینه‌های بعد از خاتمی مطرح بود، چه احمدی‌نژاد که این رویا را محقق کرد و چه قالیباف که اکنون در ذهن بسیاری پای ثابت انتخابات ریاست جمهوری دوره بعد است. گفت‌وگو با شهردار تهران، دو بخش دارد. در بخش اول مدیریت شهری او و اختلافاتش با محمود احمدی نژاد مورد پرسش قرار گرفته و در بخش دوم به مسائل سیاسی و انتخابات مجلس هشتم و ائتلاف او با علی لاریجانی و محسن رضایی پرداختم.
□□□
● زمستان خسته‌کننده‌ای بود؟
نه. خسته‌کننده نبود.
● اما برف و بورانی که در گرفت در سال‌های اخیر بی‌سابقه بود. سال پیش یک برف معمولی یکی، دو شب تهران را خود درگیر کرد و بد ترافیکی بوجود آمد. امسال علی‌رغم بارش‌های مکرر این اتفاق نیفتاد و مردم راضی بودند. از قبل برف سنگین یا زمستان سخت را پیش‌بینی می‌کردید؟
قبول دارم که زمستان سنگینی داشتیم اما این برفی که در سالیان اخیر سابقه نداشت را پیش‌بینی نمی‌کردم. اما چون فصل سرما بود از قبل آماده برف و زمستان بودیم و برای آن نیز برنامه داشتیم.
● براساس فرمول تجربه و خطا، عموما به این نقطه می‌رسید که مثلا رفتارهای سال پیش تکرار نشود؟
نه. در کار تمام تلاش ما این است که نگاهمان سیستمی باشد. نه اینکه با سعی و خطا حرکت کنیم. این به یک برنامه مشخص و مدون و از قبل طراحی شده نیاز دارد و ما نیز همین کار را می‌کنیم. به اضافه این که سعی ما این است که کارها خیلی متکی به شخص نباشد، بتوان کار را انجام داد. ما چنین حجمی از بارش برف را در امسال پیش‌بینی نمی‌کردیم اما چون با آن برنامه عمل کردیم، توانستیم موفق بیرون بیاییم.
● گرچه شهروندان راضی به نظر می‌رسیدند چون مشکلات حداقلی بود اما رئیس‌جمهور به صراحت به اینکه شما در خیابان شن ریختید یا نمک پاشیدید انتقاد کرد. شما نیز پاسخی ندادید. چرا؟ جواب نداشتید یا می‌خواستید با سکوت از کنار ماجرا بگذرید؟
اتفاقا آسان‌ترین راه، پاسخ دادن به این سخنان است. پس حتما پاسخی بود که بدهیم اما من دوست ندارم وارد یک منازعات سیاسی که به دور از بحث‌های کارشناسی است، بشوم.
● شما آن انتقادات را وارد می‌دانستید؟
من اساسا انتقاد را کار سازنده‌ای می‌دانم، به شرطی که از سر کینه نباشد. با این که عموم مردم در آن برف سنگین، از عملکرد ما راضی بودند، اما حتما پیش آمده که کوچه‌ای یا خیابانی ۲۴ ساعت بعد از برف تمیز شده است. به این انتقاد وارد است. شاید در جایی شن بیش از اندازه پاشیده شده بود. هیچ‌کس نمی‌تواند ادعا کند کاری که من می‌کنم، بی‌عیب و نقص است. اما همیشه در بررسی عملکردها مردم منصف‌ترند و این عملکرد را نسبت به عملکرد قبلی می‌سنجند و این مدیریت را نسبت به مدیریت قبلی تحلیل می‌کنند. اما برخی حرف‌ها زیبنده مدیران جمهوری اسلامی نیست که بیان شود. چگونه مردم خوششان می‌آید و نه کارشناسی است. در همان حادثه برف، مگر در مجموعه دولت اشکالاتی بوجود نیامد؟ مگر گاز تعدادی از منازل قطع نشد. این موضوع که قابل پیش‌بینی بود. وقتی پیش‌بینی می‌شود که زمستان امسال، زمستان سختی است باید به فکر افت فشار گاز بود. پس چرا دولت به این موضوع دقت نکرد؟ می‌توانستند از قبل به این موضوع بپردازند. حالا آیا در این شرایط و در این مقطع که مردم درگیر مشکلات هستند درست است که من بیایم و انتقادی را به مجموعه دولت مطرح کنم؟ اصلا این انتقاد چه مشکلی را حل می‌کند؟
● یعنی نباید گفت یا نباید انتقاد کرد که الان چه مشکلاتی وجود دارد؟ اگر بیان نشود که خیلی‌ها بی‌توجه از موضوع رد می‌شوند.
نه. در این شرایط باید مطرح کرد که مثلا من به عنوان شهردار می‌توانم چه کمکی برای دولت انجام دهم. یعنی اول باید از آن مقطع سرما و بی‌گازی رد شویم، بعد می‌توان نشست و انتقادی کرد که چرا برنامه نداشتید یا چرا پیش‌بینی نکردید.
● فکر می‌کنید بعد از این ماجراها انتقاد پذیرفته می‌شود؟
نگاه کنید بعد از نزدیک به ۳۰ سال که از انقلاب می‌گذرد، دیگر حرکت کردن با سعی و خطا اصلا درست نیست. یا اینکه مشکل را به زمین دیگری شوت کنیم، برازنده مدیران جمهوری اسلامی نیست. اصلا مشکلی را نیز حل نمی‌کند. باید با برنامه‌ریزی پیش رفت.
● خود شما در برنامه‌ریزی‌ها قائل به گروه مشاوران هستید یا اینکه ترجیح می‌دهید،‌ نظر خودتان را بدون مداخله نظر دیگران اعمال کنید. مثلا در برنامه‌ای تصمیم می‌گیرید فلان اتفاق بیفتد. آن را انجام می‌دهید و جواب مثبت هم دریافت می‌کنید. اینگونه است؟
نه. من عادتم این است که حتما یک گروه مشاوره در کارهای کلیدی خودم داشته باشم.
● این گروه مشاوره، مدیران یا معاونان شهردار هستند؟
نه. این منهای مدیرانی است که در حوزه خودشان مشغول فعالیت هستند. سعی می‌کنم از مشاورانی که در حوزه‌های مختلف هستند، استفاده کنم. مثلا حوزه‌ شهرسازی، حوزه مهمی است. اما علاوه بر تیم اجرایی که در شهرداری مشغول کار هستند، من یک تیم مشاوره‌ای در این خصوص دارم. در تمام امور این گروه مشاوره‌ای را دارم. قریب به اتفاق مشاوران نیز از سابقه علمی و آکادمیک برخوردارند. ضمن آنکه دارای تجربه مدیریت اجرایی نیز هستند.
● آیا شما در خصوص انتخاب افراد مرزبندی دارید؟ مثلا چون این شخص در دوران آقای کرباسچی یا آقای احمدی‌نژاد در شهرداری مدیر بوده، حالا در دوره شما کنار گذاشته می‌شود. یا نه، آنها را فارغ از گرایشات خود، جذب می‌کنید؟
من از زمانی که آمدم شهرداری تهران خلاف روال مرسوم در کشور عمل کردم. مثالی هست که می‌گویند اتوبوسی آمدند و اتوبوسی رفتند. من اما این کار را نکردم.
● شما به هر حال یک تیم دارید. آنها را که آورده‌اید.
درست است. من تیم کاری دارم و نمی‌خواهم بگویم اهل تغییر و تحول نیستم. بالاخره افراد جابه‌جا می‌شوند. تیم کاری من نیز همراهم وجود دارد. اما هیچ موقع اینگونه نبوده که اگر در مجموعه فعالیت‌های من، فرد یا افراد کارآمدی حضور داشتند، از آنها گذر کنم و به‌کارشان نگیرم. ولو اینکه گرایش‌های دیگر داشته باشند.
● معیاری هم برای به‌کارگیری آنها وجود دارد؟
بله. باید انقلابی باشند. یعنی به آ‌رمان‌های انقلاب و نظام وفادار باشند. به حکومتی که بر مبنای اعتقادات امام و یک حکومت دینی است، پایبند باشند. همین. برای من گرایشات افراد هیچ موقع مهم نبوده. کارآمدی آنها مهم است. مثلا امروز اگر یک نگاه به مدیران شهرداری داشته باشید، می‌بینید که افرادی در مجموعه هستند که از زمان قبل آقای کرباسچی اینجا بودند و هستند. حتی بعضی از افراد از زمان آقای کرباسچی هستند. یا افرادی که از زمان آقای احمدی‌نژاد به شهرداری پیوستند، هنوز وجود دارند و من آنها را به جرم اینکه متعلق به تیم قبلی بوده‌اند، تغییر ندادم.
● اما برخی‌ها معتقدند که چون این افراد متعلق به جناح ما نیستند یا با گرایش ما همخوان نیستند باید تغییر پیدا کنند. به قول شما اتوبوسی نیرو بردند و خیلی‌ها را خانه‌نشین کردند.
بله. الان منابع انسانی کشور دارد از دست می‌رود. چون می‌گویند از این خوشمان نمی‌آید، دیگری در خط ما نیست. آن یکی به ما انتقاد می‌کند. آن دیگری سلیقه‌اش با مجموعه ما همخوان نیست. شما به چه مجوزی نیروهای قابل انقلاب را کنار می‌زنید و خانه‌نشین می‌کنید؟ بنا نیست که همه افرادی که مثلا در شهرداری هستند الزاما سلیقه قالیباف را بپسندند. اگر مدیر کارآمدی وجود دارد، باید از او استفاده کرد. اتفاقا من خیلی مورد انتقاد قرار می‌گیرم که چرا با این فرد یا آن شخص که گرایش او چیز دیگری است، دارم کار می‌کنم. من اهمیتی نمی‌دهم چون تخصص و کارآمدی افراد برایم مهم است.
● اصلا مشغله کاری در شهرداری تهران این امکان را فراهم می‌کند که گرایش‌های سیاسی بتوانند در آن جولان دهند؟ یا اینکه نه، آنقدر درگیری کاری زیاد است که هر کس اتوبوسی نیز بیاید باید تمام فکر و ذکرش چاله‌چوله‌های شهر شود؟
نه. به هر حال سابقه نشان داده است که شهرداری نمی‌تواند از افرادی که دارای گرایشات سیاسی هستند، خارج باشد. یعنی افراد سیاسی در شهرداری وجود دارند.
●و این تاثیری در کارها دارد؟
البته. اما این کار درستی نیست. ولی هست.
● اما در بحث مونوریل ما می‌بینیم که از یک طرف شهرداری، از سوی دیگر دولت و حتی شورای شهر، همه وارد مجادلات بی‌حاصل سیاسی شدند. الان شهروندان گیج هستند و اصلا نمی‌دانند که چرا باید مونوریل داشته باشیم یا چرا نداشته باشیم. اصلا تهران نیاز به مونوریل دارد یا خیر؟
نگاه کنید وقتی یک موضوع تخصصی را تبدیل به یک بحث سیاسی می‌کنیم، نتیجه آن، این می‌شود که فضای کارشناسی به کنار می‌رود و آش بیش از اندازه شور می‌شود.
● پس شما نیز براین عقیده هستید که موضوع مونوریل سیاسی شده است؟
بله. الان اصلا بحث کاملا سیاسی است.
● مگر تهران طرح جامع حمل و نقل ترافیک ندارد؟ و براساس یک طرح و برنامه نباید جلو برویم؟ پس چرا بحث سیاسی؟
بله طرح جامع داریم. در این طرح نیز مشخص شده است که چه درصدی از آن حمل و نقل عمومی و چه درصدی حمل و نقل خصوصی باشد. اصلا این به قانون تبدیل شد. در آن تاکید شد که ۷۰ درصد مسافرت‌های شهری باید توسط حمل و نقل عمومی جواب دهد. همه چیز در طرح دیده شده است. حالا شاید من به عنوان مدیر یک دستگاه دیگر نظری داشته باشم یا به عنوان شهردار. اما وقتی این طرح به قانون تبدیل شد، عقل و شرع حکم می‌کند که سلایق کنار گذاشته شود و قانون را اجرا کنیم.
● با توجه به این قانون، آیا شهر تهران احتیاج به مونوریل دارد یا خیر؟
بله تهران به آن نیازمند است. حتی در دیدار اخیری که با آقای احمدی‌نژاد داشتم، ایشان می‌خواست من را قانع کند که تهران حتما مونوریل لازم دارد. گفتم من قانع هستم. بله نیاز دارد.
● این دیدار چه زمانی انجام شد؟
حدود ۲۰ روز قبل.
● در چه رابطه‌ای بود؟
موضوع حمل و نقل.
● شما به دولت رفتید؟ یعنی دیدار در دولت انجام گرفت یا جای دیگر.
نه. در دولت صورت گرفت.
● پس بالاخره به دولت رفتید؟
نه فقط جلسه‌ای بود. من در آن جلسه گفتم تهران حتما مونوریل لازم دارد اما بحث ما این است که مونوریل را باید چه کسی اجرا کند.
● به نظر شما چه کسی باید اجرا کند؟
قانون مشخص کرده است. قانونی که همین دولت لایحه آن را به مجلس برده است و آن را دکتر احمدی‌نژاد به من ابلاغ کردند، مشخص کرده است که حمل‌ونقل عمومی و هرگونه اجرای طرح‌ها به عهده شهرداری‌هاست. پس اگر قرار بر اجرای مونوریل باشد، قانون گفته که مجری آن شهرداری است.
● پس چرا دولت اعلام کرده که من خودم آن را اجرا می‌کنم؟
این خلاف قانون است. اگر دولت مونوریل را اجرا کند خلاف قانون عمل کرده است. همه باید به قانون پایبند باشند.
● این را به خود آقای احمدی‌نژاد گفتید؟
بله. بحث کردیم و من روشن گفتم.
● پاسخ آقای احمدی‌نژاد چه بود؟
قبول داشتند.
● یعنی قبول داشتند که اجرای مونوریل توسط دولت خلاف قانون است؟
نه. بحث من را منطقی می‌دانستند.
● پس اختلاف‌نظر کجاست؟
فکر می‌کنم اختلاف در این است که ما چند کیلومتر مونوریل می‌خواهیم و در کدام نقاط.
● این را چه کسی باید اعلام کند؛ شما یا آقای احمدی‌نژاد؟
کار هیچ کدام از ما دو نفر نیست. این را باید متخصصین بگویند. ما می‌گوییم یک مجموعه‌ای که برندی داشته باشد بیاید کار تحقیقاتی را آغاز کند.
● پیشنهادی دارید که چه برندی آن را اجرا کند؟
بله. ما گفتیم که جهاد دانشگاهی این کار را انجام دهد. اتفاقا جهاد دانشگاهی از زیرمجموعه‌های دولت است. اینها به ما بگویند که در تهران، در حمل و نقل عمومی از جنس ریلی و نوع قطار هوایی، چند کیلومتر و در چه نقاطی ما نیاز به مونوریل داریم. این را بگوید. پای آن را امضا کند تا ما آن را اجرا کنیم.
● این دیدگاه شماست. دیدگاه دولت که گویا مخالف است، چیست؟
من پاسخ روشنی از دولت تاکنون نگرفتم. یعنی هر وقت این سخنان را گفتم، آنها پاسخ روشنی ندادند.
● مگر در آن جلسه این سخنان را نگفتید؟
چرا، اما بنا شد که کار کارشناسی انجام شود.
● یعنی چی؟ مشخص است تا چه زمانی؟ یا مثلا بعد از آن جلسه دیگر پیگیری نکردید که مشخص شود چه کسی کار را انجام دهد؟
بنا شد موضوعات توسط تیم کارشناسی قطعی شود.
● دیدگاه شورای شهر چیست؟
فکر می‌کنم که آنها نیز با دیدگاه من موافق هستند.
● بر سر زمان اجرای طرح نیز اختلافی وجود دارد یا خیر. مثلا از فردا شروع شود یا در ۵ سال آینده؟
این را هم کارشناسان باید بگویند. وقتی قرار است شهرداری آن را انجام دهد، ما باید ساز و کار آن را درست کنیم. قراردادها بسته شود. دولت اعتبارات آن را تامین کند. بالاخره بعد از این همه سال از انقلاب، دیگر باید کارهای سلیقه‌ای و سیاسی را کنار گذاشت.
● اما الان برخی معتقدند که آقای قالیباف مونوریل را متوقف کرد. خصوصا هواداران دولت.
نه. قبل از اینکه من شهردار تهران شوم، خط صادقیه به میدان آزادی و فرودگاه کاملاً متوقف شده بود. من که مانع آن نشدم. این طرح در زمان خودشان متوقف شده بود. از خود دوستان باید پرسید که چرا متوقف شد.
● یکی از ابتکارات شما در پروژه‌های شهری طرح زمان‌بندی آنها بوده. فلان طرح یا برج باید در موعد زمانی مشخص پایان یابد. عموما نیز پایان یافت. جز غیر از برج میلاد که در آن هم با یک ترفند دیگر روبرو شدیم. شما روزشمار منفی گذاشتید که مثلا ۲۰ روز پیش باید افتتاح می‌شد اما نشد.
(باخنده) ترفند نبود. برای آن هم از قبل برنامه‌ریزی شده بود که اگر پروژه‌ای به هر دلیلی تاخیر داشت با روزشمار منفی این را به مردم اعلام کنیم.
بحثم این است که شما گویا یک تیم تبلیغاتی بسیار قوی دارید که از زمان کاندیداتوری شما در انتخابات ریاست‌جمهوری تاکنون خوب عمل کرده و کار خودش را بلد است. درست است؟ اینها ایده‌های آن گروه است یا نه، ایده‌های شخص شماست؟
واقعا متعجبم که شما چطور یک کار کاملا مدیریتی و سیستمی را تبلیغاتی می‌دانید و اصلا این گروه‌های تبلیغاتی کجا هستند؟
بالاخره یک گروه یا افرادی هستند که...
نه. اصلا اینطور نیست. وقتی در کشور ما نگاهمان سیاست‌زده باشد چنین می‌شود.
من به وجه منفی این موضوع اشاره‌ای ندارم. می‌خواهم بگویم که تیم شما کار خودش را بلد است.
نه. این بحث اصلا تبلیغاتی نیست. حتی اگر منظور شما هم مثبت باشد باز بحث تبلیغاتی وجود ندارد.
● پس این چیست؟
ببینید. امروز وقتی خودم را متعلق به یک نظام و تربیت‌شده فرهنگ امام و بسیج می‌دانم، تربیت‌شده فرهنگ جنگ و جبهه و شهادت می‌دانم، می‌بینم که مهمترین دغدغه ما، دغدغه کارآمدی است. چالش مهم امروز، چالش مدیریتی است. نبود یک نگاه سیستمی به کار مهمترین ضعف کشور است. پس اینها دغدغه من می‌شود. بعد که نگاه می‌کنم، می‌بینم مهمترین عناصر و کالاهایی که می‌توانند به من کمک کنند، چیست. می‌شود «زمان». یعنی زمان به مهمترین سرمایه من تبدیل می‌شود. به همین خاطر برایم بسیار مهم است که یک پروژه در زمان مقرر خود تمام شود. تمام امکانات را برایش مهیا می‌کنم که آن برنامه در زمان موعد تمام شود. در عین حال از طرف دیگر شعار می‌دهم که مردم برای من مهم هستند. چراکه باید در جریان کارهایم قرار بگیرند. حالا مردم چگونه می‌توانند در جریان کار من قرار بگیرند. یکی از طرق آن همین اعلام زمان پایان پروژه‌هاست. در حالی که قبلا چنین نبود. برخی معتقد بودند که من وقتی تابلوی زمان بهره‌برداری از تونل رسالت را زدم، خودکشی سیاسی کردم.
● اتفاقا سوالم معطوف به همین موضوع است که در دنیا مرسوم نیست برای پروژه‌های عمرانی بزرگ برنامه زمان‌بندی تعیین کنیم. ممکن است برای به پایان رساندن آن در زمان مقرر بخش‌هایی از کار لطمه ببیند. یا حتی اگر مهندسان دقت لازم را داشته باشند،‌ بهره‌برداری در زمان مقرر رخ نخواهد داد.
به هر حال ما را گذاشتند که این مسائل را حل کنیم. اگر قرار است بود و نبود یک مدیر هیچ فرقی نکند،‌ ای کاش آن مدیر هیچ وقت نباشد.
● یعنی شما می‌خواهید وسایل نظارت را فراهم کنید و خودتان را در معرض نظارت خودتان قرار دهید.
بیشتر نظارت مردم بر خودمان را. امام می‌فرمایند اگر خودمان را در محضر خدا بدانیم گناه نمی‌کنیم. پس اگر ما مردم را ناظر ببینیم و خودمان را در محضر آنها، مجبوریم که وظیفه‌مان را بهتر انجام دهیم. ما وظیفه داریم به عنوان یک مدیر این شفافیت را درست کنیم.
● برای این شفافیت،‌ شما عناصر دیگری هم لحاظ می‌کنید؛ مثلا ابزاری بیشتر برای نظارت مردم بر خودتان؟
بله. برای سال آینده در نظر داریم قیمت تمام شده هر پروژه را به اطلاع مردم برسانیم. مردم بدانند هر یک متر مکعب بتون چقدر هزینه دارد. آن وقت می‌بینید که آیا این مدیر، یک مدیر هزینه است یا واقعا با کمترین هزینه بهترین کار را ارایه می‌کند.
● حالا نگران نیستید که عده‌ای مثل من به شما بگویند که شما همچنان مشغول کار تبلیغاتی هستید و سودای دیگری دارید؟
حالا هر کس هر چه می‌خواهد بگوید. من وظیفه‌ام را انجام می‌دهم.
● اما شما همیشه در افکار عمومی و رسانه‌ها به عنوان یک پتانسیل برای ریاست جمهوری مطرح هستید. شاید رفتارهای مدیریتی شما به کار تبلیغاتی برای انتخابات ریاست جمهوری تعبیر شود.
یعنی حالا من نباید کار کنم و یک گوشه بنشینم تا گفته نشود که کار تبلیغاتی می‌کنم.
● نمی‌خواهم بگویم چون می‌خواهید کاندیدا شوید، کار نکنید. می‌گویم اینگونه تعبیر می‌شود.
(می‌خندد) نه. من اصلا نمی‌خواهم کاندیدا شوم. قصدم اینها نیست. می‌خواهم بگویم امروز که من در شهرداری هستم، چرا نباید کار کنم؟ چون ممکن است هر کس تعبیری از کار من داشته باشد؟ من گرفتار معضلی هستم که خیلی جالب است. می‌گویند فلانی خوب کار می‌کند اما دلیل این خوب‌کارکردنش این است که مثلا می‌خواهد به جایگاه دیگری برود. آخر این چه حرفی است؟ من وظیفه‌ام را دارم انجام می‌دهم.
ببینید در مباحث دینی ما شما اگر واجبات خود را در ملاء عام انجام دهید هیچ اشکالی ندارد و شبهه ریا به آن وارد نیست زمانی که شما می‌خواهید یک مستحبی انجام دهید مثلا به یک نیازمندی کمک کنید این کار باید در خفا و بدون ابراز آن در ملاء عام باشد وگرنه شما نماز واجبتان را حتی در خیابان یا پارک هم بخوانید اشکالی ندارد چون شما دارید به وظیفه واجب خود عمل می‌کنید و اتفاقا چون انجام وظیفه معروف است آشکار کردن آن توصیه هم می‌شود.
● یعنی شما براساس وظیفه عمل می‌کنید؟
بله. من همه کارهایی که انجام می‌دهم وظیفه واجب من به عنوان شهردار تهران است.
● شفاف‌سازی مالی وظیفه من است و این کار معروفی هم هست و من باید آن را آشکار هم بکنم تا امر به معروفی هم علاوه بر انجام وظیفه صورت بگیرد.
شما زمانی باید یقه من مدیر را بگیرید که ببینید خارج از وظیفه قانونی خود برای رسیدن به چیزی کاری انجام می‌دهم یا هزینه‌ای به شهر تحمیل می‌کنم و چیزهایی از این قبیل.
● اما الان شما در لبه تیغ هستید. بخواهید یا نخواهید.
اصلا اینطور نیست. ما اگر قبول کردیم به مردم خدمت کنیم باید از همه چیز بگذریم. شهید رجایی می‌گوید یک عده آمدند خون دادند و خون می‌دهند اما ما آمده‌ایم آبروی خودمان را هم بدهیم. حالا چه اشکال دارد، ما حاضریم برای مردم آبروی خودمان را هم بدهیم. من می‌گویم باید در معرض مردم باشیم و آنها همه چیز را بدانند.
● به همین خاطر زمان برای شما مهم است؟
مهم است. بله. نگاه کنید در سال ۶۴ حدود یک میلیون و هشتصد هزار نفر موالید ما بودند. از آن به بعد، این آمار شکست. اگر خاطرتان باشد، در سال ۶۶ ما یک بحران پوشک و شیرخشک داشتیم. اگر کوچکترین تدبیر را در کار خودمان می‌داشتیم، می‌دانستیم که پنج سال بعد تحصیل در مقطع ابتدایی و چند سال بعد در دبیرستان برای ما بحران‌زا خواهد بود. بعد می‌دانستیم که سال ۷۲ یک موج عظیم پشت کنکوری داریم. یعنی ظرفیت ۲۵۰ هزار نفری به یک بحران تبدیل خواهد شد. اما این نگاه و پیش‌بینی وجود نداشت که بدانیم سال ۸۴ بحران شغل و مسکن را داریم. حالا باید بدانیم که در دهه ۹۰ بحران حوزه‌های بیمه، درمان و پیری جمعیت را داریم. اما همه به خاطر بی‌برنامگی لطمه دیدیم و ضربه خوردیم. حالا مجلس اعلام کرده است که سال ۸۹، دیگر هیچ کس در صف کنکور نخواهد ماند. اینکه طرح نیست. وقتی در سال ۸۹ یک میلیون و صد هزار دانشجو داریم و ظرفیت دانشگاه‌ها یک میلیون و دویست هزار تاست که باید رفت و خواهش کرد ۱۰۰ هزار نفر دیگر نیز به دانشگاه بیایند. اینکه دیگر احتیاج به طرح ندارد. اگر کسی تدبیر دارد، الان بیاید معضل مسکن و شغل و تورم را حل کند.
● این انتقاد را به خود نمایندگان گفتید یا جای دیگری که حالا موثر هستند، بیان کردید؟
بله. من در خود مجلس گفتم. به هر حال باید پیش‌بینی کرد. همانطور که ما در شهرداری پیش‌بینی می‌کنیم. من اگر دست روی دست بگذارم، بعد نمی‌توانم بگویم من پیش‌بینی نمی‌کردم برف سنگین می‌آید. اینکه حرف نشد.
● در سال‌های اخیر، برخی از شهرداران تهران، ایده‌‌ها و ابتکاراتی داشتند. مثلا در دوران آقای کرباسچی، فرهنگسراها راه‌اندازی شد. پل‌ها و اتوبان‌های راهگشا ساخته شد. میله‌های پارک‌ها برداشته شد که واقعا دوره ایشان، دوره تحول تهران بود. در دوران آقای ملک‌مدنی و الویری اتفاق خاصی نیفتاد. آقای احمدی‌نژاد نیز برای اتوبان‌ها دوربرگردان گذاشتند و تلاش کردند رابطه شهردار و مردم را بیشتر کنند و دیدارهای مردمی را تدارک دیدند. شما چه ایده‌ای داشتید و چه تحولی را پایه‌گذاری کردید؟
به نظرم یک مدیر باید هم به فکر روز و هفته شهر خود باشد، هم به فکر سال و هم به فکر یک برنامه ۵ ساله باشد. باید همه اینها را در امتداد هم دید. به صورت یک زنجیره. یکسری مشکلات هست که باید در یک هفته یا یک شب حل شود. اما به برنامه‌ریزی‌های ۱۰ ساله یا ۱۵ ساله اعتقادی ندارم. چون نمی‌دانیم که در دوران ما چه ابزاری در اختیار ما قرار می‌گیرد که به آن موضوعات بپردازیم.
● پس اساس شما در شهرداری چیست؟
ببینید ما در سه حوزه شهروندان، شهر و شهرداری رویکردهایی داریم. در حوزه شهروندان تلاشمان براین است که رویکرد شهروندمداری را بر کار حاکم کنیم. کار پردامنه‌ای است. در همه حوزه‌ها باید تحول ایجاد شود تا شهروندمداری حاکم شود. اساس کار هم این است که ما بتوانیم هم مشارکت و هم نظارت مردم را به صورت سیستمی فراهم کنیم.
در حوزه شهر پس از رویکردهای مختلفی که به کار برده اکنون زمان آن رسیده که ما به توسعه پایدار شهری بیندیشیم و آن را اساس کار خودمان قرار بدهیم. توسعه پایدار به معنای دقیق و کامل آن و در حوزه سازمان شهرداری هم باید کارهای زیادی صورت بگیرد ولی محور نگاه و تلاش ما این است که شهرداری را از یک سازمان خدماتی به یک نهاد اجتماعی تبدیل کنیم و این اتفاق دارد در جای‌جای شهرداری رخ می‌دهد.
● مصادیق آن را می‌فرمایید؟
مثلا حوزه‌های معاونت اجتماعی و فرهنگی ما. در گذشته در این حوزه عمدتا فعالیت‌های آنان، فعالیت تبلیغاتی و رویکردهای یک‌جانبه‌گرایی بود. ما تمام این حوزه‌های معاونت فرهنگی و اجتماعی را به سمت مسائل اجتماعی بردیم.
● می‌شود مشخص‌تر بیان کنید؟
مثلا الان موضوع کارتن‌خواب‌ها در تهران حل شده است. دیگر کسی نیست که بگوید آی اینجا یک کارتن‌خواب بود و مرد. حتی در همین زمستان پربرف و سرد هیچ کس نبود که بگوید کسی کنار خیابان مانده. در حالی که قبل از دو سال پیش این موضوع به یک بحران تبدیل شد و هر شب یکی، دو نفر می‌مردند. یا بحث مربوط به ترک اعتیاد.
● یعنی رویکرد شما حل آسیب‌های اجتماعی است؟
الان بله. تمام رویکرد ما در این معاونت به این سمت رفته است تا این آسیب‌ها را برطرف کنیم.● اما این وظیفه سازمان بهزیستی است. آنها باید این کار را انجام دهند. اینگونه تداخل کار به‌وجود نمی‌آید؟
ما به هر حال شهردار تهران هستیم. باید دغدغه مردم و شهر آنها را داشته باشیم. نمی‌توانیم به شهروندی که در تهران شب گرفتار شده و جایی ندارد، بگوییم برو بمیر چون این وظیفه یکی دیگر است و اگر انجام نداده ما وظیفه‌ای نداریم. ما باید به او جا بدهیم ولو آن که دیگران برای مردم کاری انجام نمی‌دهند.
● پس دوران شما در واقع دوران تغییر رویکرد شهرداری از کارهای خدماتی به کارهای اجتماعی است. درست است؟
بله. این مقوله کارهای اجتماعی که ما در دو سال گذشته، انجام دادیم، در شهرداری بی‌سابقه بوده. در حوزه‌های فرهنگی نیز چنین است.
● منظور شما این است که شهرداری بار دولت را هم به دوش می‌کشد؟
نه. من نمی‌خواهم بگویم که بار آنها را که بر زمین مانده ما انجام می‌دهیم. ما وظیفه خودمان را نسبت به شهروندان انجام می‌دهیم و سعی می‌کنیم آن را درست انجام دهیم.
● این رویکرد، به وجهه اصلی شهرداری که خدمات شهری است، آسیبی نمی‌زند؟
نه. نگاه کنید آیا سلامت جسمی برای شهر یک اصل هست یا نه.
● هست. اما آیا وظیفه شماست؟
این یک بحث دیگر است. ما که نمی‌توانیم بگوییم سلامت شهروندان مهم است ولی چون دولت باید انجام دهد، ما کنار می‌ایستیم و نگاه می‌کنیم.
● به هر حال ما امروز می‌بینیم که مثلا چاقی، ناراحتی‌های عصبی و عصبانیت یکی از دغدغه‌های اصلی شهر ماست. بحث مربوط به نبود ویتامین دی نیز به همین ترتیب. نرمی استخوان و پوکی استخوان به علت نبود نور آفتاب در آپارتمان‌ها یکی از معضلات شهری است. مردم همه دوشغله هستند. تفریح ندارند. پارک ندارند. اینها جزیی از مشکلات است. به همین خاطر ما در شهرداری تصمیم می‌‌گیریم در مدت ۱۴ ماه، ۵۰۰ زمین چمن احداث کنیم.
با این مشکلاتی که گفتید مردم دارند، آیا از این کار شما استقبال هم می‌شود؟
بسیار. زمین‌ها از اذان صبح تا آخر شب پر است. همسایه‌های اطراف این زمین‌ها سروصداشان بلند شده است. این یعنی استقبال. تصور قبلی از شهرداری چه بود؟ جمع کردن زباله.
● الان می‌توانید بگویید که ماموریت اصلی شما در شهرداری تهران چیست؟
در سه حوزه است. اول حوزه کار و فعالیت. دوم حوزه تربیت و آموزش و حوزه سوم رفاه و آ‌سایش است. در هر سه حوزه نیز مشغول کار هستیم. در نیروی انتظامی نیز وقتی مشغول کار بودم، گفتم که ما به امنیت می‌توانیم دو نگاه داشته باشیم. اول امنیت جامعه‌محور، دوم امنیت تهدیدمحور. برخی معتقدند که باید با مردم برخورد شود. در حالی که با برخورد و با باتوم نمی‌شود مشکلات شهر را حل کرد. اینجا شهر است و مردم. ما امنیت را برای آنها می‌خواهیم. پس شهرداری محل این کارهاست.
● شما در جای‌جای صحبت خودتان به دولت آقای احمدی‌نژاد و شخص ایشان اشاره کردید. شهردار تهران نیز به علت تصدی یک کلان‌شهر می‌بایست با این دولت و آن رئیس‌جمهور در ارتباط باشد. اما رابطه شما با دولت خوب نیست. حالا خبر دادید که یک جلسه‌ای با رئیس‌جمهور داشتید. گرچه خوشحال‌کننده بود اما به نظر می‌رسد، مدیریت شهری از این بابت دچار آسیب است. چرا به دولت دعوت نشدید؟ ریشه این اختلافات کجا بود؟
باید کمی عقب‌تر برویم. شهرداری تا قبل از تشکیل شوراها، کاملا دولتی بود و شهردار تهران را رئیس‌جمهور و دولت معرفی می‌کردند. در استان‌ها نیز این وظیفه استانداران بود. اما پس از انتخابات اولین دوره شوراهای شهر، انتخاب شهردار از حالت دولت‌محوری خارج شد. اختلافات نیز از همین جا شکل گرفت. در یک مقطع، وقتی آقای احمدی‌نژاد شهردار تهران شد و اتفاقی که افتاد این بود که دولت ایشان را به جلسات خود دعوت نکرد، آن زمان روزنامه‌های اصولگرا نیز به شدت از دولت و آقای خاتمی انتقاد کردند. اصلاح‌طلبان نیز توجیه می‌کردند و می‌گفتند که دعوت از شهردار الزامی ندارد و قانونی نیست. وقتی من شهردار شدم و آقای احمدی‌نژاد به دولت رفت، این اتفاق مجددا تکرار شد. جالب اینجا بود که روزنامه‌های اصولگرا که آن زمان انتقاد می‌کردند چرا شهردار را به دولت راه نمی‌دهید، اکنون حرف اصلاح‌طلبان را می‌زدند و توجیه می‌کردند که وجود شهردار در دولت ضروری نیست.
● خود شما گله‌مند شدید؟
نه. به نظر من اشکالی ندارد. اما خوب نیست وقتی جاها عوض می‌شود نظرات نیز عوض شود. این ظلم به مردم است. دور از عدالت و اعتدال و عقلانیت است. دور از انصاف است. بنده وقتی احمدی‌نژاد رئیس دولت شد آن را یک فرصت طلایی برای شهرداری تهران و تمام شهرهای دیگر دانستم. چون ایشان با مشکلات شهر آشناست و لازم بود که ما با حمایت بیشتری روبرو شویم.
● همچنان این توقع را دارید که دولت از شما حمایت کند؟
همچنان می‌خواهیم این اتفاق بیفتد و ما از سوی دولت حمایت شویم. البته نمی‌خواهم وارد این بحث‌ها شوم که چرا من را دعوت نکردند.
● خود شما تلاش برای حضور در دولت انجام دادید؟
من اخلاقا چنین روحیه‌ای ندارم که بخواهم خودم را به کسی تحمیل کنم.
● اما شما در همین مصاحبه گفتید که در بعضی جاها باید آبروی خود را برای مردم و شهر تهران گذاشت. این هم مساله کوچکی نیست. مشکلات بسیاری وجود دارد که یک طرف آن دولت قرار گرفته.
من همه تلاش خودم را برای حل مشکلات شهر انجام دادم ولی نمی‌توانم برای حل مشکلات بروم پشت در دولت بنشینم و بگویم که مرا راه بدهید.
● نه این که برازنده شما نیست. می‌خواهم ببینم از کانال‌های موثر دیگر اقدام کرده‌اید که مثلا توصیه‌ای به دولت در این باب بکنند؟
نه. می‌دانید مهم این است که رویکرد دولت، کمک به شهرداری‌ها باشد. دغدغه‌های شهر تهران، ملی است. تهران نماینده همه مردم ایران است. در واقع شهر تهران بار دولت را به دوش می‌کشد. این سزاوار نیست که از یک خانه کلنگی در جنوب شهر عوارض بگیریم اما از ساختمان بزرگ یک وزارتخانه دولتی که به شهر هزینه تحمیل می‌کند، عوارض نگیریم.
● چرا نمی‌گیرید؟
نمی‌دهند. البته این مربوط به دولت فعلی نیست. دولت قبلی هم عوارض نمی‌داد. اصلا دولت‌محور کردن نگاه کردن به موضوعات شهری اشکالات جدی دارد که پرداختن به آن وقت زیادی می‌گیرد.
● درباره شورای سوم نظرتان چیست؟ بالاخره ترکیب از دو شورای دیگر متفاوت است. اصلاح‌طلبان و برخی از اصولگرایان در یک ائتلاف حامی شما شدند. گرچه منتقدان می‌گفتند که این ائتلاف شکننده است اما...
این ائتلاف مستحکم‌تر شد.
● شما از شورای سوم راضی هستید؟
از شورای سوم راضی‌تر از شورای دوم هستم.
● چرا؟
چون ترکیب آن یک الگویی برای کل کشور شد. مجموعه ۱۶ نفره شورا، از سه طیف فکری که در کل کشور نیز دیده می‌شوند، هستند. بخشی از این دوستان، خارج از بحث گرایشات سیاسی، سابقه‌های مدیریتی سطوح مختلف را داشتند و در کار افرادی پخته و کارشناس هستند. برخی دیگر از آنها، اگرچه سابقه مدیریتی در سطوح بالا را نداشتند، اما حضور در شورای دوم و سوم آنها را به پختگی در حوزه شهر رساند. مجموعه این پختگی و آن سابقه خوب، خیلی به من کمک کرد و می‌کند. شاید باور نکنید که بیش از ۶۰ تا ۷۰ درصد مصوبات بودجه به اتفاق آرا، به تصویب رسید.
● یعنی شما اختلاف ندارید؟ اصلا موارد اختلافی بین شما و شورا وجود دارد؟
بله. حتما.
● مثل چی؟
در حوزه حمل و نقل یا عمرانی گاه اختلاف پیدا می‌کنیم. حتی در جلسات کمیسیون‌ها، بحث‌های زیادی رخ می‌دهد اما چون بحث‌ها کارشناسی است و نه سیاسی، همه به یک نقطه می‌رسیم. تاکنون نیز شاهد یک تصمیم سیاسی درباره شهرداری نبوده‌ام.
● اگر اختلاف و مشکلی وجود ندارد، پس چرا در جلسات علنی شورا حاضر نمی‌شوید؟ شما عموما به جلسات غیرعلنی می‌روید. پشت درهای بسته و دور از چشم خبرنگاران، معلوم نیست چه می‌گذرد و چه روی می‌دهد. دلیل خاصی دارد؟
نه. اگر قرار باشد من هم روز یکشنبه و هم روز سه‌شنبه، صبح تا ظهر بیایم و بنشینم و در جلسات شورا شرکت کنم، واقعا به کارهای شهرداری نمی‌رسم. روزهایی که جلسات علنی است، اگر موضوع خاص و مهم باشد، حتما حاضر می‌شوم.
● اعضای شورا چطور از شما نمی‌خواهند که در جلسات علنی شرکت کنید؟
با دوستان توافق کردیم که به‌گونه‌ای کارها را تنظیم کنند که من حتما روزهای یکشنبه در جلسه آنها حاضر باشم. اگر ضرورتی هم پیش آمد، در جلسه سه‌شنبه حاضر می‌شوم.
● شما در ابتدا که شهردار تهران شدید، یک برنامه جامع ارایه کردید. اما بعدا هیچ خبری از آن نشد. اصلا آن را اجرا کردید یا به خواسته‌هایی که مطرح بود، رسیدید؟ یا این که گذاشتید کنار؟
نه. من از روزی که برنامه را ارایه دادم، تا الان همچنان آن را در دستور کار خودم دارم.
● اما صحبتی از آن برنامه‌ها نیست. به نظر می‌رسد فضای کاری شما، مشغله بسیاری برای شما ایجاد کرده.
نه. در همان چارچوب داریم عمل می‌کنیم. هنوز از آن برنامه خارج نشده‌ایم و نمی‌شویم.
● تا حالا شده که آن برنامه نیاز به بازنگری داشته باشد؟
بوده و مرتب این کار را نیز انجام می‌دهیم اما پارادایم ما همان برنامه است و شش اصلی که گفته بودیم.
● در حوزه شهری در سال آینده چه اتفاقاتی رخ می‌دهد. شما در شهرداری قرار است چه کارهایی انجام بدهید؟
ما در حوزه شهری در سال آینده حتما کارها را با سرعت بیشتری انجام خواهیم داد. هم در حوزه فرهنگی و اجتماعی و هم در حوزه مسائل رفاهی و هم در حوزه کار و فعالیت، گسترده‌تر از امسال کارهایی را انجام خواهیم داد.
● مصداقی بفرمایید که چه اتفاقی رخ می‌دهد.
پروژه برج میلاد به اتمام می‌رسد. پروژه پل رسالت که الان یک معضل است به اتمام می‌رسد. ادامه اتوبان شهید همت به اتمام خواهد رسید. تا پایان سال آینده بخش عمده‌ای از تونل توحید را که یک پروژه اساسی است،‌ انجام خواهیم داد. برای مردم تهران در سال آینده دیگر تپه‌های عباس‌آباد به شکل یک بیابان نخواهد بود. آنجا به یک مجموعه فرهنگی تبدیل می‌شود. ما یک باغ کتاب، کتابخانه شهر، مراکز تفریحی و مرکز آثار دفاع مقدس را خواهیم داشت. همچنین با برنامه‌ای که تنظیم کردیم،چون سی‌امین سال انقلاب است یکسری از نشانه‌های انقلاب را نمادسازی خواهیم کرد. مردم در سال آینده در مترو تحول جدی خواهند دید. حجم قطارها افزایش می‌یابد. خطوط جدید راه‌اندازی می‌شوند. تا پایان سال آینده خط مترو به قلهک و تجریش خواهید رسید. به نظرم حجم و سرعت کار در شهرداری در سال آینده بسیار زیاد خواهد بود.
● من چند تا سوال سیاسی دارم که عمدتا در خصوص انتخابات مجلس است. شما تا پیش از انتخابات و رقابت‌های مجلس از ورود به این عرصه پرهیز می‌کردید و سخنی در این باره نمی‌گفتید. اما یکمرتبه از صلاحیت‌ها سخن گفتید. چرا پرهیز را کنار گذاشتید؟
من هنوز هم پرهیز می‌کنم.
● اما در خصوص انتخابات پرهیز را کنار گذاشتید. حتی از لیست ۶+۵ اصولگرایان انتقاد کردید که لیست کاملی نیست.
نه. من هنوز هم پرهیز دارم که به عنوان شهردار از این لیست حمایت کنم یا لیست انتخاباتی بدهم. نمی‌خواهم وارد این مقولات شوم.
● لیست ندادید، اما وارد این مقوله شدید.
نه. مردم دوست دارند که شهردار به دور از غوغاسالاری شهر آنها را اداره کند. پس من هنوز این پرهیز را دارم و نمی‌خواهم مثل یک حزب سیاسی عمل کنم. اعتقادی هم ندارم.
● پس چرا از ردصلاحیت‌ها یا از لیست اصولگرایان انتقاد کردید؟
خب من یک چهره سیاسی هستم. وقتی در حوزه سیاسی احساس می‌کنم در جایی اشکالاتی بوجود آمده، یا ظلمی به کسی روا شده، احساس می‌کنم آنها را بیان کنم.
● در خصوص ردصلاحیت‌ها ظلم صورت گرفت؟
فکر می‌کنم روندی که مخصوصا هیات‌های اجرایی و البته هیات‌های نظارت در استان‌ها پیش گرفتند و ما را با ردصلاحیت‌های گسترده‌ای که بوی یک‌جانبه‌گرایی می‌داد، روبرو کردند، عجیب بود. پس من وظیفه‌ام این بود که اعتراض کنم.
● اعتراض شما معطوف به ردصلاحیت برخی از اصولگرایان بود یا نه، اصلاح‌طلبان را شامل می‌شد.
نه. من به اصل ردصلاحیت‌هایی که در چارچوب قانون نبود، معترض بودم.
● مثلا چه موردی؟
مثلا اگر کسی منتقد دولت است، صلاحیت ندارد. اینکه حرف درستی نیست. به هر دولتی ممکن است انتقادی مطرح باشد و این طبیعی است.
● واقعا موارد اینگونه هم بوده؟
بعضی بحث‌ها بود. در بعضی جاها نیز چنین سخنانی مطرح بود. طبیعتا در اینگونه موارد لازم بود ما اعلام موضع کنیم. البته باید بگوییم که شورای نگهبان آمد و این موضوع را مهار کرد. پس امروز جا دارد که از شورای نگهبان تشکر کنیم زیرا ضعف‌های هیات‌های اجرایی یا هیات‌های نظارت را برطرف کرد.
● شما به لیست اصولگرایان نیز اعتراض داشتید. چرا؟
به خاطر اینکه ما اصولگرایی را یک فرهنگ می‌دانیم. اصولگرایی اینگونه نیست که یک گروه، حزب یا جریان بیایند جلد خودشان را عوض کنند، یا تغییر تابلو بدهند. خیر. الان ۳۰ سال از انقلاب می‌گذرد. پس افراد را می‌شناسیم. چپ و راست بودن آنها روشن است. فرهنگ اصولگرایی نیز روشن است.
● اصلا این اصولگرایی چیست؟ جریان است؟
گفتم. یک موضوع متعلق به انقلاب است. در واقع مقام معظم رهبری به درستی آن را تبیین کردند. پس جریان نیست که حالا یک افرادی بیایند و آن را جزمی و بسته ببینند و برای خود تبلیغ کنند و آن را خاص گروه خود بدانند و بگویند که ما اصولگرا هستیم، بقیه نیستند. من اساسا چنین نگاهی را اصولگرایانه نمی‌دانم.
● الان که خود اصولگراها می‌گویند، ما سه ضلع هستیم و...
این هم مصداق همان مساله است. حالا اگر چهارضلع باشند یعنی اصولگرا نیستند؟ یا اگر ۶+۵ چهار ضلع می‌شدند مشکل اصولگراها حل می‌شد؟ این نگاه اصلا غلط است. بحث ما اصلا ضلعی نیست.
● شما خودتان را اصولگرا می‌دانید یا نه؟
موضع من در انتخابات ریاست جمهوری بسیار شفاف بود. گفتم که من متعلق به اردوگاه اصولگرایان هستم. الان هم همین را می‌گویم و خودم را اصولگرا می‌دانم. ولی معتقدم یک اصولگرا نمی‌تواند اصلاح‌طلب نباشد. من اصولگرای اصلاح‌طلب هستم. این باور من است. معتقدم این نزدیک‌ترین نگاه برخاسته از آرمان‌های امام و رهبری است.
● پس انتقاد شما به چه بود؟
ما می‌گفتیم که نگاه شما باید اصولگرایانه باشد. وقتی نگاه می‌کنیم به لیست آنها می‌بینیم که با مبانی اصولگرایان فاصله دارد. سه‌ضلعی را بین خودشان تقسیم کردند. آخر این چه اصولگرایی است؟
● شما لیست ۶+۵ را قبول ندارید؟
ببینید افراد آن لیست برای ما محترم هستند، ولی می‌گویم مصادیقی که شما انتخاب کرده‌اید با مبانی‌ای که خودتان نوشتید سازگاری ندارد.
● به خاطر همین یک جبهه جدید تشکیل شد و شما و آقای لاریجانی و رضایی متحد شدید؟
نه من این را قبول ندارم. رابطه من و آقای لاریجانی و رضایی یا برخی دیگر یک رابطه دوستی و رفاقت قدیمی است. نباید به آن به عنوان یک جریان سیاسی نگاه کرد.
● اما در این روزها که نزدیک انتخابات است، از این رفاقت‌ها و اینکه اسم شما سه نفر کنار یکدیگر منتشر می‌شود،‌ می‌توان پیام خاصی گرفت و حتی تلقی بوجود آمدن یک جریان را می‌دهد.
تلقی اشتباهی است. اگر یک جریان سیاسی بودیم که در انتخابات ریاست جمهوری هر سه نفر ما کاندیدای انتخابات نمی‌شدند.
● الان شرایط فرق کرده و ممکن است شما بخواهید مقابل یک نفر دیگر یا یک جریان دیگر، اعلام موضع کنید.
نه اینجوری نمی‌شود. این بیشتر بر مبنای یک رفاقت و دوستی استوار است.
● پس چرا قبلا شما با آقای لاریجانی و رضایی آگهی تسلیت مشترک نمی‌دادید؟ آن آگهی تسلیت برای خیلی‌ها یک پیام سیاسی داشت.
نه دادیم. جمعی از دوستان قدیمی هستیم که در اینگونه موارد اسامی ما منتشر می‌شود.
● اما تا حالا هیچگاه فقط اسم شما و آقای لاریجانی و رضایی کنار هم قرار نگرفته بود.
اگر بخواهیم بگوییم که سلایق ما به هم نزدیک است، بله. اینکه طبیعی است. اما اگر بخواهیم بگوییم ما به دنبال یک حزب هستیم، باید بگویم که نه اینگونه نیست.
● اما شما برای انتخابات کنار هم قرار گرفتید.
بله. چون برخی اوقات دغدغه‌های مشترک پیدا می‌کنیم. طبیعتا برای ما مجلس هشتم یک دغدغه است. در برخی موضوعات، ما با یکدیگر دغدغه مشترک داریم. پس در آن موضوع با هم همفکری می‌کنیم.
● به خاطر همین دغدغه مشترک بود که آقای لاریجانی از تهران به قم رفت تا ورودش به مجلس قطعی‌تر شود؟
نه. ایشان خودشان به این تشخیص رسیده بودند. فکر می‌کنم لازم دیدند به خاطر احترام به مراجع و جامعه مدرسین، به دعوت آنها پاسخ مثبت بدهند.البته شاید احساس کردند اگر به قم بروند برای خودشان نیز بهتر باشد. تشخیص دادند و رفتند. اگر ما کار حزبی می‌کردیم که باید می‌گفتیم شما تهران بمان و کار حزبی بکن.
● منافاتی که ندارد. شما می‌توانید در قم لیست بدهید.
نه. من نه به دنبال لیست دادن بودم و نه هستم. گفتم فقط اشکالاتی را که می‌بینم، بیان می‌کنم.
● پیش‌بینی شما از ترکیب مجلس آینده چیست؟
فکر می‌کنم مجلس معتدلی خواهد بود فارغ از قطب‌بندی‌های موجود.
● مثل شورای شهر سوم؟
بله. به نظرم سه فراکسیون در مجلس هشتم خواهیم داشت که هر سه نیز قوی هستند.
● پیش‌بینی شما نسبت به تحولات مجلس در سال آینده چیست؟
مجلس آینده تخصصی‌تر خواهد بود و از افراط و تفریط دور خواهد شد. همچنین سه فراکسیون قوی خواهد داشت. مجلس آینده نمی‌تواند مونوپل یک گروه خاص باشد.
● شبیه مجالس گذشته ما خواهد شد؟ مثلا مجلس پنجم که یک اکثریت ضعیف و یک اقلیت قوی داشتیم.
مجلس هشتم یک مجلس جدید خواهد شد. مجلس هشتم دوقطبی نخواهد شد. یک مجلس سه‌قطبی خواهد بود.
● قطب‌های آن چه کسانی هستند؟ یک قطب که طبیعتا اصلاح‌طلبان هستند. دو قطب دیگر؟
فکر می‌کنم در مجلس هشتم قدرت قطب‌های چپ و راست شکسته خواهد شد.
● پس چه چیز جدیدی خلق می‌شود؟
جریان سومی ‌خواهد آمد که آن جریان بسیار قوی خواهد شد. آنها می‌توانند از افراط و تفریط جلوگیری کنند.
● رئیس‌مجلس چطور؟ فکر می‌کنید که چه کسی رئیس مجلس آینده است؟
اجازه بدهید ابتدا ببینیم چه کسانی به مجلس می‌روند بعد درباره آن سخن بگوییم. من فکر می‌کنم مهم‌تر از اینکه چه کسی رئیس مجلس بشود این است که یک انتخابات پرشور با مشارکت بالا صورت بگیرد. مشارکت بالا از جهات مختلف خیلی مهم است.
بعضا دیده می‌شود که گروه‌هایی بررسی می‌کنند که آیا موفقیت و نفع ما در مشارکت کم است یا زیاد و شاید به این نتیجه می‌رسند که مشارکت کم مردم به نفع آنهاست و این خیلی بد است. در درجه بعدی ما باید یک انتخابات رقابتی با مشارکت همه گروه‌های داخل نظام داشته باشیم، همانطور که مشارکت مردم مهم است مشارکت گروه‌های مختلف هم مهم است. گروه‌های سیاسی هم باید به میزان پایگاه اجتماعی خود و اقبال مردم در مجلس حضور داشته باشند. مجلسی با حضور گروه‌های مختلف مجلس متعادل‌تر و بهتری است و من فکر می‌کنم اگر مشارکت حداکثر در رقابت سالم و قانونی تحقق پیدا کند حتما ما مجلس کارآمدتری هم خواهیم داشت. مجلسی که اساس کارش عقلانیت و اعتدال باشد و البته ما به مجلس و نمایندگان شجاع هم خیلی نیاز داریم.
اکبر منتجبی
منبع : شهروند امروز


همچنین مشاهده کنید