دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

آقای ستاری‌فر! واقعیت را بپذیرید


آقای ستاری‌فر! واقعیت را بپذیرید
چندی پیش محمد ستاری‌فر معاون رئیس‌جمهور سابق و رئیس سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی دولت آقای خاتمی، با ارسال نامه‌ای به آقای دکتر احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهور، با طرح مسایلی، از وضعیت اقتصادی ایران به شدت انتقاد کرد. روشن است که اگر انتقاد از روی خیرخواهی و برای اصلاح امور باشد و با رویکردی منصفانه و بجا و با دیدن تمام نقاط قوت و ضعف صورت گیرد، امری مبارک است و بی‌تردید می‌تواند برای جامعه و دست اندرکاران مفید واقع شود؛ اما اگر نقد و نقادی فاقد شرایط مذکور باشد؛ نه تنها دردی را دوا نمی‌کند بلکه خود موجب انحراف از مسیر درست و به تعبیر قرآنی صراط مستقیم می‌شود. در این صورت جامعه با پیروی از آن، به بیراهه‌های جهالت و ضلالت کشیده شده و صرفاً وسیله‌ای برای عقده گشایی و فرو نشاندن آتش خشم منتقد می‌گردد. همچنین بنا به تعبیر مقام معظم رهبری، تبدیل به عاملی برای از دست رفتن خودباوری و اعتماد به نفس ملت نسبت به توانایی‌های خود می‌شود و فضای لازم را برای تبلیغات منفی دشمنان ملت و مردم و حتی تعرضات عملی آن‌ها فراهم می‌آورد.
حال با این رویکرد و توجه به نکات یادآوری شده، به بررسی نامه انتقادی آقای ستاری‌فر می‌پردازیم تا دریابیم این نامه چه بهره‌ای از حقیقت گویی، واقع بینی و واقع نمایی برده است و چه سهمی از خیر خواهی و خیر اندیشی دارد. بدین منظور، ابتدا ادعاهای ایشان را ذکر کرده و سپس به تجزیه و تحلیل آن‌ها می‌پردازیم.
آقای ستاری‌فر می‌گوید: ‌قبل از ورود به مباحث این نامه، لازم می‌دانم اعلام نمایم که اینجانب به رغم تفکر سیاسی، اجتماعی و اقتصادی که دارم، تاکنون در میدان عمل و مسوولیت‌هایی که داشته‌ام، نه از تفکر سیاسی اطرافیان و همکاران پرسیده‌ام و نه تفکر شخصی خود را در کار اجتماعی‌ام ذی مدخل دانسته‌ام؛ بلکه با همکاران مختلف، با ایده‌های بسیار متنوع در اهداف و وظایف و مسوولیت‌هایی که داشته‌ام، شبانه روز تلاش کرده ام. از این رو مرحمت فرموده به همکاران دولت تذکر این نکته را داشته باشید که مطالب نامه برخاسته از موازین عقلی، اقتصادی و از همه مهم‌تر از اسناد قانونی چشم انداز و سیاست‌های کلی و برنامه چهارم توسعه است و فقط برای موفقیت مردم و دولت و سربلندی کشور ایران نوشته شده است؛ لذا پیش از آنکه با دید سیاسی و جناحی به آن نگاه کنید (که جغرافیای این روزهای کشور دیگر توان جنگ حیدری و نعمتی را ندارد) و این که چه کسی با چه اندیشه سیاسی، اجتماعی و اقتصادی این نامه را نوشته است، به مفاد آن پرداخته شود. (۱)
در این گفته آقای ستاری‌فر حداقل سه نکته اساسی وجود دارد:
۱) ایشان به گفته خودشان دارای تفکر سیاسی، اجتماعی و اقتصادی خاص خود هستند؛ اما علی رغم آن در میزان عمل نسبت به تفکرات سیاسی اطرافیان و همکاران خود حساس نبوده‌اند و همکارانشان با اهداف و ایده‌های متنوعی که داشته اند، وارد فرآیند همکاری با وی شده اند. آیا به راستی برای شخصی که دارای سمت سیاسی و مسوولیت‌هایی در رده معاونت ریاست جمهوری بوده و عملکرد او در مقام ریاست سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی سابق، اثراتی عمیق در زندگی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور داشته، عدم حساسیت نسبت به تفکرات همکاران، حسن محسوب می‌شود؟ چگونه ممکن است در امور سیاسی نسبت به تفکرات سیاسی همکاران و اطرافیان بی‌تفاوت بود و آیا این موجب بی‌ثباتی نخواهد شد؟
این دلیلی بر وجود احکام نامتجانس در برنامه چهارم نیست؟
اگر فرضاً کسی ادعای شما را بپذیرد که نسبت به تفکر همکارانتان بی‌تفاوت بوده‌اید، اما ما به یاد داریم که شما دوم خردادی ها نه تنها تحمل افکاری غیر آنچه که می‌پسندید در سطح مدیران ارشد نداشتید، بلکه حتی در سطح کارمند جزء هم این تحمل در همفکران شما دیده نشد و حتی در برخی مدارس آبدارچی را هم تغییر دادید!
۲) آقای ستاری‌فر ادعا می‌کند نامه‌اش برخاسته از موازین عقلی و اقتصادی و برای موفقیت مردم و دولت و سربلندی کشور است. آقای ستاری‌فر! کسی که به فکر موفقیت دیگران است و نظریات اصلاحی دارد و از خیر خواهی برخوردار است؛ قاعدتاً از جنجال آفرینی‌های سیاسی مطبوعاتی خودداری می‌کند. شما که خواهان موفقیت مردم و دولت هستید، چرا به روش‌های ژونالیستی روزنامه‌های زرد متوسل شدید آیا واقعا برای شما امکان نداشت که این نامه را بدون تبلیغات رسانه‌ای به دست رئیس‌جمهور برسانید؟ آیا همان موازین عقلی و اقتصادی شما را به سویی هدایت کرده است که به روش ژورنالیستی عباراتی چون همه کارشناسان، همه اقتصاددانان و .... به کار ببرید آیا به کارگیری چنین عباراتی با منطق علمی سازگاری دارد؟
آقای ستاری‌فر! چند کارشناس اقتصادی و چند استاد اقتصاد ایران داریم؟ با کدام کار آماری و تحقیقی، از نظرات آن‌ها آگاه شده‌اید؟ اطلاعات آنان را در مورد اقتصاد ایران، با کدام روش ارزیابی کرده‌اید؟ و بالاخره آیا تمام کارشناسان اقتصادی کشور، همان ۵۶ نفر رفقای شما هستند و تمام نظریات علمی صحیح هم منحصراً در آن‌ها جمع شده است؟ شاید اطلاع نداشته باشید که انجمن اقتصاد حوزه علمیه قم، پیش از ۵۰ عضو دارد که اکثراً از اساتید دانشگاه و صاحب مدارک دکترا و کارشناسی ارشد اقتصاد هستند. قضاوت درباره عبارت «برخاسته از موازین عقلی و اقتصادی» را به خوانندگان می‌سپاریم.
۳) آقای ستاری‌فر مدعی است که مطالب او ناشی از بازی‌های سیاسی و جناحی نیست و نباید با این دید به آن نگاه کرد. متأسفانه علی رغم ادعای وی، این نامه بوی سیاسی و جناحی می‌دهد. کافی است به این گفته وی توجه کنید که می‌نویسد: «در این فرآیند نامیمون، کارنامه دولت نهم در ایجاد و تشدید ساختار و کارکرد دولت و به ویژه بودجه‌های سالانه آن و همچنین توزیع اعتبارات استانی (که همگی سر در غیر کارآمدی سیاست‌های توزیعی، تخصیصی، تثبیتی و تنظیمی دارد)، از تمامی دولت‌های قبل و بعد از انقلاب در این زمینه اسفبارتر است». (۲)
جالب‌تر این که آقای ستاری‌فر به دولت اکتفا نمی‌کند و با لحنی کاملاً جانبدارانه و جناحی و سیاسی، لطف خود را به شورای نگهبان نشان می‌دهد و می‌نویسد: «... و از همه مهمتر شورای نگهبان است که در این روزگار به راحتی نظریات دولت را تأیید می‌کند ... شورای نگهبان در بودجه سال ۸۲ برداشت ۲ میلیارد دلار از منابع ارزی را جهت اتمام طرح‌های مهم و اساسی و ظرفیت سد سازی آبی و برقی، راه و فرودگاه امام خمینی که به عنوان طرح‌های بند «م» معروف بود، به بهانه این که این ۲ میلیارد دلار موجبات افزایش نقدینگی و تورم را فراهم می‌سازد، مصوبات دولت و مجلس را رد کرد.» (۳)
آیا این سخنان آقای ستاری‌فر غیر سیاسی، غیرجناحی و کارشناسانه است؟ آیا فارغ از گرایش‌های سیاسی و به اصطلاح وی «دعواهای حیدری و نعمتی» است؟ آیا ایشان به راستی فراموش کرده است که همفکران و همگامان وی در زمان دولت آقای رفسنجانی وضعیت را به آنجا رساندند که با تورم پنجاه درصدی روبرو شدیم، بحران بدهی‌های خارجی پیش آمد و مجبور شدند نرخ ارزی را که شناور شده بود، برای جلوگیری از فروپاشی کامل اقتصاد، مجدداً با وضعیت اسفبارتری در ۳۰۰ تومان تثبیت کنند؟ می‌دانید از این رهگذر چه بر سر مردم آمد و چه خساراتی به اقتصاد ملی وارد شد و توزیع چگونه به طور کم سابقه‌ای نابرابر گشت؟
آیا فراموش کرده‌اند که این‌ها همه هدیه اجرای سیاست‌های تعدیل اقتصادی بود که آقای ستاری‌فر و همفکرانش همچنان با شدت به آن عشق می‌ورزند و ایمان دارند؟! سیاست‌هایی که نه منطقی بودند و نه تخصصی و نه تجربه کشورهای دیگر نشان از موفقیت آن‌ها داشت، اما صرفاً با الگو برداری از بیگانگان و با توصیه‌ها و سفارش‌های آنان اتخاذ شده بود و اجرای آن‌ها چنان توزیع را ناعادلانه کرد که موجب اعتراض مقام معظم رهبری شد و معظم له با طرح موضوع مبارزه با ثروت‌های بادآورده، نارضایتی خویش را درباره وضعیت به وجود آمده اعلام کردند. حتماً به خاطر دارید که اجرای این سیاست ها، چه بلایی بر سر ملت آرژانتین آورد و چگونه به یکباره بیش از ۴۰ درصد مردم این کشور را به زیر خط فقر کشاند و چگونه به آشوب‌های اجتماعی در این کشور دامن زد. نکند خدای ناکرده شما هم مانند آن دسته از سیاستمدارانه می‌اندیشید که معتقدند مردم فراموش کارند و می‌توان پس از گذشت زمانی اندک، نعل وارونه زد؟ ما فراموش نکرده‌ایم که چگونه شما حتی با دوستان و همفکران خود در دولت آقای خاتمی، دچار دعواهای «حیدری و نعمتی» شدید و مجموعه‌ای ناکارآمد در بخش اقتصادی دولت به وجود آوردید که نهایتاً آقای خاتمی مجبور به تغییر تیم اقتصادی دولت خود شد و شما نیز مجبور به استعفا شدید. آیا فراموش کرده‌اید که چگونه هم فکران و هم حزبی‌های شما، هر روز اوضاع سیاسی کشور را به بهآن‌های متشنج می‌کردند؛ یک روز دانشگاه را، روز دیگر مجلس را و ... و در پی ایجاد نا امنی سیاسی، اجتماعی و به دنبال آن ناامنی اقتصادی بودند. شما اقتصاد خوانده‌اید و می‌دانید که سرمایه به اصطلاح بسیار ترسو است و در شرایط تنش سیاسی، به سرعت فراری می‌شود. آیا در آن شرایط فعالیت اقتصادی صورت می‌گرفت؟ شما و همفکرانتان به الگوهای توسعه غربی که در آن رشد بر عدالت مقدم است، اعتقاد دارید و البته در برنامه چهارم هم آن را به صراحت مطرح و در دوران مسوولیت‌های خود نیز به آن عمل کرده اید. آیا اندیشیده‌اید که اجرای آن‌ها بر سر اقشار مستضعف چه بلایی می‌آورد که البته همکاران شما در همان جلد اول مستندات برنامه چهارم، بحث عدالت و ارزش‌ها و رسیدگی به افراد ضعیف و کم درآمد را به تمسخر گرفته و توهین می‌کنند؟ حال سوال این است، با توجه به سوابق دولت‌های گذشته، با کدام منطق اقتصادی، وضعیت دولت نهم نسبت به دولت‌های بعد از انقلاب اسفبارتر است؟
اما در مورد دولت‌های پیش از انقلاب مساله جالب‌تر است. شنیدن این سخن از شما برای ما چندان غیر منتظره نیست؛ زیرا ما مستندات برنامه چهارم را قبلاً مطالعه کرده‌ایم. شما برنامه چهارم را بهترین برنامه‌ای می‌دانید که تاکنون نوشته شده است. پس قاعدتاً با نظر و تأیید شما نوشته شده است و قطعاً تا آن زمان که در پست ریاست سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی بوده اید، مسؤولیت آن را نیز به عهده می‌گیرید و سخن شما هم تأیید می‌کند که مستندات این برنامه با اشراف و آگاهی شما نوشته شده است. در مستندات برنامه چهارم از این نوع سخنان و ترجیح دولت‌های نظام طاغوت بر دولت‌های نظام جمهوری اسلامی ایران به دفعات دیده می‌شود. البته در زمان تدوین مستندات برنامه چهارم، دولت نهم وجود نداشت و هنوز آقای خاتمی رئیس‌جمهور بود؛ پس به یقین موضوع مورد انتقاد، دولت نهم نیست؛ بلکه دولت‌های پس از انقلاب و در واقع خود انقلاب و نظام جمهوری اسلامی است. این می‌رساند که احتمالاً انتقادات و مخالفت‌های فعلی هم در همان راستاست و هدف، جهت گیری‌ها و سیاست‌های نظام است؛ منتهی تعارف می‌فرمایید و بر احمدی نژاد خرده می‌گیرد! البته شواهدی هم در همین نامه شما وجود دارد. آنجا که می‌گویید: «... شکل گیری موانع متعدد در تجارت خارجی ایران به ویژه در ورود کالاهای سرمایه‌ای و واسطه ای، مشکلات نقل و انتقال ارزی بین بانکی نمود پیدا کرده است.» (۴)
روشن است این مشکلاتی که مطرح می‌کنید، البته اگر وجود داشته باشد، ناشی از عملکرد اقتصادی دولت آقای احمدی نژاد نیست؛ بلکه ناشی از سیاست‌های کلی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران به ویژه سیاست مقاومت در برابر سلطه و حفظ استقلال و مقاومت در برابر زیاده خواهی‌های استکبار جهانی به ویژه امریکا در جریان هسته‌ای است. این خود نشان از انتقادات شما به سیاست‌های انقلاب و نظام است.
آقای ستاری‌فر در ادامه به برنامه چهارم می‌پردازد و می‌گوید: ‌جنابعالی و معاون محترم اول و بعضی از وزرا و سایت‌ها و رسانه‌های خاص، مکرراً اعلام نموده‌اید که مستندات برنامه چهارم دارای اشکال است ... هنوز کسی به درستی یا نادرستی مفاد برنامه چهارم نپرداخته و فقط ادعا شده است که این برنامه از نادرستی برخوردار است. در همین جا باید گفت مستندات برنامه چهارم فقط این دو کتاب مورد اشاره جنابعالی، معاون اول و دیگران نیست، حدود صد‌ها مقاله دیگر را نیز در بر می‌گیرد که با تغییر و تحولات دولت نهم فرصت چاپ آن فراهم نشد ... صاحبان این مقالات که اهل خرد، معرفت و در حوزه علم و پژوهش صاحب نظر بودند، آن موقع با آزادی در اندیشه و منطق در گفت و گو، بیاناتی را برای برنامه عرضه کردند، از این رو نباید به تفکرات آن‌ها اشکالی وارد کرد.» (۵)
معلوم نیست به چه دلیل آقای ستاری‌فر معتقد است که اگر کسی اهل خرد، معرفت و در حوزه علم و پژوهش صاحب نظر بود، نمی‌توان به تفکرات او اشکال وارد کرد. این اعتقاد منطقی به نظر نمی‌رسد که صرف اهل خرد و معرفت بودن انسان، تفکرات او را خالی از اشکال می‌کند و دیگر کسی حق ندارد در مورد او سوال یا اشکالی مطرح کند. از آن گذشته این سوال به طور جدی مطرح است که از چه زمانی و با کدام منطق؛ بدگویی، توهین، استهزا و ... جزو کار صاحب نظران، کارشناسان و اهل خرد و معرفت در حوزه‌های علم و پژوهش قرار گرفته است؟! و مهم‌تر این است که چرا از میان آن صدها مقاله مورد ادعای ایشان، تنها این نوع مقالات در اولویت چاپ قرار گرفته‌اند و در نخستین جلد مستندات که حدود هشتصد صفحه است منتشر شده‌اند و چرا حتی یک مقاله از آن مقالاتی که شما ادعا می‌کنید وجود دارد و عاری از این اشکالات است، در اولین جلد به چاپ نرسیده است؟ شما قاعدتاً باید بدانید که مقالات چاپ شده، سراسر مبانی سکولاریستی دارد و علاوه بر آن مملو از بیاناتی است مشتمل بر: توهین به مستضعفین، بدگویی از نظام اسلامی، ترزیق یأس و ناامیدی، ایجاد وحشت و هراس از قدرت‌های بیگانه، پایمال کردن دستاورد‌های درخشان انقلاب اسلامی، تعریف و تمجید از رژیم طاغوتی شاه، تمجید از وابستگی به قدرت‌ها (که مخالف شعار اصلی انقلاب یعنی نه شرقی نه غربی، جمهوری اسلامی است)، ادعای انحصار راه‌حل معضلات اقتصادی اجتماعی ایران در به رسمیت شناختن اسرائیل و پیروی از امریکا و ... !
آقای ستاری‌فر! یا این مستندات همان مستنداتی است که مورد نظر شما و همکارانتان در دولت سابق بوده است که در این صورت چه توجیهی برای وجود این مطالب دارید؟ و یا این اکه این‌ها مورد نظر شما نبوده و شما توجهی به آن‌ها و چاپ آن‌ها نداشتید و بین این مستندات و برنامه چهارم هیچ ربطی وجود ندارد؛ در آن صورت سوال این است که آیا در تدوین برنامه چهارم هم همین رویکرد (یعنی عدم قائل بودن به ربط بین مطالب) را داشته‌اید؟ اگر چنین است، آنگاه آیا سخنان آقای رئیس‌جمهور و معاون اول ایشان درست نیست که می‌گویند برنامه چهارم دارای اشکالاتی است؟ واضح است برنامه‌ای که بین آن و مستندات اولویت دارش هیچ ربطی وجود ندارد، به احتمال زیاد بین اجزاء و احکام و قوانین آن برنامه هم می‌تواند هیچ رابطه منطقی وجود نداشته باشد. به همین دلیل در برنامه چهارم بسیاری از احکام وجود دارد که محل تأمین بودجه آن مشخص نیست و احکامی هم وجود دارد که همدیگر را نقض می‌کنند. علاوه بر این که بنابر نظر کارشناسانی که این برنامه را مطالعه کرده‌اند (و آن کارشناسان حزبی سیاسی که معلوم نیست حتی چشمشان به برنامه افتاده باشد) اجرای تمامی این احکام تقریباً بودجه‌ای معادل دو برابر آنچه که در برنامه چهارم مورد نظر بوده است، می‌طلبد.
آقای ستاری‌فر در ادامه می‌افزاید: «‌چرا به جای اعلام بی‌اعتقادی خود به این اسناد قانونی، حمله به مبانی تفکری یکی دو مقاله که صاحبنظران برای تدوین برنامه فرستاده‌اند و بسیاری ازآن‌ها به لحاظ ساختار برنامه نیز مورد استفاده و توجه قرار نگرفته است، مد نظر قرار می‌گیرد.» (۶)
باید گفت که اولاً سخنان رئیس‌جمهور و معاون اول ایشان در مورد مبانی و مستندات برنامه چهارم بوده است و نه قوانین و احکام برنامه چهارم و ثانیاً آقای ستاری‌فر و همفکرانشان مشخص کنند که کجا به قوانین و احکام برنامه چهارم عمل نشده است. ثالثاً یکی از اشکالات مهم برنامه چهارم این است که قابلیت برای هر دو ادعا را دارد؛ یعنی به گونه‌ای است که هم منتقدان دولت می‌توانند بگویند به آن عمل نشده است و هم دولت هر کجا که دست گذاشته شود می‌تواند مدعی اجرای آن شود.
و بالاخره آیا واقعاً تنها یکی دو مقاله از این دست بوده است که صاحبنظران برای تدوین برنامه فرستاده‌اند که آن هم به لحاظ ساختار برنامه مورد استفاده و توجه قرار نگرفته است؟ این که عذر بدتر از گناه است. پس لابد تدوینکنندگان کتاب مستندات برنامه چهارم، اصولاً فاقد قدرت کارشناسی و منطق بوده اند؛ و الا کدام انسان منطقی به خصوص با توجه به تمام مسایل سیاسی و اجتماعی که پیرامون این گونه مسایل پیش می‌آید، به خود اجازه می‌دهد اعظم مستندات برنامه و مقالات اولویت دارش را مقالاتی تشکیل دهد که نه تنها هیچ ربطی با برنامه ندارد؛ بلکه می‌تواند در آینده سوالات و حتی تنش‌های سیاسی‌ای را به وجود آورد و در نهایت هم هیچ گونه استفاده‌ای در ساختار برنامه از آن‌ها نشود!
آقای ستاری‌فر! قبول کنید که در یک معضل منطقی گرفتار آمده‌اید و هیچ راه دفاعی ازعملکرد خود ندارید؛ زیرا اگر بپذیرید که هیچ ربطی بین برنامه و ساختار و مستندات آن وجود ندارد؛ در آن صورت پذیرفته‌اید که اصلاً اشراف و اطلاعی از برنامه نویسی و ملزومات تهیه یک برنامه نداشته‌اید و آنگاه این ادعای شما که برنامه چهارم بهترین برنامه‌ای بوده است که تاکنون تهیه شده است، هیچ بهره‌ای از حقیقت نخواهد داشت و بلکه خلاف آن ثابت شده است. از طرف دیگر اگر می‌پذیرد که بین برنامه و مستندات آن ارتباطی وجود دارد و در ساختار برنامه از آن‌ها استفاده شده است و شما هم غفلت نداشته اید؛ در آن صورت قبول کرده‌اید که در زمان مدیریت فرد به آن‌ها راضی بوده‌اید و با تأیید شما، این مطالب اولویت یافته و به عنوان مستند به چاپ رسیده‌اند. در هر دو صورت اشکالات رئیس‌جمهور و معاون اول وی بر برنامه چهارم وارد خواهد بود. قسم سوم این است که مدعی شوید هیچ کدام از این کارها در زمان مدیریت شما واقع نشده است که در آن صورت علاوه بر شواهد زمانی که این ادعا را رد می‌کند این سوال هم وجود دارد که پس شما از چه چیزی و چه کسانی دفاع می‌کنید؟ از چیزی که از آن اطلاع ندارید؟ و یا از کسانی که با آن‌ها علقه حزبی دارید؟ چه انگیزه‌ای جز گرایش‌های سیاسی می‌تواند موجب دفاع شما از علمکرد کسانی شود که هرگز قابل دفاع نیست و هیچ منطقی آن را نمی‌پذیرد؟
لازم به ذکر است که در نامه آقای ستاری‌فر موضوعات دیگری چون اشتغال، بیکاری، تورم و نفت نیز آمده است که پاسخ به آن‌ها مجالی دیگر می‌طلبد امید است که در نوشته‌های بعدی به آن‌ها بپردازیم.
نعمت‌ا... پناهی‌بروجردی
پی نوشت‌ها:
۱-۶. روزنامه اعتماد ملی، ۱/۱۰/۸۶.
منبع : رجا نیوز


همچنین مشاهده کنید