دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

عوامل آسیب‌دیدگی نگرش‌های دینی از منظر استاد شهید مرتضی مطهری


عوامل آسیب‌دیدگی نگرش‌های دینی از منظر استاد شهید مرتضی مطهری
به طور کلی علل و عوامل آسیب‌دیدگی نگرش‌های دینی را از دیدگاه شهید مطهری می‌توان در سه ناحیه جستجو نمود:
● اسلام:
عده‌ای، چه در گذشته و چه درحال معتقد بودند که آسیب‌ها و ضعف‌ها، همه از ناحیه‌ خود اسلام می‌باشد و اساسا تعالیم اسلام، آموزه‌هایی آسیب دیده می‌باشد به صورتی که یا از ریشه آن را آسیب دیده می‌پنداشتند و یا معتقد بودند که با تغییرات زمانه سازگاری نداشته و لذا قابل استفاده در عصر حاضر نیست و در نتیجه بازهم آسیب دیده محسوب می‌شود. لکن از جمله کسانی که به شدت با این فکر انحرافی به مخالفت برخاست، استاد فرزانه شهید مطهری بود. ایشان بارها به دفاع از اندیشه‌های اسلامی و تبیین آنها پرداخت و آنها را به عنوان اندیشه‌ای برتر معرفی نمود. به اعتقاد استاد مطهری، تعالیم اسلام تعالیمی است بی‌نقص و از سویی نیز همیشه زنده است و “خورشید دین هرگز غروب نمی‌کند” (امدادهای غیبی در زندگی بشر، ۱۵-۵۹)
استاد شهید در پاسخ به این ایراد که تعالیم اسلام، آموزه‌هایی آسیب‌دیده است، بارها و بارها از تعالیم مورد اتهام دفاع نموده است. دفاع از مسائل اعتقادی اسلام نظیر قضا و قدر، شفاعت و انتظار و ... و یا دفاع و دفع شبهه از قوانین و مقررات اسلام چون مباحث حقوق زن، برخی مقررات جزایی،‌ جهاد و ... و یا دفاع از اخلاق اسلامی از این قبیل می‌باشند. البته روش‌های دفاع استاد از تعالیم اسلام خود بررسی دیگری می‌طلبد.
ایشان در پاسخ به شبهه دوم نیز که ‌آموزه‌های اسلامی را کهنه و یا مرده تلقی می‌نماید، بحث‌های مبسوط و مفصلی را تحت عنوان کلی “اسلام و مقتضیات زمان” خود برجای گذاشته‌اند که نه تنها در کتابی به همین عنوان بلکه در جای جای اندیشه آن بزرگوار قابل بررسی و مطالعه می‌باشد. بنابراین به نظر استاد از میان سه احتمال، عامل اسلام، قابل بررسی نمی‌باشد و می‌بایست عامل آسیب‌دیدگی نگرش‌های دینی را جای دیگری جستجو نمود.
“اسلام نمرده است، مسلمین مرده‌اند. اسلام نمرده است چرا؟ چون کتاب آسمانیش هست، سنت پیغمبرش هست، و اینها به صورت زنده‌ای هستند. یعنی دنیا نتوانسته بهتر از آنها بیاورد ... پس نقص کار در کجاست؟ نقص کار در تفکر مسلمین است، یعنی فکر مسلمین، طرز تلقی مسلمین از اسلام،‌ به صورت زنده‌ای نیست، به صورت مرده‌ای است.” (حق و باطل، ۷۷)
“حقایق دین و اصول کلی که دین ذکر کرده است هرگز مردنی نیست. آن چیزی که می‌گوییم می‌میرد ... معنایش این است که در میان مردم می‌‌میرد، فکر مردم درباره دین فکر مرده‌ای است ... اسلام یک حساب دارد و مسلمین حساب دیگری دارند. اسلام زنده است و مسلمانان فعلی مرده.” (ده گفتار، ص ۱۳۴)
● مسلمین:
با مطالعه آثار و اندیشه‌های استاد شهید مطهری درخواهیم یافت که از دید استاد یکی از عوامل آسیب‌دیدگی نگرش‌های دینی خود مسلمین می‌باشند و این مسئله‌ بارها و بارها مورد تاکید و گوشزد آن بزرگوار قرار گرفته است. بی‌شک بخش مهمی از تلاشهای استاد در راه صحیح نگرش‌های آسیب دیده دینی معطوف به این عوامل بوده است.
“ما باید تصور خودمان را درباره اسلام تصحیح کنیم و این است معنی تفکر اسلامی. یعنی ما باید طرز تفکر و طرز بینش خودمان را درباره اسلام اصلاح کنیم. آن عینک و زاویه دید خودمان را اصلاح کنیم. تفکر اسلامی خودمان را به شکل تازه‌ای درآوریم، تلقی خودمان را از اسلام عوض کنیم” (حق و باطل، ۱۳۶)
اثرگذاری مسلمین در آسیب دیدگی نگرش‌های دینی، خود در دو گروه دینداران و دین‌شناسان قابل بررسی می‌باشد که استاد شهید بحث‌های مفصلی در باب هر دو گروه ایراد فرموده‌اند. به عنوان نمونه استاد در مسئله عوامل تحریفات حادثه عاشورا به اثرگذاری هر دو گروه در این باره اشاره می‌فرمایند:
“... نگاهی به گذشته کنیم و ببینیم مسئول این تحریفات چه کسانی هستند. آیا خواص و علما مسئول این تحریفاتند و یا توده و عوام‌الناس؟ ... معمولا در این گونه قضایا علماء به گردن عوام می‌اندازند و عوام به گردن علما ... ولی حقیقت این است که در این تقصیر و در این مسئولیت، هم خواص مسئولند و هم عوام.” (حماسه حسینی، ۹۱-۹۲)
● دینداران:
مسائلی نظیر مسئله تقلید ممنوع و جهالت (ده گفتار، ۱۱۰-۱۱۶، حماسه حسینی، ۹۲-۹۳)، تاثیر مادیت اخلاقی در مادیت فلسفی و فکری (اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج ۵، ص ۴۷-۴۸)، اسطوره‌سازی (حماسه حسینی، ۴۱-۴۶)، اشاعه خرافات و حقیقت‌کشی (حماسه حسینی، ص۹۲) و ... از جمله مسائلی است که استاد شهید به عنوان نمونه‌هایی از علل آسیب‌دیدگی نگرش‌های دینی از ناحیه دینداران متعرض آنها شده‌اند. اینجاست که استاد در راهکار درمانی خود در این بخش، از سویی خود دینداران را مسئول شمرده و بخشی از وظیفه اصلاح در این حوزه را متوجه ایشان می‌دانند و معتقدند که عوام باید بکوشند و خود را از جهالت و بی‌خبری نجات بخشند و از سوی دیگر وظیفه مبارزه با علل آسیب‌دیدگی از ناحیه دینداران را متوجه علما و دین‌شناسان کرده و فرموده‌اند:
“وظیفه علماست که در این موارد حقایق را بدون پرده به مردم بگویند ولو مردم خوششان نیاید. وظیفه علماست که با اکاذیب مبارزه کنند، وظیفه علماست که مشت دروغگویان را باز کنند” (حماسه حسینی، ۱۰۴)
و بحق نیز خود استاد را می‌بایست از پیشتازان این عرصه دانست که با وجود سطح عالی علمی، به جای ماندن در حوزه و پرداختن به مسائل صرف علمی و تالیف کتب، به میان مردم و قشر دیندار آمد تا به این وظیفه خود جامه عمل بپوشاند.
● دین‌شناسان:
همانگونه که گذشت به نظر استاد یکی دیگر از عوامل آسیب‌دیدگی نگرش‌های دینی را می‌بایست در حوزه دین‌شناسان جستجو نمود. این عامل نیز در چند حوزه قابل فحص می‌باشد:
الف) مرحله فهم:
به نظر استاد برخی از دین‌شناسان در ناحیه فهم عمدتا دچار معضلات و آفاتی می‌شوند که عدم توجه به آنها و بی‌تفاوتی نسبت به رفع آنها موجب می‌شود تا بخشی از نگرش‌های دینی دچار آسیب گردد. آفاتی از قبیل، روش‌های نادرست فهم نظیر عقل‌گرایی محض، حس‌گرایی محض، اخباری‌گری، اشعری‌گری، وهابی‌گری و ... و یا مسائلی چون عدم توجه به مقتضیات زمان در فهم، تصور نادرست از مفاهیم که منجر به فهم نادرست می‌شود (توحید، ۱۵-۱۶)، جمود و تعصب (مسئله شناخت، ۱۳۲-۱۳۷؛ بیست گفتار، ۳۵-۴۱ اسلام و مقتضیات زمان، ج ۱، ۸۰-۸۱)، جهالت (اسلام و مقتضیات زمان، ج ۱،۸۰ ‌-۶۹)، گستردگی و پیچیدگی موضوعات مورد فهم و ... که نگرش‌های دینی را دچار آسیب‌ می‌نمایند.
استاد مطهری در این حوزه نیز فعالیت‌های قابل توجهی دارند. نقدهای ایشان بر روشهای نادرست فهم، نمونه‌ای از این فعالیتهاست. نقد عقل‌گرایی محض (انسان کامل، ۱۱۵-۱۷۸ نقد حس‌گرایی محض (اصول فلسفه و روش رئالیسم ج ۱، مقالات ۲ و ۳)، نقد اخباری‌گری (ده‌گفتار، ۱۰۶-۱۱۰) اسلام و مقتضیات زمان، ج۱، ۱۴۱-۱۵۱)، نقد اشعری‌گری (بیست گفتار، ۴۶-۵۰، جهان‌بینی توحیدی، ۷۲-۷۶) و نقد وهابی‌گری (جهان‌بینی توحیدی، ۷۶-۸۰) از این جمله‌اند.
همچنین است نظریات مهم استاد در باب اسلام و مقتضیات زمان که در جای جای آثار و اندیشه‌های آن بزرگوار قابل بررسی است (کتاب اسلام و مقتضیات زمان؛ پانزده گفتار،۵۶ ‌-۱۳ و ...)
دو پیشنهاد استاد در رفع معضل گستردگی موضوعات و پیچیدگی آنها نیز از جمله نظریات بدیع و ابتکاری این شهید فرزانه می‌باشد. شورای فقهی و اجتهاد گروهی (ده گفتار، ۱۲۵-۱۲۸) و اجتهاد تخصصی (ده گفتار، ۱۲۴-۱۲۵) این دو پیشنهاد استاد را تشکیل می‌دهد و بحث‌های استاد در اجتهاد مشروع و نامشروع (ده گفتار، ۱۰۰-۱۱۰ خاتمیت، ۱۳۱-۱۴۰) نیز از این باب می‌باشد.
ب) مرحله عرضه:
عرضه به عوام: از دیگر علل آسیب‌دیدگی‌ نگرش‌های دینی،‌ مسئله کیفیت عرضه مفاهیم و تعالیم دینی به دینداران می‌باشد مسائلی از قبیل: مصلحت‌اندیشی دین‌شناسان (مسئله حجاب، ۲۵۲-۲۵۷ پاسخهای استاد به نقدهایی بر مسئله حجاب، ۷۳) ، اظهارنظر غیرمتخصص (علل گرایش به مادیگری، ۱۶۱-۱۶۳)، عافیت‌طلبی زمامداران دین (علل گرایش به مادیگری، ۱۸۵)، عوام‌زدگی علما (ده گفتار، ۲۹۹-۳۰۴)، وضع نامطلوب منشورات مذهبی (عدل الهی، ۱۴ داستان راستان، ۲۱-۲۲) و ترغیب و تشویق حاکمان جور به ارائه تفسیرهای نادرست از تعالیم دینی برای توجیه ظلم‌ها (بیست گفتار، ۳۴-۳۵) و ...
عرضه به خواص: استاد در این بخش نیز عواملی چون کیفیت پذیرش طلاب علوم دینی و نحوه سنجش آنها (ده گفتار، ۲۸۸)،‌ عدم استعدادیابی طلاب برای رشته‌های تخصصی مانند فقه و فلسفه و کلام و ... (ده گفتار ۲۸۸) افراط در برخی جنبه‌ها مانند مباحثه و افراط در علم اصول (ده گفتار، ۲۸۹ و ...) را بر می‌شمارند.
راهکارهای استاد در جهت مبارزه با این بخش از علل آسیب‌دیدگی نگرشهای دینی معطوف به دو نکته است. اولا نقدهای صریح و بی‌پرده استاد به مصلحت‌اندیشی‌ها و عافیت‌طلبی‌ها و ثانیا پیشنهادهایی جهت اصلاح این آفات، پیشنهادهایی نظیر سازماندهی روحانیت (ده گفتار، ۳۰۹-۳۱۰)، ایجاد آزمون ورودی و آزمون‌های درسی در حوزه‌های علمیه (ده گفتار، ۲۸۸) و مباحثی چون خطابه و منبر (ده گفتار، ۲۲۳-۲۷۶)، وظیفه خواص در برابر تحریف‌ها (حماسه حسینی، ۹۸-۱۰۷) و ... حتی نگارش کتاب داستان راستان نیز با هدف مبارزه با این بخش از علل صورت گرفته است و به نظر استاد “این داستان‌ها علاوه بر آنکه عملا می‌توانند راهنمای اخلاقی و اجتماعی سودمندی باشد، معرف روح تعلیمات اسلامی نیز هست” (داستان راستان، ۱۹)
● عوامل بیگانه:
دومین عامل ایجاد آسیب‌ در نگرش‌های دینی، از منظر استاد را باید عوامل بیگانه و نفوذی شرقی و غربی دانست. شرقی که معتقد است “برای مبارزه با مذاهب در میان توده معتقد باید از خود مذهب علیه مذهب استفاده کرد به این صورت که مفاهیم مذهبی از محتوای معنوی و اصلی خود تخلیه و از محتوای مادی پر شود تا توده، مذهب را به صورت مکتبی مادی دریابد. پس از این مرحله دورافکندن پوسته ظاهری دین ساده است” (علل گرایش به مادیگری، ۳۰) و یا غربی که “فکرش این است که اسلام را به حال نیم‌زنده،‌ نیم ‌مرده نگه دارد.” (ده گفتار، ۱۴۸) پرداختن استاد به مباحثی چون مسئله نفاق (پانزده گفتار، ۱۱۹-۱۶۰)،‌ نفوذ اندیشه‌های بیگانه در نهضت‌ها (نهضت‌های اسلامی در صد ساله اخیر، ۸۷-۹۰) و ... را می‌توان از این باب دانست.
راهکارهای استاد شهید در این بخش را می‌توان در سه بخش طبقه‌بندی نمود:
نخست آنکه معتقدند می‌بایست از ورود برخی اندیشه‌ها جلوگیری شود. نظیر ممانعت از رواج کتب ضاله (پیرامون انقلاب اسلامی، ۷۶.-۷۷)
(حکمتها و اندرزها ۲۴۴-۲۱۴۵) یا جلوگیری از فعالیت مروجین اندیشه‌های التقاطی و دروغین (پیرامون انقلاب اسلامی ۱۲-۱۷ و ۷۷)
دوم آنکه اجازه ورود برخی اندیشه‌ها در محیط‌های علمی داده شود و پس از آن مورد نقد متفکران مسلمان واقع گردد. مانند پیشنهاد ایشان جهت دعوت یک استاد مارکسیست در دانشکده الهیات (پیرامون انقلاب اسلامی، ۱۳-۱۴ و۶۳-۶۴)
سوم اینکه مفاهیم و اندیشه‌های جایگزین به زبان روز ارائه شود تا از میزان مراجعه به اندیشه‌های بیگانه کاسته شود. (نهضتهای اسلامی در صد سال اخیر، ۸۹)
● حوزه عمل دینی:
این حوزه که دومین حوزه درمان آسیب‌های دینی است نیز مورد توجه آن شهید بزرگوار بوده است. مباحثی چون لزوم تشکیل حکومت اسلامی، نحوه ارتزاق روحانیت و ... از این قبیل هستند.
علی فرجاد
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید