سه شنبه, ۲۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 14 May, 2024
مجله ویستا

حقیقت ایمان و کفر


حقیقت ایمان و کفر
ایمان به معنای خداآگاهی مقرون به گرایش، تسلیم و خضوع در پیشگاه حق است، بینش و باور دو تحفه آسمانی و دو بال عروج از ملک به ملکوت می باشد.
واژه کلیدی ایمان، از دوران پیدایش اسلام تاکنون محور بحث ها و گفت وگوهای بسیاری بوده است. عامل اساسی قرار گرفتن «ایمان» در کانون توجه متکلمان اسلامی، پرداختن کتاب آسمانی آنان به این مقوله بوده، به گونه ای که حجم بالایی از مندرجات این کتاب مقدس به آن اختصاص یافته است، قرآن به عنوان خاستگاه اصلی مباحث کلام اسلامی در آیات بسیاری به مساله ایمان آثار و فواید آن و توصیف مومنان پرداخته است.
پرسش و پاسخ درباره ایمان محدود به زمان رسول خدا (ص) نبود و این رویه در زمان خلافت امیرمومنان علی (ع) نیز ادامه یافت به طوری که سخنان بسیاری از آن حضرت در این زمینه نقل شده است.
در روند پیدایش بحث های کلامی، این پرسش در میان متکلمان اسلامی طرح شد که: حقیقت ایمان چیست؟
در قرآن به صراحت از حقیقت ایمان سخنی به میان نیامده است لذا متکلمین مسلمان، نظریه های متفاوتی را ارایه نموده اند، شایسته است که قبل از پرداختن به بیان نظریه ها، به واژه شناسی لغوی «ایمان» و متعلق آن پرداخته شود.
ایمان بر وزن «افعال» از ماده (ا-م- ن) و به معنای: تصدیق کردن، گرویدن، ایمن گردانیدن، اذعان نمودن، امان دادن، اقرار کردن و ضدکفر به کار رفته است.
تفتازانی در شرح مقاصد بر آن است که ماده «امن» در باب افعال، دو معنای تعدیه و صیرورت را افاده می کند، اگر ایمان مقرون به «باء» باشد معنای اقرار و اعتراف را می رساند. «آمن الرسول بما انزل الیه» (بقره‎/۲۸۵) و اگر مقرون به «لام» باشد معنای اذعان، تصدیق و قبول را افاده می نماید «و ما انت بمومن لنا و لوکنا صادقین» (یوسف‎/۱۷)، و اگر ایمان متعدی بنفسه باشد معنای «ایمن گردیدن» را افاده می کند.
از مهمترین پرسش های اولیه پیرامون ایمان، این مساله است که ایمان به چه چیزهایی تعلق می گیرد.
از نگاه متکلمان،ایمان به الله، توحید، عدل، پیامبر و هر چیزی که معرفت آن واجب است تعلق می گیرد. در آیات الهی قرآن از موارد زیر به عنوان متعلق ایمان یاد شده است: عالم غیب خداوند سبحان و اسماء و صفات حسنای او، ایمان به پیامبر اسلام و رسالت جهانی وی، ایمان به پیامبران و رسالت آنان، ایمان به معاد و روز رستاخیز.
اختلاف درباره حقیقت ایمان، به زمان پیدایش اعتزال مربوط می شود به دورانی که حملات خوارج بر حکمرانان اموی، حکمین و پیروانشان شدت گرفت و شعارشان تکفیر حضرت علی (ع)، معاویه و عثمان و همه مخالفانشان بود، آن ها ادعا کردند میان کفر و اسلام هیچ فاصله ای نیست و هر کس اظهار اسلام کند ولی به آنچه اسلام آورده، عمل نکند کافر است.
خوارج، در آغاز با انگیزه سیاسی به این بحث دامن زدند اما بتدریج و با آرام شدن بحران های سیاسی در جامعه اسلامی، این مباحث صبغه کلامی به خود گرفت و زمینه نظریه پردازی کلامی از سوی محققان شد.
در برابر تندروی های خوارج، فرقه «مرجئه» ظهور کرد که پیروان آن معتقدند ایمان عبارت از تصدیق به قلب و اقرار به زبان است و گناهان هر اندازه هم که باشند به آن زیانی نمی رسانند. به همین ترتیب آرای فرق اسلامی در زمینه حقیقت ایمان در نهایت اختلاف است که نگارنده در ذیل فقط به بررسی نظریه فرقه های معتزله، اشاعره و امامیه می پردازد.
۱) معتزله
اکثر معتزلیان بر این عقیده اند که ایمان، تصدیق و اقرار و عمل است و مسلمان دارای صفت ایمان نمی شود مگر این که شرایط مذکور در او گردآمده باشد، از این رو آنان گناهکاران را مومن نمی دانند و چنین کسی را در مرتبه ای میان کفر و ایمان قرار می دهند. (منزلة بین المنزلتین).
آن ها به آیاتی استناد می کنند که گویای این مطلب است که دین عبارتست از به جای آوردن واجبات و ترک محرمات، از جمله:
«و من یبتغ غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه و هو فی الاخره من الخاسرین» (آل عمران‎/۸۵)
و هر که جز اسلام دینی دیگر جوید، هرگز از وی پذیرفته نشود و وی در آخرت از زیانکاران است و نیز در اثبات، عقیده خود به برخی احادیث استناد کرده اند مانند این که پیامبر (ص) فرموده است: «لایزنی الزانی و هو مومن و لایسرق السارق و هو مومن» (اصول کافی: ۲/۲۸۵)
۲) اشاعره
متکلمین اشعری ایمان را عبارت می دانند از تصدیق پیامبر اکرم (ص) در آنچه از جانب خداوند آورده است به اجمال و تفضیل، ایمان تفضیلی به آموزه های روشن پیامبر مانند توحید و حشر و ایمان اجمالی به تعالیم پیامبر که به صورت اجمال ذکر شده است، متکلمینی مانند تفتازانی و ایجی این نظریه را ارایه نموده اند.
این گروه در تایید عقیده شان به برخی آیات که به زعم آن ها گویای این مطلب است استدلال کرده اند از جمله آیه ۲۲ سوره مجادله و آیه ۱۰۶ سوره نحل و آیات دیگر.
۳) امامیه
اینان معتقدند که ایمان عبارتست از تصدیق به یگانگی خداوند و صفات و عدل او، اعتراف به رسالت پیامبر (ص) و تصدیق بر امامت دوازده امام معصوم (ع).
بیشتر طایفه امامیه برآنند که ایمان همان تصدیق قلبی است، اقرار زبانی جزیی از حقیقت آن نیست و عمل نیز از ارکان آن بشمار نمی آید و ایمان متوقف بر آن نیست.
خواجه نصیرالدین طوسی- متکلم بزرگ شیعی- معتقد است که ایمان عبارتست از تصدیق به قلب و لسان معا و برای این که هر کدام از آن ها به تنهایی کافی نیست دلیل سمعی می آورد.
علامه حلی (ره) نیز (انوار الملکوت، ص ۱۷۹) می گوید: ایمان تصدیق است و دلیل آن هم نقل اهل سنت و نقل شرع است پس فعل طاعات، جزء ایمان نیست.
شیخ مفید (ره) در اوایل المقالات می نویسد: امامیه بر این عقیده اتفاق نظر دارند که اسلام غیر از ایمان است و هر مومنی مسلمان است در حالی که هر مسلمانی، مومن نیست... اما معتزله و بسیاری از خوارج برخلاف این عقیده هستند و گمان کرده اند که هر مسلمانی مومن است و هیچ فرقی بین اسلام و ایمان در دین نیست.
بسیاری از متکلمان معاصر شیعی، ضمن اعتقاد به کفایت تصدیق قلبی در تحقق ایمان، اقرار زبانی و عمل جوارحی را خارج از جوهره آن دانسته اند، ولی با این حال اقرار زبانی را شرط اصلی پذیرش شخص به عنوان مسلمان در جامعه اسلامی می دانند که آثاری همچون: قبول شهادت و خبر او حرمت خون، عرض، حیثیت و ناموس او و صحت نکاح منوط به آن است.
همچنین، هرچند عمل خارج از گوهر ایمان است، اما عنصر بایسته و لازمه ضروری آن می باشد، همانگونه که ایمان علت ناقصه کردار نیک می باشد عمل صالح هم به نوبه خود در ارتقاء ایمان تاثیرگذار است. پیامد منطقی نظریه «تعامل دو سویه ایمان و عمل»- که در آیات و روایات نیز تایید شده - «تشکیکی بودن» ایمان است یعنی ایمان دارای مراتب متفاوت به حسب شدت و ضعف است، در این راستا مراتبی برای ایمان برشمرده اند:
مرتبه اول، باور و تصدیق قلبی است که دستاوردش خروج از کفر و پیوستن به ایمان است.
مرتبه دوم، اقرار زبانی و تصدیق قلبی است که پیامدش پذیرفته شدن شخصی به عنوان عضوی از جامعه اسلامی است.
مرتبه سوم، افزون بر تصدیق قلبی و اقرار زبانی، عمل به واجبات و ترک محرمات است که نتیجه آن، نجات، سعادتمندی و رهایی از عذاب اخروی است.
مرتبه چهارم، افزون بر مراحل قبلی، عمل به مستحبات و ترک مکروهات است که حاصل آن نیل به درجه مقربان و صدیقان است.
البته مراتب دیگری برای ایمان متصور است مانند عدم فکر به گناه و عدم غفلت از حضور در محضر پروردگار و...
ظاهر بسیاری از آیات و روایات موید این مطلب می باشد که ایمان دارای درجات و مراتب می باشد مانند: «مومنان کسانی هستند که چون نام خدا برده شود خوف بر دل هایشان افزون گردد و چون آیات خدا بر آنان خوانده شود، ایمانشان افزون گردد و بر پروردگارشان توکل می کنند.» (انفال /۲)
و یا «چون سوره ای نازل شود بعضی می پرسند: این سوره به ایمان کدام یک از شما افزود؟ آنان که ایمان آورده اند به ایمانشان افزوده شود و خود شادمانی می کنند.» (توبه‎/۱۲۴)
از رسول گرامی اسلام (ص) نقل شده که فرمودند: بالاترین مرتبه ایمان یک درجه است هر که به آن درجه رسد رستگار و پیروز شده و آن این است که باطن آدمی به آن حد از پاکی برسد که اگر آشکار شود پروایی نداشته باشد و اگر پوشیده ماند از کیفر خدا بر آن نترسد. (بحار: ۷۱‎/۳۶۹)
امام صادق (ع) نیز فرموده اند: ایمان مانند نردبانی است که ده پله دارد و پله های آن یکی پس از دیگری پیموده می شود. (اصول کافی: ۲/۴۵)
معصومه اسماعیلی
منبع : روزنامه جوان