شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

حقیقت یا تصویر


حقیقت یا تصویر
خدا و شیطان در تمامی ادیان به زبان‌های متفاوت آمده است؛ خدا انسان را به نیکی و راه راست هدایت می‌کند و شیطان انسان را گمراه کرده و به هلاکت رهنمون می‌شود.
این دو مفهوم در اندیشه‌پردازی‌های اجتماعی نیز آمده و تقسیم‌بندی جوامع بر اساس این دو بنا نهاده شده است: جامعه خدایی و جامعه شیطانی. ادیان به دنبال ایجاد جامعه خدایی بوده‌اند و برای تبیین هدف خود علاوه بر بیان صفات جامعه خدایی، صفات جامعه شیطانی را هم مطرح کرده‌اند تا قطب متضاد این جوامع شناخته شود تا بدین‌ترتیب هم شاخص‌های درونی آن جامعه و هم شاخص‌های برونی و تمایزی آن مشخص شود. بررسی علوم فلسفه و کلام ادیان این شاخص‌بندی را به خوبی به ما نمی‌نمایاند.
مهمترین و کلی‌ترین شاخصه و مولفه‌های جامعه خدایی حقیقت‌نمایی است و مهمترین شاخص جامعه شیطانی تصویرنمایی- به‌جای حقیقت‌نمایی- است. شیطان که کارش فریب است باید به‌جای حقیقت تصویری از آن ارائه دهد پس جامعه شیطانی جامعه‌ای تصویری و مجازی است. شیطان برای تزیین دنیا تصویرسازی می‌کند.
زیبا نشان دادن زشتی‌ها و مهم‌تر از همه غفلت‌زایی برای انسان‌ها و جدایی از حقیقت و این تصویرسازی در اوج دقت و ظرافت است. شیطان‌شناسی یعنی شناخت تصویرسازی او در جهان خلقت و این آن چیزی است که تمام ادیان به دنبال شناخت این تصویرها بوده‌اند. تصویرسازی شرکی شیطان در تمامی تمدن‌های بشری تا به حال حاکم بوده است. برخورد ادیان با برخی‌هنرها، از همین نکته آغاز می‌شود چرا که هنر تصویرسازی است واین تصویرسازی غفلت از حقیقت را در پی دارد و معناسازی مجازی را جایگزین معناسازی حقیقی می‌کند؛ مانند بت به جای خدا و معابد به جای خود خدا. سازوکار انسان‌شناسی نفس است.
نفس انسانی در فطرت خود دنبال حقیقت است ولی هوای نفسانی که بعد زمینی نفس است، به دنبال لذت مادی بیشتر است و این لذت در واقعیت جهان مادی وجود کامل ندارد، پس برای لذت‌سازی آن مجبور به خلق تصویر می‌شود که این تصویرسازی توسط شیطان برای نفس انجام می‌گیرد.
مذاهب نیز در تاریخ خود، دچار شیطان‌زدگی می‌شوند؛ زمانی که مذهب به سازمان مذهبی تبدیل می‌شود و سازمان مذهبی به‌جای دین خود را محور قرار می‌دهد برای نایل شدن به این مرتبه، مذهب به‌دنبال تاویل دینی می‌رود و عقیده را طوری شکل می‌دهد که بتواند به سازمان مشروعیت بدهد و شرک از اینجا شروع می‌شود.
سازمان مذهبی در مرتبه بعد برای ایجاد مشروعیت بیشتر برای خود به دنبال افزایش اعتبار می‌رود واین اعتبار را هم از تصویرسازی برای معبد و سازمان خود می‌گیرد از اینجا هنر شرک‌آمیز واردسازمان دینی می‌شود و مسئولیت اعتباربخشی به معبد و سازمان را به عهده می‌گیرد و جالب آن که همان عقیده تاویلی شرک‌آمیزمعبد را برای الهام هنری خود را اتخاذ می‌کند. تاریخ مسیحیت به خوبی شاهد ماجرای یاد شده است.
در دوران مدرن تصویرگرایی کلیسایی به ذهنیت گرایی وسپس تصویرسازی رسانه‌ای تبدیل شد. سخت شدن در نتیجه جامعه امروز جامعه‌ای مجازی، رسانه‌ای وتصویری است که نقش دجال زمانه را بازی می‌کند وجهان تصویری جهانی سراسر مجاز و به دور از حقیقت و این هم برای مخفی کردن حقیقت است. تکثرگرایی فرهنگی یا تکثرگرایی تصویری که امروز غرب منادی آن است و براساس تصویرسازی رسانه‌ای خود تشویق و ترویج می‌کند، نوعی شلوغ‌سازی تصویری برای خفای بیشتر حقیقت بشری است که گاهی نام آزادی را به آن می‌دهند.
این مسئله ظلمی جهانی است که در حال شکل‌گیری است. عدالت و حقیقت همیشه قرین یکدیگر بوده‌اند و آزادی و تصویر در کنار هم، پس می‌توان گفت در جامعه خدایی عدالت و حقیقت تجلی می‌یابد و در جامعه شیطانی آزادی و تصویر و این مسئله در جهان امروز به خوبی محقق شده است. آزادی و تصویر نظریه جهانی‌سازی آمریکایی‌ها را شکل می‌دهد واگر به آمریکا نیز شیطان بزرگ گفته می‌شود، شاید بتوان آن را در این قالب معنا کرد.
جهان آینده براساس رقابت دو نهاد مذکور (خدا و شیطان) شکل خواهد گرفت. عدالت و حقیقت یک طرف و آزادی و تصویر در جهت دیگر. مردم جهان طرفدار عدالت و حقیقت هستند ولی نخبگان مادی و اشرافی جهان طرفدار آزادی و تصویر، چون به خوبی می‌توانند هوای نفس و شیطان را در جهت فروش کالای خود به‌کار گیرند که بطن سرمایه‌داری امروز راتشکیل می‌دهد.
سید رضا علوی
منبع : روزنامه رسالت