یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


بزهکاری نوجوانان و جوانان و راه‌های پیشگیری از آن


بزهکاری نوجوانان و جوانان و راه‌های پیشگیری از آن
یکی از مسائل و مشکلات بغرنج جوامع امروز که توجه بسیاری از روان شناسان، جامعه شناسان و حقوقدانان را به خود جلب کرده است مساله رواج بزهکاری در بین نوجوانان و جوانان است. بزهکاری از نظر حقوقی به اعمالی گفته می شود که بر خلاف قوانین، مقررات و هنجارهای اجتماعی از سوی جوانان زیر ۱۸ سال صورت می گیرد. اعمالی مثل غیبت از مدرسه، دروغگویی های مکرر، فرار از خانه، ولگردی، گدایی، ایجاد حریق، تخریب، رانندگی بدون گواهینامه، سرقت، حمل مواد مخدر، زیر پا گذاشتن حقوق دیگران، انحرافات جنسی و... در زمره اعمال بزهکارانه رایج در بین جوانان است(فرجاد، ۱۳۸۳).
بدیهی است اگر کودکی مرتکب چنین خطاها و اشتباهاتی شود، به دلیل آنکه معیارها، ارزش ها و رفتارهای اجتماعی مقبول و شایسته را نمی داند، قابل اغماض و بخشیدن است؛ ولی وظیفه والدین، مربیان و مراقبان نزدیک کودک است که با مشاهده چنین رفتارهایی که دال بر ناسازگاری، انحراف و کجروی اوست، هوشیار باشند و اشتباهش را به او گوشزد کنند. آموزش هنجارهای اجتماعی، ارزش های اخلاقی و رفتارهای شایسته، کودکان را نسبت به شیوه های تعاملات اجتماعی شان آگاه می کند.
اگر پدر و مادر نسبت به کارهای خلاف فرزندان شان بی توجه و بی تفاوت باشند، بدون شک زمینه یی برای ارتکاب خطاهای بزرگ تر او فراهم می آورند. به عبارت دیگر، چنانچه با عادات ناپسند و ضداخلاقی کودکان در همان بدو امر برخورد درست و اصولی نشود، در دوران نوجوانی که آنان با بحران های شدید روحی ـ روانی روبه رو هستند، تغییر شکل خواهند یافت و خود را به صورت انواع بزهکاری ها، انحرافات اخلاقی، کجروی های اجتماعی، اعتیادهای خانمانسوز و... نشان خواهند داد.
با توجه به اینکه ارتباطات نوجوانان با اجتماع بیشتر از کودکان است و در صدد کسب تجربه های جدیدی برمی آیند، لذا مشخص ساختن مرز خوبی و بدی، صداقت و ریا کاری، درستی و خلاف، ارزش و ضدارزش اهمیت فوق العاده یی پیدا می کند.
بزهکاری پدیده یی طبیعی و ذاتی نیست و هیچ نوجوان و جوان بزهکاری، از هنگام تولد مجرم به دنیا نمی آید؛ بلکه عوامل متعدد و گوناگونی او را به سوی ارتکاب به جرم و بزه سوق می دهد. اغلب روان شناسان، مهمترین علل بزهکاری جوانان را عوامل فردی- شخصیتی و جامعه شناسان، نابسامانی ها و ناهنجاری های اجتماع عنوان می کنند. به عبارتی، گروه اول بزهکاری را ناشی از عدم خود کنترلی فرد و گروه دوم فقدان کنترل اجتماعی می دانند. اما آنچه که همگی آنها بر آن اتفاق نظر دارند، تاثیر شیوه های تربیتی والدین و محیط های پرآشوب خانوادگی است که می تواند عاملی برای ارتکاب جوان به اعمال بزهکارانه محسوب شود.
● شناخت ویژگی های نوجوانان بزهکار
اغلب نوجوانان و جوانان بزهکار دارای ویژگی ها و خصوصیاتی هستند که با مشاهده آنها می توان به حالت ناپایدار و نابهنجار این افراد پی برد. اینگونه رفتارها و حالات عبارتند از:
▪ نداشتن وقار و متانت کافی همراه با بی قراری و ناآرامی.
▪ عدم پایبندی به اخلاق و مقررات اجتماعی و حتی ارتکاب اعمال خلاف قانون.
▪ افراد بزهکار دچار فقدان احساسات و یا بی تفاوتی عاطفی هستند و این امـر به صورت نقصی در آنان مشهود است.
▪ گوش دادن به نصایح و عمل نکردن به آن، همچنین بدقولی برای آنها امری عادی است.
▪ عده یی از بزهکاران پس از ارتکاب جرم تظاهر به ندامت می کنند.
▪ در همه موارد برای رفتار خود دلیل می آورند و به صورت افراطی استدلال می کنند.
▪ اغلب در صدد رنجاندن، اذیت کردن و آسیب رساندن به دیگران هستند که رفتارهای شان توام با آزار و ضربات شکننده و شکستن اشیا و نابهنجاری های جنسی و دزدی های پوچ هستند.
▪ در جست وجوی محیط مناسب برای جلب لذت هستند و در این راه قواعد و اصول را نادیده می گیرند.
▪ فعالیت های شان ضد اجتماعی، زیانبخش و مخرب است و بدون علت موجه یا به علت نادرستی بروز می کند.
● عوامل موثر در بروز بزهکاری نوجوانان و جوانان
الف) خانواده:
خانواده اولین و مهمترین نهادی است که سهم عمده یی در پرورش و فراگیری رفتارهای پسندیده نوجوان دارد. ارزش ها، دیدگاه ها، اعمال و گفتار والدین و اعضای موثر خانواده تاثیر مستقیمی بر فرآیند رشد و آینده فرزندان شان دارد. زمانی که بچه ها الگوها، باورها و اعتقادات منطقی و سالمی از زندگی داشته باشند، به راحتی می توانند در برابر دشواری ها و نابسامانی های گوناگون ایستادگی کنند و سر تسلیم فرو نیاورند. عواملی که در خانواده موجب زمینه سازی جرم و بزه نوجوانان می شود، عبارتنداز:
▪ بی سوادی و فقر فرهنگی.
▪ انحرافات اخلاقی پدر، مادر و یا اعضای نزدیک خانواده.
▪ رواج خشونت و درگیری های خانوادگی.
▪ اعتیاد به الکل، موادمخدر و....
▪ تعداد زیاد فرزندان و افراد خانواده.
▪ روش های انضباطی بسیار سخت گیرانه و رواج تنبیه های بدنی.
▪ طلاق و از دست دادن والدین.
▪ دیدگاه ها و ارزش های ناپسند خانوادگی.
▪ تبعیض بین فرزندان خانواده.
بدیهی است نوجوان، هیچ گاه در دوران کودکی مفهوم جرم و بزه را درک نمی کنـد؛ او تصوری از اعمال ناپسند خود ندارد. زمانی که والدین و اعضای موثر خانواده ناخواسته در برابر عمل خلاف فرزندشان سکوت می کنند یا آن را شوخی می گیرند یا او را متوجه اشتباهش نمی کنند، نوجوان درکی از مفهوم ارزش های اجتماعی و روابط سالم پیدا نمی کند و به خیال اینکه کارش خلاف نیست آن را مجدداً تکرار می کند و در مواردی نیز حتی بر شدت آن می افزاید. تذکر به جای والدین، موجب شناخت کودک از ارزش های اجتماعی، روابط دوستی، احترام به حقوق دیگران و ادب و نزاکت اخلاقی می شود. کودکان و نوجوانانی که بتوانند با هدایت ها و راهنمایی های بزرگسالان خود تفاوت بین کارهای شایسته و پسندیده را از کارهای نکوهیده و زشت درک کنند، می توانند دوران بلوغ و نوجوانی خود را با سلامت فکری و به نحو احسن پشت سر گذارند.
نوجوانی دوره بحرانی و مشکل آفرینی است که اگر نوجوان بتواند به سلامت از آن بگذرد، در آینده دچار مشکل چندانی نخواهد شد. در دروان بلوغ، نوجوان روحیه یی تهاجمی و پرخاشگرانه دارد، مدام در برابر محدودیت ها و ممنوعیت های والدین، حالت دفاعی به خود می گیرد.
بروز حالت ها و واکنش های شدید عاطفی از سوی نوجوان و جوان موجب می شود که دیگران نیز او را غیرقابل کنترل بدانند. در حالی که نوجوان نیاز به محبت، امنیت، احترام، احساس تعلق، استقلال، خودشکوفایی و قدردانی دارد. نوع جرم و بزهکاری در میان نوجوانان ۱۴ تا ۱۵ سال با بزرگسالان بسیار متفاوت است. آنان به رغم این که به ظاهر به مرحله بلوغ جسمی رسیده اند، اما هنوز به لحاظ فکری نمی دانند که چه باید بکنند و چگونه باید تصمیم بگیرند. به همین دلیل گاه دست به کارهایی می زنند که به لحاظ اجتماعی نادرست و ممنوع است.
ب) عوامل روان شناختی:
تحقیقات مختلفی نشان می دهند که نوجوانان بزهکار دارای مشکلات روانی ـ عاطفی متعددی هستند که منجر به بروز رفتارهای ضداجتماعی آنان می شود. این گروه اغلب:
▪ از عقب ماندگی ذهنی یا هوش پایینی بر خوردارند.
▪ رفتارهای هیجانی ـ احساسی شدیدی از خود بروز می دهند.
▪ دچار ضعف عزت نفس و خویشتن داری هستند.
▪ مرتباً به حقوق دیگران تجاوز می کنند.
▪ در برقراری روابط اجتماعی سالم ناتوانند.
▪ علاقه و انگیزه یی برای پیشرفت و ترقی ندارند.
▪ اعتماد به نفس و خود پنداره ضعیفی دارند.
▪ نسبت به ارزش ها و هنجارهای اجتماعی بی تفاوت هستند.
▪ رفتارهای غیرمسوولانه و ضداخلاقی دارند.
ج) عوامل اجتماعی:
انواع نابسامانی ها و ناهنجاری های اجتماعی، تبعیض های طبقاتی، دوستان و همسالان ناباب و بزهکار، تعاملات اجتماعی ناسالم، رسانه های جمعی می توانند شرایطی به وجود آورند که زمینه بزهکاری را در نوجوانان ایجاد کنند. پژوهش های مختلف نشان می دهند، جامعه یی که دارای ثبات و پایداری اجتماعی نباشد، با معضلات و گرفتاری های زیادی رو به رو می شود. در حقیقت، بسیاری از نوجوانان بزهکار، محصول آسیب های اجتماعی هستند که نتوانسته اند با بحران ها و مسائل خاص خود به مقابله برخیزند.
د) فقر و مشکلات اقتصادی:
شاید مهمترین عامل بزهکاری کودکان و نوجوانان، فقر، بیکاری، تنگدستی، فشار مالی، عدم دسترسی به امکانات اولیه زندگی (خوراک، پوشاک، مسکن، بهداشت و...) و مشکلات مالی خانواده باشد که آنها را به نوعی به سوی انحرافات و کجروی های گوناگون از قبیل دزدی، فحشا، اعتیاد، خشونت های شدید و حضور در محیط های ناسالم اجتماعی می کشاند. فقر، امکان تحصیل، آموزش و کار مناسب را از جوانان می گیرد و موجب پریشانی خانواده های بی بضاعت می شود.
هـ) روابط با دوستان و همسالان:
نوجوانانی که از محیط های خانوادگی طرد و منزوی می شوند، به گروه هایی از دوستان و همسالان شان می پیوندند که گاه آنها نیز به نوعی از سوی خانواده های شان رانده شده اند. چنین نوجوانانی اغلب مشکلات درسی ـ مدرسه یی مشابهی دارند که موجب عدم پذیرش آنها از سوی نظام آموزشی می شود و لذا با ناکامی های شدید عاطفی، ضعف عملکرد تحصیلی و افت های آموزشی همراه می شوند. در مواردی، عکس العمل های این گروه از نوجوانان به صورت رفتارهای خشونت آمیز، خرابکاری، تجاوز به حقوق دیگران، رفتارهای ضداجتماعی و... جلوه گر می شود.
و) مهاجرت:
جدا شدن نوجوان و جوان از خانواده و مهاجرت آنان به شهرها و مراکز بزرگ تر زندگی، موجب آشفتگی فکری و روحی و فشار بر آنان می شود. آنان تا زمانی که نتوانند خودشان را با معیارهای جامعه جدید سازگار کنند، گیج و سردرگم به دنبال یافتن اصول و هنجارهای اجتماعی جدید بر می آیند. کودکان دستفروش و سرگردان، محصول زندگی های نامنسجم و بی مسوولیتی هستند که فقدان محبت و عاطفه در آنها زمینه بزهکاری و ارتکاب جرم و فساد است.● روش های پیشگیری از بزهکاری نوجوانان
برای رویارویی با بزهکاری های نوجوانان، باید ابتدا عوامل ایجادکننده آن را تشخیص داد. بزهکاری ها، مشکلاتی نیستند که یک روزه به وجود آمده باشند که نیاز به راه حل های کوتاه، آسان و سریع داشته باشند. بدون شک، نوجوان بزهکار بیش از نوجوانان دیگر با مشکلات ناخوشایند زندگی دست به گریبان بوده است. در بسیاری موارد، رفتارهای بزهکارانه او ناشی از اضطراب، تنش و فشارهای روانی شدیدی است که او در طول سال های دوران کودکی خود متحمل شده است.
برای پیشگیری از کجروی ها و بزهکارهای گوناگون در نوجوانان و جوانان نه تنها باید آنها را از ارتکاب جرم و بزه دور نگه داشت، بلکه باید رفتارهایی به آنان آموزش داد تا بتوانند با کمک آنها خواسته ها، نیازها و احتیاجات خود را برآورده سازند. در اغلب موارد، رفتارهای بزهکارانه نوجوان ناشی از ناآگاهی، بی تجربگی و عدم یادگیری رفتار مناسب است. آنان طی دوران بلوغ خود نتوانسته اند سرمشق، الگو و مدل مناسبی برای ارضای خواسته ها بیابند.
رفتارهای ضداجتماعی و بزهکارانه نوجوانان ناشی از تجربه ناکافی و بی اطلاعی از مهارت های اجتماعی سالم است، یعنی آنان در طول دوران رشد و بالندگی خود آموزش ها، سرمشق ها و تعاملات لازم برای یادگیری رفتارهای مناسب را نیاموخته اند.
۱) اهمیت دادن به روابط خانوادگی:
کودکان و نوجوانان نیازمند داشتن خانواده یی صمیمی، هوشیار و هدایتگر هستند. بچه ها از طریق آموزش ها و امنیت عاطفی ـ روانی که از پدر و مادر و اعضای موثر خانواده خود کسب می کنند، می توانند با انواع بحران های گوناگون زندگی مقابله کنند.
اگر والدین، مربیان و مراقبان نوجوان، در شنیدن سخنان و گفته های او تعلل ورزند، نوجوان ناخواسته به دنبال شنونده یی خواهد رفت که سخنانش را بشنود و تایید کند و اگر احتمالاً خطایی هم داشت، چندان در صدد هدایت و راهنمایی او بر نخواهد آمد.
از این رو نوجوانی را یکی از بحرانی ترین مقاطع سنی دانسته اند که احتمال وقوع انواع کجروی ها و گرایش های بزهکارانه در نوجوان بروز می کند. البته باید توجه داشت، نوع جرم، گناه و بزه نوجوان با افراد بزرگسالی که به طور حرفه یی مرتکب انواع گناهان و جرایم می شوند، تفاوت دارد. هرگاه نوجوان در میان اعضای خانواده خود احساس ناامیدی، تنهایی و نادیده گرفته شدن کند و فضای حاکم بر خانه را برای خود غیرقابل تحمل بداند، بدیهی است دچار ترس، تردید و نفرت می شود که چاره یی جز پشت پا زدن به ارزش های خانوادگی و دور شدن از محیط صمیمی خانه نمی یابد.
▪ والدین باید:
ـ ارتباطی گرم و دوستانه با نوجوان خود داشته باشند.
ـ هنگام حل مسائل و مشکلات روزمره از خود پرخاشگری و خشونت نشان ندهند.
ـ برای نوجوان و افکار و عقایدش ارزش و احترام قائل شوند.
ـ امکانات ورزشی ـ تفریحی سالم برای او فراهم کنند.
ـ دوستان و معاشران نوجوان را بشناسند.
ـ اعتماد به نفس، خویشتن داری و عزت نفس او را تقویت کنند.
ـ به نیازهای روانی ـ جسمانی نوجوان توجه داشته باشند.
۲) نقش مدرسه و آموزگاران:
مدرسه خانه دوم بچه ها است، جایی است که آنها با نظم، مقررات، انضباط، ارزش های گروهی و روابط بین فردی آشنا می شوند. بچه ها در مدرسه یاد می گیرند که چگونه به قوانین و حقوق دیگران احترام گذارند و به دنبال یافتن آرمان ها و هدف های والایی باشند.
بین مدرسه، تربیت کودکان و نوجوانان و بزهکاری نیز رابطه تنگاتنگی وجود دارد. مدرسه می تواند با ارتقای سطح کیفی سواد و آگاهی نوجوانان و افزایش دانسته ها و معلومات آنان پیرامون مسائل و مشکلات اجتماع، آنان را برای ورود به زندگی آینده شان آماده سازد. از طرف دیگر، اگر مدارس و آموزشگاه ها به درستی اداره نشوند، روابط بین دانش آموزان مورد کنترل قرار نگیرد، به ضوابط و مقررات سالمی پایبند نباشند و ارتباط و تعامل موثری با اولیا برقرار نسازند، می تواند تبدیل به محیطی نامطلوب برای رشد انواع بزهکاری ها، کجروی ها و نابسامانی های اخلاقی نوجوانان شود.
همان گونه که والدین در محیط خانواده وظیفه دارند نسبت به رفتارها، عکس العمل ها، خواسته ها و نیازهای کودکان و نوجوانان هوشیار و دقیق باشند، مربیان و آموزگاران مدارس نیز باید نسبت به تحولات فکری-جسمی- روانی بچه ها نیز آگاه و حساس باشند.
اگر مربیان مدرسه رفتارهای ناخوشایند، تحقیرکننده و کینه توزانه یی با دانش آموزان داشته باشند، بدیهی است که آنان را از مدرسه گریزان و فراری خواهند کرد. کودک مدرسه را خانه دوم خود می داند؛ زیرا در آن جا می تواند با افرادی صمیمی، مطمئن و ایمن ارتباط برقرار کند و با پرورش استعدادها و دانسته های خود راه رسیدن به آینده را پیدا کند. از این رو، وظیفه مربیان، آموزگاران و اولیای مدرسه است که مهارت های زندگی را به دانش آموزان بیاموزند و آنها را نسبت به اجتماع شان آگاه و مسلط کنند.
فراگیری مهارت های اساسی زندگی، توانایی اجتماعی شدن نوجوان را ارتقا می دهد و به آنها کمک می کند تا هنگام رویاروشدن با ناملایمات و نابسامانی های زندگی، درست تصمیم گیری کنند. تقویت مهارت هایی مثل، مسوولیت پذیری، داشتن انگیزه موفقیت، پشتکار، اعتماد به نفس، پویایی و تلاش، تمرکز و هوشیاری، خلاقیت، توجه به ارزش های گروهی، شیوه حل تعارض و... به نوجوان قدرت بهتر فکر کردن و عمل کردن می دهد.
خشونت، توبیخ، تنبیه، تهدید، امر و نهی و طرد کردن دانش آموز نه تنها نمی تواند محیطی مساعد برای پرورش نوجوان باشد، بلکه موجب بروز گرایش های منفی، تشدید تعارضات، تقویت رفتارهای نامطلوب و رواج خشونت می شود.
۳) اهمیت شرایط اقتصادی ـ اجتماعی؛ در برخی از موارد، خطاها و رفتارهای بزهکارانه نوجوانان ناشی از عدم درک آنان از واقعیت های اجتماع، بی تجربگی و نداشتن مهارت های لازم برای ورود به جامعه است.
مشارکت دادن و تعامل فعال جوانان در برنامه ریزی هایی که برای آنان صورت می گیرد، برخورداری از امکانات سالم اجتماعی، ارزش گذاری به نقش جوانان در اداره امور جوانان، دسترسی عادلانه به امکانات و فرصت های آموزشی (اعم از آموزش مدرسه یی تا هنرستان ها) تقویت نقش نهادهای آموزشی ـ حرفه یی نوجوانان، امکان فراگیری آموزش ضمن کار، افزایش برنامه های بهداشت روانی جامعه، توجه به آسیب ها و کجروی های ویژه نوجوانان در سطح اجتماع، ارتقای آگاهی های نوجوانان از مباحث حقوقی و قضایی، توجه و رسیدگی به وضعیت بزهکاران جامعه از جمله نکاتی است که می تواند در جهت بهبود موقعیت جوانان و نوجوانان مد نظر قرار گیرد.
ماندانا سلحشور
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید