شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


محیط آلوده و نوجوانان بزهکار


محیط آلوده و نوجوانان بزهکار
بررسی میزان جرایم و بزهکاری‌ها در سطح محلات مختلف شهری حاکی از آن است که ارتباط مستقیم تنگاتنگی میان تأثیر همسایگان و همسن و سالان با میزان بزهکاری افراد جامعه به‌ویژه نوجوانان وجود دارد.بزهکاری تأثیرات عمیقی بر کیفیت زندگی افراد یک جامعه دارد. در کشوری مانند امریکا، بزهکاری منجر به سقوط جوامع شهری شده و ساکنان شهرها را به سمت زندگی در مناطق حومه شهرها سوق می‌دهد. هزینه سالیانه مبارزه با بزهکاری در امریکا بالغ بر ۱۷۵ میلیارد دلار است. این در حالی است که مجرمان از بزهکاری خود ضررهای بسیاری می‌بینند زیرا آنان به واسطه بزهکاری از بسیاری از امکانات اجتماع محروم شده و زندگی آنان با مشکلات بسیاری توام خواهد بود.جامعه‌شناسان و جرم‌شناسان معتقدند ارتباطات اجتماعی بر رفتار افراد تأثیر چشمگیری دارند. کودکانی که در محیط‌های فقیر و جرم‌خیز پرورش می‌یابند شخصیتی ضداجتماعی داشته و این شخصیت هرگز در آنان قابل تغییر نیست.اما اقتصاددانان بر این باورند که شخصیت کودکانی که در محیط‌های فقیر و جرم‌خیز پرورش یافته‌اند را می‌توان با قراردادن در برابر محرک‌های مناسب تغییر داد. الگوی اقتصادی که برای این جرایم مالی و جرایم خشونت‌آمیز در نظر گرفته شده، نشان‌دهنده تأثیر محرک‌های اجتماعی بر تغییر شخصیت چنین کودکانی است.دکتر نیره اکبری روانشناس و آسیب‌شناس اجتماعی در این‌باره می‌گوید: وقتی یک کودک در محیطی قرار می‌گیرد که بستر جرم و گرایش به بزهکاری در آن آماده و مهیا است، کودک به سمت جرم سوق پیدا می‌کند. اگر در خانواده‌هائی که پدر و مادر یا دیگر اعضاء خانواده بزهکار هستند، تحقیقی داشته باشیم در می‌یابیم که بیش از ۳۰درصد کودکان آنان، به جرم و بزه گرایش دارند. این مقوله از دو جنبه قابل بررسی است. بحث اول تأثیرات محیطی است بدین‌گونه که فرد در اثر قرار گرفتن در محیط، نسبت به محیط خود پیدا می‌کند و پس از مدتی گرایشات محیطی در او نمایان می‌شود. از سوی دیگر تأثیرپذیری از پدر و مادر و خانواده که به نوعی آن هم تأثیر محیط است، باعث گرایش فرد به جرم و بزه می‌شود.وی در ادامه می‌افزاید: کودکانی که از نظر اقتصادی در وضعیت نامناسبی قرار دارند استعداد بیشتری در گرایش به جرم دارند. یعنی فقر باعث می‌شود فرد به بزه روی آورده تا خود را از فقر برهاند. البته در این مقوله نقش پدر و مادر بسیار موثر است.بررسی‌ها نشان می‌دهد که بزهکاری مانند یک بیماری واگیردارد است به گونه‌ای که گرایش برخی خانواده‌های فقیر در برخی محلات شهری به‌ویژه محلات حاشیه‌ای ممکن است باعث شایع شدن رفتار بزهکارانه در میان ساکنان آن محلات شود. اقتصاددانان و جامعه‌شناسان معتقدند موقعیت اجتماعی، فرهنگی همسایگان و همسالان تأثیر چشمگیری بر افراد به‌ویژه کودکان و نوجوانان دارد. این امر هشداری برای مقامات و مسئولان طراحی شهرها است زیرا از آنجائی‌که اغلب افراد بزهکار گزینه‌های چندان مناسبی برای انتخاب محل زندگی خود ندارد، اقدام به اسکان در محلات فقیرنشین می‌کنند. پس طبیعی است که انتظار داشته باشیم با حضور افراد بزهکار در محلات فقیرنشین شهرها، آمار جرم و جنایت و بزهکاری بالا برود. این موضوع در میان نوجوانان که بسیار از محیط زندگی خود الگوپذیرند نمود بیشتری دارد.حرکت به‌سوی فرصتدر سال ۱۹۹۴ وزارت مسکن و شهرسازی امریکا برای بررسی تأثیر فقر در محلات شهری بر میزان بزهکاری نوجوانان، طرح ”حرکت به‌سوی فرصت“ را در پنج شهر بالتیمور، بوستون، شیکاگو، لس‌آنجلس و نیویورک به اجرا گذاشت. طرح ”حرکت به‌سوی فرصت“ در شهر بالتیمور به بررسی خانواده‌های بسیار فقیر که در یکی از پنج محله فقیرنشین این شهر ساکن بودند، پرداخت. میانگین فقر در این محلات در دهه ۹۰ برابر ۶۷ درصد بود و شاخص بزهکاری در این محلات در سال ۱۹۹۶ به ازای هر یک‌هزار نفر ۱۹۴ بوده است. این در حالی است که شاخص بزهکاری برای کل ایالت مریلند (که شهر بالتیمور در آن واقع است) در زمان مورد نظر به ازای هر یک‌هزار نفر ۶۱ بوده است. در این بررسی کمتر از پنج درصد از خانواده‌های ساکن این محلات دارای درآمد سالانه ۵۰ هزار دلار یا بیشتر بوده‌اند و کمتر از هفت درصد از بزرگسالان این مناطق تحصیلات دانشگاهی داشتند.سازمان مسکن و شهرسازی شهر بالتیمور برای اجراء طرح ”حرکت به‌سوی فرصت“ از خانواده‌های ساکن مناطق مذکور دعوت به همکاری کرد و فهرستی از خانواده‌های داوطلب تهیه شد و تعدادی انتخاب شدند و در دو گروه ”بخش هشت“ و ”کنترل“ قرار گرفتند.خانواده‌های گروه بخش هشت از یارانه بخش مسکن برای اجاره‌خانه‌ای مناسب در محلاتی که نرخ فقر در آنان بسیار پائین است برخوردار شدند همچنین به آنان فرصت شش‌ماهه برای انتخاب خانه‌ای مناسب در محل موردنظرشان داده شد اما خانواده‌های عضو گروه کنترل از هیچ‌یک از این مزایا برخوردار نشده و همچنان به زندگی خود در محلات فقیرنشین ادامه دادند.پس از یک‌سال اقامت این خانواده‌ها در محلات تعیین شده، اقدام به جمع‌آوری آمار بازداشت و بزهکاری نوجوانان عضو این گروه‌ها شد. آمارهای به‌دست آمده نشان داد که از مجموع یک‌هزار و ۴۰۶ نوجوان که در این طرح قرار داشتند ۲۷۹ نفر ۹۹۸ بار سابقه بازداشت داشتند. این تحقیقات همچنین نشان داد که جرائم آنان بیشتر، به سه دسته جرایم خشونت‌آمیز، جرایم مالی، و سایر جرایم تقسیم می‌شد. از مجموع ۲۹۲ جرم خشونت‌آمیز ۷۷ درصد ضرب و جرح، ۱۶ درصد خشونت در حین سرقت و هشت درصد جرایم جنسی بوده است.همچنین در ۳۵۴ مورد جرم مالی ۵۵ درصد سرقت، ۲۵ درصد سرقت خودرو و ۲۰درصد سرقت مسلحانه بوده است. در سایر جرایم که ۳۵۲ مورد بود نیز ۵۰ درصد جرایم مرتبط با موادمخدر، ۱۲ درصد فرار از منزل یا مدرسه، ۲۶ درصد رفتار لگام گسیخته، ۹ درصد حمل سلاح، دو درصد مربوط به مصرف مشروبات الکلی و یک درصد ایجاد حریق بود.
نتایج تحلیلی این آمار نشان داد که ایجاد فرصت مناسب برای خانواده‌های فقیر جهت اسکان در محلاتی که دارای میزان پائین‌تری از فقر هستند، میزان ارتکاب نوجوانان عضو این خانواده‌ها به جرائم خشونت‌آمیز را می‌کاهد. از سوی دیگر به دنبال اسکان خانواده‌های فقیر در محلات ثروتمند، میزان ارتکاب نوجوانان این خانواده‌ها به جرایم مادی در کوتاه‌مدت افزایش می‌یابد ولی به تدریج این نوع جرایم کم می‌شود.در بررسی تحقیقات خانواده‌هائی که فرصت زندگی در محلات بهتر را به‌دست آوردند، مشخص شد میزان ارتکاب نوجوانان به جرایم خشونت‌آمیز، کاهش پیدا کرده بود. این الگوی تغییرات در مجموع برای پسران و دختران یکسان بود. تطابق این الگو با شهرهای دیگر جوامع نشان می‌دهد که هر چقدر میزان فقر در سطح محلات شهری بالاتر باشد میزان ارتکاب نوجوانان به جرایم خشونت‌آمیز بیشتر خواهد بود. برای نمونه در محلات حاشیه‌ای شهر تهران میزان جرایم خشونت‌آمیز بیش از سایر نقاط است.همچنین با ایجاد فرصتی برای اسکان خانواده‌های ساکن منطقه فقیرنشین در محلاتی که دارای نرخ پائین‌تری از فقر هستند می‌توان باعث کاهش میزان ارتکاب به جرایم خشونت‌آمیز در نوجوانان شد. دکتر شیده نوپرست جامعه‌شناس درباره اینگونه تحقیقات کاربردی می‌گوید: نتایج این تحقیقات در کلیت شاید با جامعه ایران قابل انطباق باشد اما در جزئیات به‌دلیل فضاهای متفاوت مذهبی، فرهنگی و اجتماعی غیرقابل انطباق است. از سوی دیگر جامعه آماری ما امکان اجراء چنین پروژه‌هائی را در حال حاضر ندارد. اما شواهد و نتایج این تحقیق کاملاً منطبق با مباحث جامعه‌شناسانه و روانشناسانه است. یعنی محیط می‌تواند در یک فرد به‌ویژه یک نوجوان تأثیر گذاشته و او را از یک فرد بزهکار و خشن به فردی با شخصیت متفاوت تبدیل کند. البته ممکن است در برخی موارد این خشونت بروز کند اما میزان آن به نسبت گذشته بسیار پائین خواهد آمد. همچنین تزریق پول و ایجاد تسهیلات ویژه برای خانواده‌های فقیر و حاشیه‌نشین شهر می‌تواند از میزان گرایش آنان به جرم بکاهد. این ایجاد تسهیلات اگر در راستای ایجاد اشتغال برای آنان باشد تأثیر عمیق‌تری خواهد داشت.
حیدر رضائی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید