دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

صدای ساز شوالیه


صدای ساز شوالیه
شوالیه آکاردئون می‌نواخت و لبخند می‌زد. لبخندی که همیشه هنگام نواختن آهنگ‌های فرانسوی بر لب داشت و چشمانی که همیشه با لبخندش می‌گریست. برای من صدای آکاردئون شوالیه همه آرزوها و عشق او بود و همه کودکی من. صدای ساز پدر مرا تا به امروز در راه همراهی کرده و همیشه همراهم خواهد بود. عشق به هنر را از او آموختم. سال‌هاست شوالیه در راه است و جوانمردانه در راه هنر می‌جنگد.
سال‌ها قبل از اینکه نشان شوالیه را دریافت کند. گاهی خسته از نبرد در اتاقش میان کتاب‌ها و نوشته‌هایی که با خطی درشت و خوانا می‌نویسد و آهنگ‌هایی که شاید کمتر کسی دیگر آنها را گوش می‌دهد روی مبل قدیمی مادربزرگ می‌نشیند. دوست دارم کنارش بنشینم و به او بگویم تا باز هم برایم آکاردئون بنوازد تا صدای اسرارآمیز سازش عشق را و سال‌هایی را که در راه عشقش جنگیده به یادش آورد و خستگی را از یاد او ببرد. شوالیه شجاع، پدر خوبم، اسب سپید بالدار هنوز در انتظار توست تا سوار بر او پرواز کنی و عاشق بمانی!

یاسمین سینایی
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید