یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

مرد تنها


مرد تنها
آقالو تنهایی را دوست دارد!
همیشه دوست داشت و دارد که تنها باشد!
در کارش هم همیشه تنها بود! همیشه استثنا بود!
در نوع برخوردش!
طنازی اش!
عبادتش!
و بازیگری اش!
‎.‎.‎. نقشی را که دوست داشت؛ انتخاب می کرد و هرگز انتخاب نمی شد.به همین دلیل هم هر کاری را قبول نمی کرد؛ حتی اگر نیاز دنیوی به او سخت می گرفت؛ به همین دلیل احمد آقالو همه جا خوب بود!
و هیچوقت معمولی و متوسط نبود.
شادی هایش را با همه قسمت می کرد؛ اما حاضر نبود غم و دردش را دیگران شاهد باشند!
آخرین باری که دیدمش مطمئن شدم از دستم عصبانی است.
چون وقتی به دیدارش رفتم که در اوج درد و نفس های آخر بود.
با نگاهش گفت؛ تو یکی که خوب می دانی من این لحظه ها را می خواهم تنها باشم و دوست ندارم دیگران در رنج من شریک باشند.
ترکش کردم و تصمیم گرفتم در صحنه های اندوه بار سوگ از دست دادنش حضور پیدا نکنم! تا خوشحالش کنم!
بخصوص که مثل همیشه دعوای تأسف بار کدام گروه و صنف و دسته هم در میان باشد.
حالا شب ها سر نماز!
با لبخند و طنز همیشگی اش به سراغم می آید و با یادآوری خاطرات کارهای گذشته، کلی با هم می گیم و می خندیم!
و وقتی من ناخودآگاه با یاد از دست دادنش غمگین می شم، عصبانی میشه و برمی گرده!
یادش به خیر و روح شادش، شادتر.

کمال تبریزی
کارگردان سینما و تلویزیون
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید