دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


چرا اتفاقی نیفتاد


چرا اتفاقی نیفتاد
چرا فكر می كردیم تیم ملی فوتبال ایران باید در جام جهانی معجزه پیروزی بیافریند؟ چرا تبلیغاتی انجام شد مبنی بر این كه غیرت بازیكنان ما، توانایی خلق چنین معجزه ای را دارد؟ چرا فكر می كنیم در دوشكست پی درپی تیم ملی فوتبال، مقصر نوك حمله یا ... بوده است؟ با توجه به سوال های بالا مقاله زیر به دنبال یافتن پاسخ است.
فوتبال ایران در افكار عمومی شگفتی آفرید. به همین دلیل اغلب ما در ماتمی فرو رفتیم كه گویی باید انتظار دیگری می داشتیم، كه داشتیم. صدها میلیون تماشاگر(در جمع نهایی آمار بینندگان) شصت وچهار مسابقه را از۳۲ تیم ملی وابسته به شش قاره جهان به تماشا می نشینند. اوج این رویارویی در استادیوم شهر برلین است كه توسط هیتلر برای بازی های المپیك سال ۱۹۳۶تاسیس شده است. كارشناسان پیش بینی می كنندكه در این زمان یك سوم جهان یعنی بیش از دو میلیارد نفر در ۲۱۳ كشور(در حالی كه سازمان ملل متحد تنها ۱۹۱ عضودارد) درپای تلویزیون های خود میخكوب می شوند.اما چرا فوتبال دارای چنین قدرتی است؟ اندیشمندان معتقدند ماهیت روابط و همكاری تیمی در فوتبال منجر به ایجاد رقابت ،تعلق، هویت و شرایط اجتماعی ومذهبی می شود كه با توجه به ابعاد فداكارانه وگاه عارفانه آن،جامعه انسانی را در نقطه تلاقی ها و تركیب های جدیدی قرار می دهد كه مسبوق به سابقه نبوده و این ورزش را از یك ورزش صرفا ساده متمایز می سازد.از این رو« نوربرت الیاسف»،جامعه شناس فرانسوی، از فوتبال به عنوان«یك رویداد اجتماعی تمام عیار» نام می برد. نگاه الیاسف، تفسیری مدرن از ورزش فوتبال است ؛زیرا اساسا این ورزش مربوط به دوره ای است كه رفتار جمعی از غنای ویژه ای برخوردار بوده است.حال با توجه به این كه در ایران رفتار جمعی در حوزه عمومی ،ویژگی خود را داراست، آیا وقوع یك نتیجه غیر مترقبه و این كه ایران درمسابقات جام جهانی به پیروزی برسد به معجزه شبیه نمی ماند؟ با این همه چرا این معجزه رخ نداد؟
برای پاسخ به این سوال بهتر است ابتدا به مراحل تحول و تكامل بشر به شرح زیر نظر بیفكنیم:
۱. دوره جوامع الگو بردار: در این دوره شناخت انسان و سلوك اجتماعی وی برمبنای تبعیت از الگوهای بیرونی است. خصلت تقلید پذیری،انسان این دوره را به نوعی جهان بینی اسطوره ای سوق می دهد، بینشی كه تصور انسان از هستی نه منطقا منطبق بر واقعیت ،بلكه نوعی فرافكنی از تصورات انسان است كه از مطالعه كلیشه ای از واقعیت فراهم شده است. در این دوره شكل گیری ورزشی به نام فوتبال اساسا ناممكن است.
۲. دوره جوامع بازی فردی:در این دوره انسان ضمن درك نمادی از وجود خویش و مفاهیم نمادی آن قادر به درك یك نقش دیگر نیز هست، وبه همین دلیل روابط دوگانه تشكیل می شود.در این دوره «من» وخصلت های تفسیری خلاق حالات جنینی خود را می گذرانند. ورزش این دوره نیز خارج از روابط دوگانه نیست.به همین دلیل در این گونه جوامع ورزش های انفرادی مانند كشتی از پیشرفت زیادی برخوردار است.
۳. دوره جوامع بازی جمعی: دراین دوره انسان قادر به گرفتن چندین نقش در آن واحد است؛مانند بازیگران فوتبال.بازیكنی كه روابط گروهی را درك می كند،می داند كه گل زدن وی، تنها محصول اراده و اهمیت نقش اونبوده است، بلكه در جریان رفتار گروهی به این موفقیت نایل شده است.در صورتی كه به چنین فهمی نایل نشود ،هرچند در ظاهر در« دوره جوامع بازی جمعی» به سر می برد، اما در عمل جهان زیست او دوره جوامع بازی فردی است.با این همه در این دوره نیز بعضا شاهد وابستگی گروه و سازمان به افراد هستیم.
۴ . دوره جوامع دیگر تعمیم یافته:دراین دوره، انسان علاوه بر درك روابط متقابل اجتماعی، قانون حاكم بررفتار را در شكل قوالب حقوقی ،مجرد وعام می فهمد و بر همان اساس عمل می كند.در این دوره «من» و خصلت های تفسیری خلاق و«تازگی» در تفسیر و سلوك اجتماعی خصیصه اصلی جامعه جدید است(درآمدی بر مكاتب و نظریه های جامعه شناسی، دكتر تنهایی).در این جامعه شكل بازی های جمعی ارتقا یافته و از جمله فوتبال دیگر وابسته به فرد نبوده و سیستم آموزشی هر لحظه در حال بازسازی سازمان بازی و نیروهای جدید است.
اما كدامیك ازمراحل ذكر شده در بالا،بر فوتبال ایران حاكم است؟در این میان یادمان نرود كه درتبلیغات صورت گرفته، قرار بوده از موضع قدرت به مكزیك گل بزنیم و پوست پرتغال را بكنیم. این درحالی است كه كلاس فوتبال ایران در دوره دوم قرار داشته و تبلیغات گران با افزایش انتظارات مردم، آنان را دركلاس دوره چهارم قرار داده اند تا از این رهگذر معجزه خلق شود. تبلیغات تصویری در این باره سهم زیادی داشتند. تنها در یك سریال ،این اشعار بارها تكرار شد:
تیم ما ترسی ازمكزیك نداره
آخه اون این همه تكنیك نداره
بچه ها پرتغال و پوست می كنن
مطمئن باشید بهش گل می زنن
بچه ها آنگولا را می برن
یك سرو گردن ازش بالاترن
در این اشعار، گویی به اشكال دیگری، اسطوره رستم دستان حیات مجدد یافته و می رود تا قدرت همیشگی و نامیرایی خویش را به نمایش بگذارد. به همین دلیل است كه در ایران همگان انتظار داشتند تیمی كه در دوره جوامع مرحله دوم ـ یعنی در دوره جوامع بازی فردی زیست می كند ـ بر تیمی كه در دوره چهارم قرار دارد ،پیروز شود. این انتظار تا آن اندازه بود كه مردم با خلوص ،دعای خویش را بدرقه نماینده خود در جام جهانی كردند. غافل از آن كه پیروزی به بها به دست می آید نه به بهانه. گویی هنوز تقدیر گرایی پس ازحمله مغول به ایران كه پس از آن فرهنگ و تمدن ایرانی ـ آن گونه كه شهید مطهری می گوید ـ كمر راست نكرد، كماكان حاكم است.بر اثر آن حمله به زعم« سمیر آیتا»، ارزش های جهانشمول ،باب اجتهاد و تلاش در جهت فربه ساختن علوم از راه استدلال و تلاش در جهت آشتی میان فلسفه و الهیات ،همگی رخت بربستند. تقدیر گرایی و گذشته گرایی مذموم، بر فرهنگ ما حاكم شد و در فرهنگ وزندگی مان انبوهی از آرزوها به وجود آمد. پیروزی در جام جهانی نیز یكی از این آرزوها است.
این كه امروز حتی فرهنگ رابه مجموعه ای از تفسیرها و مهارت ها تقلیل بدهیم از نظر«تی. اس. الیوت» قابل قبول نیست.(در باره فرهنگ ،ص۱۱۷) با این همه نباید ازیاد برد كه « آموزش فرآیندی است كه اجتماع توسط آن می كوشد درهای حیات را به روی همه افراد تشكیل دهنده اش باز كند و می كوشد آنها را به پذیرش نقش خود قادر سازد.» (همان ص۱۱۶) . با این وجود ما ایرانیان نباید غفلت كنیم كه در میدان رقابت ،آن چه به كار می آید شایستگی های برخاسته ازآموزش، تمرین، ممارست، ابداعات، خلاقیت های فردی، آینده نگری و حركت جمعی در پرتو سیستم سازی در حوزه های گوناگون از جمله ایجاد فرصت برای ظهور مكاتب و مدارس مختلف فوتبال است كه می تواند چشم انداز روشن و قابل پیش بینی را در افق پنجاه سال آینده پیش روی مان بگشاید. از این رهگذر است كه ما نیز قادر خواهیم شد در فرآیند جهانی شدن ـ كه گویا بخش مهمی از آن بر عهده ورزش فوتبال قرار گرفته است ـ فوتبال كشورمان را وارد دوره جوامع دیگر تعمیم یافته كنیم و سهم خود را در این عرصه بستانیم و نقش خود را ایفا كنیم. تحت الشعاع قرار گرفتن صلح خاورمیانه، مسائل عراق،كشتار مردم فلسطین در منطقه خودگردان، پروژه هسته ای ایران، اجلاس وزرای خارجه گروه هشت و... در هنگامه مسابقات جام جهانی در عرصه تبلیغات،همگی تاییدی برآن چه گفته شد، هستند.
اما ورود به این حوزه از چه راهی امكان پذیر است؟ این همه زمانی امكان تحقق می یابد كه روش خود را سامان بدهیم و در نخستین مرحله بر امكانات و محدودیت های خویش آگاه شویم. رمز پیشرفت ،محدودیت شناسی است.از زمانی كه مكتب عقل گرا و انتقادی كانت ،محدودیت های عقل را روشن ساخت، منطق ارسطویی و افلاطونی سلطه عقل بر تمامی معارف را ابطال ساخت . بشر با چنین فهمی وبا غلبه بر جبر محدودیت ها توسط دانش و آگاهی و تبدیل آن ها به ضرورت ها،قادر شد به مفهوم پیشرفت عینیت ببخشد و ناگهان تاریخ دویست ساله مدرنیسم در مقابل تاریخ چهارهزارساله پیش از خود عرض اندام كرد.با چنین روشی بشر به دنبال اغراض پنهان در افكار نرفت ؛ زیراجز بد بینی و ایجاد جنگ دائمی حاصلی نداشت. بشریت به خوبی به این مرحله دست یازیده كه فرهنگ تنها در آرامش است كه رشد و بالندگی می یابد.از این رو با رهایی از این بیماری ،پیشرفت را در زندگی روزمره خود محقق ساخت كه نتیجه آن شكست بزرگ دادگاه های تفتیش عقاید در برابر فرهنگ جدید بود. این دستاورد عظیم ،همانند آموزه های دینی در شرق كه از آن نیز متاثر بود،تفكرو انسان را اصیل می دانست.
جیمزآكوریك در كتاب خود به نام «رنسانس» به مدافعات جیووانی پیكو دلامیراندولا ایتالیایی در برابر پاپ اشاره می كند كه در كتاب«خطابه ای در باب شأن انسان»(ساموئل درسدن مورخ،آن را مانیفست انسان گرایی،توصیف می كند)می گوید:من در كتاب های عربی خوانده ام كه در دنیا هیچ چیزی قابل تحسین تر از انسان وجود ندارد.او به این سان از مكتب انسان گرایی دفاع كرده است.این دفاعیات تا آن جا موثر بود كه امروزه بشر تمامی علوم تخصصی و پیشرفت خود را مدیون امثال پیكو ایتالیایی است.به دنبال چنین رشدی است كه دیگر كسی نمی تواند در بیش از یك یا دو رشته از تبحر كافی برخوردار شود. حوزه ورزش نیز از این جریان مستثنا نبود.در حوزه فوتبال نیز ،جادوگران توپ گرد،مكاتب گوناگونی آفریدند؛مكتب فوتبال برزیل كه مختص آمریكای جنوبی است،مكتب فوتبال ایتالیا تحت عنوان «كاتاناچیو» كه بر فوتبالی منسجم و دفاعی دلالت دارد،مكتب فوتبال هلند كه بر پایه فوتبال آژاكس(چهار دوره قهرمان مسابقات اروپا شد) از سیستم فوتبال شناور پیروی می كند،بر اساس این سیستم، همه اعضای تیم به دروازه حریف هجوم می برند و یا همگی در موضع دفاعی قرار می گیرند.این جریان در ایران ابتدا با مكتب شاهین توسط مرحوم دكتر عباس اكرامی آغاز شد.در این مكتب مرحوم دهداری رشد كرد و منجر به ایجاد مكتب دیگری به نام مكتب «فوتبال و اخلاق» شد .پس از وی این كلان نگری استمرار نیافت؛ كلان نگری ای كه قادر بود حوزه فوتبال ایران را به دوره مدرنیسم یعنی دوره سوم و سپس دوره چهارم وارد كرده و دوره های آموزش، فوتبالیست ها و تماشاچیانی متناسب با آن را ایجاد و سازمان دهد.آیا این توقف باعث نشده تا تماشاچیان و فرهنگ عمومی، انتظاری نامعقول از نماینده خود در جام جهانی داشته باشند؟
فروزان آصف نخعی
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید