دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا
المپیک، هویت ملی و فانتزی شکست ایرانی
۱) ملت، مفهوم (concept) است و نه یک پدیدار (phenomen). از پدیدارشناسی آموختهایم که مفهوم، با پیشفرضهای هویتبخش خود، امکان نگریستن به خود چیزها را از سوژه میگیرد. آنچه هوسرل از آن غافل ماند این بود که اساسا سوژه شدن و عاملیت سوبژکتیو یافتن خود معلول مفهومپذیری دیگری است که حتی در تعلیق (epoche) نهادن آن نیز به معنای باقی ماندن در ثنویتی دوباره است که از ذات غالب مفهوم آن خبر میدهد. چرا که هوسرل وجود فاصلهای را میان مفاهیم ذهنی ما و پدیدارها مفروض میگیرد و آنگاه از منظر مفهوم غالب بر سوژه، خواهان چیرگی بر این فاصله است. هرچند پدیدارها آنقدر متناقض، انسجامگریز و دیریاباند که تلقی هایدگر مبنی بر غوطهور بودن و پرتاب شدن در پدیدارها و اینکه نحوه هستی ما مناسبت و مربوطیت ما با پدیدارهاست هم در نهایت نتوانست به تحلیل انضمامی پدیدارها و نشان دادن تناقضها و شکافهای موجود در آن بینجامد. چراکه چرخش (kehr) هایدگر به عاملیت هستی و از منظری انتولوژیک بود. هنگامی که تبیین تعین پدیدارها منوط و وابسته به افق هستی است دیگر امکان تحلیل انضمامی پدیدارها از منظر اندیشه انتقادی منتفی میشود. امروزه میتوان از منظر رهیافت جورجو آگامبن به تناقضها و شکافهای موجود در پدیدارها بدون در نظر داشتن مفاهیمی یکدست و جامع درباره آنها سخن گفت.
از این منظر به تحلیل جمله آغازین خود باز میگردیم. ملت، مفهومی است زاییده فرافکنی دولتها برای یکدست جلوه دادن تعارضها و آنتاگونیسم موجود در پدیدارهای اجتماعی.
این فرافکنی، بحرانهای سیاسی و به تبع آن اقتصادی دولت را با پدیدارهای اجتماع خود به سطحی بیرونی و کاذب انتقال میدهد. البته عاملیت یافتن فرآیند فرافکنی تعارضهای درونی پدیدارهای اجتماعی به مفهوم کاذبی چون ملت تنها از آن دولت نیست بلکه در فرآیند پیچیدهتری از شرایط ویژه سرمایهداری متاخر قابل بررسی است. امروزه با حاکمیت یافتن شرکتهای چند ملیتی بر سرنوشت اقتصاد جهانی و قدرت یافتن مطلق نئولیبرالیسم نقشه جغرافیایی سیاسی جهان (که دیگر چندان هم سیاسی نیست) نه بر پایه مواریث و نیاکان مشترک بلکه شرکت در منافع و سرمایهگذاری کلان اقتصادی تعیین میشود. در واقع کنشهای متناقض دولتها در سطح داخلی و جهانی به دلیل قرار گرفتن در دو سطح خاص مفهومسازی کاذب و عدم مواجهه با پدیدارهای متناقض اجتماعی است. در سطح داخلی مفهومسازی دولت از ملت در مفاهیمی چون هویت ملی و وحدت میهنی صورت میپذیرد و در سطح بینالمللی به منزله مفهومپذیری ناخودآگاه خود را نشان میدهد. جهتگیری امر سیاسی به مدیریت و کارشناسی نتیجه حرص فراوان برای پلزدن دولتها به بازار جهانی و یکدست ساختن جعلی خویش با شرایط تجارت در شرایط سرمایهداری متاخر است. اما وساطتهای مفهومی حاکم بر جهتدهی به مفهوم «ملت» و به تبع آن پنهان ساختن آنتاگونیسم درونی پدیدارهای اجتماعی در دو سطح مفهومسازی دولت و مفهومپذیری آن در شرایط سرمایهداری متاخر چگونه صورت میپذیرد؟
از کارکرد پیچیده امر نمادین، یکی بر ساختن فانتزی است برای جهت بخشیدن به ابژه میل سرگردان در فرآیند مفهومپذیری امر مجازی. این جهت بخشیدن و مفهومپذیری ابژه میل، وجهی کاملا سلبی به خود میگیرد چراکه پا نهادن سوژه از امر خیالی به امر واقعی عملا به فرآیند رادیکال سوژهزدایی منجر میشود. کارناوالها، جشنوارههای گوناگون هنری و مهمتر از همه مسابقات ورزشی همگی به وساطت رسانه به تحکیم و شکلگیری فانتزی و در نهایت هدایت ابژه میل به یافتن کارکردهای هویتپذیر خویش درگستره امر نمادین میپردازند. سوژهزدایی و یافتن هویتی کارکردی، ابژه میل را در ژوئیسانس جعلی پایانناپذیری قرار میدهد که خود کارکردهای پیشبینیناپذیر فانتزی را دامن میزند. هویت یافتن در سطح مفهومسازی دولت و- به موازات آن- مفهومپذیری از کارکردهای فانتزی در سطح جهانی عملا امیال متناقض و پرشکاف پدیدارهای اجتماعی را به واسطه مفاهیم «ملت» و «هویت ملی» به کارکردهای سرمایهداری متاخر پیوند میزند.
۲) حضور سرافرازانه در المپیک به معنای یکیشدن با کارکردهای فانتزی در شرایط ویژه امر نمادین است. نکته در اینجاست که حتی با شکست در المپیک هیچگاه فرافکنی آنتاگونیسم موجود در مفهوم جعلی ملت به درون پدیدارهای اجتماعی انتقال نمییابد زیرا دولتها بهواسطه رسانه و کارکردهای دیگر امر نمادین که میتوان آن در جهتدهی به ابژه میل با طرح جبرانپذیر بودن شکست در آینده نامعلوم نامید، شکست را به سوءمدیریت تقلیل میدهند. همانگونه که کارکردهای واقعی امر سیاسی را در سطحی دیگر به تدبیر منزل و سیاست حکومت (Okomania) تغییر میدهند. سیاست در چنین وضعیتی کارکردی وارونه مییابد و به جای آشکار ساختن شکافهای درونی پدیدارهای اجتماعی به مفهومی یکدست بدل میشود که زاییده یکی انگاشتن حکومت با امر سیاسی است.
آیا ما واقعا در المپیک شکست خوردهایم؟ این شکست از نوع شکستی تراژیک نیست که قهرمانان با غلبه بر تقدیر خدایان و رسیدن به آزادی کامل و با مرگ خویش فیالمثل در «زایش تراژدی» متحمل میشود.
شکست در فرآیندهای ساخته امر نمادین خود سویه دیگری است از جذابیتهای فانتزی برای جهت بخشیدن به ابژه میل که از شکستهای قهرمانان خویش با خودآزاری به کامیابی میرسد. (نظیر شکستهای شوکآور تیمهای قهرمان از تیمهای ضعیفتر که در ادامه دیگر چندان شوکآور نیست چراکه چگونگی تروماتیکشدن رخدادها نیز به ترفندهای تازه فانتزی بدل شدهاند.)
«شکست» از نوع ایرانی حتی از مفاهیم دینی خود نظیر «گناه» و «مسوولیت» نیز شانه خالی میکند. به نظر میرسد که چنین شکستی بیشتر از آنکه تراژیک باشد یک «آیرونی وارونه» است که در دو سطح موازی مفهومسازی و مفهومپذیری پدیدارهای اجتماعی در فرافکنی آنتاگونیسم موجود در آن به عواملی چون «ملت» و «هویت ملی» صورت میپذیرد. آیرونی وارونهای که اتفاقا کارکردهای فانتزی آن به تداوم چرخههای پیدا و پنهان سرمایهداری متاخر میانجامد.
امین حامیخواه
منبع : روزنامه کارگزاران
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
خلیج فارس ایران مجلس شورای اسلامی آمریکا مجلس دولت شورای نگهبان حجاب بودجه دولت سیزدهم جمهوری اسلامی ایران مجلس یازدهم
شهرداری تهران تهران هواشناسی فضای مجازی شهرداری سیل شورای شهر شورای شهر تهران پلیس قتل وزارت بهداشت سازمان هواشناسی
ایران خودرو قیمت دلار خودرو قیمت خودرو دلار بازار خودرو مالیات بانک مرکزی قیمت طلا سایپا مسکن تورم
تلویزیون سریال رسانه تئاتر سینمای ایران موسیقی فیلم بازیگر رسانه ملی سینما کتاب قرآن کریم
سازمان سنجش شورای عالی انقلاب فرهنگی انتخاب رشته
رژیم صهیونیستی اسرائیل غزه فلسطین جنگ غزه حماس روسیه عربستان اوکراین ترکیه عراق نوار غزه
استقلال فوتبال پرسپولیس سپاهان تراکتور تیم ملی فوتسال ایران فوتسال بازی لیگ برتر جام حذفی آلومینیوم اراک باشگاه پرسپولیس
اپل همراه اول امارات ایلان ماسک گوگل تبلیغات ایرانسل آیفون فناوری سامسونگ ناسا
مواد غذایی سازمان غذا و دارو خواب دیابت سلامت روان بارداری مالاریا دندانپزشکی