شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

زمینه دینی هرمنوتیک دیلتای


زمینه دینی هرمنوتیک دیلتای
به نظر دیلتای آن چیزی که دیدگاه های دینی را از دیدگاه های هنری و فلسفه متمایز می کند این است که دیدگاه های دینی در تلاشند دیدنی ها را با نادیدنی ها مرتبط سازند. دیلتای در یکی از نوشته هایش می نویسد: وقتی زندگی به صورت دینی اش تجربه شود، به چیزی ناآشنا اشاره می کند.
به گزارش مهر، دیلتای با ورود به دانشگاه هیدلبرگ و انتخاب رشته الهیات، سنت خانوادگی خود را ادامه داد. در آنجا او توسط کونو فیشر با نظام های ایدئالیستی فلسفی آشنا شد. فیشر به دلیل اعتقاد به وحدت وجود، در سال ۱۸۵۳ از تدریس برکنار شد لذا بعد از آن دیلتای به دانشگاه برلین رفت و در آنجا تحت تاثیر و تعلیم شاگردان شلایرماخر مطالعات خود را ادامه داد. به همین جهت توجه خاص دیلتای به سمت شلایرماخر جلب شد.
در سال ۱۸۵۹ از او خواسته شد که نامه های شلایرماخر را ویرایش کند. همان سال انجمن شلایرماخر به برگزاری مسابقه مقاله اقدام کرد و مقاله دیلتای با عنوان «نظام هرمنوتیکی شلایرماخر در ارتباط با هرمنوتیک پروتستان متقدم» (۱۸۶۰) جایزه نخست این مسابقه را به دست آورد. با این موفقیت، به دیلتای ماموریت دیگری داده شد و از او خواسته شد که بیوگرافی شلایرماخر را تدوین کند. اولین جلد این بیوگرافی در سال ۱۸۷۰ منتشر شد. دیلتای در این کتاب نه تنها به فعالیت های الهیاتی شلایرماخر پرداخت که حضور او را در جنبش های ادبی و فلسفی برلین در سال های ۱۷۹۶ تا ۱۸۰۷ به خوبی نشان داد. البته علاقه گسترده شخص دیلتای به مباحث فلسفی و زیبایی شناختی در این اثر محسوس است. او همچنین پایان نامه خود را درباره اخلاق شلایرماخر نوشت. دیلتای به عنوان یک دانشجوی الهیات به مطالعه ساختارهای اولیه دیدگاه مسیحی پرداخت، که با وجود ناتمام ماندن این مطالعات تاثیرات آنها در نوشته های بعدی دیلتی انکار ناپذیر است. او می نویسد: «باید ماهیت زندگی مذهبی را در تاریخ جست وجو کرد و آن را به زندگی امروز که به شدت تحت تاثیر مسائل حکومتی و موضوعات علمی است وارد کرد». این بدان معناست که به اعتقاد دیلتای مذهب را نه فقط در تعالیم و آموزه های دینی بلکه در گوشه های تاریک و مخفی زندگی انسان و تجربیات انسانی یافت. به شیوه ای مشابه، در جایی دیگر معتقد است که «باید دیدگاه فلسفی- دینی که در زیر ویرانه هایی از فلسفه و الهیات مدفون شده را دوباره به دست آورد»
دیلتای باور دارد که تجربه دینی به مثابه گسترش درک شلایرماخر از وابستگی مطلق است. این یک تجربه مطلق است که در آن احساس وابستگی با آگاهی از زندگیای والا و مستقل از طبیعت در هم تنیده شده است. زندگی مذهبی نیز به مثابه پیشرفت فکری انسان و پیشرفتی که خود را نه تنها در نظریه های علمی، بلکه در بازنمود اسطورهای، تعالیم الهیاتی و مفاهیم متافیزیکی نشان می دهد، نگریسته می شود.
از نظر دیلتای اسطوره، آن گونه که اغلب به نظر می آید، شکل باستانی مذهب نیست. او معتقد است که اسطوره شکل باستانی نظریه علمی محسوب می شود. با وجودی که اسطوره همچون تجربه دینی به ارائه مستقیم حقیقت از طریق احساس می پردازد اما اسطوره تنها یک دین ساده نیست. اسطوره همانند نظریه های علمی به دنبال یافتن ارتباط منطقی بین پدیده های اجتماعی و طبیعی است.
دیلتای در آثار بعدی خود که ماهیت دیدگاه های جهانی را مورد مطالعه قرار می دهد، گاه و بیگاه به مساله دین رجوع می کند. به اعتقاد او آن چیزی که دیدگاه های دینی را از دیدگاه های هنری و فلسفه متمایز می کند این است که دیدگاه های دینی در تلاش اند دیدنی ها را با نادیدنی ها مرتبط سازند. دیلتای در یکی از نوشته های جالب توجهش می نویسد: «وقتی زندگی به صورت دینی اش تجربه شود، طبق ماهیت واقعی اش - پر از سختی ها و همبسته با خوشحالی ها و رنج هایش - به چیزی غریب و ناآشنا اشاره می کند، و همانگونه که زندگی از منابع نادیدنی ریشه می گیرد - چیزی تحمیل شده به زندگی اما از بیرون آن - قطعا دارای ژرفناهای خاص خودش است.
نگاه مشابهی به مذهب در آخرین نوشته دیلتای در روزهای آخر زندگی اش در سال ۱۹۱۱ دیده می شود. این مقاله با نام «مساله مذهب» به این واقعیت اشاره می کند که روشنگری مشکلات روزافزونی در مقابل آگاهی از ابعاد اسرارآمیز تجربه دینی ایجاد کرده است. در این دیدگاه اسرارآمیز بودن به معنای غیرعقلانی بودن است. به اعتقاد دیلتای، شلایرماخر توانست با ارتباط برقرار کردن بین تجربه دینی و فلسفه استعلایی این غیرعقلانی بودن را از تجربه دینی بزداید. شلایرماخر به جای تفسیر احساس اسرارآمیز از ارتباط گروهی با خدا، این تجربه را به مثابه آگاهی عمومی می داند که انسان ها را به وجود نادیدنی چیزها نزدیک می کند. او با خوانش متعالی از چیزی که احساس یا شهود دینی می نامد، دین را به یک اصل خلاقانه تبدیل می کند. در حالی که تصوف، در شکل سنتی خود، در دنیای امروز از ارزش زندگی می کاهد، اما عرفان شلایرماخر برای زندگی در حکم یک ارزش محسوب می شود.
منبع : روزنامه مردم سالاری