دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

این میوه‌ها سپر دفاعی است


این میوه‌ها سپر دفاعی است
وقتی در کوچه پس‌کوچه‌های شهر راه می‌روی همه جور آدم می‌توانی ببینی. هر چه می‌گذشت رنگ و نژاد زائران تغییر می‌کرد اما پای ثابت همه، ایران و ترکیه و اندونزی بود و تقریبا همین چند کشور هم بودند که به‌صورت تشکیلا‌تی زائران‌شان را به این کشور آوردند وگرنه بقیه کشورها نه به محل اسکان زائران‌شان توجهی داشتند، نه به خوراک‌شان. گاهی چند محله آن‌طرف‌تر در کوچه پس‌کوچه‌های کثیف و ویران پلا‌کاردهایی بر سردر ساختمانی رنگ‌ورورفته می‌دیدی که محل اسکان زائران کشور آفریقایی است.
زائران هندی و پاکستانی و افغانی و برخی کشورهای آفریقایی از محروم‌ترین زائران از لحاظ استفاده از امکانات بودند. بعد از چند روز وقتی در صف نماز مسجدالنبی ایستاده یا منتظر اقامه نماز بودی صدای سرفه، تو را به وحشت می‌انداخت.
هر روز تعداد سرفه‌ها بیشتر می‌شد و این نشان می‌داد که بیماری‌های فراگیر کم‌کم دارند از راه می‌رسند. رئیس هیات پزشکی ایران نیز در گفت‌وگویش به خبرنگاران گفته بود که ما هر سال واکسن‌های آنفلوآنزا را با توجه به ویروس‌های رایج سال گذشته تهیه می‌کنیم، اما هر سال با یک سری ویروس جدید روبه‌رو می‌شویم. بسیاری از ایرانی‌ها هر سال که مشرف به حج می‌شوند واکسن آنفلوآنزا می‌زنند اما به‌نظر می‌رسد چندان موثر نباشند، چراکه هر چه روزها می‌گذشتند تعداد افراد ایرانی مبتلا‌ به بیماری هم بیشتر می‌شد. اینها همه در کنار بحث آنفلوآنزای پرندگان در عربستان هم بود که همچنان در صدر اخبار روزنامه‌های این کشور قرار داشت. در خبرها آمده بود همان چند روز اول ۵ میلیون مرغ مشکوک در عربستان معدوم شد. روزنامه الوطن در گزارش مفصلی به تبعات شیوع این بیماری پرداخت و نوشت که به‌دلیل‌آنفلوآنزای مرغی قیمت انواع ماهی در بازار روبه افزایش گذاشته بود. در این گزارش بدون اشاره به تغییرات قیمت ماهی، آمده بود که علا‌وه بر افزایش تقاضا برای ماهی در بازار، اشتغال ماهیگیران به کارهای مرتبط با حج که درآمد بیشتری دارند از عوامل این افزایش است.
البته در وعده‌های غذایی ایرانیان هم با توجه به شرایط، تغییراتی به‌وجود آمد. مثلا‌ جوجه‌کباب و تخم‌مرغ حذف شد و هفته‌ای دو وعده ماهی می‌دادند. البته این وعده غذایی برای کسی مثل من که لب به ماهی نمی‌زنم یعنی دو وعده گرسنگی و خودت را سیر کردن با سوپ و نان و ماست.
آن هم چه ماستی، مثل عسل شیرین و مثل شیر مایع. اما باز خدا را شکر می‌کردم چون قبل از سفر هر کسی به من می‌رسید می‌گفت غذاهای آنجا خیلی بد است و قابل خوردن نیست. آنجا همه گرسنه می‌مانند و از این حرف‌ها. من خودم را برای چهل روز گرسنگی آماده کرده بودم برای همین کمی مجهز رفتم. بیسکویت و آجیل و کیک و... از این چیزها همراه داشتم. اما همان چند روز اول به اشتباهم پی بردم و به این نتیجه رسیدم آنانی که این حرف‌ها را می‌زنند ظاهرا دانشگاه نرفته و غذای بی‌مزه و مزخرف سلف دانشگاه را نخورده‌اند و یا در مراکز دولتی و روزنامه‌ها اطعام نشده‌اند. حالا‌ غذا خیلی عالی نبود، اما غیرقابل خوردن هم نبود. بالا‌خره غذای خانه یک چیز دیگر است. باید بگویم که غذای تمام زائران در مدینه و مکه در آشپزخانه‌های واحد تهیه می‌شد.
بنابراین کیفیت غذا برای همگان یکسان بود. به‌هر جهت آمدن به هتل و خوردن غذای آماده خود نعمتی بود. چرا که بسیاری از زائران کشورهای دیگر، تهیه غذا به‌عهده خودشان بود و آنان باید در آن آشفته بازار، غذا تهیه می‌کردند. این حتی شامل زائران ترکیه هم می‌شد که بسیار منظم با لباس‌های متحد‌الشکل سفر می‌کردند.
بسیاری از زائران کشورهای فقیر، دم در هتل‌ها می‌ایستادند تا ته‌مانده غذای آنان را بگیرند و بسیاری دیگر هر روز شکم خود را با کیک و شیر یا کیک و چای سیر می‌کردند.
اما غذای ایرانی‌ها علا‌وه بر منوی متنوع شامل پیش‌غذای سوپ بود و با هر وعده غذایی، نوشابه و ماست یا سالا‌د سرو می‌شد. علا‌وه بر آن که هر وعده غذایی یک غذای پرهیزی هم داشت که غذای ساده‌ای بود مثل مرغ پخته با سبزیجات پخته.
این منوی غذایی برای مراکز درمانی ایرانی‌ها باز هم متنوع‌تر بود. در هر حال باید گفت ایرانی‌ها برای غذا مشکلی نداشتند و این خود نعمت بزرگی بود. این جماعت نسوان گاهی حوصله آدم را سر می‌بردند. سر میز غذا که هر بار حدود ۱۰۰ تا ۱۵۰ نفر غذا می‌خوردند؛ این زن‌ها بودند که دائم از غذا و پذیرایی ایراد می‌گرفتند. خانم‌ها غذا را با دست‌پخت خودشان مقایسه می‌کردند و نتیجه آن می‌شد که تمام مدتی که غذا میل می‌کردید، یکسری غر به‌عنوان آهنگ زمینه به‌گوش می‌رسید.
اما برای من بسیار خوب بود چون من خودم را برای خیلی بدتر از این آماده کرده بودم و همین که می‌دیدم هر بار کمی تا قسمتی سیر از سر میز بلند می‌شوم خوشحال بودم و خودم را کاملا‌ سورپرایزشده احساس می‌کردم. وضعیت میوه و آب‌میوه هم خیلی خوب بود. هر روز وعده میوه جداگانه‌ای داشتیم که در بسیاری از مواقع حتی فرصت نمی‌کردیم تمام آنها را بخوریم. هرچند که پزشکان به‌شدت توصیه می‌کردند که تمام میوه‌ها خورده شود، چرا که با انواع و اقسام ویروس‌هایی که در محیط و هوا وجود داشت مصرف این میوه‌ها مانند سپر دفاعی عمل می‌کرد. با این حال باز هم گاهی از خوردن میوه، جا می‌ماندیم و در آن صورت خوش‌به‌حال زائران دیگر یا بچه‌های محله‌های فقیرنشین می‌شد. هر بار که با کیسه‌ای میوه در صف نماز حاضر می‌شدیم خنده و ظاهرا دعای خیری بود که نثارمان می‌شد.
خلا‌صه آنکه ایرانی‌ها از لحاظ خوردوخوراک و بهداشت و خدمات پزشکی به نظرم مرتبه نخست را داشتند.
سعیده اسلا‌میه
منبع : روزنامه اعتماد ملی


همچنین مشاهده کنید