دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

زنده باد آموزش سلامت


زنده باد آموزش سلامت
سرانجام پس از سال‌ها تحقیق برای اصلاح بخش سلامت کشور، در سال گذشته و به بهانه اصلاح نظام سلامت، اداره آموزش سلامت ماهیت مستقل خود را از دست داد و در دفتر سلامت خانواده معاونت سلامت ادغام شد. این اقدام عجیب و غریب در حالی رخ داد که حداقل وزیر محترم بهداشت در تمام موقعیت‌ها و برنامه‌هایی که با اصحاب رسانه‌های ارتباط جمعی رو به رو بوده‌اند، از ضرورت توجه جدی و سرمایه گذاری بیشتر در زمینه آموزش سلامت سخن گفته‌اند. از آنجا که یقین دارم هنوز فرصت برای جبران این خطای بزرگ وجود دارد، مسایلی را در این زمینه بیان می‌کنم. به امید آن که در احیای دوباره دفتر آموزش سلامت برای توسعه آموزش سلامت در کشور موثر باشد.
ارتقای سلامت، در برگیرنده سه فاکتور است:
▪ آموزش سلامت
▪ حفاظت از سلامت
▪ پیشگیری از بیماری که بدون برنامه‌ریزی و سرمایه گذاری موزون، هماهنگ، هم‌زمان و کافی برای هر یک از این سه فاکتور نمی‌توان به ارتقای سلامت مردم امیدی داشت. در حال حاضر معاونت سلامت مشغول ارایه خدمات پیشگیرانه نوع اول، دوم و سوم است و دو معاونت هماهنگی‌ها و معاونت پارلمانی وزارت بهداشت مشغول ارایه خدمات حفاظت از سلامت می‌باشند، اما فاکتور سوم ارتقای سلامت یعنی آموزش سلامت -که به نظر اینجانب مهم‌ترین فاکتور ارتقای سلامت می‌باشد، چرا که با توانمندسازی افراد و جوامع ضمن ارتقای کیفیت زندگی مردم آنها را به منابع موثر توسعه پایدار کشور مبدل می‌سازد- نه تنها معاونت مستقلی ندارد بلکه در بخش سلامت کشور حتی در حد یک اداره مستقل کوچک هم تحمل نمی‌شود.
در دیدگاه سنتی، آموزش سلامت عاملی است که رفتارهای مخاطره‌آمیز افراد را تغییر می‌دهد که این تعریف نشانگر این مطلب است که آموزش سلامت بیشتر به پیشگیری در امر سلامت توجه دارد (برای مثال ارایه اطلاعات پزشکی در زمینه بیماری‌ها و یا آموزش در زمینه آثار فیزیولوژیک استعمال دخانیات یا استفاده زیاد از نمک در مواد غذایی و کمی‌تحرک فیزیکی). البته در این زمینه، انتقادهایی وجود دارد و آن این است که چنین تعریفی موجب می‌شود آموزش سلامت توسط دست اندرکاران تولید مواد دارویی و خدمات پزشکی محدود شود، چرا که با ایجاد جمعیتی سالم‌تر (که موجب کاهش تقاضا برای امور درمانی و کلینیکی خواهد شد)، موقعیت آنها به خطر می‌افتد. منظور از بیان این نکته این نیست که دفتر آموزش سلامت وزارت بهداشت به دلیل نفوذ دست اندرکاران تولید مواد دارویی و خدمات پزشکی از ساختار وزارت بهداشت حذف شده است بلکه منظور، بیان تعجب اینجانب از عدم رضایت احتمالی حذف‌کنندگان دفتر مذکور از محصول ارزشمند این دفتر یعنی کاهش تقاضای اموردرمانی و دارویی در کشور و در نتیجه کاهش درد و رنج و ارتقای کیفیت زندگی مردم است. پیشرفت­‌هایی که در دهه گذشته در زمینه تعریف مفهوم ارتقای سلامت توسط متخصصان انجام گرفته، دیدگاه جدیدی را در رابطه با نقش آموزش سلامت به عنوان بخش مرکزی و اساسی جنبش‌­های نوین سلامت عمومی ‌به وجود آورده است.
در نظریه نوین سلامت عمومی، تأثیر محیط (اجتماعی، اقتصادی و انسانی) بر سلامت مورد توجه قرار گرفته که بنابر نظر «تونز» دو نقش جدید برای آموزش سلامت ایجاد شده است. اول اینکه آموزش سلامت باید سطح آگاهی­‌های عمومی‌ در مورد تاثیر محیط (اقتصادی، اجتماعی و انسانی) بر سلامت و یا عدم سلامت و نیز بی‌عدالتی در توزیع منابع سلامت را بالا ببرد. نقش دوم آن است که آموزش سلامت با بالا بردن سطح دانش و مهارت­‌های افراد، باید به آنها کمک کند تا در مورد سلامت خود و خانواده و جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنند، قادر به تصمیم‌گیری شوند. طبق الگوی ارتقای سلامت «تانهیل» فاکتور آموزش سلامت دارای مرزهای مشترکی با دو فاکتور دیگر ارتقای سلامت یعنی حفاظت از سلامت و پیشگیری از بیماری است، اما طبق این مدل آموزش سلامت علاوه بر مرز مشترک خود با پیشگیری از بیماری و حفاظت از سلامت، دارای وظایف انحصاری مورد نظر در تعریف تونز نیز هستند. آموزش سلامت به عنوان بخشی از استراتژی­‌های توسعه اجتماعی نیز استفاده می‌شود. هدف در اینجا استفاده از آموزش سلامت برای آموزش توانایی­‌ها و مهارت­‌های زندگی و ارتقای سطح آگاهی مردم در مورد تأثیر فاکتورهای اجتماعی، اقتصادی و فردی بر سلامت و همچنین ایجاد تغییرهای مثبت در محیط اجتماعی کشور از طریق تاثیرگذاری بر سیاست­‌های اجتماعی در راستای ارتقای سلامت می‌باشد. بدون وجود ساختاری مستقل و مناسب برای آموزش سلامت در بخش سلامت کشور نمی‌توان به اهداف آموزش سلامت به عنوان یکی از فاکتورهای اصلی ارتقای سلامت به ویژه در وظایف انحصاری آموزش سلامت (خارج از مرزهای مشترک آموزش سلامت با فاکتورهای پیشگیری از بیماری و حفاظت از سلامت) دست یافت. این در حالی است که به بهانه این مرزهای مشترک نه تنها معاونت درخوری برای آموزش سلامت در ساختار جدید بخش سلامت ایجاد نمی‌شود، بلکه درحد یک اداره کوچک مستقل هم تحمل نمی‌شود. منشور اوتاوا، برای ارتقای سلامت روشن‌ترین بیانیه‌ای است که اصول جنبش نوین سلامت عمومی‌در آن ذکر شده است. منشور اوتاوا جنبش ارتقای سلامت را این طور معنی می‌کند:
۱) ایجاد سیاست‌های حامی‌ سلامت،
۲) ایجاد محیط‌های حامی‌سلامت و حفاظت شده،
۳) توسعه اقدام جامعه،
۴) توانمندسازی افراد و جوامع و
۵) بازنگری ساختار خدمات به نفع ارتقای سلامت که تمامی‌ این اقدام­ها نیازمند توسعه آموزش سلامت به دست اندرکاران، سیاستگذاران و مردم است و برای توسعه چنین آموزش سلامتی، ایجاد ساختاری قوی، علمی‌ و کاربردی برای آموزش سلامت در بخش سلامت کشور یک ضرورت است. ضرورتی که با حذف آخرین ساختار مستقل آموزش سلامت در بخش سلامت آن هم به بهانه اصلاح ساختار سلامت و برای ارتقای سلامت پاسخ درخوری می‌یابد.
طبق منشور اوتاوا در زمینه ارتقای سلامت، برای رسیدن به یک سلامت کامل جسمی، روانی و اجتماعی، هر فرد یا گروه باید بتواند خواسته‌­ها و نیازهای خود را شناخته، آنها را بر طرف کرده و با محیط خود کنار آمده یا آن را در جهت خواسته‌های خود تغییر دهد. توانمندسازی افراد و جوامع برای شناخت نیازها، تصمیم‌گیری و اجرای آگاهانه و مسوولانه رفتارهای فردی و جمعی سالم و مدیریت، پایش و ارزشیابی و سرانجام کنترل سرنوشت فردی و جمعی نیازمند توسعه منطقی و مؤثر ظرفیت‌های سازمانی و اجرایی آموزش سلامت در بخش سلامت است. توسعه‌ای که نه تنها از آن خبری نیست بلکه، حداقل بستر ساختاری لازم را نیز از دست داده است. اگر برای توسعه عادلانه سلامت، وضعیت سلامت هر فرد را هم ارز با مجموعه شرایطی بدانیم که به فرد این توانایی را می‌دهد تا از فرصت­‌های واقعی خود استفاده کرده و از پتانسیل بیولوژیکی خود بهترین بهره را ببرد، با شرایط سلامت مواجه می‌شویم که رهبری تحقق عادلانه این شرایط برای ارتقای سلامت مردم با بخش سلامت خواهد بود.
شرایط زیر به عنوان شرایط اصلی که باعث ایجاد و ارتقای سلامت شده و برای همه مردم بیشترین اهمیت را دارد، مطرح است:
▪ برخورداری عادلانه و کافی از غذا، آب، سرپناه و مسکن
▪ قدرت و امید
▪ دستیابی عادلانه و شفاف و آزاد به اطلاعات ممکن و قابل حصول در مورد تمامی‌عوامل تأثیرگذار بر زندگی
▪ برخورداری از سواد بهداشتی به معنای برخورداری از مهارت، توانایی و اعتماد به نفس برای جذب و درک و استفاده از اطلاعات بهداشتی
▪ احساس وابستگی و تعلق خاطر به خود، اطرافیان، طبیعت و ارزش‌های معنوی و ملی.
پاسخگویی مناسب به تمامی ‌شرایط اصلی تامین، حفظ و ارتقای سلامت مردم هر کشوری، نیازمند وجود ساختاری علمی، متمرکز و روزآمد برای آموزش سلامت در بخش سلامت آن کشور است. ساختاری که بخش سلامت را به عنوان رهبر ائتلافی بزرگ برای برخورداری عادلانه تمامی‌مردم از آب، غذا، مسکن، قدرت و امید، سواد بهداشتی، دسترسی عادلانه به اطلاعات مورد نیاز برای کنترل سرنوشت فردی و جمعی و توسعه احساس هویت و تعلق خاطر اجتماعی در مردم، توانمند کرده و کار آمد سازد.
یک سری موقعیت‌­های دیگر نیز وجود دارد که بسته به استعدادها و پتانسیل‌هایی که هر فردی در درون خود دارد و می‌تواند آنها را به مرحله عمل برساند، با یکدیگر تفاوت دارند. بخش سلامت فعلی بدون توجه کافی به مبانی ارتقای سلامت و فاکتور آموزش سلامت آن، در حال حاضر بیشتر و شاید تنها به شرایط فرعی سلامت می‌پردازد. البته آموزش سلامت در شرایط فرعی سلامت نیز در قالب مرز مشترک خود با دو فاکتور دیگر ارتقای سلامت یعنی حفاظت از سلامت و پیشگیری از بیماری ایفای نقش می‌کرد و بخش سلامت را در ارایه خدمات آموزش سلامت علمی، کاربردی و متکی بر شواهد و مبتنی بر جامعه توانمند می‌ساخت.
در شرایطی که ما در کشور برای کاهش تأثیر عوامل مخاطره‌آمیز بر سلامت نیازمند آموزش سلامت هستیم امروزه بسیاری از کشورها برای توسعه نشاط مردم به دنبال توسعه علمی ‌و روزآمد آموزش سلامت هستند و تلاش می‌کنند که مساله زندگی مردم را از بودن یا نبودن به بودن، شایسته بودن و وابسته بودن تغییر دهند و در این راه رویکردی جز استفاده موثر و کافی از آموزش سلامت برای توسعه قدرت، خودکارآمدی و وابستگی متقابل مردم ندارند. آیا با حذف تنها ساختار مستقل آموزش سلامت از بخش سلامت کشور می‌توان به انتظار آغاز تلاشی جدی برای حرکت از مبارزه با بیماری به سوی اقدام جدی برای توسعه نشاط و صلاحیت‌های مردم برای برخورداری از یک زندگی با کیفیت و متعالی نشست.
هدف اصلی و اساسی هر راهبرد بهداشتی، پیشبرد و ارتقای سلامت مردم و همچنین ارتقای کیفیت زندگی آنها است. تأکید بر توسعه آموزش سلامت برای تحقق این هدف نهایی، نیز ضروری است. تحقق این هدف اساسی می‌تواند تقاضای استفاده از مراکز بهداشتی را در طول زندگی افراد کاهش دهد. همچنین به این ترتیب می‌توان به یک هدف دیگر نیز دست یافت و آن افزودن زندگی به سال‌ها است، هم چنان که یکی از اهداف سنتی بشر، افزایش سال‌های زندگی بوده است. این بدان معناست که وقتی مردم کمتر و دیرتر دچار بیماری و مشکل شوند، در آن صورت منابع قابل دسترس در شرایط حاد برای مراقبت و درمان آنها بیشتر خواهد بود که این امر یکی دیگر از مزایای توجه جدی به آموزش سلامت در بخش سلامت است و بی‌توجهی به آن معادل بی‌توجهی به کیفیت زندگی مردم خواهد بود چرا که نمی‌توان فقط با افزایش منابع در اختیار بخش سلامت و هزینه کرد کامل بخش اعظم آن در امور درمانی و دارویی به تامین، حفظ و ارتقای عادلانه سلامت مردم امیدی داشت.
ارایه برنامه‌­هایی برای کنترل بیماری و انجام اقدام‌‌های مراقبتی توسط افراد به ­ویژه در مورد افرادی که دارای بیماری­‌های مزمن می‌باشند، می‌تواند میزان استفاده از خدمات درمانی را تا حد زیادی کاهش دهد. توسعه برنامه‌های آموزش سلامت در جامعه و محیط‌های کاری می‌تواند در تامین، حفظ و ارتقای سلامت کارکنان و محیط کار و نیز کاهش تقاضا و هزینه‌های خدمات درمانی بسیار مؤثر باشد. رسالت دیگر آموزش سلامت، برنامه‌ریزی و استفاده بهینه از رسانه‌های ارتباط جمعی برای ارتقای سلامت است. نکته دیگری که موجب تعجب است این است که همزمان با افزایش نقش مردم در تأمین و حفظ و ارتقای سلامت و خروج از عصر صنعت پزشکی و ورود به عصر اطلاعات برای مراقبت از سلامت، اولین و مهمترین ساختار مسوول تولیت و رهبری فرآیند توانمندسازی مردم برای کنترل آگاهانه، مسوولانه و ماهرانه سلامت فردی، خانوادگی و اجتماعی در بخش سلامت کشور (دفتر ارتباطات و آموزش سلامت)نه تنها توسعه نمی‌یابد بلکه ماهیت مستقل خود را نیز از دست می‌دهد. این در حالی است که برخلاف برنامه سوم توسعه، در سند چشم‌انداز ۲۰ ساله توسعه کشور و نیز برنامه چهارم توسعه در تمامی‌بخش‌های توسعه کشور توجهی جدی و اساسی به مقوله آموزش سلامت برای توانمندسازی مردم و جوامع شده و حتی اولین برنامه پنج ساله توسعه آموزش سلامت مبتنی بر دانایی در کشور نیز در بخش سلامت تدوین شده است.
امید است که در سال نوآوری و شکوفایی به همت وزیر محترم بهداشت و تمامی ‌مدیران دلسوز و متعهد بخش سلامت شاهد احیای دفتر ارتباطات و آموزش سلامت و توسعه خدمات آموزش سلامت متکی بر شواهد و مبتنی بر توانمندسازی مردم و جوامع در کشور باشیم.
دکتر شهرام رفیعی‌فر
منبع : هفته نامه سپید


همچنین مشاهده کنید