دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


آش و اشتغال!


آش و اشتغال!
دستم را دراز کردم تا یک تکه نان بردارم و مثل دو دفعه قبلی با همراهی کمی پنیر و مساعدت چند برگ ریحان و فداکاری یک ترب کوچک که هنوز از چشم دیگران مخفی مانده بود لقمه جانانه‌ای از نان و پنیر و سبزی آماده کنم که یک مرتبه چشمم به کاسه نسبتاً بزرگ آش افتاد و از لقمه سوم نان و پنیر منصرف شدم. یک قاشق و یک کاسه خالی کوچک برداشتم و به سراغ کاسه آش رفتم و بقیه ماجرا که فعلاً با زبان روزه و آن هم چند ساعت مانده به افطار از ذکر جزییات لذیذ این واقعه صرف نظر می‌کنم.
● و اما آش!
اصولاً آش ساده است یا پیچیده؟ اسمش که ساده و دوحرفی است. اما مخلفاتش گوناگون و متنوعند. سبزی، نخود، لوبیا، کشک، پیاز، رشته، گوشت (از مواد لازم خیلی فرعی با قابلیت حذف بالا در خانواده‌های همجوار خط فقر) و... مواد تشکیل دهنده آش هستند اما با این همه تنوع ساختار، پختن آش دردسر خاصی ندارد. یعنی آشپز نه نگران سوختن غذا است و نه خدای ناکرده به ته دیگ فکر می‌کند. هم زدن مداوم آش، علاج این وقایع است.
نتیجه کار در نوع خودش جالب است. تزیین و سرو کردن آش، ساده و خوردنش هم ساده‌تر از همه مراحل قبلی است که کلی سود و فایده برای بدن دارد.
اما اگر بپرسید که هدفت از بیان این مقدمه آشی یا کشکی چیست؟باید‌ بگویم ضمن ادای احترام کامل به کلمه مهم، پرمعنا و ذی‌قیمت اشتغال یادآور می‌شوم این ۶ حرف رویایی با آشی که وصفش را خواندید شباهت‌های زیاد و اساسی‌ای دارد. یعنی در عین حال که مثل آش خودمان اجزا و تنوع زیادی دارد، اما ایجادش آنچنان هم سخت نیست و با اجازه بزرگترها نتیجه می‌گیرم اگر کسی جور دیگری تصور کند یا خدای ناکرده قضیه را زیاد پیچیده کند یا باید در مواد اولیه ایجاد اشتغال (مانند همان نخود و لوبیا و کشک و غیره و ذلک) شک کند و یا در طرح‌های اشتغالزا (شما بخوانید همان آشپز خودمان)
از بابت اولی یعنی مواد اولیه به عرض رسید که اجزای متشکله آش متنوعند اما نه اینکه تعدادشان نامحدود باشد و یا هر چیز دیگری را بتوان به آن اضافه کرد.
ایجاد اشتغال هم دقیقاً همین گونه است و اجزای کاملاً مشخصی دارد. بنگاه‌های بخش خصوصی، تعاونی‌ها، فعالیت‌های دولتی و... که در اقتصاد امروز حدود و نقش هر کدام تعریف شده‌اند .( مقصود همان دستور آشپزی است)
نتیجه اینکه اضافه کردن مواد زیادی، دیگر هدف را تامین نخواهد کرد. ریختن بنیاد و مرکز و دفتر و معاونت و شورا و... در دیگ در حال جوش اشتغال در کسب نتیجه نهایی مثمر ثمر نخواهد بود.
آشی را تصور کنید که علاوه بر سبزی و کشک و نخود و لوبیا و رشته، کمی ترب و مقداری سس مایونز و چند پر ناقابل کالباس هم در آن ریخته باشند!
امروزه دفتر و بنیاد تاسیس می‌شود آن هم مثلاً در بخش غیردولتی اما با بودجه میلیاردی بخش دولتی وتازه با یک مدیر دولتی!
بگذریم. یادتان که نرفته است گفتیم پختن آش دردسر خاصی ندارد و تزیین و سرو کردن و خوردنش هم ساده است. در مورد اشتغال هم اگر عناصر اصلی و حدود و نقش آن‌ها مشخص باشند تنها می‌ماند وظیفه آشپز که خیلی هم ساده است. یعنی آش را هم بزند (روند ایجاد اشتغال را نظارت کند).
خب حالا اگر کسی فکر می‌کند که این تحلیل ساده آش و اشتغال کمی شور یا بی‌نمک شده است، خواندن و مقایسه مصادیق(مشت نمونه خروار است) خالی از لطف نیست و تفاوت آشپزان را به خوبی می‌توان تشخیص داد. ملاحظه فرمایید:
چندی پیش داشتم در کوچه پس کوچه‌های شبکه اطلاع‌رسانی جهانی پرسه می‌زدم( همان اینترنت خودشان) و اتفاقاً مطالب متنوعی هم در مورد کار و اشتغال و کارآفرینی پیدا کردم. خواستم از سرعت مناسب خط ارتباطی بیشتر استفاده کنم، برای همین به سراغ سایت‌های اینترنتی سازمان‌ها و موسسات مرتبط با این حوزه رفتم. به سایت اینترنتی یکی از سازمان‌های فعال (به قول خودشان) در زمینه کارآفرینی وارد شدم.
داخل پرانتز بگویم آخرین باری که با این عزیزان فرهیخته سر و کار داشتم به چند ماه پیش و موسم انتخاب رشته برمی‌گردد که تماس گرفتم و گفتم می‌خواهم با آقای دکتر (رییس سازمان) راجع به انتخاب رشته گفتگوی تلفنی داشته باشم تا از تجربیات ایشان در مورد انتخاب رشته تحصیلی و رابطه آن با زندگی شغلی استفاده کنم که متاسفانه امکان این گفتگو حتی در حد ۵ دقیقه هم میسر نشد. بنده خدا خانم منشی تلفن را ۱۰ دقیقه در حال انتظار گذاشت تا آقای دکتر بفرمایند ما در حد ۵ دقیقه هم وقت نداریم!
بگذریم. صفحه روز چهارشنبه ۲۱ شهریور ۸۶ سایتشان را باز کردم. خبری بود با عنوان نشست ... کارآفرینی. به این مطلب توجه کنید:
«این نشست در ساعت ۴۵/۱۴ آغاز شد. حاضرین در جلسه: روسای محترم مراکز...، رییس محترم سازمان...، معاون محترم همکاری‌های ...، مدیر محترم طرح...، مجری و همکار محترم ارزیابی درونی ... و دیگر همکاران محترم پژوهشکده و همچنین همکاران دبیرخانه طرح ...
در ابتدا آقای دکتر ... ضمن خوشآمد گویی به حاضرین در جلسه خواستار معرفی افراد شدند. آقای دکتر ... رییس محترم سازمان پس از خوش‌آمدگویی و تبریک ایام در مورد موضوع و مفهوم کارآفرینی صحبت نموده و مسأله تدریس کارآفرینی ... را بسیار با اهمیت و مهم عنوان نمودند. آقای دکتر ... هم ضمن خوش‌آمدگویی به حضار در مورد جشنواره ... و بررسی طرح‌ها صبحت نمودند. سپس خانم دکتر ... رییس محترم مرکز ... در مورد تدوین برنامه ... برای دانشجویان با نمایش paver point (احتمالاً منظورشان power point است) توضیحاتی ارایه نمودند.»
ملاحظه نمودید؟ عجله نکنید داستان هنوز ادامه دارد. فراموش که نکرده‌اید قرار بود دو مثال را با هم مقایسه کنیم. اما خبر دوم مربوط به چشم بادامی‌هاست که ایضاً در همان شبکه جهانی اطلاع‌رسانی منتشر شد.
خبر این است:
«طی ۹ ماه، ۱۲۰ میلیون نفر در چین جذب شرکت‌های بخش خصوصی شده‌اند. وزیر صنایع و بازرگانی چین در این خصوص گفته است بخش خصوصی بهترین زمینه را جهت استخدام فراهم می‌کند. بطوریکه شرکت‌های خصوصی چین تا ماه سپتامبر امسال ۱۲۰ میلیون نفر را استخدام کرده‌اند که این رقم نسبت به مدت مشابه سال قبل ۵/۹ درصد رشد داشته است.
وزیر صنایع و بازرگانی چین شرکت‌ها و بخش‌های خدماتی را به جذب کارگران فصلی و دانشجویان تشویق کرده است در همین زمینه مسوولان بازرگانی و صنعتی چین به ۲ میلیون و ۵۴۰ هزار نفر در یافتن کار در بخش خصوصی کمک کرده و تقریباً نیمی از تازه فارغ‌التحصیلان این کشور وارد کشورهای خصوصی شده‌اند.»
تمام شد. به همین سادگی. تو خود بخوان حدیث مفصل. دو آشپز با دو نوع خبر. حالا انصافاً خودتان قضاوت کنید دست پخت کدامیک بهتر است؟ آش کدامیک خوردنی‌تر است؟ آیا ایجاد اشتغال ، این همه دفتر، معاونت، بنیاد وغیره وذلک نیاز دارد یا اینکه کار ساده تر ازاین حرفهاست ولی فقط...
راستی آش ساده است یا پیچیده؟ اشتغال چه طور؟
م. یاسمی
منبع : بازار کار


همچنین مشاهده کنید