دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

مطهری و زبان زمان


مطهری و زبان زمان
شیوه غالب تفكر در سنت ایرانی اسلامی، نه فلسفه به معنای رسمی آن، بلكه ادبیات آن هم در شكل منظوم آن بوده است. برای دانایان كوچه و بازار، كه فرهنگ و سنت موروثی خود را به شفاهی ترین شكل ممكن پاسبانی كرده اند، حكمت و فرزانگی لبریز در خمسه نظامی و بوستان سعدی و حدیقه سنایی و شاهنامه فردوسی و غزلیات حافظ، هیچ گاه كم از شفای بوعلی و حكمت الاشراق سهروردی و اسفار صدرا نداشته است. یك دلیل این رونق ادبیات حكمی این است كه این ادیبان به «زبان قوم» خود سخن می گفته اند؛ زبانی فارغ از اصطلاحاتی كه جز به مدد ممارست و تعلیم پیوسته، ورود به جهان آن ناممكن می نمود.
از سوی دیگر چنان كه گفته اند، زبان خانه اندیشه است و اندیشه وقتی با زبانی آغشته به اصطلاح پرورده شود، به همان اندازه دیریاب و دشوار می شود. با وجود چنین سنتی در پیرامون فرهنگ ایرانی اسلامی، دشواری كار اندیشمندانی كه كوشیده اند از دریچه همان سنت عقلی محض به قوم خود بنگرند، معلوم می شود. این دشواری آنگاه صدچندان می شود كه دریابیم سنت فلسفی مسلمانان همواره با شبهه ناكارآمدی و درغلتیدن به تشقیق شقوق های بی خاصیت روبه رو بوده است.
استاد شهید مطهری، بی تردید از معدود كسانی است كه در عصر ما این دشواری را به خوبی دریافته و با بهره گیری از سواد و فهم فلسفی كم نظیرش، این سنت فلسفی را دستمایه كارزار با بحران های معرفتی زمانه ما ساخته است. تنها «اصول فلسفه و روش رئالیسم» او كافی است تا این ادعا را به اثبات برساند. در آن زمانه پرآشوب، مطهری و استادش علامه طباطبایی رضوان الله تعالی علیهما دریافته بودند كه صرف بحث از قوه و فعل و جوهر و عرض و دامن زدن به مباحث متنی كارساز نیست. ایده اصلاحگرانه و روشنفكرانه شهید مطهری در آن زمان چنین اقتضا می كرد كه از آن خوانده ها و شنیده ها و تعالیم سنتی، به انگیزه پاسداری از مبانی دین فراتر برود.
آثار دیگر او نیز این رویه را تأیید می كند. در «مسئله حجاب» كه به واقع اینك نیز «مسئله» ماست، از مباحث فقهی و پیچیدن به «ان قلت» های سندی و دلالی در آیات و اخبار فراتر می رود و برخلاف شیوه های معمول، پیشینه تاریخی و عرفی را نیز بررسی می كند. در «خدمات متقابل اسلام و ایران» به جز ارائه سابقه پرافتخار ایرانیان مسلمان و مسلمانان ایرانی در تأسیس و پرورش علوم، در ضمن به «هویت ایرانی اسلامی» نیز می پردازد. همین هاست كه معلوم می كند یك متفكر در كجای «زمان» ایستاده است، وگرنه كم نبوده اند دانایانی كه میراث علمی و اندیشه ای آنان در فصول و ابواب كتاب ها، خاموش، فروخفته است و ایشان را تنها به موسوعه هایی حجیم بدل كرده است.
هر متفكر اصیل، پرسشی را با زمانه خود در میان می نهد و با زمان، تأثیر و تاثری متقابل دارد. در جریان جست وجوی پاسخ برای چنین پرسش هایی است كه سنت اقتدار می یابد، از مرزهای بسته فراتر می رود و قلمروهایی نوین را پیش چشم انسان معاصر باز می كند. هر اندازه در این جست وجوی بی پایان صداقت پیشه كنیم، روش ها را در نظر بگیریم، مرعوب نشویم، خامی نكنیم و تعصب نورزیم و داشته ها را دست كم نگیریم، میزان توفیقمان افزون تر خواهد شد.
راز این كه پس از سال ها سال مطهری، از ورای تكرارها ، هنوز برای ما نكات آموختنی دارد، همین است كه خود را در گردونه بی پایان این جست وجو قرار داد و به زبان زمان سخن گفت.
سیدباقر میرعبداللهی
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید