جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

خرد جاویدان


در باره سید حسین نصر
سیدحسین نصر، متولد۱۳۱۲؛ تهران
- فارغ التحصیل مدرسه پدی ایالت نیوجرسی آمریكا با رتبه و عنوان ممتاز ۱۳۲۹
- اخذ مدرك لیسانس فیزیك از مؤسسه M.I.T ایالت ماساچوست آمریكا
- اخذ مدرك لیسانس زمین شناسی و ژئوفیزیك از دانشگاه هاروارد ۱۳۳۵
- اخذ دكترای تاریخ علم از دانشگاه هاروارد تحت مشاوره برنارد كوهن، ویلیام گیب و هری ولفسون
- استاد دانشكده فلسفه دانشگاه تهران ۱۳۴۲ و تدریس در آن تا سال۱۳۴۷
- معاونت و ریاست دانشكده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران ۱۳۵۱ - ۱۳۴۷
- یكی از مؤسسین اصلی دانشگاه صنعتی شریف و مدیر آن تا سال ۱۳۵۳
- تأسیس انجمن فلسفه ایران در سال۱۳۵۳ كه امروزه با عنوان انجمن حكمت و فلسفه به فعالیت خود ادامه می دهد.
- عامل اصلی برگزاری جلسات مناظره و مباحثه علامه طباطبایی و هانری كربن
- بانی اصلی انتشار نشریه «جاویدان خرد»
- اولین سخنرانی پیش از كوفی عنان در اجلاس سالهای مقابله با هراس از اسلام سازمان ملل ۱۳۸۳
- اولین استاد مدعو مركز مطالعات ادیان جهان در دانشگاه هاروارد ۱۹۶۲
- اولین استاد مطالعات اسلامی در مؤسسه آقاخان (دانشگاه آمریكایی بیروت) ۱۹۶۴
- تدریس در دانشگاه هاروارد و سخنرانی در دانشگاه پرینستون ویوتا آمریكا
- استاد مطالعات اسلامی دانشگاه جورج واشنگتن
- برخی از تألیفات او عبارتند از: رساله مراحل به انضمام منتخبی از مثنوی و رباعیات (تصحیح)، یادنامه ملاصدرا، نظر متفكران اسلامی درباره طبیعت، سه حكیم مسلمان (ترجمه آرام)، تاریخ فلسفه اسلامی (ترجمه اسدالله مبشری)، علم و تمدن در اسلام (ترجمه احمد آرام) معارف اسلامی در جهان معاصر، اطلس تاریخی ایران و...
سید حسین نصر از جان جهان چه می خواهد كه با تبعیدی خود خواسته از سرزمین خود، وطنش را در مركزی مقدس و روحانی یافته است كه بر هیچ رو نه به شرق و نه به غرب محدود نمی شود. او كه در طول حیات علمی خود تقریباً با هرجنبه از سنت عقلانی و معنوی در ایران و سهم آن در عالم اسلامی، سر وكار داشته است و با مدلل ساختن ثبات و دوام فوق العاده موضوعات فلسفی در ایران، جهان بینی را ارائه می دهد كه نقطه محوری آن جست وجو برای شناخت ذات سرمدی و ازلی است. تلاش نصر برای درك و تشخیص سهم فیلسوفان ایرانی، او را به سفری از ایران تا غرب و گذشته می برد. نصر پس از گذراندن آموزش مقدماتی (چنانچه در متن خواهد آمد) در محیطی سنتی به غرب آمد؛ جایی كه او مطالعاتش را ابتدا در فیزیك و زمین شناسی و سپس در تاریخ علم و فلسفه دنبال كرد. اجازه بدهید قبل از هرچیز نگاهی به مسیر زندگی او داشته باشیم و این نكته را در همین ابتدا اعتراف می كنیم كه امكان نگارش از نصر برای یك نیم صفحه كاری عبث است و از این بابت پیشاپیش از شما و خود استاد عذرخواهی می كنیم. سید حسین نصر در ۱۹ فروردین سال ۱۳۱۲ هجری شمسی در خانواده ای از پزشكان و عالمان نامدار در تهران به دنیا آمد. پدر او سید ولی الله، مردی بسیار زاهد و عالم ، طبیب خاندان سلطنتی ایران بود؛ همان گونه كه پدر او نیز قبل از وی چنین سمتی داشت. «سعید دهقانی» در مقدمه كتاب «سنت عقلانی اسلامی در ایران»می نویسد:
واژه نصر در لغت به معنای «فتح و پیروزی» است و مشتق از عنوان «نصرالاطبا» كه پادشاه ایران به پدربزرگ نصر عطا كرده بود. نصر همچنین پروریده خانواده ای عارف پرور است . یكی از اجداد او، ملا سید محمدتقی پشت مشهدی، پیر و عارفی مشهور از كاشان بود و آرامگاه او - كه نزدیك قبر شاه عباس پادشاه صفوی قرار دارد - تا به امروز محل زیارت بازدیدكنندگان است.
نصر در خانواده ای متولد شد كه در آن فضیلت علم و دین و نیز نجات شخصیت بسیار مورد تأكید و تمجید بود. نخستین معلم او پدرش بود. مردی عقلانی و اخلاقی كه بذر عشق به علم و دین را در اوان زندگی، در روح و جان نصر كاشت. نصر از سه سالگی شروع به یادگیری، خواندن و نوشتن و نیز حفظ اشعار شاعران بزرگ فارسی مانند فردوسی، نظامی، سعدی، حافظ و مولوی كرد. در نتیجه ، در همان سنین خردسالی، بسیاری از اشعار شعرای بزرگ ایران را می شناخت و حفظ بود. علاوه برآن پدرش همواره او را به جلسات ادبی می برد كه در آن دانشمندان برجسته ایرانی ابیاتی چند از شاعران به ویژه از اشعار مولانا و حافظ را می خواندند و پس از آن بر روی آن اشعار تعمق كرده و در باره معانی عمیق فلسفی و معنوی آنها بحث و گفت وگو می كردند. خود نصر در باره این جلسات و تأثیر آنها بر شكل گیری شخصیت اش
می گوید: «این جلسات مرا با عالم مهیج و معنادار استدلال فلسفی و عقلانی آشنا ساخت. » علاوه براین، از آنجا كه پدر شخصیتی برجسته و وزیر آموزش و پرورش بود، مهمانان بسیار معروف و مهمی مانند وزرا، شخصیت های سیاسی و اساتید دانشگاهها را در خانه اش به حضور می پذیرفت. نصر تحصیل ابتدایی خود را در یكی از مدارس نزدیك خانه شروع كرد . نخستین تعلیمات رسمی او شامل دروس معمول مدارس ایرانی به همراه موضوعات و مسائل ایرانی و اسلامی و نیز زبان فرانسه بود كه اینها را در منزل دنبال می كرد. با این همه اغلب ساعات حضور پدر در خانه با گفت و گو با پسر ارشد در خصوص موضوعات كلامی و فلسفی می گذشت كه افراد مختلف ضمن مباحثاتشان در خانه پدرش انجام می دادند. این روند تا ۱۲ سالگی نصر ادامه داشت. تا اینكه در این سن و سال پدرش تصادف شدیدی كرد و در خانه بستری و دو سال بعد درگذشت. علاقه شدید نصر به پدر باعث شد تا خانواده او كه شاهد آشفتگی وضعیت روحی فرزند ارشدشان بودند بهتر دیدند نصر شاهد مرگ پدر نباشد و در نتیجه آنها تصمیم گرفتند كه او را به آمریكا بفرستند كه در آنجا عمویش - كه سركنسول بازرگانی ایران در نیویورك بود - می توانست بر مطالعات و تحصیلات او نظارت كند. بنابراین سیدحسین نصر در اكتبر ۱۹۴۵ و در حالی كه تنها ۱۲ سال داشت به طور ناگهانی از پدر كه او را دوست می داشت و می ستود و از خانواده صمیمی و مهربان خود و نیز فرهنگ سنتی ایران جدا شد. او در سفری كه تقریباً دو ماه به طول كشید رهسپار آمریكا شد و در این باره خودش می گوید: «در زمانی كه در دسامبر ۱۹۴۵ به نیویورك رسیدم از پسری جوان كه كاملاً وابسته به خانواده و كشور خود بود به فردی مستقل و منزوی تبدیل شدم.» نصر در همان بدو ورود به آمریكا در مدرسه پدی درهای استون واقع در ایالت نیوجرسی تحصیلات خود را آغاز كرد و درست ۵ سال بعد در روز تودیع كلاس خود برنده جایزه «ویكلیفت» كه بزرگترین نشان مدرسه برای برجسته ترین دانشجویان ساعی بود، فارغ التحصیل شد.نصر انستیتوی تكنولوژی ماساچوست را به عنوان جایی مناسب برای ادامه تحصیل خود برگزید. در آنجا به وی یك بورس تحصیلی اعطا شد و او اولین دانشجوی ایرانی بود كه به عنوان دانشجوی فوق لیسانس در این انستیتو پذیرفته شد. او در این انستیتو در گروه فیزیك با برخی از با استعدادترین دانشجویان آمریكا و اساتید برجسته فیزیك، مطالعات خود را آغاز كرد. علت اصلی انتخاب فیزیك به عنوان رشته تحصیلی علاقه شدید او به معرفت و ماهیت اشیا بود.با این حال در پایان سال اول دانشجویی، با وجود اینكه دانشجوی نمونه دركلاس خود بود، به دلیل جو علمی متكبرانه، احساس افسردگی و فشار روحی شدیدی كرد. علاوه براین، او كشف كرد كه بسیاری از سؤالات فلسفی كه به آنها علاقه داشت، مطرح نشده و كمتر پاسخ داده می شوند. بنابراین او راجع به اینكه آیا علم فیزیك او را به درك ماهیت واقعیت طبیعی رهنمون خواهد شد یا نه، شك كرد. شك او زمانی تبدیل به یقین شد كه «برتراند راسل» فیلسوف برجسته انگلیسی در یك بحث گروهی با دانشجویانی كه در انستیتو تكنولوژی ماساچوست به سخنرانی وی آمده بودند، اظهار داشت كه فیزیك به تنهایی به ماهیت واقعی فیزیكی اشیا نمی پردازد بلكه با ساختار ریاضی آنها سروكار دارد. در سال دوم تحصیلی در انستیتوی ماساچوست نصر تصمیم گرفت كه برای یافتن جواب سؤالات خود به رشته های دیگر مطالعه رو آورد. او شروع به مطالعه شدید كرد و واحدهای زیادی رادر علوم انسانی گذراند؛ بویژه واحدهایی كه توسط استاد «جورجیودی سانتیلانا» فیلسوف مشهور ایتالیایی و مورخ نامدار علم تدریس می شد. با راهنمایی دی سانتیلانا، نصر مطالعات جدی خود را نه تنها در حكمت یونان باستان بلكه در فلسفه قرون وسطی اروپایی، هندوئیزم و نقد تفكر جدید غربی آغاز كرد. در واقع این دی سانتیلانا بود كه او را با آثار یكی از مهمترین نویسندگان سنتی یعنی «رنه گنون» آشنا كرد. آثار گنون نقش بسیار مهمی را در شالوده چشم انداز عقلانی سنتی نصر ایفا كرد. او البته این شانس بزرگ را هم داشت كه به كتابخانه «آناندا كوماراموامی» فقید، فیلسوف برجسته سنگالی و مورخ هنر دسترسی داشته باشد و در این كتابخانه بودكه نصر آثار دیگر نویسندگان سنتی مانند فریتیوف، شوان، تیتوس بوكهارت، ماركو پالیس و مارتین لینگز و افرادی كه تأثیر معنوی و عقلانی پایدار و عظیمی را بر تفكر فلسفی او داشتند، پیدا كند.«سیدحسن نصر» پس از فارغ التحصیلی از «ام.آی.تی» به هاروارد رفت. وقتی در سال ۱۹۵۶ مدركش در رشته زمین شناسی و ژئوفیزیك را از هاروارد اخذ كرد، تصمیم گرفت رساله دكترایش را در رشته تاریخ علم بنویسد. تجربه آشنایی نصر با سنتگرایان به او آموخته بود كه گونه های دیگر ی از علم تجربی در برهه ای از تاریخ وجودداشته اندكه رشته های ارتباط با عالم قدس را حفظ كرده اند. به همین خاطر او به دنبال علمی به جز علم تجربی دوران مدرن بود. عنوان رساله دكترای نصر عبارت بود از «مفهوم های طبیعت در تفكر اسلامی در قرن چهارم هجری: پژوهشی درباره مفهوم های طبیعت و شیوه های به كار برده شده در مطالعه آن به وسیله اخوان الصفار، بیرونی و ابن سینا» بود. استاد راهنمای نصر در آغاز كار، جورج سارتون بود كه جایگاه برجسته ای در مطالعات مربوط به علوم اسلامی داشت. اما سارتون هاروارد را ترك كرد و نصر رساله اش را تحت نظر سه تن از بزرگترین متفكران آن زمان در حوزه تاریخ و فلسفه علم یعنی «برنارد كوهن»، «ویلیام گیب» و «هری ولفسون» به پایان رساند.كوشش های نصر برای تدوین رساله، اعتماد به نفس شرقی را در او دمیده بود. «آشنایی با هندو تا اندازه كمتری با خاور دور، همراه با انتقاد نویسندگان سنت گرای غرب از جهان مدرن، بیش از هر چیز دیگر، به زدودن غبار الگوهای اندیشه مدرن غربی از ذهن و روح من كمك كرد.» به همین خاطر بود كه جذابیت های پنهان و آشكار زندگی آمریكایی را رها كرد و به سرزمینی بازگشت كه برای او یكی از خاستگاههای عظیم حكمت خالده یا جاویدان خرد بود: «آن خرد همیشگی كه همواره بود و همواره خواهد بود و در چشم انداز آن تنها یك واقعیت وجود دارد كه می تواند بگوید: «من» و «درعمل» به این فرد جز با كمك تجلی جهانی عقل نمی توان دست یافت؛ یعنی با كمك سنت یا دین كه تنها اوست كه می تواند وسیله لازم را برای كارساز كردن عقل در درون انسان فراهم آورد و او را قادر سازد كه از طریق دانش دگرگون شود تا آن كه خود به تجسم این فرد تبدیل گردد.»
نصر پس از بازگشت به ایران استاد فلسفه و تاریخ علم دانشگاه تهران شد. پنج سال بعد، نصر در سن سی سالگی به رتبه «استاد» دست یافت و جوان ترین استاد دانشگاههای ایران شد. دانشگاه تهران در آن زمان، تا حد بسیار زیادی متأثر از تفكر فرانسوی بود، چرا كه بسیاری از اساتید این دانشگاه فارغ التحصیلان دانشگاههای پاریس بودند. نصر تلاش بی وقفه ای را برای تغییر فضا و برنامه آموزشی در دانشگاه آغاز كرد. مانیفست فكری نصر برای انجام این تلاش ها در همان جمله مشهوری خلاصه می شود كه همواره خطاب به دانشجویانش می گفت: «هیچ كس نخواهد توانست سنت فكری سرزمینش را از دریچه چشم انداز تفكری بیگانه، به درستی بنگرد، همان گونه كه هیچ كس با چشم دیگری خودش را نخواهد دید.» در واقع او معتقد بود متدولوژی آموزش فلسفه و علوم انسانی در سرزمین ما باید از زاویه درون به بیرون شكل بگیرد. از همین جا بود كه او با روشنفكران و آكادمیسین های امروزی كه تلاش می كردند با ابزارهای مدرن فلسفه غربی به سنتشان بنگرند اختلاف پیدا می كرد. تلاش سیدحسین نصر باعث شد تا بخش عظیمی از دانشجویان دانشگاه تهران متمایل به تحصیل در حوزه فلسفه مشرق زمین شوندو از سوی دیگر هم موفق شد دانشگاه تهران را به اولین دانشگاه ایرانی تبدیل كند كه بتواند در رشته فلسفه به دانشجویانش مدرك دكترا بدهد. در واقع او معتقد بود متدولوژی آموزش فلسفه و علوم انسانی در سرزمین ما باید از زاویه درون به بیرون شكل بگیرد. از همین جا بود كه او با روشنفكران و آكادمیسین های امروزی كه تلاش می كردند با ابزارهای مدرن فلسفه غربی به سنتشان بنگرند اختلاف پیدا می كرد. تلاش سیدحسین نصر باعث شد تا بخش عظیمی از دانشجویان دانشگاه تهران متمایل به تحصیل در حوزه فلسفه مشرق زمین شوندو از سوی دیگر هم موفق شد دانشگاه تهران را به اولین دانشگاه ایرانی تبدیل كند كه بتواند در رشته فلسفه به دانشجویانش مدرك دكترا بدهد. او در سال۱۹۶۲ به عنوان اولین استاد مدعو مركز مطالعات ادیان جهان در دانشگاه هاروارد سخنرانی كرد كه حاصل آن در قالب كتاب «سه حكیم مسلمان» منتشر شد. نصر در خلال سالهای ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۱ به سمت معاونت و ریاست دانشكده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران برگزیده شد و ازهمان زمان بود كه كوشید در كسوت یك مقام اجرایی، مقدمات پروژه درازمدتی را كه در سرداشت فراهم آورد. در سال۱۳۵۱ نصر رئیس دانشگاه صنعتی شریف شد. از دكتر نصر خواسته بودند تا بر مبنای الگوی حاكم بر مؤسسه تكنولوژی ماساچوست، دانشگاهی صنعتی مبتنی بر فرهنگ ایران بسازد. دانشگاه شریف بی هیچ قید و شرطی، پیشرفته ترین دانشگاه آن روز و امروز ایران، نه تنها در مقایسه با سایر دانشگاههای فنی و صنعتی، كه در مقایسه با تمام دانشگاهها بوده و است و انضباط فكر و دانش گسترده سیدحسین نصر، نه علت تامه، كه لااقل علت عمده این اتفاق فرخنده بوده است. سیدحسین نصر در بهار سال۱۳۵۳ « انجمن فلسفه ایران» را بنیاد نهاد كه در مدتی بسیار كوتاه تبدیل به یكی از مهمترین مراكز آموزشی و پژوهشی در حوزه تفكر اسلامی در جهان شد. كتابخانه بسیار غنی و ارزشمندی برای انجمن تدارك دیده شد و از اساتیدی چون « هانری كربن» و « توشی هیكوایزوتسو» برای تدریس و تحقیق در آن دعوت شد. انجمن فلسفه ایران بعدها و در زمان انقلاب به انجمن حكمت و فلسفه تغییر نام داد و با این حال در همان سالهای پایانی دهه ،۵۰ سیدحسین نصر موفق شد با راه اندازی نشریه «جاویدان خرد» كه از سال۱۳۵۴ منتشر می شد، برجسته ترین اساتید فلسفه اسلامی و تطبیقی به زبانهای فارسی، عربی، انگلیسی و فرانسوی را گرد هم بیاورد. با این همه نصر از تلمذ و تعلیم دست بردار نبود و به سراغ كسانی چون «سیدمحمدكاظم عصار»، سیدمحمدحسین طباطبایی و سیدابوالحسن قزوینی رفت ودر تمام دوران حضورش در ایران از محضر آنها كسب فیض می كرد. او بانی سلسله گفت وگوهای علامه طباطبایی و هانری كربن شد و در این جلسات كه از سال۱۳۳۷ آغاز شد و تا سال۱۳۵۶ هم ادامه داشت چهره هایی نظیر سیدجلال الدین آشتیانی، مرتضی مطهری، بدیع الزمان فروزانفر؛ داریوش شایگان و عیسی سپهبدی شركت می كردند. سید حسین نصر بعداز انقلاب جلای وطن كرد و از سال ۵۷ تا كنون در دانشگاه هاروارد و دانشگاه جورج واشنگتن به تدریس و مطالعه فلسفه اسلامی پرداخته و آثاری را در این حوزه نگاشته كه برخی از آنها به فارسی نیز برگردان شده است. آخرین خبر از سیدحسین نصر را چندماه پیش از سمینار جهانی مقابله با هراس از اسلام شنیدیم كه سازمان ملل متحد برگزاركننده آن بود و او سخنرانی خود را پیش از سخنان كوفی عنان دبیركل سازمان قرائت كرد. برایش در هر كجای زمین كه هست، آرزوی سلامتی و طول عمر داریم.
منبع : پایگاه علمی و پژوهشی فرش ایران