سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا
نگاهی به نمایش"یک دختر، یک سرباز"
تخیل باعث میشود تا انسان بتواند ناتوانیهای خود در برابر طبیعت را جبران کند و با دستآویزی به نام تخیل، هر تغییری را که مایل است در زندگی ذهنی خود ایجاد کند. انسان میتواند در ذهنش از خود، فردی دیگر بیافریند و هر آن چه را که در جهان واقعی و ملموس ندارد، در جهان تخیل به دست آورد. تصویرهای ذهنی متعددی که انسان بر اساس واقعیات بیرونی یا ذهنیات خود آنها را میسازد، باعث به وجود آمدن تخیل و گسترش ابعاد مختلف آن در انسان میشوند. تصویرهای ذهنی در تک تک افراد متفاوت است. هر فرد بنا بر سلیقهها، گرایشها و پیشینه زندگی خود در فضای ذهنی متفاوتی با دیگری به سر می برد. در ساخت تخیل، آن چه وجه مشترک تمام انسانها است، دوری از دنیای واقعی و زندگی روزمره و ساخت جهانی غیر واقعی است که در ذهن به حیات خود ادامه میدهد.
تخیل کودکانه شکل دیگری از تخیل است که در آن رؤیاها و جهانی که کودک با آن سر و کار دارد با جهان ذهنی بزرگسالان و رؤیاهای آنان متفاوت است. "پیاژه" (روانشناس) بین تخیل کودک و تخیل انسان اولیه شباهتهایی میبیند. در حقیقت تخیل کودکان به ریشههای اساطیری نزدیک تر است. خلق موجودات غیر واقعی که نمونه خارجی ندارند و بیشتر به جهان قصهپردازی و اسطوره نزدیک هستند و دست و پنجه نرم کردن با این موجودات در ذهن کودک، از ویژگیهایی است که تخیل بزرگسالان فاقد آن است یا حداقل کمتر درگیر آن میشود.
البته این شکل تخیل ممکن است شامل نویسندگان خلاق و شاعران نیز بشود؛ زیرا زاویه دید خاص آنها نسبت به زندگی و مسائلی که درگیر آن هستند، خیال پردازیهای آنها را با سایرین متفاوت میسازد.
نمایش"یک دختر، یک سرباز" بیش از هر چیز بر پایه تخیل شکل گرفته است؛ تخیلی که در وهله اول نویسنده نمایشنامه برای آفریدن جهانی متفاوت در قصه کودکی که از اهمیت کار پدرش چیزی نمیداند از آن سود جسته و در وهله دوم شخصیت اول نمایشنامه یعنی دخترک(شیرین) با آن درگیر است و داستان بر اساس آن پیش میرود.
این همان چیزی است که به عنوان تخیل کودکانه از آن یاد میشود. موجودی پشت در اتاق کودک است که با صدایی وحشتناک ساکنان داخل اتاق(دخترک و عروسکهایش) را تهدید میکند و میخواهد به داخل اتاق حملهور شود. این موجود که در طول نمایش با نام"هیولا" شناخته میشود، همان نمود تخیلات کودکانهایست که ریشههای آن را باید در موجودات اسطورهای چون اژدها و غول و مار هفت سر جست.
نویسنده نمایشنامه سعی کرده است تا با استفاده از فضای تخیل این کودک و حضور همزمان عروسکهای کودک در این فضا ذهنیتی از کودک امروز را که تخیل او همچنان وامدار افسانههاست، به تصویر بکشد؛ کودکی که با شخصیتهای متعلق به داستانها یا فیلمهای کودکانه که عروسکهایشان را در اختیار دارد(عروسکهایی چون پَت، مبارک، قاراپت، نینی و فرشته مهربونِ سرزمین شادیها و بازیها و رویاها که برای بچهها تا حدود زیادی شناخته شده هستند) در دنیایی خیالی زندگی میکند و همزمان حضور یک هیولا را که ربطی به کاراکترهای متعلق به ذهنیت او ندارد و از دنیایی خارج از درگیریهای روزمره کودک وارد تخیل او شده است، میپذیرد و ذهن او با حضور بیموقع هیولا درگیر میشود.
موجودی که برای دخترک و همزمان مخاطبان کودکِ این نمایش ناشناخته است و همچنان ناشناخته میماند؛ زیرا هرگز نمیتواند به درون اتاق دخترک راه یابد. تمثیلی از دشمن و همه بدیها که به شکل هیولایی کمین کرده پشت در اتاق کودکان پنهان است و نمادی از ترسها و تشویشهایی است که کودکان در جهان واقعی تجربه میکنند. این تمثیل شر و بدی توسط عروسک سربازی که در صحنه پایانی به جمع عروسکها اضافه میشود، از بین میرود. یکی از نکات منفی که در این نمایش به چشم میخورد و نمیتوان تأثیرگذاری آن بر طرز تفکر آینده کودکان را ندیده گرفت این است که تمام عروسکها با هم نمیتوانند فکرهایشان را جمع کرده و در مقابل هیولا از خود دفاع کنند.
تمام کاراکترهای روی صحنه، ترسو و بدون ابتکار و فکری که بتواند نجاتشان دهد، معرفی میشوند. آن چه در این جا بیاهمیت در نظر گرفته شده و نویسنده نمایشنامه به سادگی از کنار آن گذشته این است که تمام کاراکترهای موجود بر صحنه میتوانستند با هم، طرحی را ارائه دهند که کاراکتر سرباز نیز در آن حضور میداشت. نه این که همه منفعل و ترسو باشند و تا زمانی که کاراکتری جدا از جمعِ آنان(که اتفاقا دخترک هم عروسکش را دوست نداشته) به جمع آنان بیاید، نتوانند چارهای برای نجات از چنگ هیولا بیابند.
البته عروسک سرباز به سایرین دستورهایی میدهد که ظاهراً بر اساس قابلیتهای آنها است؛ مثلاً فرشته مهربونِ سرزمین شادیها مأمور میشود تا نینی را نگه دارد و جلوی گریه او را بگیرد و به زعم نویسنده، این کار مثبتی است که فرشته به عنوان یک زن میتواند در آن لحظه انجام دهد. فیروز دستور میگیرد که داریه خود را تکان دهد. "قارا پت" مسؤول نواختن سازدهنی میشود. پت مأمور میشود تا با چکش به در بزند و دخترک (شیرین) مأمور باز کردن قفل در میشود. همه اینها به فرمان عروسک سرباز صورت میگیرد. در صورتی که سرباز هم کاراکتری معمولی است و شخصیتی متافیزیكی ندارد. در صورتی که با اتکا به عقل و هوش و اندیشه تمام کاراکترها راهی برای نابودی هیولا یافت میشد، پیامی که کودک از این نمایش دریافت میکرد به قهرمان پروری صِرف نمیانجامید.
در اجرای نمایش یک کودک، یک سرباز، با خلاقیتهای فراوانی روبرو هستیم. ایجاد فضایی بسیار متنوع که از طراحی صحنه و رنگها و مدل لباسهای کاراکترها تا میزانسنها و نحوه بازیها، موسیقی و افکتها بسیار خلاقانه و برای کودکان جذاب است.
در بازیها با تفاوت در بازی تک تک کاراکترها روبرو هستیم. هر کاراکتر با فیزیک و رفتارهای متفاوت در صحنه ظاهر میشود که این البته به شخصیت پردازی در متن نمایشنامه نیز باز میگردد. شخصیتها بسیار متنوع و با تفاوتهای رفتاری و شخصیتی طرح ریزی شدهاند که هر کدام به تنهایی جذابیتهای خود را برای کودکان به همراه دارند. نکته مثبتی که وجود دارد این است که هیچ کدام از بازیگران نخواستهاند تا با بازیها و اطوارهایی که به شخصیتها ربطی ندارد مخاطبان کودک خود را به خنده یا دنبال کردن نمایش وادارند.
بازیگران، هر کدام به تنهایی ویژگیهایی حرکتی و گفتاری دارند که باعث تمایز آنها با هم و همزمان باعث ایجاد علاقه و کشش و حتی خنداندن مخاطب کودک میشود. برای مثال کاراکتر پت، حرکات مکانیکی و نحوه بیان خاص خود را دارد که در آن تکرار دیده میشود و همین تکرار یکی از عوامل ایجاد طنز برای مخاطب است. همین طور کاراکتر فیروز با داریه تکان دادن و خواندن شعرهای ویژه حاجی فیروز که همراه اداها و ژستهای حرکتی حاجی فیروز است، برای کودکان جذابیتی ایجاد میکند که در هر لحظه از کسل کننده شدن نمایش جلوگیری میکند و در ضمن باعث تنوع در ریتم کار میشود.
همین طور است بازی کاراکتر فرشته مهربون با حرکات خاص خود و بیان شاعرانه و رابطهای که با سایر کاراکترها برقرار میکند. کاراکتر سرباز با حرکاتی نظامی و بیان محکم، تفاوتی را که کودک در ذهن دارد میآفریند و شبیه به شخصیتهای تمثیلی نظامی بر صحنه ظاهر میشود. کاراکتر قاراپت نیز با ناامیدی دائم خود که مخاطب را به یاد کاراکتر همیشه ناامید در کارتون گالیور میاندازد(آقای گِلام)، در تنوع فضای ایجاد شده یاری رسان است. نکته جالب توجه دیگر ظهور یک باره کاراکتر نینی در صحنهایست که کاراکترهای دیگر توانستهاند به سختی هیولا را خواب کنند. کاراکت نینی در موقعیتی که بر صحنه ظاهر میشود طنزی را ایجاد میکند که تمام مخاطبان کودک به راحتی با آن ارتباط برقرار میکنند.
به ویژه این که حضور این کاراکتر در روند و پیشبرد سیر داستان تأثیر به جایی دارد. تنها کاراکتری که چندان پرداخت نشده و حتی گاهی اوقات حضور او بر صحنه زائد به نظر میرسد، دخترک است که در برخی صحنهها بود و نبود او نه در پیشبرد داستان و نه بر اتفاقات جاری بر صحنه یا عملکرد سایر شخصیتها تأثیری نمیگذارد.
فضایی که در این نمایش ایجاد شده، فضایی سرشار از نور و رنگ است. شخصیتها از پنجره بالای در اتاق دخترک به بیرون نگاه میکنند و هیولا را که بیرون در کمین کرده، میبینند. برای نمایش حضور هیولا در بیرونِ درِ اتاق از نور قرمزی استفاده شده که با نعرههای هیولا تشدید میشود. نور قرمز برای به تصویر کشیدن وجود هیولایی در پشت در اتاق برای برقراری ارتباط بین مخاطب کودک و اتفاقی که در بیرون اتاق در جریان است عنصری کاربردی محسوب میشود. رنگ قرمز در رؤیاهای کودکی و حتی بزرگسالی از عناصر تهدیدکننده و به وجود آورنده فضایی ترسآور است که از نور آن به همین منظور در این نمایش استفاده شده است.
ویژگی متحرک بودن اشیا و عکسالعمل نشان دادن آنها به موقعیتهای مختلف که در طراحی صحنه این نمایش دیده می شود برای مخاطب بسیار جذاب است. با هر بار نعره کشیدن هیولا، اشیائی چون لوسترِ وسط اتاق و قاب عکس بر دیوار بالا و پایین میروند و میچرخند و تصویری به وجود میآورند که میتوان آن را به از ترس به خود لرزیدن تعبیر کرد.
استفاده به جا از کمد لباسها که بعضی عروسکها از آن خارج میشوند و همین طور تخت خواب دخترک که عروسکها پشت آن پناه میگیرند و یا ساعتی که بر دیوار است و در لحظهای حساس پرندهای"کوکو"کنان از آن بیرون میزند و همین طور میز تحریری که بخش زیرین آن به سبب متحرک بودن قابلیت رفت و آمد عروسکها را ایجاد میکند، همه و همه از نکات قابل تأملی است که در طراحی صحنه یک نمایش کودک به چشم میخورد. رنگهای استفاده شده در طراحی دکور و لباسها همه رنگهای شاد و زنده و به وجود آورنده فضایی شاداب برای مخاطب کودک هستند.
موسیقی این نمایش مناسب کودکان و همراه شعرهایی است که در روند قصه و ماجراهای در حال اتفاق افتادن بر صحنه هستند و به عنوان یکی دیگر از عوامل به وجود آورنده ارتباط بین کودک و نمایش بر صحنه مؤثر عمل میکند.
در کارگردانی این نمایش، تصاویر خلاق و میزانسنهای خوبی دیده میشود که در جهت به وجود آوردن فضایی طنز عمل میکنند؛ برای مثال تصویری از کشیده شدن گل درون گلدان و خورده شدن آن توسط هیولا و"اسلوموشن" شدن حرکات کاراکترها در صحنه حمله به هیولا از تصاویر خوبی هستند که شاهد آنها هستم، همین طور نحوه ورود تک تک عروسکها به صحنه و جاهای مختلف و متنوعی که از آنها کاراکترها بر صحنه ظاهر میشوند و نیز متحرک بودن دکور و مقوله بازیگردانی که در مورد آن صحبت شد.
ریتم صحیح و ایجاد تعلیق ها از خصوصیات دیگری است که اجرای نمایش یک دختر یک سرباز از آن برخوردار است و باعث ایجاد جذابیت برای مخاطب میشود.
افسانه نوری
به نویسندگی محمدرضا كوهستانی و كارگردانی احمد سلیمانی
منبع:
محمدی، محمد. فانتزی در ادبیات کودکان. نشر روزگار. چاپ اول. زمستان ۷۸
به نویسندگی محمدرضا كوهستانی و كارگردانی احمد سلیمانی
منبع:
محمدی، محمد. فانتزی در ادبیات کودکان. نشر روزگار. چاپ اول. زمستان ۷۸
منبع : ایران تئاتر
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران آمریکا رافائل گروسی اصفهان نیچروان بارزانی محمد اسلامی رهبر انقلاب مجلس شورای اسلامی دولت انتخابات دولت سیزدهم شورای نگهبان
قتل شهرداری تهران تهران حجاب قوه قضاییه سازمان غذا و دارو فضای مجازی آموزش و پرورش وزارت بهداشت شهرداری سلامت سازمان هواشناسی
قیمت دلار خودرو سایپا بازار خودرو مالیات قیمت خودرو ایران خودرو قیمت طلا بانک مرکزی دلار مسکن حقوق بازنشستگان
نمایشگاه کتاب تلویزیون افعی تهران دفاع مقدس نمایشگاه کتاب تهران موسیقی سریال تئاتر سینمای ایران سینما کتاب صدا و سیما
دانشگاه آزاد اسلامی دانش بنیان فضا
رژیم صهیونیستی اسرائیل فلسطین حماس جنگ غزه رفح روسیه چین طوفان الاقصی نوار غزه اوکراین طالبان
استقلال فوتبال پرسپولیس ذوب آهن لیگ برتر نساجی لیگ برتر ایران لیگ برتر فوتبال ایران بازی رئال مادرید سپاهان جواد نکونام
هوش مصنوعی ناسا سامسونگ اپل آیفون مایکروسافت باتری گوگل اندروید ماهواره ویندوز
بیماران خاص رژیم غذایی زیبایی بیمه کاهش وزن دندانپزشکی فشار خون