یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


حسرت آدم بودن!


حسرت آدم بودن!
یکی از معضلات همیشگی شخصیت پردازی ها در سینما و تلویزیون ما که داری عقبه تاریخی در فرهنگ عامه و رفتارشناسی ایرانی نیز می باشد، تصویر یکسویه مطلق انگارانه و سیاه و سفید از آدم هاست بویژه آنجای که قرار است پای مباحث اخلاقی هم پیش کشیده شود و رفتار آدمیان مورد داوری قرار بگیرد. این مسئله در قضاوت و پیش داوری های ما نسبت به انسان ها به شدت تاثیر می گذارد و ما ایرانیان یا شخصی را فرشته می بینیم یا شیطان. اگر آن فرد مطابق با متر و معیارهای ما عمل کرد خوب، و اگر غیر از این بود آدم بدی است.
همین نگرش «همه یا هیچی» باعث می شود ما همواره در نوسان بت سازی و بت شکنی به سر بریم و این به عادت رفتاری و تقدیر تاریخی ما بدل شده است.
زنده باد ها و مرده بادها در عرصه سیاسی نیز نشانی دیگر از این معناست. عشق و نفرت در مناسبت های فردی و عاطفی هم برساخته همین روحیه است بطوری که وقتی ما از معشوق پاسخ مثبت نمی گیریم نسبت به وی نفرت پیدا می کنیم و عجیب نیست پایان اکثر ازدواج های عاشقانه در کشور ما جدایی است. نگرش ها و قضاوت های سیاه و سفیدی ما موجب می شود که رنگ خاکستری واقعیت را نبینیم و همیشه یک طرفه به قاضی برویم.
این مسئله در فیلنامه نویسی و شخصیت پردازی سینمایی ما به یک ضعف عمده فیلمسازی بدل شده است. نمونه اخیر این امر در همین سریال «روز حسرت» قابل ردیابی است. قطب بندی های مطلق و خط کشی آدم ها به شیطان نما و فرشته گونه و تصاویر فرا انسانی از کارکترهای قصه به شدت غیرواقعی و آزاردهنده است.
«معصومه» در شمایل فرشته ظاهر شده و «فریده» همچون یک شیطان تصویر می شود. روایت غیرمنطقی و اسطوره ای از آدم ها اتفاقا فهم حقیقت را مخدوش می سازد و با دسترس ناپذیرکردن آن شخصیت نه تنها نمی تواند آن الگوی اخلاقی را در سطح عمومی تعمیم دهد بلکه نوعی مقاومت در برابر آن ایجاد می کند و به ضدخویش بدل می سازد و حسرت آدم بودن را بر دل می گذارد.
از سوی دیگر ضدقهرمان ها و انسان های گناهکار را چنان سیاه تصویر می کند که گویی آن پلیدی در ذات شخصیت منفی وجود دارد. ما ایرانیان در همه ساحت ها دچار افراط و تفریط هستیم و همواره نیز از یک سوی بام سقوط می کنیم.
نویسنده وبلاگ کوچه فرهنگ، در ادامه می نویسد: تصویری که سریال از «فریده» و «مسعود» ارائه می دهد دچار همین معضل تاریخی است!
در بسیاری از سریال ها بدون اینکه فرد گناهکار و خطاکار را در موقعیت های انسانی مورد تحلیل قرار دهد و مبتنی بر واقعیت های روانشناختی و جامعه شناسی درباره آنها قضاوت کند و چند ساحته بودن آن را در نظر بگیرد به چوب ملامت و برائت می راند به نظر من شخصیت «فریده» بسیار انسانی تر از «معصومه» است انسانی تر به معنی واقعی تر و البته راه اخلاقی و انسانی زیستن نیز از واقعی بودن می گذرد نه رویایی و ایده الی بودن! چراکه هیچ یک از موجودات دیگر امکان چنین کاری (انتخاب خیر و شر) را ندارند. و به قول دکتر شریعتی آدم بواسطه طغیان(گناه) آدم شد وگرنه یک فرشته بی خاصیت باقی می ماند. آدمیت آدمی در حرکت میان ایمان و گناه و پاکی و ناپاکی رقم می خورد و از این تقدیر الهی گریزی نیست.
منبع : روزنامه ابتکار


همچنین مشاهده کنید