دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

دیگر از آن همبستگی خبری نیست


دیگر از آن همبستگی خبری نیست
تورن، ۸۰ ساله، یكی از معتبرترین جامعه شناسان فرانسوی محرم اسرار مخالفانی بود كه ۲۵ سال پیش جنبش همبستگی را در لهستان تأسیس كردند. این گروه، اولین اتحادیه كارگری در بلوك شرق پیشین بود كه مستقل از رژیم كمونیستی عمل می كرد. تورن در مصاحبه با هفته نامه آلمانی «اشپیگل» تلاش همبستگی را طی حكومت نظامی تا پیروزی آن گروه یعنی پایان حكومت تك حزبی در سال ۱۹۸۹ بررسی می كند.دراین ماه، لهستان تأسیس بیست وپنجمین سالگرد همبستگی را جشن می گیرد. شما دوباره به بندر «گدانسك» رفته بودید. واقعاً چه اتفاقی، آغازگر سقوط بلوك شرق بود؟
- هم بود و هم نبود. اعضای همبستگی، جنبش خود را «انقلاب خود بازدارنده» می نامیدند. آنها نه می خواستند و نه می توانستند وارد جنگی قاطع علیه كمونیسم شوند. آنها در ابتدا بیشتر به بهره گیری های ملموس اجتماعی تأكید داشتند.
بنابراین همبستگی در ابتدا بیشتر یك جنبش اصلاح گرا بود. چه عاملی، همبستگی را به آن پایه از قدرت رساند؟
- واقعیت این است كه این گروه به رغم هدف عمل گرایانه، ادعای واحدی داشت. هدف آنها، مخالفت با نیروی خارجی، یعنی اتحاد شوروی و مخالفت با سیستم غیردموكرات ناكارآمد بود. این مجموعه، واحدی از اتحادیه صنفی و جنبش دموكراتیك بود. همانند لهستانی های قرن نوزدهم، هدف اعضای همبستگی، داشتن هویت ملی بود. مهمترین شعار مبارزان همبستگی چنین بود «من لهستانی هستم». آنها هیچگاه خواستار به دست آوردن قدرت نبودند.
آیا مردم همانند لخ والسا، رهبر گروه، در آن زمان آگاه بودند كه تا چه اندازه باعث تزلزل پایه های سیستم كمونیستی شده اند؟
- والسا ذكاوت خاصی نداشت و حتی به طور قطع، در آن موقع متوجه این موضوع نبود. با وجود این، او نمادی شگفت انگیز بود. او نشانگر ویژگی های جنبش بود. همبستگی، سیر تاریخی خود را با اتحاد سازمان مقاومت مخالفان روشنفكر و كارگران معترض و نیز بهره مندی از حمایت كلیسای كاتولیك به دست آورد. در آن زمان، همبستگی، سازمانی با خط مشی سیاسی مشخص نبود؛ عمدتاً جنبشی برگرفته از احساسات بود.بهار پراگ با تهاجم نیروهای پیمان ورشو به چكسلواكی درسال ۱۹۶۸ و دستگیری رهبران آزادیخواه چك پایان یافت. پس از آن نوعی «عصر یخبندان» در چكسلواكی رخ داد. هنگامی كه درسال ۱۹۸۱ در لهستان حكومت نظامی اعلام شد، چرا روند مشابهی رخ نداد؟
- این قضیه فراتر از ذهنیت رژیم تمامیت خواه بود كه مردم بتوانند آزادانه بیندیشند و بگویند، ولی دقیقاً این مطلب آن چیزی بود كه مردم با كمك همبستگی فراگرفتند. آزادانه صحبت كردن زیرزمینی، روزمینی شد. مردم لهستان احساس كردند كه در تاریخ نمونه شده اند و حتی به شرط سركوب به كسی اجازه نمی دهند چنین حقی را از آنها بگیرند. به این دلیل بود كه كمونیست ها نتوانستند تاریخ را به عقب برگردانند. بدون احساس هیچ واهمه ای از رخ دادن چنین سناریویی، روسیه از همان ابتدا اعلام كرد كه به هر قیمتی خواهان رهایی از دست این جنبش است. اعضای همبستگی به این موضوع واقف بودند. پس از آن، سؤالی كه هر كس مدام از خود می پرسید، این بود كه «چه موقع تانك ها وارد می شوند؟»
آیا اعلام حكومت نظامی ژنرال «یاروزلسكی» كشور را از تهاجم خونین احتمالی كشورهای پیمان ورشو نجات داد؟ آیا سركوب شورش لهستان همانطور كه بسیاری امروز ادعا می كنند، عملاً اقدامی میهن پرستانه بود؟
- نمی توانم این را به عنوان دلیلی بپذیرم. برای مردم فرقی نمی كرد چه كسی آنها را سركوب كند. به علاوه، كودتای یاروزلسكی به عنوان دخالتی با حمایت اتحاد شوروی قلمداد می شود. ژنرال همیشه مردی آرام با حال و هوایی تهدید آمیز و نشان دهنده قدرت پشت پرده بود. درواقع، مسكو حامی او بود. اگر خیلی خوشبین باشیم، می توانیم بگوییم كه این ظلم و ستم شاید به اندازه تهاجم واقعی وحشیانه نبود.
به رغم دستاوردهای تاریخی همبستگی، هنوز وفاداران قدیمی كمونیست ها اقتصاد را اداره می كنند. كجای كار مشكل پیدا كرد؟
- كمونیسم، سیستم وحشتناكی بود. ولی از آن وحشتناك تر، غلبه سریع سرمایه داری در لهستان بود. این روزها در ورشو، بدترین جنبه های سقوط كمونیسم و سرمایه داری ستمگر با هم تركیب شده اند. در بسیاری از موارد، مدیر كمونیست یك شبه به مدیر سرمایه دار میلیاردر تبدیل شده است. امیدوار هستم كه لهستان، شاید تحت نفوذ اتحادیه اروپا در نهایت به یك كشور قانونمند تبدیل شود.
امروز، سیاست در لهستان با درگیری شدیدی مشخص می شود كه كدام سیاستمدار و مدیر نقش بزرگ یا كوچكی در پلیس مخفی رژیم كمونیستی داشته است. آیا بهتر نیست لهستان نیز همان راهی را پیش گیرد كه آلمان تجربه كرد، یعنی سلب قدرت از نخبگان پیشین و آشكاركردن سابقه پلیس مخفی؟
- تغییر سیستم تمامیت خواه به دموكراتیك، تغییر بسیار دشواری است. بهایی كه برای آن پرداخت می شود، بسیار گزاف خواهد بود. تغییری را كه فعالان همبستگی در سال ۱۹۸۹ بدون خشونت ایجاد كردند، كار بسیار دشواری بود. از این رو، كمونیست ها این امكان را یافتند تا نیروی بیشتری از آنچه كه همبستگی خواهان اعطا به آنها بود، كسب كنند. اگرچه من فكر می كنم گزینه دیگری نیز وجود نداشت.
درحدود یك سال پیش، لهستان به اتحادیه اروپا پیوست. درآغاز كار جنبش، آیا رهبران همبستگی این رؤیا را در سر داشتند كه روزی دوباره بخشی از اروپا خواهند شد؟
- لهستان مخصوصاً اعضای همبستگی همیشه خود را از نظر فرهنگی مرتبط با اروپا می دانستند. بسیاری از اعضای همبستگی می پنداشتند كه ما اروپایی هستیم، ولی توسط نیروی اهریمنی شرقی سركوب شده ایم. من در سال ۱۹۹۹ به هنگام پیوستن لهستان به ناتو درآنجا بودم. اولین بار بود كه من تمام طبقات اجتماعی را خوشحال می دیدم. تنها چیزی كه می تواند مردم لهستان را با یكدیگر متحد كند، تمایل آنها به داشتن حمایت نظامی در مقابل روسیه است.
ولی امروز، عمدتاً سیاستمدارانی از اردوگاه قدیمی همبستگی نسبت به اتحادیه اروپا نظر انتقادی دارند؟
- اتحادیه اروپا فقط یكی از چهره های اروپا است. این اتحادیه غالباً با دید تحقیر به لهستانی می نگریست، به دلیل آنكه آنها خواهان كمك از اتحادیه اروپا بودند. آنها از بروكسل انتظار كمك مالی داشتند. به همین دلیل، آنها بیشتر به سمت ایالات متحده متمایل شده اند، زیرا هیچگاه به آنها بی اعتنایی نكرده است. ولی من باور دارم كه یارانه از جانب بروكسل به لهستانی ها كمك می كند تا بیاموزند كه بخشی از اتحادیه اروپا هستند.
آیا چیزی از روحیه همبستگی در لهستان امروزی باقی است؟
- تصور می كنم از آن همبستگی دیگر خبری نیست. لهستان امروزی یك جامعه رها شده است. در آن زمان، گردهمایی و كوشش مردم برای دموكراسی بسیار هیجان انگیز بود. امروز، آگاهی تاریخی اندكی باقی مانده است. همبستگی یكی از تجارب نادر، دوست داشتنی و مثبت لهستان در قرن بیستم بود. من دوباره بسیاری از جنبش های اجتماعی را مطالعه كرده ام، ولی هیچكدام به اندازه همبستگی مرا تحت تأثیر قرار نداده است.

ترجمه مرضیه خادم شریف
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید