شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

آمریکا و جنگ نرم (ناتوی فرهنگی)


آمریکا و جنگ نرم (ناتوی فرهنگی)
۱) جورج سوروس مولتی میلیاردر معروف آمریکایی (مجاری الاصل) و موسس بنیاد زنجیره ای سوروس در جهان، پس از انقلاب رنگی اوکراین در مصاحبه ای اعلام کرد:
کشورهای بعدی هدف انقلاب رنگی حکومت های قزاقستان، روسیه سفید، قرقیزستان، ازبکستان، آذربایجان، ایران و تاجیکستان هستند. وی در ادامه اظهار داشت، موسسه سوروس بابت تغییرات حکومتی در اوکراین تاکنون مبلغ هفتاد میلیون دلار۱ هزینه کرده است. همزمان روزنامه لس آنجلس تایمز (۳۰ دسامبر ۲۰۰۴) در مقاله ای با عنوان «صدور معجزه اوکراین» آورده است: دولت آمریکا ظرف دو سال گذشته مبلغ ۵۸ میلیون دلار برای پیشبرد دمکراسی در اوکراین هزینه کرده است. کشورهای اروپایی و سازمان های غیردولتی نیز میلیون ها دلار دیگر کمک کرده اند.
بنیاد ملی دمکراسی نیز مبالغی مشتمل بر ۴۰۰۰۰۰ دلار برای آموزش اتحادیه های صنفی، ماهانه ۵۰۰۰۰ دلار برای نظرسنجی، ۳۲۰۰۰۰ هزار دلار برای آموزش معلمان دوره راهنمایی و ۵۰۰۰۰ دلار برای اداره وب سایتی که رسانه های اوکراین را تحلیل می کرد پرداخت نموده است.
برای نمونه، کانون وکلای آمریکا، مبلغ ۴۰۰۰۰۰ دلار به آموزش قوانین حقوقی و انتخاباتی به قضات اوکراین اختصاص داد از جمله شرکت کنندگان در این سمینارهای آموزشی، پنج قاضی دیوان عالی اوکراین بودند که این پنج نفر رای به ابطال انتخابات اوکراین دادند.
ناتو مبالغ هنگفتی را در ده سال گذشته صرف آموزش افسران اوکراین نمود. این آموزش های غربی شامل آموزش مفاهیم حقوق بشر نیز می شد. همین امر یکی از دلایل خودداری ارتش اوکراین ازاقدام علیه تظاهرکنندگان طرفدار دمکراسی بود.
۲) ای رابرت گیتس به عنوان وزیر دفاع و رئیس پنتاگون با سوابق ممتد اطلاعاتی و نظامی در سخنرانی خود در چهل و سومین کنفرانس امنیتی مونیخ در ۱۴ و ۸۵.۱۱.۱۵، اعلام می دارد: اگر آمریکا در گذشته مرتکب اشتباه یا خطایی می شد، افکار عمومی باز هم این کشور را یک قدرت و نیروی مطلوب می دانستند، امروز شرایط فرق کرده و دیگر مثل گذشته نیست بنابراین باید به جای زور و تهدید از قدرت نرم و ابزارهای فرهنگی و اقناعی برای پیشبرد اهداف استفاده کرد.
۳) تونی بلر نخست وزیر وقت بریتانیا در سخنرانی خود با عنوان «افراطی گرایی در خاورمیانه» می گوید: ما باید سیاست های خود را تغییر دهیم. تغییر در سیاست خارجی از طریق اتخاذ قدرت نرم امکان پذیر است نه ابزار نظامی. منظور من از قدرت نرم، انعقاد قراردادها و ایجاد همکاری های گسترده با خاورمیانه است.
۴) معاونت دیپلماسی عمومی وزارت خارجه آمریکا که اکنون در ا ختیار خانم کارن هیوز قرار دارد خود را آماده جنگ های نرم و جدیدی نموده است که از آن با عنوان «دیپلماسی عمومی تحولی» یاد می کنند. نامبرده در سخنرانی خود در کمیسیون مشورتی آمریکا، می گوید: بوش، رایس و من متعهد شده ایم دیپلماسی عمومی را تغییر داده و بازسازی کنیم. بوش به من دستور داده تا در معرفی ارزش های آمریکایی به مردم جهان تلاش مضاعف داشته باشم و جنگ برخورد ایده ها را در دستور کار قرار دهم.
ما در کشورهای اسلامی باید کار تبادلات را از طریق گسترش آن به افراد جوان، به خصوص افرادی که بر آنها تاثیرگذار هستند مانند: روحانیون، معلمان، استادان و روزنامه نگاران، کاربردی تر کنیم تبادل و آموزش روزنامه نگاران، زنان و جوانان را در دستور کار قرار داده ایم.
ما تمام وب لاگ ها را کنترل می کنیم و هر روز صبح یک گزارش یک تا دو صفحه ای به سیاستمداران دولت ارائه می دهیم تا از اخبار و تحولات جهان آگاه شوند.
ما از روسای دانشگاههای آمریکا خواسته ایم تا آمریکا را به عنوان مقصد آموزش عالی در دنیا تبدیل کنند استفاده ازگردشگری را گسترش می دهیم و استفاده از تکنولوژی را افزایش می دهیم تا دشمنان خود را زمین گیر کنیم.
● جنگ نرم آمریکا علیه ایران
شواهد و تحولات موجود نشان می دهد که آمریکا در مقابله باجمهوری اسلامی ایران بر جنگ نرم با پشتیبانی جنگ اقتصادی و چاشنی احتمالی جنگ سخت تمرکز دارد. نتایج تلخ تهاجم نظامی به افغانستان و عراق از یک سو و شرایط متفاوت ایران در امکان تحقق پیروزی در نبرد سخت ازسوی دیگر، آمریکا را بر آن داشته تا تمامی امکانات خود را برای پیروزی در جنگ نرم، آماده سازد. این جنگ در لایه ها و سطوح مختلف در حال انجام است که جبهه هایی از آن را می توان به شرح زیر اعلام نمود:
۱) اتحاد و ائتلاف بین اپوزیسیون های مختلف و معارض ایران اعم ازسلطنت طلبان، جمهوری خواهان، تجزبه طلبان قومی و گروه های معاند مذهبی.
۲) شکل دهی و راهبردی اپوزیسیون جدید با حضور و نقش جنبش های جدید و عناصر رهبری داخلی و ناشناخته مانند جنبش های کارگری، زنان و فمنیستی، دانشجویی و... از ویژگی های این اپوزیسیون، فقدان سوابق سوء سیاسی و امنیتی است و اقدامات خود را عموماً درچارچوب قوانین و مقررات کشوری انجام می دهند و به تعبیری قوانین و اصول ارزشی و اخلاقی جمهوری اسلامی ایران را درچارچوب قانون و ارزش های حاکم بر کشور نقض می کنند.
۳) سازمان دهی و بکارگیری آلترناتیو جمهوری اسلامی ایران از عناصر و نخبگان خودی یا شبه خودی داخل کشور.
۴) حضور گسترده در برخی از کشورهای همسایه برای هدایت جنگ نرم.
آمریکا از سازمان های غیر دولتی حامی دموکراسی درجهان حمایت می کند
روزنامه روسی «راسیستکایا گازیه تا»، گزارش داده، کاندولیزا رایس،وزیر امور خارجه آمریکا اعلام کرده درسال ۲۰۰۹ میلادی با هدف حمایت از آزادی و دموکراسی درسراسر جهان، مبلغی معادل ۱۰۷ میلیارد دلار هزینه اختصاص داده شده است.
«معاون وزیر خارجه آمریکا آقای نیکلاس برنز درمورد کشور امارات می گوید: امارات پنجره آمریکا به سوی ایران است، تا بتوانیم ایران را آزاد سازیم. هم چنانکه لتونی پنجره پیروزی و آزادی ما در شوروی بود». (۸۵.۹.۴) درحال حاضر کشور امارات به عنوان پایگاه اصلی راهبری جنگ نرم آمریکا علیه ایران تبدیل شده است و مدیریت عالی جنگ به عهده خانم الیزابت چنی (دختر دیگ چنی) و مدیریت عملیاتی آن با سرهنگ اطلاعاتی و بازنشسته نیروی هوایی آمریکا رابرت هلوی می باشد هلوی از جمله عناصر معدود شاخص جنگ های نرم بوده و دارای دهها کتاب و مقاله درموضوع براندازی نرم است.
۵) تمرکز برحوزه معرفتی، رسانه ای و دانشگاهی کشور وجلب همکاری بخشی از نخبگان در تولید و توزیع اندیشه های جنگ نرم و براندازی نرم.
آقای توماس فریدمن درمقاله ای با عنوان «ویزای دانشجویی» در روزنامه نیویورک تایمز (۸۵.۱۱.۱۲) می نویسد:«لازم نیست آمریکا به ایران لشکرکشی نماید. بلکه باید روابط خود با ایران را گسترش دهد و سفارت خانه آمریکا درتهران را بازگشایی نماید.
این سفارت پیش از همه چیز و دراولین گام پنجاه هزار بورس تحصیلی به نخبگان و جوانان ایرانی برای ادامه تحصیل در دانشگاه های آمریکا بدهد. فقط این کار را بکند و بنشیند و شاهد خروش شگفت آورترین بحث ها در داخل ایران باشد و می توانید بر سر آن شرط بندی کنید.»
منبع : روزنامه کیهان