دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


شهر نشینانی که شهروند نیستند


شهر نشینانی که شهروند نیستند
تهران معاصر، خصلتی عمده را یدک می‌کشد که در قریب به نیم قرن گذشته همواره برایش مساله‌ای اساسی بوده است؛ <گروه‌های قومی> این مساله از جمله مهمترین دلا‌یلی است که باعث می‌شود ما تهران را نه یک شهر، بلکه یک <کشور ـ شهر> خطاب کنیم.
‌این صفت از آنجا به تهران اطلا‌ق می‌شود، که در آن گستره عظیم و فراخ (هویت چند پاره) را مشاهده می‌کنیم. این هویت‌ها باعث می‌شود که برای تهران یک شکل واحد هویتی قابل رصد نباشد و جهت‌گیری‌هایی را ببینیم که مدام در حال <دفع> یکدیگرند. چه از لحاظ گویش زبانی و چه از لحاظ مبانی هویتی فردی و اجتماعی، گروه‌های قومی در تهران حضور بارز و آشکاری دارند. این امر اگرچه طی نیم قرن گذشته حضور تام داشته است، اما اکنون می‌رود تا شکل جدیدی به خود بگیرد.
در یک اصل طبیعی؛ گذر نسل‌ها و دگرگونی در ساخت جمعیت رخ می‌دهد. در تهران نیز گروه‌های قومی شامل همین اصل می‌شوند، یعنی زاد و ولد می‌کنند و فرزندان آنها در این شهر دیده به جهان می‌گشایند حال پرسش این است؛ آیا نسل جدید گروه‌های قومی در تهران از هویت پیشین خود دست می‌کشند و صورت و سیرت جدید زیستی‌ای را برای خویش برمی‌گزینند؟ اگر پاسخ منفی باشد باز هم این سئوال رخ عیان می‌کند که آن هویت قومی را چگونه امتداد و دوام می‌بخشندو اگر پاسخ مثبت باشد، باز هم پرسش بنیادین این است که این هویت جدید چه خصایصی دارد؟
پاسخ به این پرسش‌های مهم، باید براساس رویکردهای روانشناسی اجتماعی و جامعه‌شناسی خرد، سامان یابد تا ذات قضیه به خوبی عیان شود.اگر فرزندان مهاجران تهرانی بخواهند به هویت پیشین خود پایبند باشند، در این صورت داستان هویت چندپاره تهران ادامه خواهد یافت، این امر البته در تهران امروز موارد اندکی را به عنوان مصداق عینی کسب می‌کند. غالب نسل جدید مهاجران در شکل و نمای زیستی خود، از هویت قومی بهره‌ای نمی‌گیرند. یعنی در فرم زیستی آن را به فراموشی می‌سپارند، اما عطف به سامان یافتن آن مبانی هویتی درساختار ذهنی و خانواده خویش، در رفتار اجتماعی خویش، نشانه‌هایی را از آن بروزمی‌دهند، اما از دیگر سو، مشکل عظیم‌تری در باب آنها موضوعیت دارد. اگر نسل جدید گروه‌های قومی در تهران بخواهند یکسره از هویت قومی بگسلند، ساختار اجتماعی تهران و نظم معنایی معاصر در آن به آنان چه هویتی را پیشنهاد می‌کند؟ ساختاری که خود واحد نیست و قاصر از پردازش مفهومی به نام <شهروند> است، چگونه می‌تواند به این شهرنشینان، هویت اجتماعی‌ای را اعطا کند که واجد پذیرش زیست شهری باشد و از آن بالا‌تر دارای جذابیتی فزون‌تر از هویت سنتی آنان باشد؟
از همین روست که نوزایی گروه‌های قومی در تهران امروز یکی از عظیم‌ترین مشکلا‌ت اجتماعی این کشور ـ شهر است. در تهران امروز و بالا‌خص در مناطق شرق و جنوب که گروه‌های قومی حضور مشخص‌تری دارند، ما با یک وضعیت به تمام معنا <آنومیک> مواجهیم که نهایتا یک <هویت مشوش> را نمود می‌دهد.نسل جدید گروه‌های قومی، دژفرم زیستی خود، از هویت پدران گسسته‌اند. اما در بطن جهت‌گیری‌های اجتماعی و فردی آنان عطف به تربیت خانوادگی خود، هنوز رگه‌هایی فربه از هویت قومی دیده می‌شود.
اینچنین است که این <هویت قومی> از آنجا خود را در گستره‌ای عظیم از هویت‌های دیگر می‌بیند هویت واحد وغالب اجتماعی را در مقابل خویش نمی‌بیند، می‌گشود، ماهیت و حضور اجتماعی خود را دوام بخشد. از همین رو چالش‌های اجتماعی و فرهنگی عمیقی رخ عیان می‌کند. اتکا به <هویت قومی> از لحاظ روانشناختی، موجب می‌شود فرد در یک محیط گسترده که از تنوع اجتماعی برخوردار است، محصور در یک پارادایم خود ساخته و توهم ذهنی مستمر به سر برد و این توهم مبنای کنش اجتماعی او شود. بدین نحو است که <انحراف اجتماعی> اصلی‌ترین پیامد چنین وضعیتی خواهد بود. هویت قومی در حیط یک کلا‌ن شهر کاملا‌ مستعد پردازش آن چیزی است که ساترلند جرم‌شناس شهیر ایرلندی از آن به عنوان <تشکلا‌ت متمایز> یاد می‌کند. تشکلا‌تی که افراد همان پی‌ریزی می‌کنند و عطف به لا‌یه‌های متصلب ذهنی خود و درک ابتری که از جامعه دارند، به وسیله آن به عدول از هنجارها و ارزش‌های پذیرفته شده در جامعه می‌پردازند.
● به قصد نتیجه
چاره کار معضلا‌ت فرهنگی که شرح داده شد، گسست یک سره از هویت قومی نیست، مراد آن است که یک هویت جمعی و فرهنگ عمومی‌ای باید نضج گیرد که آن هویت قومی ذیل آن معنا یابد و بنا به مصالح اجتماعی آن فرهنگ را بر تمنیات خود ارجح بداند. این امر البته درتهران جز با مهندس فرهنگ میسر نخواهد شد.
سجاد نوروزی
منبع : روزنامه سیاست روز


همچنین مشاهده کنید