جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


واژه گزینی در شعر و نوشتار


واژه گزینی در شعر و نوشتار
هاتف اصفهانی شاعر دوره ی بازگشت می گوید : " تمام واژه ها نماد و رمزی از مفاهیم پنهان هستند " یعنی به عبارتی برای دسترسی به مفاهیم پنهان این واژه هایند که کارساز و کارگشا جلوه می نمایند . واژه هاا بزار زبان شعر و نوشتار به شمار می آیند . به طوری که اگر واژه ها نباشند نه زبان گفتار صورت می گیرد و نه این که از زبان نوشتار خبری است . واژه ها نیازهای اساسی و کارآمد بشر در جهت رسیدن به هر اهداف و آرزویی به شمار می روند . به نظر می آید که هر واژه ای دارای بار مفهومی و عصاره ای منتج و مفید است . اما نوع استفاده از آ ن و محل بکارگیری آن در شعر و نوشتار کاری است بس مهم و البته دشوار . به نحوی که از این منظر در جهت استفاده از هر واژه ای در شعر و نوشتار باید با زبان همان واژه آ شنا بود و در ثانی توانست یک نوع وفاق جمعی را در بین واژه ها در جهت صف آرایی و به اصطلاح چیدمان آن ها در یک بیت و یا سطر را مشاهده نمود . این که می گوییم وفاق جمعی بسیار مهم است . چه این که عنصر تشکیل دهنده ی یک بیت و یا یک سطر را گروهی از واژه ها به عهده می گیرند و بی گمان این نوع هم گرایی و هم محوری در یک بیت یا یک سطر باید بر اساس قواعد خاصی صورت پذیرد . یعنی ابتدا باید یک نوع هم سویی و هم اندیشی در بین واژه ها وجود داشته باشد و در ثانی این واژه ها اگر چه در زمینه هایی نیز مترادف و یا احیانا" تضاد با هم هستند ، ولی در جهت شکل گیری آن هدف متعالی که می تواند یک بیت و یا یک سطر نثر گون باشد ، بدون استثنا این واژه هایند که باید از وجه اشتراکاتی لازم در جهت رسیدن به آن هدف برخوردار باشند .
به بیانی ساده واژه ها به مانند چند نفر می مانند که در یک سیستم هر کدام کاری را انجام می دهند ،ولی تمام این امور در جهت ترقی و تعالی اهداف سازنده ی آن سیستم می باشد . لذا با نگاهی به جاده ی ادبیات و فرهنگ کشور شاید گفت که واژه گزینی در مقوله ی شعر و نوشتار هم در جهاتی رشد و نمو داشته و هم اینکه در مقاطعی خلاء و ضعف هایی نیز به چشم می خورد . اگر چه شعرای کلاسیک گو اعم از فردوسی ، سنایی، رودکی ، حاظ ، سعدی ، جامی ، نظامی ، صایب تبریزی ، مولوی ، بیدل دهلوی و ... و البته شعرایی نوگرا به مانند سهراب سپهری ، اخوان ثالث ، فروغ فرخزاد ، قیصر امین پور و تازه های ادبی ای که از جانب برخی شعرای معاصر و کنونی صورت می پذیرد از نقاط قوت در شعر و نوشتار ادبیات ما به حساب می آیند ، ولی این مهم را هم باید به یاد داشته باشیم که در اغلب اشعار و یا نوشتارهایی که صورت می گیرد ،فرهنگ واژه گزینی و استفاده ی درست از واژه ها لحاظ نمی شود که این مهم نیز می تواند به پایه ی فرهنگ و ادبیات ما ضرر و خسران برساند . با توجه به این که هر شاعری دارای سبک خاص خود است و یا به بیانی میدان شعر آن با دیگران فرق دارد و البته همین قاعده نیز با حوزه ی نوشتار هم اغیار نیست ، ولی باز با این تفاصیل مقوله ی واژه گزینی در شعر و نوشتار ، هم میتواند حیاتی باشد و هم این که اساسی و کاربردی .
حیاتی بدین معنا که همچنان که ابزار و مصالح در شکل گیری یک مقوله بسیار مهمند ، لذا همین ابزار و مصالح نیز می توانند در شکل گیری شعر و نوشتار ، مهم جلوه نمایند . مثلا" ما در یک بیت می توانیم یک واژه را بیش از دو بار هم تکرار کنیم . ولی این نوع تکرار واژه باید از دو حالت خارج نباشد . نخست این که حتما" باید از قاعده ی ایهام بهره گیرد ، یعنی سوای از معنی حقیقی آن معانی مجازی ای نیز داشته باشد که این صدور واژه و یا به بیانی تصدیر در اول و وسط و آخرو یا بیشتر و کمتر ، طبعا" بار مفهومی خود را برساند .
در ثانی اگرچه تعدادی واژه با ساختاری متفاوت و یا متشابه گرد هم آمده اند ولی مسئله ی اصلی هدفی است معین که این واژه ها برعهده گرفته اند . یعنی شاعر یا نویسنده باید با تکنیک ادبی خود بتواند یک نوع فرهنگ آشتی و واحد را در بین واژه ها در جهت دادن نتیجه لحاظ نماید . بنابراین به عنوان مثال می توان واژه گزینی را در شعر حافظ ، سعدی، صایب و ... و در شعر شعرایی چون سپهری و فروغ به سهولت پیدا کرد به گونه ای که محفل واژه ها در دنیای شعر این شعرا همیشه داغ و پر بار نشان می دهد . آن سوی قضیه نیز مواردی است که توسط بسیاری از شعرا و نویسندگان در قلم خود لحاظ می کنند . یعنی بکارگیری واژه هایی مبهم و مهجور در شعر و یا نوشتار خود که هم بار ساختار شعر یا نوشتار را ثقیل می کند و هم این که به بار مفهومی و محتوایی شعر و نوشتار لطمه می رساند. به طرزی که شاعر شاید بهترین شعر را هم از لحاظ پیام و هم تصویر چهره کرده باشد ،ولی همین عدم رعایت فرهنگ واژه گزینی در شعر آن ، احساس شود . یعنی شاعر یک یا چند واژه ی ثقیل را در شعر خود آورده باشد که همین واژه ها فهم شعر آن را کمرنگ کرده باشند . بنابراین دو مورد اساسی در جهت واژه گزینی در شعر و نوشتار برای اصحاب قلم و جوانانی که به این وادی یعنی دنیای قلم سفر کرده اند ، و یا می خواهند که سفر کنند ، بسیار مهم است .
نخست استفاده از کلماتی ساده ولی پر بار که می توانند در یک بیت به راحتی گرد هم آیند و با هم به تبادل نظر بپردازند (وفاق جمعی و هضم فکری در بین واژه ها )در ثانی استفاده از کلماتی مشابه و یا تضاد با هم . مشابه بدین سان که این کلمات هم از نظر فرم و محتوا باهم سر سازگاری و تفاهم دارند . و تضاد بدین معنا که با هم از نظر معنی تفاوت دارند ولی از یک نوع ویژگی های مشترکی برخوردارند و همین ویژگی ها نیز می توانند فرهنگی را بنام فرهنگ آشتی در شعر و یا نوشتار خلق نمایند . مضاف بر این که زبان شاعر ونویسنده نیز باید کلافی عمیق و عجین را با زبان واژه ها خورده باشد .یعنی آشنایی با فرهنگ واژ ه ها در جهت واژه گزینی د رشعر و نوشتار بسیار مهم است . حسن سخن این که درون مایه ی شعر همان واژه هایند . واژه هایی که پیام و تصویری سازنده را به اجتماع انتقال می دهند ، پس چون هدف نهایی شاعر و نویسنده فرهنگ سازی و انتقال زبانی معصوم ولی منتج به جامعه میباشد ، لذا مقوله ی واژه گزینی از مهمترین مقولات در این دو حوزه به شمار می رود .
عابدین پاپی