یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

لطیفه های رسیده در هفته چهارم آذر


لطیفه های رسیده در هفته چهارم آذر
یه بچه به بابای خسیس اش میگه: «بابا چی می شد ما هم مثل همه مردم با کشتی سفر کنیم؟» باباش میگه: «حرف نزن بچه، حواست به شنا کردنت باشه!»
□□□
معلم به شاگرد میگه: «الفبا رو بگو.» دانش آموز میگه: «الف ب پ ت ث چهارپنج شش...» معلم میگه: «حروف انگلیسی رو بگو.» دانش آموز میگه: «ای بی سی چهل پنجاه...» معلم میگه: «اصلا یه ضرب المثل بگو.» دانش آموز میگه: «نابرده رنج گنج پنج شش...!»
□□□
یه نفر عینک اش رو دور دستش می چرخونه، بعد میزنه به چشمش سرش گیج میره!
□□□
سه دیوانه ادعا کردند که خوب شده اند. دکترشان گفت که باید از آنها امتحان بگیرد. بعد یه میز رو خوب چرب کرد و گفت: «برید بالای میز و لامپ را به لوستر ببندید.» اولی رفت بالا با سر خورد زمین. دومی ام همین طوری شد، ولی سومی یه روزنامه پهن کرد، رفت بالا و لامپ را بست. از او پرسیدند: «چرا روزنامه پهن کردی؟» گفت: «می خواستم قدم بلند شه!»
□□□
به یک خسیسه میگن چه رنگی را دوست داری میگه هر رنگی باشه، فقط کم رنگ باشه.
منبع : روزنامه ابتکار


همچنین مشاهده کنید