دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

پشت پرده جنگ غزه


پشت پرده جنگ غزه
تا اواسط سال ۲۰۰۷ موانع سیاسی بسیاری برای یک جنگ متداول عظیم توسط اسراییل علیه حماس وجود داشت: این واقعیت که حماس توانست در یک انتخابات آزاد و قانونی در پارلمان فلسطین پیروز شود و همچنان دولت قانونی به شمار می رفت. اما دولت بوش به اسراییل کمک کرد تا این مانع از سر راه برداشته شود.
نقشه با این هدف طرح ریزی شد تا محمود عباس، رییس تشکیلات خود گردان فلسطین دولت قانونی حماس را متلاشی کند، برنامه ای که بوش ماه ها بدون موفقیت آن را دنبال می کرد. حماس توانست ۵۶ درصد از کرسی های پارلمان فلسطین را در انتخابات ژانویه سال ۲۰۰۶ از آن خود کند و طی ماه های بعد از آن پارلمان به دولت جدید با نخست وزیری اسماعیل هنیه رای داد. دولت بوش بلافاصله از قدرت خود برای کنترل امریکا، اتحادیه اروپا، سازمان ملل و روسیه استفاده کرد تا نتایج انتخابات را تغییر دهد.
امریکا، اتحادیه اروپا، سازمان ملل و روسیه در پاسخ به پیروزی حماس اعلام کردند که حماس باید دست از مقاومت بردارد و حتی پیش از رسیدن به یک راه حل سیاسی خلع سلاح شود. این به اسراییل اجازه می داد تا با استفاده از کنترل نظامی و اقتصادی نوار کرانه باختری و نوار غزه راه حل خودش را به فلسطینی ها تحمیل کند. این درحالی است که دولت بوش و اروپایی ها تمام کمک های مالی به دولت فلسطین را قطع کردند.
وقتی محمود عباس در مقابل خواسته های امریکا مقاومت کرد هم کاندلیزا رایس، وزیر امور خارجه امریکا و هم زیپی لیونی، وزیر امور خارجه اسراییل در سپتامبر سال ۲۰۰۶ در مقر سازمان ملل به او گفتند که آنها دولت فلسطین تحت حاکمیت حماس را نخواهند پذیرفت. پس از آن رایس در اوایل ماه اکتبر سال ۲۰۰۶ با ایده ای تخریبی به رام الله آمد تا حلقه را برای رهبر فلسطینی ها تنگ تر کند.
او خواستار توافقنامه ای با محمود عباس شد تا طی آن دولت هنیه طی دو هفته نابود شود و پس از آن تعهد او را برای انجام چنین کاری طی چهار هفته پذیرفت.
این درخواست امریکا یک مشکلی داشت: طی بند ۴۵ قانون فلسطین، عباس می توانست نخست وزیر را از کار برکنار کند اما وی نمی توانست شخص دیگری را که در حزب اکثریت پارلمان نیست را به جای او انتخاب کند.
عباس نتوانست به تعهد خود درقبال حماس عمل کند بنابراین دولت بوش ا زاو خواست تا به حماس فرصتی مشخص با زمانی مشخص بدهند تا دولت جدیدی را که خواست های گروه چهار جانبه را می پذیرد را قبول یا رد کند.
این خواسته امریکا در ژانویه سال گذشته در نشریه ونیتی فیر به چاپ رسید. گفته شد که اگر حماس این خواسته را نپذیرد، محمود عباس باید شرایط دولت اضطراری تشکیل دهد تا آن دولت بتواند با خواست های گروه چهارجانبه همخوانی داشته باشد. همچنین از عباس خواسته شد تا تیم خود را قوت بخشد و اعضای مهم در جامعه بین المللی را به تیم خود اضافه کند.
این مسئله به معنای انتخاب محمد دحلان بود. در آوریل سال ۲۰۰۳، یاسر عرفات از طرف تونی بلر، نخست وزیر بریتانیا و حسنی مبارک رییس جمهور مصر مجبور شد تا دحلان را به عنوان رییس امنیت فلسطینی ها منصوب کند. در اواخر سال ۲۰۰۶ رایس مصر، عربستان سعودی و ایالات متحده عربی را برآن داشت تا پول، تجهیزات و اموزش های نظامی را افزایش دهند تا نیروهای شبه نظامی دحلان افزایش پیدا کند.
اما فاکتور دیگری نیز در برنامه دولت بوش وجود داشت. آنها دحلان را تشویق کردند تا امنیت حماس و زیرساخت های سیاسی در غزه را سرکوب کند که همه به خوبی می دانستند که این تشکیلات بسیار قدرتمند تر از تشکیلات فتح بود.
در مصاحبه ای که دحلان با نشریه ونیتی فیر انجام داد اعلام کرد که ماه های متمادی در مبارزه ای بسیار زیرکانه با حماس در غزه پرداخته بودند منابع ما اعلام کردند که نیروهای شبه نظامی دحلان نیروهای امنیتی حماس را گروگان می گرفتند و آنها را شکنجه می دادند. آلوارو دو سوتو، که در آن زمان هماهنگ کننده مخصوص سازمان ملل در پروسه صلح خاورمیانه بود در گزارش پایان فعالیت خود نوشت که امریکا با زیرکی تمام به درگیری های بین فتح و حماس دامن می زد.
وی همچنین اشاره کرده است که در نماینده امریکا در دوم فوریه سال ۲۰۰۷ در دیدار با گروه چهار جانبه در واشنگتن دو بار اعلام کرد که چقدر از این درگیریها خشنود است چراکه این به معنای آن است که سایر فلسطینی ها مخالف حماس هستند. نماینده امریکا، کاندلیزا رایس، وزیرامور خارجه امریکا بود. به نظر می رسید که دولت بوش می خواست تا حماس از برنامه این کشور مطلع شود و بداند که به فتح برای مبارزه علیه حماس در غزه کمک می کند.
در یک گزارش رویترز در پنجم ژانویه سال ۲۰۰۷ اورشلیم با دست یافتن به یک مدرک داخلی امریکا نشان داد که امریکا ۸۶ میلیون دلار برای تقویت و اصلاح سیستم امنیتی فلسطین تحت کنترل محمود عباس هزینه کرده است. زمانی که محمود عباس برای یک توافقنامه جدید با حماس در شهر مکه در فوریه سال ۲۰۰۷ برای یک دولت وحدت ملی مذاکره می کرد، دولت بوش برنامه جدیدی را پایه ریزی کرد و به محمود عباس اعلام کرد که اگر خواسته های امریکا اجرا نشود، جامعه بین المللی بیش از این با ریاست وی موافقت نخواهد کرد و کشورهای اروپایی و جی ۸ به دنبال گزینه بهتری خواهد بود.
بار دیگر برنامه امریکا نتوانست محرمانه بماند و در ماه آوریل سال ۲۰۰۷، در روزنامه ای اردنی به نام المجد به چاپ رسید. چنین حادثه ای تنها در صورتی امکان پذیر است که سازمان اطلاعاتی اردن که همکاری نزدیکی با امریکا دارد، تصمیم گرفت این خبر به رسانه ها نفوذ پیدا کند. پس از آن در هفتم ژانویه سال ۲۰۰۷، هارتص، روزنامه اسراییلی اعلام کرد که از اسراییل خواسته شده است تا دوازده اتومبیل نظامی و هزاران راکند و هزاران نارنجک دستی را برای نیروهای امنیتی فتح حمل کند.
انتشار این اخبار در واقع دعوتنامه ای بود برای حماس دست به اقدامات پیشگیرانه بزند. یک روز پس از انتشار این گزارش در روزنامه هارتص، حماس با برنامه ای فوری حضور امنیتی فتح در غزه را طی پنج روز حذف کرد. یک روز پس از شکست کامل نیروهای دحلان در غزه، عباس دولت وحدت ملی هنیه را منحل کرد و نخست وزیر خود را اعلام کرد. اما با وجود تمام این مسائل دولت بوش هنوز نتوانسته است دولت حماس را از بین ببرد.
دولت بوش اعلام کرده است که حماس با یک کودتای غیر قانونی در غزه حضور دارد و این جمله ای است که رایس در تاریخ ۲ ژانویه برای توجیه حملات اسراییل در غزه به زبان آورده است.
این مقاله توسط گارت پورتر که یک محقق در زمینه مسائل تاریخی است به رشته تحریر درآمده است. او همچنین در حوزه سیاست های امنیتی امریکا در رشته روزنامه نگاری فعالیت می کند.
گارت پورتر، روزنامه‌نگار امریکایی
منبع : دیپلماسی ایرانی


همچنین مشاهده کنید